03 اردیبهشت 1393
روایت مرحوم باستانی پاریزی از نخود و کشمشی که در جیب هر کسی وجود داشت
در حین تدوین گزارش دکتر محمد رجبی، رئیس کتابخانه مجلس شورای اسلامی که در ایبنا حضور یافته بود ما را زا انتشار این یادداشت مطلع کرد. سپس در تماس با جناب علی دهباشی، ایشان با گشاده دستی این یادداشت را در اختیار ایبنا گذاشت که متن کامل آن در شماره نوروزی مجله بخارا منتشر شده است.
آنچه میخوانید یادداشت زندهیاد استاد باستانیپاریزی بر این دانشنامه است:
«کتاب مُهر و حکاکی آقای محمد جواد جدی، فاضل محترم ـ یکی از جدیترین کتابهایی است که در سالهای اخیر به چاپ رسیده است. کتابی که مستقیماً با تاریخ و منابع تاریخی در طول تاریخ ایران سروکار دارد.
مُهر یکی از وسائلی بود که تا پیش از فراگیری الکترونیک، در جیب هر آقا یا خانمی ـ مثل نخود و کشمش جای داشت و حکاکان و مُهرسازان مردمان هنرمند و ادیب بودند که در صنعت خود منتهای ظرافت را به کار میبردند و سجع مُهر را با لطائف حکمی و اصول قرآنی میآمیختند. و هیچ سندی نبود که بدون این نقشهای چشمنواز در محاکم مذهبی و عرفی و اخیراً حقوقی بتواند کارساز باشد و بیخود نبود که ادیبالممالک فراهانی ـ از احفاد قائم مقام فراهانی در محاکماتی که در گیرودارش بود از قاضی عدلیه بلد مینالید اما آن قاضی حکام به احکام قرآنی گویا اعتنایی نداشت و همیشه میگفت: قرآن نخورده مُهر و نخواهد شدن سند... اتفاقاً خانوادة ادیبالممالک و قائم مقام فراهانی مُهردار سلطنتی بودهاند در عصر صفویه ـ به اعتبار این که گویا مُهر حضرت سجاد در خانوادة آنها بوده و مردم خصوصاً مرضا ـ از توسل بدان شفاعت میطلبیدند و مُهر را در لیوان آبی گردانده به خورد مریض میدادند به امید اینکه بهبود یابد. و من عکس آن مُهر را در کتاب حماسه کویر چاپ کردهام. هرچند مورد اعتراض تنی چند در آذربایجان شد. (چاپ1382، ص145به نقل از روزنامة پارس شیراز)
به علت همین اهمیت سندیت مُهر بود که بسیاری از اشخاص وصیت میکردند که مُهر آنها بعد از مرگ شکسته شود که مورد سوء استفاده قرار نگیرد. مرحوم شیخ فصلالله نوری، در لحظهای که پای دار میرفت گماشتة خود میرزا علی را خواست و در پای دار کیسهای که مُهر او در آن نهاده شده بود به طرفش پرتاب کرد، و با صدای بلند فریاد زد:
آقا علی، این مُهرها را خورد کن. و بلافاصله مُهرها له و لورده شد، و عمامه از سر شیخ برداشتند او بالای دار رفت (تلاش آزادی، چاپ ششم، ص169)
بعدها من متوجه شدم که چرا هر پاپی انتخاب میشود اولین کارش آن است که مُهرهای پاپ قبلی را در حضور جمع خورد و نابود میکند. حکاکی کار مشکلی است و فقط یک مشتری در یک عمر طولانی دارد، و من دیدهام که بیشتر آنها به سختی میگذرانند، ولی البته کار آنها آسان نیست و سختی بسیار دارد.
روزی که آقاخان محلاتی ـ سیدحسن، از حبس خانگی و توسل به شاه عبدالعظیم خلاص شد که به بهانة حج از ایران خارج شود. بین راه بعد از محلات خود را به اصفهان رسانید و آقا میرزا احمد اصفهانی را که در مُهرسازی تصنعی کامل داشت احکام و ارقام متناسب با هر کس، به حکومت کرمان نوشت و آقاخان به نام حاکم کرمان عازم آن ولایت شد. (حاشیه فرماندهان، کرمان، چاپ پنجم ص 116) نیرو فرستادند و او با جنگ و گریز از ایران خارج شد و به قندهار و هند رفت و هموست که اساس قدرت مادی و سیاسی آقاخانیان را در دنیا پراکنده است. بنابراین مُهر، همان یک بارش کارساز است هرچند شاعر گوید:
خود را به خلایق بنماید که منم
هر روز یکی چهره گشاید که منم
ناگاه یکی زدر درآید که منم
تا کار جهان بدو قراری گیرد
توفیق آقای جدی را خواستارم.
آبانماه 1392، نوامبر 2013
باستانیپاریزی-
ایبنا