19 فروردین 1399
نوزدهم فروردین 1358
پایان دو دهه خیانت و جنایت هویدا در رژیم پهلوی
درآمد :
ماشین تبلیغاتی و دروغ بافی تاریخ سازی در شبکه های سلطنت طلب، طی سالهای پس از پیروزی انقلاب بویژه در یک دهه اخیر تلاش دارند با تطهیر جنایات رژیم پهلوی طی 57 سال زمام داری پدر و پسر از دستگاه سرکوب و خیانت و جنایت آنها ، حکومتی ترقی خواه و غیر وابسته که تنها هدف آنها خدمت به ایران بوده است در افکار عمومی مردم چهره سازی کنند. در این میان افرادی مانند امیر عباس هویدا که مهم ترین ویژه گی اش حرف شنوی و تابعیت محض از محمدرضا شاه بود به عنوان عنصری که در دوران نزدیک به 13 سال نخست وزیری اش درجهت تحکیم استبداد داخلی و وابستگی کشور به بیگانگان گام برداشته است؛به عنوان منجی اقتصاد ایران معرفی شود و به دروغ ادعا می شود او در دوران حکومت سیزده ساله اش موفق شده است قیت ها را ثابت نگه دارد . در صورتی که کافی است تنها یک جستجوی ساده بر منابع موجود در اینترنت داشته باشیم و بویژه افزایش قیمت ها را بعد از بالا رفتن قیمت نفت در ایران ، ملاحظه کنیم . در مقاله پیش رو تلاش شده است از لابه لای منابع موجود زندگی و زمانه هویدا این خادم شاه و خائن به مردم کشور را بررسی کنیم . البته این تنها یک نمونه از صدها نفری است که در دوران استبداد محمدرضا شاه در تثبیت ظلم و جنایت و وابستگی به قدرتهای استعماری تلاش کردند. جا دارد سایر عناصر حکومت پهلوی در صدمین سال روی کار آمدن رضا خان از طریق کودتای انگلیسی سوم اسفند 1299 بررسی جامع تر و دقیق تری انجام شود.
مقدمه
با پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، محاکمه سران فاسد رژیم سابق از مهمترین اولویتهای انقلابیون و خواست عمومی ملت بود. در این میان تعداد زیادی از این مفسدین توانستند به خارج از ایران فرار کنند اما تعدادی از آنها توسط نیروهای انقلابی دستگیر شده و محاکمه گردیدند. مهمترین شخصیت رژیم پهلوی که نتوانست فرار کند و محاکمه گردید و درنهایت اعدام شد،امیرعباس هویدا نخست وزیر رژیم پهلوی بود. هویدا در حدود 13 سال نخست وزیر گوش به فرمانی برای شاه و استعمار غرب بود و حاصل این دوران وضعیت فلاکت بار جامعه ایران به لحاظ اقتصادی و فرهنگی بود. همچنین هویدا باعث نفوذ پردامنهتر آمریکا در ایران شد. هویدا بعد از انقلاب تلاش فروانی برای فرار نمود و در این راه حمایت غرب را نیز داشت اما موفق به این کار نشد. هویدا در دادگاه انقلاب تنها دفاعی که از خود داشت این بود که سیستم و رژیم بوده که همه کاره بوده و افراد بیگناه هستند اما در واقع همین افراد فاسد بودند که سیستم را بوجود آورده و باعث ویرانی و وابستگی جامعه شده بودند.
تبارشناسی هویدا
امیرعباس هویدا در سال1298 شمسی در آخرین سالهای حکومت احمدشاه قاجار در محله ولی آباد تهران و از پیوند دو خانواده نسبتا ثروتمند ایرانی متولد شد. نام پدرش حبیبالله عین الملک بود. خانواده هویدا از پیروان فرقه بهائیت بوده و شکی نیست که میرزا رضا قناد پدر بزرگ هویدا بهایی بوده است. [1] عباس افندی پسر بزرگ حسنعلی بهاء بعد از مرگ پدرش به رهبری فرقه بهائیت برگزیده شد. حبیبالله عین الملک تحت نفوذ مستقیم عباس افندی قرار داشت. در یادداشتی که از عباس افندی برجای مانده وی از هوادارانش خواسته به هر ترتیبی که شده برای حبیب الله مسئولیتی مهیا کنند.[2] همچنین آمده است که علت نامگذاری هویدا به امیرعباس «در نزدیکی و همدمی پدر وی با فرقه بهائیت و بخصوص رهبر این گروه، عباس افندی نهفته است» . [3]
حبیبالله درزمینه ترجمه متون خارجی با روزنامه رعد همکاری داشت، همچنین مقالاتی در این روزنامه نوشت از جمله هشت مقاله پیاپی که در دفاع از قرارداد استعماری 1919 نگاشت . هویدا دوساله بود که پدرش سرکنسول ایران در دمشق شد. میلانی در وصف پدر هویدا آورده است که وی «مردی اخمو بود. علائق و عواطفش را به راحتی نشان نمیداد. در عین حال خودخور بود و از خود راضی. گاه هم به افسردگی دچار می شد». پدر هویدا در 25 اسفند 1314 درگذشت. [4]
مادرهویدا زنی به نام افسرالملوک وازتبارقاجارها بود.خانواده مادری هویدا در دوره قاجار به روشنفکری و تجدد شهره بودند. پدربزرگ مادری هویدا به خاطر عقاید خاصش در دربار ناصرالدین شاه به «کفری» مشهور بود. مادر هویدا تا چهار سال بعد از تیرباران هویدا زنده بود. [5]
هویدا پیش از دوران نخست وزیری
دوران کودکی هویدا به دلیل شغل پدرش در دمشق سپری شد و «پس از انتقال خانوادهاش به بیروت مدرسه فرانسویها برای تحصیل او انتخاب شد. مدرسهای که به طور غیررسمی وابسته به دولت فرانسه بود و توسط تشکیلاتی که خود را میسیون لائیک میخواند اداره میشد».[6] هویدا در مدرسه فرانسویها استاد فلسفهای به نام رنه ماهو داشت که بشدت تحت تاثیرش قرار گرفت. [7]هویدا پس از اتمام دوران متوسطه راهی فرانسه شد اما خیلی زود مجبور شد به انگلستان برود. هویدا دلیل رفتن خود به انگلستان را یادگیری زبان انگلیسی عنوان میکند .[8] اما میلانی معتقد است علت این عزیمت قوانین خاص فرانسه برای ادامه تحصیل بود که هویدا شرایطش را نداشت. [9]به هر روی در اواخر دهه 30 میلادی هویدا راهی بروکسل بلژیک شد و در مدت سه سال مدرک لیسانس را از دانشگاه آزاد بروکسل دریافت نمود (سال 1941). در سالهای تحصیل هویدا در اروپا وی طرفدار تفکر مارکسیستی شد و با بسیاری از مارکسیستهای ایرانی و عرب و فرانسوی رفت و آمد داشت.[10] همچنین برای اثبات همکاری و عضویت هویدا در حزب توده ایران میتوان به خاطراتی که توسط سران این حزب نگاشته شده مراجعه نمود (از جمله خاطرات نورالدین کیانوری و احسان طبری). هویدا با پایان جنگ جهانی دوم هویدا به ایران بازگشت و در وزارت خارجه مشغول به فعالیت شد (شهریور 1322). او در 1324 به عنوان وابسته سفارت ایران راهی فرانسه شد که پنج ماه بعد به همراه حسنعلی منصور در فرانسه به جرم قاچاق مواد مخدر دستگیر شد. مدتی بعد وی به اشتورتگارت آلمان منتقل گردید. در آلمان هویدا زیر نظر انتظام کار میکرد وی آشکارا یک فراماسون بود و به تشویق او هویدا نیز در سال 1339 به لژ جدید التاسیس فروغی پیوست.[11] رائین معتقد است که هویدا یک فراماسون بوده است. در گزارشی که ساواک از شخصیت و سوابق هویدا آورده، آمده است که «وی عضو جمعیت فراماسونری (لژ مولوی) و جزء دار ودستۀ حسین علاء است. و ترقی خود را مدیون عبدالله انتظام میداند». [12] از این به بعد بود که پلههای ترقی هویدا به سرعت طی شد البته شایستگی وی نقشی در این امر نداشت و تنها روابط و سیستم فاسد اداری پهلوی بود که سبب ترقی وی گردید.
پس از آنکه حسنعلی منصور دوست صمیمی هویدا به نخستوزیری رسید، هویدا منصب وزارت دارایی را به دست آورد. هویدا «نخست در تهران با منصور آشنا شده بود هر دو کارمند وزارت امور خارجه بودند و مراوداتی محدود، در حد همکاری اداری داشتند. در پاریس این رابطه از لونی دیگر شد و به شکل رفاقتی ریشهدار درآمد و تا پایان عمر منصور ادامه داشت. مشوق و محرک این دگرگونی فریدون هویدا بود».[13] دوران وزارت دارایی هویدا تا هنگام قتل منصور ادامه داشت (16 اسفند 1342 تا 12 بهمن 1343) و پس از آن وی جانشین دوست صمیمیاش منصور شده و به مقام نخستوزیری رسید.
دراسناد ساواک به نامهای با امضای جمعیت ترقیخواهان وزارت دارایی، در تیر ماه 1343، برمیخوریم که در انتقاد به عملکرد هویدا تدوین و برای اغلب مقامات کشوری وقت ارسال شده است. نویسندگان نامه بر بیاطلاعی هویدا در امور مالی و اقتصادی و عدم آشنایی وی به اوضاع وزارت دارایی تأکید میکنند و اقدام او در برکناری صاحب منصبان بصیر و مطلع و با سابقه و سپردن کارها و اغلب پستهای حساس به افراد ناصالح و ناکاربلد مثل دکتر منوچهر فرهنگ مهر را ناشی از همین امر میشمارند. که به اعتقاد آنها، اقدامات هویدا، چیزی جز ایجاد هرج و مرج و آشفتگی کار در آن وزارتخانه و وارد شدن زیانهای هنگفت به خزانهی کشور در بر نداشته است . [14]
هویدا از نخستوزیری تا بازداشت
هویدا از 6 بهمن 1343 تا 16 مرداد 1356 نخستوزیر ایران بود و طولانیترین دوران نخستوزیری را در تاریخ پهلوی به نام خود ثبت کرده است. در این دوران هویدا مطیع مطلق شاه و آمریکا بود. هویدا در دوران نخست وزیری همیشه از لقب ارباب برای شاه استفاده کرده و در نامههای رسمی خود را چاکر شاه میخواند. [15]دوستی هویدا با منصور و شباهت این دو به همدیگر سبب شد تا شاه او را جایگزین منصور کند. اسناد ساواک علت انتخاب هویدا به نخست وزیری را رضایت شاه از او در مذاکرات کنسرسیوم نفت در زمانی که او در شرکت نفت مسولیت داشت، میداند. [16]از جمله دلایل دیگری که برای این انتخاب میتوان ذکر کرد وابستگی هویدا به لژ فراماسونری میباشد.
هویدا در بسیاری از موارد متهم به بیکفایتی و فساد اداری میباشد. علی دشتی (از نویسندگان و دولتمردان مطلع عصر پهلوی) معتقد است که «یک ارث قابل توجهی از حسنعلی منصور به هویدا هم رسیده بود که درخود منصور به درجه اعلاء بود و هویدا هم آن را تا آخر حفظ کرد و آن این بود که برای انتخاب همکار در کابینهی خود دنبال آدم لایق و کارآمد نبودند و تنها کسانی را وزیر میکردند و به کسانی پست مهم میدادند که بیشتر تملق آنها را بگویند...».[17] در بررسی عملکرد اقتصادی هویدا، در دوران سیزده ساله نخست وزیری، به فعالیتهایی برمیخوریم که انجام آنها به ضرر کشور تمام شده است. کابینهی او و نظام اداری دورهی وی مانند دیگر دوران تسلط پهلویها در اوج فساد اقتصادی و مالی میگذشت، وزرای کابینه هویدا به منظور دریافت پورسانت به خریدهای غیرضروری میپرداختند، مثلاً در حالی که بازار قند و شکر در کشور اشباع بود، دهها کشتی شکر در آبهای خلیج فارس منتظر نوبت پهلوگیری در اسکله و تخلیهی بار خود بودند و گاهی این انتظار دو سال طول میکشید و کشتیها چندین برابر ارزش محمولهی خود، خسارت دیر کرد تأخیر دریافت میکردند و یا آنکه کشتیهای برنج در هوای گرم جنوب آنقدر روی دریا می ماندند که فاسد میشدند و در نهایت به دریا ریخته میشدند. [18]
حسین فردوست، وضعیت اقتصادی دوران نخست وزیری هویدا را چنین بیان میکند: «در دوران 13 ساله نخست وزیری هویدا همه میچاپیدند و هویدا کاملاً نسبت به این وضع بیتفاوت بود، در صورتی که یکی از مهمترین وظایف رئیس دولت جلوگیری از فساد و حیف و میل اموال دولتی است. در هیچ زمانی به اندازه دوران نخست وزیری هویدا فساد گسترده نبود و او چون رضایت محمد رضا را میطلبید، نمیخواست کسی و در نهایت محمد رضا را از خود ناراضی کند و به همین دلیل نیز صدارت او طولانی شد. از سال 1350 تا 1357 تنها در بازرسی (قسمت تحقیق آن)، 3750 پرونده سوء استفاده کلان تشکیل شد که عموماً به دادگستری ارجاع گردید. من هر دو ماه یکبار از طریق افسر دفتر ویژه، که مسئول پیگیری پروندهها بود، پیشرفت کار را سؤال کردم. اصلاً پیشرفتی وجود نداشت و صفر بود. همه پروندهها طبق دستور شفاهی نخست وزیر به وزیر دادگستری، بایگانی میشد» [19]
اسدالله علم و اردشیر زاهدی عامل دوام سیزده ساله هویدا در منصب نخست وزیری را نه نگفتن به خاندان پهلوی و سرپوش گذاشتن به فسادهای این خاندان میدانند .[20]
از اقدامات زیان بار دیگری که در زمان نخست وزیری هویدا به انجام رسید، میتوان به این موارد اشاره نمود: برگزاری جشنهایی نظیر مراسم تاج گذاری شاه، جشنهای بیست و پنجمین سال سلطنت محمد رضا پهلوی، جشنهای دو هزار و پانصد ساله شاهنشاهی و جشن پنجاهمین سال سلطنت پهلوی. پس از جشنهای بیست و پنجمین سال سلطنت و جشن تاجگذاری محمد رضا پهلوی، حضرت امام خمینی (ره) نامه سرگشادهای برای هویدا فرستاد و طی آن با صراحت و قاطعیت دیدگاههای خود را بیان کرد و نسبت به جشنهای پرهزینهی شاهنشاهی که هر روز تحت عناوین خاص به ملت فقیر ایران تحمیل میشد، اعتراض نمود. امام در بخشی از این نامه مینویسد: « جشنهای غیرملی که به نفع شخصی در هر سال چندین مرتبه تشکیل میشود و در هر مرتبه مصیبتهای جانگداز برای اسلام و مسلمین و مردم پابرهنه ایران به بار میآورد، یکی از آنهاست. با سرنیزه پلیس از مردم بیچاره بیپناه، خرجهای گزاف آنها گرفته میشود. یکی از جشنها که من نمیتوانم اسم روی آن بگذارم جز هوس و شهوت بازی با احساسات ملت، گفته میشود چهارهزار میلیون ریال خرج شده است که نصف آن از خزانه ملت و نصف دیگر بی واسطه از بازار و غیره با زور و ارعاب اخاذی شده، خون دل فقرا خرج نامجویی و خودکامگی است و تا این ملت در این حال است و به وظیفه خود و حقوق خود آشنا نشده است. هر روز برای شما عید و شادی و برای ملت بدبختی و نکبت است توأم با این جشنهای نامیمون آنقدر هتک نوامیس مسلمین و اسلام بوده است که قلم را عار است از ذکر آن »[21]
فروش نفت به رژیم اشغالگر قدس در زمان هویدا در حالی که همه کشورهای اسلامی این رژیم را تحریم کرده بودند بخش دیگری از کارنامه خفت بار هویدا می باشد. مطالب ذکر شده فقط گوشههایی از دوران ننگین و سراسر فساد نخست وزیری هویدا میباشد.
سرانجام هویدا در تابستان 1356 از منصب خود برکنار و به مقام وزارت دربار منصوب شد و تا 15 آبان 1357 در این منصب حضور داشت. تورم بالایی که در اقتصاد ایران ایجاد شده بود و همچنین اوجگیری دامنه اعتراضات مردمی از دلایل برکناری هویدا از منصب نخست وزیری بود. هویدا در آبان ماه 1357 به صورت نمایشی و ظاهراً در جهت آرام کردن خشم انقلابی مردم ایران، بازداشت شد. شاه برای بیتقصیر جلوه دادن خود و خلاصی از موج انقلاب حتی به فکر اعدام هویدا هم افتاد اما قبل از اینکه کاری انجام دهد انقلاب اسلامی به پیروزی رسید. حضرت امام خمینی(ره) در پاریس در پیامی به مناسبت بازداشت هویدا اعلام کرد: «تمام اینها تشبثاتی (تلاشهای بیهوده) است که هیچکدام ارزش واقعیت ندارد. هویدا از شرکای شاه و یک شریک ضعیفی بود که در خیانتها با شاه شرکت داشت و شاه ظاهراً هویدا را برای نجات خودش، دستگیر کرده است. غرض این است که ملت را فریب دهد» .[22] هویدا نیز در هنگام انقلاب همچنان در زندان به سر میبرد.
محاکمه و اعدام هویدا
در صبح روز 22 بهمن57 هویدا برخلاف همیشه با ماموران ساواک مواجه نشد. ظاهرا هویدا از اخبار انقلاب کم اطلاع بود به همین خاطر در مواجه با انقلابیون شوکه شده بود. هویدا در زندان (ویلای) شیان به سر میبرد و با فرشته رضوی پزشک مخصوصش تماس گرفت و رضوی به او پیشنهاد فرار داد اما هویدا گفت عملی نیست. در ظهر همان روز (22 بهمن) رضوی با داریوش فروهر تماس گرفت و از او کمک خواست. ساعاتی بعد چند نفر پاسدار به منزل رضوی رفتند و همراه او به روستای شیان رفته و هویدا را با خود آوردند . سرانجام هویدا به زندان قصر منتقل شد.[23]
آیت الله خلخالی روایت میکند که اولین جلسه محاکمه هویدا قبل از رفراندوم برگزار شد که بر اثر فشار دولت موقت تعطیل گردید. [24]سرانجام محاکمه نهایی هویدا حدود ساعت سه بعد از ظهر آغاز شد (همان: 381). آقایان جنتی، محمدی گیلانی و آذری قمی سه قاضی دادگاه بودند. متن کیفرخواست هویدا بدین شرح بود:
«براساس کیفرخواست امیر عباس هویدا، فرزند حبیب الله، به شماره شناسنامه 3542 صادره از تهران، متولد 1295 وزیر سابق دربار شاهنشاهی منقرض و نخست وزیر اسبق شاه ساقط، تبعه ایران، متهم به :
1- فساد بر روی زمین
2- محاربه با خدا و خلق خدا و نایب امام زمان (ع)
3- قیام علیه امنیت و استقلال کشور با تشکیل کابینههای دست نشانده آمریکا و انگلیس در حمایت از منافع استعمارگران
4- اقدام بر ضد حاکمیت ملی، دخالت در انتخابات مجلس، عزل و نصب وزرا و فرمانداران به خواست سفارتخانههای خارجی
5- واگذاری منابع زیر زمینی نفت و مس و اورانیوم و به بیگانگان
6- گسترش نفوذ امپریالیسم آمریکا و همدستان اروپایی در ایران از طریق هدم منابع داخلی و تبدیل ایران به بازار مصرف کالاهای خارجی
7- پرداخت درآمدهای ملی حاصله از نفت به شاه، فرح و ممالک وابسته به غرب و سپس اخذ وام به نرخهای بالا و گزاف و شرایط اسارتبار از آمریکا و دول غرب
8- نابود ساختن کشاورزی و دامپروری و از بین بردن جنگلها
9- شرکت مستقیم در فعالیتهای جاسوسی به نفع غرب و صهیونیسم
10- دستهبندی با توطئه گران در سنتو و ناتو برای سرکوبی ملت های فلسطین و ویتنام و ایران.
11- عضو فعال سازمان فراماسونری در ایران در لژ فرعی با توجه به اسناد موجود و اقرار شخص متهم
12- شرکت در اخافه و ارعاب مردم حق طلب همراه با کشتار و ضرب و جرح آنان و محدود کردن آزادی آنها با توقیف روزنامهها و اعمال سانسور مطبوعات و کتب
13- موسس و اولین دبیر کل حزب استبدادی رستاخیز ملت ایران
14- اشاعه فساد فرهنگی و اخلاقی و شرکت مستقیم در تحکیم پایه های استعمار و ایجاد قضاوت کنسولی در مورد آمریکاییها
15- شرکت مستقیم در قاچاق هرویین در فرانسه در معیت حسنعلی منصور
16- گزارشهای خلاف واقع با انتشار روزنامههای دست نشانده و تعیین سردبیران دست نشانده در راس مطبوعات.
17- نظر به صورت جلسات هیأت دولت و شورای عالی اقتصاد و مقامات شاکیان خصوصی از جمله آقای دکتر علی اصغر حاج سید جوادی و با توجه به اسناد به دست آمده از ساواک و نخست وزیری و شهادت دکتر منوچهر آزمون، محمود جعفریان، پرویز نیکخواه و اقاریر شخصی متهم، چون وقوع جرایم مسلم است دادستان دادگاه انقلاب اسلامی صدور حکم اعدام و مصادره اموال شما را از پیشگاه دادگاه تقاضا دارد» (میلانی،1387: 425). بنابر روایت آیت الله خلخالی تنها استدلال هویدا در دادگاه و بازجوییها این بود که وی مهرهای بیش نبوده و «سیستم تصمیم میگرفت و عمل میکرد افراد کارهای نبودند» . [25] سرانجام در روز 19 فروردین 1358 هویدا در دادگاه انقلاب محکوم شد و اعدام گردید. آیتالله خلخالی معتقد است جنازه هویدا توسط فراماسونها و بهاییها به عکا در سرزمینهای اشغالی برده شده و در آنجا دفن گردیده است.[26] اما میلانی به نقل از فرشته رضوی پزشک هویدا مینویسد جنازه هویدا در تهران و در جایی مخفیانه دفن شده است.[27] به این ترتیب به بیش از دو دهه خیانت به مردم و خدمت به حکومت مستبد شاه ، برای باقی ماندن در قدرت ، پایان داده شد.
پی نوشت ها :
[1] میلانی، عباس« معمای هویدا »، انتشارات اختران پاپ نوزدهم ، تهران،1387.ص 53.
[2] رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک: امیر عباس هویدا (1382) ج اول، تهران، انتشارات مرکز بررسی اسناد تاریخی.
[3] فایضی مهابادی،علیرضا «هویدا از آغاز تا پایان»، کیهان فرهنگی، شماره 161،اسفند 1378، ص 50.
[4] میلانی،1387:صفحات 52-51
[5] هدایتی آذر، بهمن « دست بوس، زندگی امیرعباس هویدا »، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران.1384ص 17.
[6] ذوالفقاری،ابراهیم،«قصه هویدا» انشارات موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی، چاپ اول ، تهران ، 1386، ص 33.
[7] نراقی،احسان، «از کاخ شاه تا زندان اوین»، سعید آذری (مترجم)، انتشارات رسا، تهران 1373، ص: 103 .
[8] سالنامه دنیا (بی تا)«امیر عباس هویدا: یاد ایام خدمت وظیفه افسری در دانشکدهی افسری»، دوره بیست و پنجم، ص 372.
[9] میلانی، 1387:ص 80.
[10]همان ،ص 92 .
[11] همان،ص.137.
[12] فردوست،حسین«ظهوروسقوط سلطنت پهلوی»،انتشارات روزنامه اطلاعات،جلد اول،چاپ نوزدهم،تهران،1386 ،ص 374.
[13] میلانی، 1387 ، ص 115.
[14] رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک،1382:ص 146-143.
[15] هدایتی آذر،1384ص 37.
[16] رجال پهلوی به روایت اسناد ساواک،ص 41.
[17] دشتی، علی «عوامل سقوط محمد رضا پهلوی»،انتشارات زوار ، چ دوم، ص،152-151.
[18] هدایتی آذر،1384ص 73.
[19] فردوست،ج1، 1386: 266.
[20]علم، اسدالله « گفتگوهای من با شاه: خاطرات محرمانه امیر اسد الله علم »، ترجمه عبدالرضا هوشنگ مهدوی،انتشارات طرح نو ، ج2، تهران، 1370ص. 213.
[21] موسوی خمینی، سید روح الله « صحیفه امام »، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره).چ پنجم، ج 1، تهران 389 1 ، ص. 133-132.
[22] هدایتی آذر، 1384 ، ص127.
[23] همان ص، 130-129.
[24] خلخالی، صادق «خاطرات آیت الله خلخالی»، نشر سایه، تهران 1379ص. 378.
[25] همان .ص: 383.
[26] همان .ص:388 .
[27] میلانی، ص: 468.
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی