10 تیر 1399

گفت‌وگوی ایبنا با سید قاسم یاحسینی نویسنده کتاب «زیتون سرخ»

کسی که نگاه بین‌رشته‌ای در جنگ ندارد آن را به میلیتاریسم محدود می‌کند

بررسی خاطرات خانم ناهید یوسفیان


کسی که نگاه بین‌رشته‌ای در جنگ ندارد آن را به میلیتاریسم محدود می‌کند

نویسنده کتاب «زیتون سرخ» گفت: کسی که نگاه چند جانبه و بین رشته­‌ا‌ی به مسائل نداشته باشد، سعی می­‌کند جنگ را در میلیتاریسم و نگاه تبلیغی ـ رمانتیک خلاصه کند، حال آنکه متنی که توسط راوی و خاطره‌نگار به صورت مشترک تولید می­‌شود، باید یک متن «چندرشته­‌ای» باشد.

«زیتون سرخ» نوشته سید قاسم یاحسینی، خاطرات ناهید یوسفیان، اولین زن اتمی ایران است که ماجراهای زندگی خود و همسر شهیدش، علی امینی را در یکی از حساس‌ترین مقاطع تاریخی کشورمان (دوران دفاع مقدس) روایت می‌کند.

 مجموع خاطرات کتاب در نوزده فصل تنظیم شده که به صورت خطی از زمان تولد راوی (ناهید یوسفیان) تا سال 1385 از زندگی وی را دربر می‌گیرد. مخاطب در این اثر با ابعاد مختلف زندگی بانویی پرتلاش آشنا می‌شود. ناهید یوسفیان که متولد سال 1331 در شهر اراک است، دوران ابتدایی و راهنمایی و دبیرستان را در این شهر سپری می‌کند و برای ادامه تحصیلات راهی دانشگاه جندی شاپور اهواز می‏‌شود.

 سال 1354 از دانشگاه اهواز در رشته فیزیک فارغ‌التحصیل می‌شود. در همین زمان با پسری به­نام علی آشنا و دلباخته او می‌شود که همین آشنایی مسیر زندگی او را تغییر می‌‌دهد. بعد از گرفتن مدرک کارشناسی از دانشگاه جندی شاپور بلافاصله تحصیلاتش را در رشته فیزیک هسته‌ای در دانشگاه تهران آغاز می‌‌کند. همزمان در جریان انقلاب به مبارزه علیه رژیم شاه می‌‏پردازد.

 سال 1357 و در سن 24 سالگی با علی امینی ازدواج می‌کند و مرداد ماه همان سال در رشته فیزیک هسته‌ای در مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل می‌شود. به­ هیچ یک از دعوت­نامه‌های تحصیلی کشورهای مختلف پاسخ نمی‌دهد و به سازمان انرژی هسته‌ای ایران می‌پیوندد، تا اینکه ماجرای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران ناخواسته او را در کام خود می‌کشد؛ همسرش، علی امینی به شهادت می‌رسد و عشق و دوست داشتن ناهید یوسفیان به ابدیت می‌پیوندد؛ زیتون سرخ شرح این زندگی پرماجراست.

 یوسفیان در خلال خاطرات اثرگذارش در این اثر تعریف می‌کند که چگونه با ماجراهای پر پیچ و خم زندگی‌ کنار آمده و رمز موفقیت‌هایش را با شنونده در میان می‌گذارد. البته او در جای جای اثر تاکید می‌کند، روزهایی که در این زندگی پرتنش سپری شده پر از تجربه‌ها، تلخی‌‌ها و شیرینی‌‌ها بوده است. به بیان دیگر، در چنین زندگی‌ای است که امید معنای واقعی خود را می‌‌یابد و مانند آفتابی از لابه‌لای ابرهای تیره و سرد و ساکن بیرون می‌آید و به خانه کوچک او گرما، روشنی و طراوت می‌بخشد. به منظور آشنایی بیشتر با این اثر و بررسی آثاری که به نقش بانوان در دوران دفاع مقدس پرداخته‌­اند، با سیدقاسم یاحسینی، نویسنده کتاب «زیتون سرخ» گفت‌وگو کرده‌­ایم که شرح آن در ادامه آمده است.

 انگیزه شما از تألیف کتاب «زیتون سرخ» چه بوده است؟

قبل از اینکه کتاب «زیتون سرخ» را تألیف کنم، برای انجام پروژه‌ای به اهواز رفتم. در مجتمع فولاد خوزستان یک نوار 45 دقیقه‌ای در اختیار من قرار گرفت که مربوط صحبت‌های خانم ناهید یوسفیان درباره خودش و شوهر شهیدش بود. احساس کردم نوار جالبی است و قابلیت کار مستقل دارد. بعد از مدتی نشانی وی را پیدا کردم و متوجه شدم ساکن شاهرود است. به هر ترتیب به شاهرود سفر کردم و بمدت یک هفته در این شهر ماندم و خاطرات وی را از بدو تولد تا پایان جنگ دریافت کردم.

 ویژگی خاص این خاطرات این است که جدای از لحن صادقانه، صمیمی و بی ریای راوی، وی واجد ویژگی­‌های فردی و شخصی است که در بانوان کمتر یافت می­‌شود، وی در بعد ورزش نیز پیشرفته بود. در زمینه کتاب خواندن و تحصیلات دانشگاهی همین بس که در مرداد 1357 در مقطع کارشناسی ارشد در رشته فیزیک هسته­‌ای از دانشگاه تهران فارغ التحصیل می­‌شود؛ چون همسرش کارمند شرکت فولاد خوزستان در اهواز بود، به این شهر می­‌رود و در اواخر سال 1359 در اثر فرود یک خمپاره و اصابت آن به تاکسی، که وی به همراه همسر و فرزند یک سال و نیمه­‌اش در آن بودند، همسرش شهید می­‌شود و خودش و فرزندش از ناحیه پا دچار آسیب می­‌شوند و پس از رادیولوژی متوجه می­‌شوند که خانم دو ماهه باردار است. این خانم از این پس مجبور می­‌شود در تهران با همه مشکلات و چالش‌های یک کشور جنگ‌­زده کوپنی شده مبارزه کند. این چالش‌ها اگر از خاطرات جنگ جذاب­‌تر نباشد، کمتر هم نیست.

 وقتی به خاطرات این خانم گوش می­‌دادم، برایم جالب بود که یک خانم بااراده که در زمینه فیزیک، چندین اختراع را ثبت کرده و فرزندی که یک پایش قطع بود را به منصه ظهور می‌رساند که اکنون از مفاخر مشهور اروپا در رشته برق است. جنین دو ماهه که در شکم داشت، اکنون خانم دکتری است که فوق تخصص دندانپزشکی را دارد. خود خانم یوسفیان هم بعد از اینکه کتاب تمام شد و خاطراتش منتشر شد، دچار بیماری سختی شد که چون در ایران امکان معالجه کم بود، راهی آمریکا ‌شده و بعد موفق شد این بیماری را شکست دهد. این کتاب توسط انتشارات سوره مهر منتشر شد و بیش از 7 بار تجدید چاپ شده است و چند سال پیش هم توسط انتشارات مزدا به انگلیسی ترجمه و در آمریکا منتشر شد. شنیدم ترجمه­‌های ایتالیایی و فرانسوی آن هم در حال انجام است.

 «زیتون سرخ» از چه ویژگی‌هایی در زمینه نگارش برخوردار است؟ و چه سبکی در نوشتن کتاب به کار برده‌اید؟

سعی می­‌کنم در سبک نگارش خاطره، روش سهل و ممتنع را در پیش بگیرم. یعنی غالباً به شکل اول شخص مفرد خاطرات راوی را روایت و تدوین می­‌کنم. موضوع را از زبان شخص راوی نقل کرده و در ساختار جملات از جمله­‌های کوتاه استفاده می­‌کنم. از مطول‌گویی پرهیز می­‌کنم. باورم این است که نویسنده و خاطره‌­نگار در دو یا سه صفحه اول کتابش، باید با خواننده ارتباط صمیمی برقرار کند. باید با خواننده صادق بود. او را هوشیار تلقی کرد. در شیوه نگارش، همچنان که سخن می­‌گوییم، همانطور هم بنویسیم. فکر می­‌کنم به همین منظور هم این کتاب و کتاب‌­های دیگرم، از استقبال خوبی برخوردار بوده و برخی از آن­ها کتاب سال دفاع مقدس و کتاب برگزیده سال شده‌اند.

 فکر می‌کنید توانسته‌اید فضا و حس جنگ را به مخاطبتان القا کنید؟

با توجه به معذورات اداری، اخلاقی و سیاسی موجود، بنظرم توانسته‌­ام موفقیت­‌هایی در این زمینه بدست آورم.

 فکر می‌کنید در این سال‌ها به‌قدر کافی به نقش زنان در دفاع مقدس پرداخته‌شده است. به نظر شما چه ظرفیت‌هایی در این زمینه مورد غفلت قرارگرفته است؟

نگاه کلی ادبیات دفاع مقدس به زنان یک نگاه مردسالار است. هیچ‌گاه نگاه زنانه بر ادبیات دفاع مقدس غالب نبوده است؛ هرچند جسته و گریخته شاهد انتشار کتاب­‌هایی هستیم که بانوان روایت می‌کنند، اما متأسفانه همین کتاب­‌ها هم تحت تأثیر کلی فرهنگ و گفتمان مردسالارانه منتشر می­‌شود.

 ما «زنیت» و «زنانگی» را در این کتاب­‌ها کمتر می­‌بینیم. بیشتر سعی دارند بر مسائلی تأکید کنند که خوشایند آقایان هم هست! از محیط­­‌های زنانه و حالات زنانه کمتر در این کتاب­‌ها سراغ داریم. متأسفانه در این نوع آثار غالباً نثر زنانه ضعیفی وجود دارد. کتاب­‌ها تحت گفتمان «زن مبارز انقلابی» یا «زن پرستار»، «مادر شهید»، «همسر جانباز» و ... تولید می­‌شود. بدلیل ساختار سیاسی و اجتماعی حاکم بر اندیشه­‌ها و خصوصاً مدیران فرهنگی کشور، تقریباً هیچ‌­گونه نوآوری و عبور از خط قرمزها اتفاق نمی‌افتد.

به خاطر دارم، حدود 20 سال قبل که به حوزه هنری در تهران رفتم، بعد از چند سال و از اولیل دهه هشتاد شمسی، شروع به انتشار مقاله­‌هایی درباب نقد، بررسی و معرفی کتاب­‌هایی با موضوع بانوان در دوهفته­‌نامه «کمان» اقدام کردم. اگرچه سردبیر و صاحب امتیاز نشریه با من همکاری می­‌کردند و بعضاً مقالاتم را چاپ می­‌کردند، اما خوب به یاد دارم یک سلسله مقاومت­‌هایی صورت گرفت، چون عده­‌ای خوش نداشتند که درباره «بانوان» صحبت شود. امروز هم اگر زنی بخواهد از احساسات خود حرف بزند، جزء خط قرمزهایی است که غالباً سانسور می‌شود. به همین دلیل در انواع کتا‌ب‌‌هایی که می‌بینیم توسط زنان نگارش شده، اغلب یک کار کلیشه­‌ای انجام می­‌شود. یک «زن» یا پرستار است و یا مادر و یا خواهر شهید. در واقع خود «زن» و به خصوص زنانگی­‌اش بصورت مستقل و غیر انضمامی، راوی دنیا و احساسات خود نیست. در نهایت می­‌تواند دلتنگی یک مادر معمولی را داشته باشد؛ اگر فرزندش زخمی شده باشد، باید پرستاری کند و اگر شهید شده، وقار داشته باشد. در واقع فضا و گفتمان مردسالارانه حاکم، اجازه نمی­‌دهد زن­‌ها خودشان باشند و روایت کننده «زنیت» خود باشند. این گفته به مزاق خیلی­‌ها خوش نمی­‌آید، اما نوع نگاه، دید و برداشت من از بانوان این چنین است. در کتاب­‌هایی که در زمینه تاریخ فمینیسم در ایران کار کرده­‌ام، و تعدادشان هم قابل توجه است، سعی کرده‌­ام این نظر را در آنها بدون هیچ‌گونه شعاری اعمال کنم. در کتاب­‌های دفاع مقدس هم که از بنده منتشر شده، چه مردها و چه زنان، تا آنجا که محدودیت‌­های اداری، اخلاقی، سیاسی و اجتماعی حاکم بر اداره مربوطه­‌ای که در آن مشغول به همکاری بودم، اجازه می‌داد، تلاش کردم صمیمانه این زنانگی را روایت کنم.

البته افق‌­های بسیار متعدد در زمینه زنان در ادبیات دفاع مقدس داریم، اما نیاز به جسارت و خط‌شکنی دارد. نوشتن به این سبک، البته تبعات سنگینی هم دارد، که اکثریت نویسندگان و مدیران، حاضر به تحمل و پرداخت این هزینه نیستند. بخاطر همین است که بعضاً به تکرار می­افتیم. مثلاً ما بیش از 6 سال از یک خانم اسیر در زندان­‌ها و اردوگاه­‌های اسراء در عراق روایت می‌­شنویم، اما یک بار زنانگی این خانم‌­ها را نمی‌بینیم. روایت اگر چه توسط زنان صورت گرفته، اما قربانی گفتمان مردسالارانه است. معمولاً به شکل انضمامی و به صورت «مادرشهید» یا «همسرشهید» به نقش بانوان پرداخته می­‌شود. خود زن، فی‌نفسه هنوز جایگاه خاصی به شکل کلان در ادبیات دفاع مقدس پیدا نکرده است. مثلاً ما هنوز از زندگی یک بانوی تهرانی که در دوران جنگ زندگی و زیست می­‌کند، از قشر متوسط، که ارتباط مستقیمی هم با جبهه و جنگ ندارد، اطلاع چندانی نداریم. تجربه زیستی و خاطرات چنین خانمی را هیچ کجا روایت نمی‌کنیم. اگر چه برخی اشاراتی در بعضی از کتاب‌ها وجود دارد، اما نه برجسته می‌شود و نه مورد توجه قرار می­‌گیرد. اساساً درمورد بانوان صحبت کردن در جامعه مردسالار ما، هنوز هم یک «تابو» است. نگاه مردسالارانه که بر گفتمان ما حاکم است، اجازه نمی­‌دهد که به گونه­‌ای دیگر به زنان نگاه کنیم و کنش فردی، اجتماعی، عاطفی و احساسی آنها را بررسی و تحلیل کنیم. خبر چنانی از تجربه زیست زنانه در متن جنگ، نیست. این یک آسیب­‌شناسی جدی است که باید درباب آن با شجاعت کار کارشناسانه و آکادمیک کرد.

 با چه محدودیت‌هایی در نگارش این اثر رو‌به‌رو بودید؟

محدودیت‌هایی در برخی بخش‌ها داشتم اما سعی کردم آسیبی به شاکله کلی کتاب وارد نشود.

 ثبت تاریخ دفاع مقدس یک کار ملی است و اختصاص به دولت و نهاد و مراکز خاص ندارد. با گذشت ۳۰ سال از پایان جنگ تحمیلی برخی پدران و مادران شهدا و ایثارگران که خاطرات فرزندانشان را در سینه دارند از دنیا رفته‌اند. در این زمینه نیاز به کار فوق العاده و جهادی است. پیشنهاد عملی شما برای ثبت هر چه سریع­تر این خاطرات چیست؟

ما وظیفه داریم آنچه اتفاق افتاده را به نسل بعد منتقل کنیم. حدود دو میلیون رزمنده برای جنگ اعزام شدند که اگر خانواده آنها را در نظر بگیریم، حدود 5 میلیون نفر می‌شوند، یعنی 5 میلیون راوی داریم. در حالی که کتاب­‌هایی که درباره دفاع مقدس در سطح بالا تولید شده حدود بیست هزار اثر هست. ما به شکل نمادین و موردی می‌توانیم درباب شخصیت‌ها، اقشار، کاراکترها و فضاهای مختلف مربوط به جنگ تحمیلی، کارهای عمیق و ارزشمند تولید کنیم.

 متأسفانه در حوزه دفاع مقدس، نویسنده توانا و صاحب سبک کم داریم. همچنین در زمینه تاریخ شفاهی هم شمار کسانی که به مبانی تئوریک کار وارد باشند و علاوه بر ورزیدگی در زمینه خاطره­‌نگاری و گام زدن عملی در این وادی، از علومی مثل علوم جامعه­‌شناسی، علوم سیاسی، تاریخ، با گرایش‌های مختلف به خصوص تاریخ خرد، تاریخ از پایین و تاریخ اجتماعی و همچنین تاریخ روزمره، انسان­‌شناسی فرهنگی و آداب و رسوم آگاه باشند، شاید در کل ایران به تعداد انگشتان دو دست هم نباشند. از کوزه همان تراود که دراوست. کسی که نگاه چند جانبه و بین رشته­‌ا‌ی به مسائل نداشته باشد، سعی می­‌کند جنگ را در میلیتاریسم و نگاه تبلیغی ـ رمانتیک خلاصه کند، حال آنکه متنی که توسط راوی و خاطره‌نگار به صورت مشترک تولید می­‌شود، باید یک متن «چندرشته­‌ای» و «چند منظوره» باشد که جامعه‌­شناس، مورخ، روانشناس اجتماعی، کسانی که به ادبیات داستانی می‌­پردازند و ... هم بتوانند از آن استفاده کنند.

 باید از ابعاد مختلف به زندگی راوی پرداخت. اما بیشتر پرسشگرها و خاطره‌نگارها اساساً یا از جنگ تحمیلی آغاز می­‌کنند، یا اگر هم از دوران کودکی شروع کنند، سریع می­‌خواهند به انقلاب و جنگ برسند. مراحل رشد و تکوین شخصیت راوی در آغاز زندگی، یا بافت جامعه‌شناختی محیط و محله­‌ای که در آن رشد کرده و بالیدند، برایشان در اولویت نیست و درنگ چندانی هم روی آن نمی­‌کنند. حال آن که باور من این است که شخصیت راوی از دوران کودکی شکل می­‌گیرد. نگاه یک راوی اهل جوادیه و میدان شوش به مقولات و مسائل زندگی با نگاه یک نوجوان بالاشهری و وابسته به قشر و طبقه مرفه، خیلی متفاوت است. از طرز لباس پوشیدن و لهجه گرفته تا کُنش اجتماعی و روابط شخصی و عمومی. علاقه­‌ها، ایده­‌ها و نگاه وی به جهان و تجربه زیستی راوی، به کار عمق و معنا می­‌دهد. برای پرداختن به این موارد، نیاز است اشخاصی که در این زمینه فعالیت می­‌کنند، حظی از علوم انسانی مدرن برده باشند. یکی از مشکلات در زمینه دفاع مقدس، همین فقدان آگاهی و بینش عمیق و چند جانبه است.

 کتاب «زیتون سرخ»، تألیف سیدقاسم یاحسینی در 236 صفحه شمارگان، 2500 نسخه از سوی انتشارات سوره مهر روانه بازار نشر شده است.


خبرگزاری کتاب ایران