16 بهمن 1399
رمز موفقیت امام در انقلاب، «رعبشکنی» او بود
«امام خمینی و شکستن فضای رعب در رژیم پهلوی»
عالم فاضل زندهیاد آیتالله حاج شیخ مرتضی بنیفضل، از شاگردان و یاران دیرین رهبر کبیر انقلاب بود که از آن حضرت خاطراتی شنیدنی داشت. آنچه پیش روی دارید، پاسخهای مکتوب ایشان به چند پرسش درباره شیوههای «رعبشکنی» امام خمینی در انقلاب اسلامی است که نمایانگر جلوهای نسبتا مغفول در شیوه رهبری آن بزرگوار است.
□ استحضار دارید که ایجاد رعب و وحشت در میان ملتها، یکی از اهداف استعمارگران برای تسلط بر آنها بوده است. در این خصوص وضعیت ایران را در دوره قبل از انقلاب اسلامی تشریح بفرمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم. از آغاز شروع نهضت حضرت امام(ره)، ساواک در بعضی از شهرستانها بهخصوص در قم، در فرصتهایی که مناسب میدید، آشوب برپا میکرد که در اینجا مختصرا به بعضی از موارد آن اشاره میکنیم:
1. بعد از رفراندوم لوایح ششگانه شاه و مردم، به دستور امام، مردم تظاهرات عظیمی علیه رفراندوم انجام دادند و شعار مردم این بود: «ما تابع قرآنیم، رفراندوم نمیخواهیم». ساواک هم عدهای از اشرار و چماقبهدستها را بالای ماشینهای باری در خیابانهای قم به راه انداخت که با هیاهو و شعار «جاوید شاه»، شیشههای مغازهها را میشکستند و به مردم بیدفاع حمله میکردند. تا اینکه حضرت امام در مدرسه فیضیه در عصر روز عاشورا آن سخنرانی تاریخی را ایراد و شخص شاه را مجرم اصلی معرفی کرد. به دنبال آن، شبانه حضرت امام را دستگیر کردند و به زندان تهران بردند. بعد از آن غائله، 15 خرداد رخ داد که در قم، تهران و سایر شهرستانها، سیل جمعیت علاقهمند به امام، به راه افتادند و شعارشان این بود: «خمینی، خمینی، خدا نگهدار تو/ بمیرد، بمیرد دشمن خونخوار تو». به دستور شاه و ساواک در قم، تهران و ورامین، عده زیادی را به خاک و خون کشیدند.
2. ازآنجاکه رهبری نهضت با حضرت امام بود و طلاب جوان در زمره پیروان آن حضرت بودند، دستگاه جبار برای ایجاد رعب و وحشت در بین طلاب، در هر جای قم که طلبه جوانی را میدید، میگرفت و برای سربازی به پادگانها میفرستاد.خاطرم هست در آن وقت، آقای هاشمی رفسنجانی را هم گرفتند و به سربازی بردند.
3. در روز شهادت حضرت امام جعفر صادق(ع) که مصادف با ایام نوروز بود، مرحوم آیتاللهالعظمی آقای گلپایگانی در مدرسه فیضیه مجلس عزاداری برپا کرده بود که گارد شاهنشاهی با عدهای اوباش و در حدود هفتصدنفر چماقبهدست، با شعار «جاوید شاه» به مدرسه فیضیه حمله کردند و بعد از ضرب و جرح طلاب و قتل تعدادی از آنان، مدرسه را در هم کوبیدند و تخریب کردند. به خود مرحوم آقای گلپایگانی هم در مدرسه اهانت کردند.
4. بعضی از مزدوران ساواک در لباس روحانیت در بیت بعضی از علما و در حضور اصحاب بیت و تعدادی از طلاب، انواع شکنجههای ساواک را به نمایش میگذاشتند تا رعب در دل آنان بهوجود آورند و مانع از حضورشان در صحنهها باشند!
5. ساواک در ایجاد رعب تا آنجا فعالیت داشت که بهوسیله بعضی از علمای معروف حوزه میخواست حضرت امام را هم بترساند. یک روز یکی از آنان به امام گفته بود: دستگاه تصمیم گرفته است شما را بکشد! حضرت امام در جواب او با حالت تبسم فرمود: «اگر آنها تصمیم گرفتهاند مرا بکشند، چرا تو میترسی؟»
6. به دستور شاه و ساواک هر از چند گاهی، بعضی از اشخاص معروف مثل: مرحوم طیب، آیتالله سعیدی و آیتالله غفاری و... را به شهادت میرساندند و صدها نفر از استادان و دانشجویان دانشگاهها و بزرگان علما را تبعید یا زندانی میکردند و جو رعب و وحشت را در سراسر ایران بهوجود میآوردند.
7. در اواخر با ایجاد حکومت نظامی و تشکیل دولت ازهاری و آوردن توپ و تانک به خیابانها و سر کوچهها و پرتاب گاز اشکآور، و کشتن عدهای، بهخصوص در میدان شهدا (ژاله سابق) تهران ــ که معروف است عده زیادی را کشتند، البته درباره کشتار آن اعداد مختلفی نقل شد ــ سعی در متوقف ساختن جریان خودجوش، خروشان و مردمی انقلاب داشتند. ازهاری در یک صحبت، به قصد سرپوش نهادن بر جنایت هولناک خود گفت: «تظاهرکنندگان جویهای خیابانهای میدان ژاله را پر از آب کردند و رنگ ریختند تا وانمود کنند خون است!»
□ نقش حضرت امام(ره) در شکستن این جو و ایجاد روحیه شجاعت در مردم چه بود؟
حضرت امام با آن همت والا و قاطعیت تمام ــ که ناشی از ایمان راسخ او به مبداء و معاد بود ــ در هر حادثهای که در هر نقطه از کشور رخ میداد، با اعلامیه یا سخنرانی آتشین خود، ملت را بیدار و توطئه دشمن را خنثی میکرد و ملت از شجاعت شخص امام ــ که همیشه دشمن اصلی اسلام، یعنی امریکا و نوکر او شاه، را هدف اصلی قرار میداد ــ احساس غرور میکرد. به عبارت دیگر حضرت امام بهقدری دشمن را تحقیر میکرد که ترس و واهمه از آن را از دل ملت بیرون میآورد و ملت قهرا شجاع میشد؛ مثلا درباره حادثه مدرسه فیضیه، حضرت امام «شاهدوستی» را در یک اعلامیه معنی کرد و فرمود: شاهدوستی یعنی مدرسه فیضیه را تخریب کردن، شاهدوستی یعنی قرآن و کتب علوم دینیه طلاب را در حجرات به آتش کشیدن، شاهدوستی یعنی طلبهها را در مدرسه فیضیه کشتن، شاهدوستی یعنی حقوق حقه ملت را پایمال کردن و... و یا در سخنرانی مربوط به کاپیتولاسیون (دادن آزادی مطلق به امریکاییها در ایران) این مضمون را فرمودند: اگر شاه ایران به سگ امریکایی تعرض کند باید محاکمه شود، اما اگر یک آشپز امریکایی شاه ایران را زیر ماشین بگیرد، در ایران کسی حق اعتراض به او را ندارد و باید برود در امریکا تا به آن رسیدگی شود یا در سربازگیری طلاب، امام فرمود: طلاب علوم دینیه هر جا که باشند حتی در پادگانها، آنچه را که وظیفه شرعی دارند انجام میدهند و نظامیها را بیدار میکنند... و همان فرمایش امام باعث شد دستگاه جبار ترسید و نتوانست طلبهها را در پادگانها نگاه دارد.
□ حضرت امام در میان شخصیتها و علمای برجسته، به کدامیک از آنان توجه بیشتری داشت و منشاء این توجه را چه میدانید؟
به نظر من حضرت امام به مرحوم آیتالله مدرس بیشتر عنایت داشت و منشاء آن عنایت، عمدتا این بود که مرحوم مدرس درست تشخیص داده بود که ریشه همه مفاسد شخص رضاخان پهلوی است و در برابر او، با کمال شهامت و شجاعت تا آخر ایستاد و بالاخره شربت شهادت را نوشید.
□ به نظر شما روح شجاع و حماسی حضرت امام(ره) در برابر دشمنان، معلول چه عللی بود؟
البته و بیتردید، معلول ایمان راسخ به خداوند و معاد و احساس وظیفه مهم در دفاع از حریم اسلام و حقوق ملت و شجاعت و استقامت و قاطعیت تمام در خود او و اتحاد و اتفاق و آمادگی در تمامی طبقات ملت بود.
□ برای حفظ روحیه حماسی در میان ملت، بهخصوص جوانان چه باید کرد؟ چه عواملی میتوانند امت اسلامی را در موضع دفاعی و انفعالی و احیانا بیتفاوتی قرار بدهد؟
اولا: باید ملت و جوانان را با سوابق مبارزاتی حضرت امام و شخصیتهای برجسته نظام جمهوری اسلامی، چه آنهایی که به لقاءالله پیوستهاند و چه آنهایی که در خدمت اسلام و مسلمین هستند، بهخصوص با سوابق رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیتالله خامنهای «مد ظله العالی» و... آشنا کرد و لااقل هر روز در یک ساعت از صداوسیما، آن سوابق را تذکر داد و تکرار کرد تا به فراموشی سپرده نشوند. شاید در حال حاضر خیلی از جوانان و نوجوانان کشور ما، از سوابق مبارزاتی رهبر عزیزمان، رئیسجمهور (رئیسجمهور وقت) و سایر شخصیتهایمان و شکنجهها و زندانهای انفرادی آنان، اطلاعی نداشته باشند؛ مثلا گاهی به کف پاهای این عزیزان، آنقدر با کابل میزدند که آنان تا مدتها برای تطهیر و وضو، از سیاهچالهای ساواک، کشانکشان میرفتند! همچنین ویژگیهای شهدا و ایثارگریهای جانبازان و انواع شکنجههای آزادگان در بندهای دوران اسارت و چشم به انتظار بودن خانوادههای اسرا و مفقودین و خاطرات خانوادههای شهدا، بهقدری تکرار و بازگو شوند تا نصبالعین ملت باشند و فراموش نشوند. البته ناگفته نماند اگر قرار باشد مطالب مذکور از سیمای جمهوری اسلامی ارائه شوند، نباید در همان ساعت، بعضی از فیلمها در کانالهای دیگر نشان داده شوند که جوانان را مشغول کند!
ثانیا: چنانچه دستاندرکاران بر حسب سفارشهای اکید حضرت امام(ره)، خود و خانوادهشان ساده زندگی کنند و مسئولان ما در هر شغل و مقامی که هستند، در حل مشکلات مراجعان و محرومان در حد امکان و وسع، بیش از پیش اقدام جدی و بهموقع کنند و افراد بیصلاحیت و غیرقابل اصلاح را در هر پست و موقعیتی که باشند، بهموقع برکنار سازند و به عنوان جلب و جذب، افراد بیتقوا و مسئلهدار را در بعضی سمتها بهکار نگیرند و از حزباللهیهای واقعی در برخورد با شیاطین واقعا حمایت کنند و از انجمنهای اسلامی در برابر بعضی رؤسا و مدیران که با ارزشهای اسلام، انقلاب و رهبری ضدیت دارند پشتیبانی کنند، قهرا روحیه حماسی در ملت انقلابی بهخصوص جوانان، بالا میرود و اگر موارد مذکور برعکس عمل شوند، ملت را در موضع بیتفاوتی قرار میدهد. در اینجا مقتضی است به یک نکته اشاره کنیم که خانواده شهدا در این انقلاب و مزایای آن، بیشتر از دیگران حق دارند و در واقع وارث انقلاب اسلامی هستند؛ لذا باید به خواستههای آنان فوقالعاده توجه کرد، ولی متأسفانه گاهی به خواستههای آنها رسیدگی نمیشود. در تبریز خانوادههای پنج شهید، چهار شهید، دو شهید و یک شهید، درباره بعضی مسائل نامهها و طومارهایی نوشته و به این طرف و آن طرف فرستادهاند و تا به امروز، درست به آنها رسیدگی نشده است. سخن اینجاست که آیا آنان در پیگیری بعضی مسائل اشتباه میکنند یا این پیگیری بهحق است؟ اگر اشتباه و خطا میکنند، توجیه شوند و اگر حق هستند، چرا ترتیب اثر داده نمیشود؟
بههرحال بیاعتنایی به چنین خانوادههایی، قهرا روحیه بیتفاوتی را در دیگران ایجاد میکند؛ زیرا دیگران خواهند گفت: وقتی با این خانوادهها اینگونه معامله میشود، بهتر است ما در این وادیها وارد نشویم!
□ برخورد حضرت امام با منحرفان و مخالفان با جهاد و مبارزه در حوزههای علمیه و میان روحانیت چگونه بود؟
برخورد حضرت امام با منحرفان و مخالفان با جهاد و مبارزه در حوزههای علمیه (متحجرین) تهاجمی نبود، بلکه بزرگوارانه و توأم با پند و نصیحت بود. سِرّش این بود که حضرت امام در حوادث و برخوردها، مصلحت و مفسده را در نظر میگرفت و چه بسا در اثر برخورد تهاجمی با متحجرین، پیراهن صدر اسلام، بلکه پیراهنهای زیادتری علم میشد!
□ به نظر حضرتعالی، سِرّ آنکه حضرت امام در اواخر عمر پربرکت خویش، اجمالی از دردهای گذشته خویش را بازگو کرد چه بود؟
شاید سرّش این باشد که ایشان خواست طلاب جوان از طریق استادان متدین و متعهد به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، با سوابق افراد آشنا باشند تا از ترویج منحرفین و مخالفین با نظام جمهوری اسلامی و نیز بیتفاوتها احتراز شود و طلاب از حضور در جلسات درس آنان خودداری کنند؛ زیرا تقویت آنها به هر نحوی که باشد، تضعیف نظام و قهرا تقویت دشمنان اسلام و گناه کبیره است. از خداوند سبحان علوّ درجات حضرت امام(ره) و شهدای عزیز اسلام و مزید تأیید رهبر معظم انقلاب اسلامی و توفیق تشخیص وظیفه شرعی و عمل به وظیفه برای عموم مؤمنین خواهانم. والسلام علیکم و رحمتالله و برکاته.
www.iichs.ir/s/6437
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران