31 مرداد 1397

نقد دیدگاه زید آبادی درباره نقش حزب توده در کودتای 28 مرداد


حسن بهشتی پور

نقد دیدگاه زید آبادی درباره نقش حزب توده در کودتای 28 مرداد

آقای زید آبادی دریاداشت کوتاه خود درکانال تلگرامی خود درباره موضع حزب توده در ماجرای کودتای 28 مرداد می نویسد:

«بسیارخوانده وشنیده‌ایم که چرا حزب توده به رغم برخورداری از سازمانی مخفی در ارتش شاهنشاهی، برای مقابله با کودتای 28 مرداد سال 1332 علیه دولت دکتر محمد مصدق دست به اقدام مؤثری نزد و در مقابل کودتا ساکت و منفعل ماند؟

رهبران حزب توده در توجیه سکوت خود، معمولاً مخالفت دکتر مصدق با دخالت آنها برای مقابله با کودتا را مطرح می‌کنند؛ موضوعی که برخی مدافعان دکتر مصدق و بعضی کادرهای بریده از حزب توده، آن را نمی‌پذیرند و نهایتاً رهبران حزب را به ارتکاب "خیانت" متهم می‌کنند.

از نگاه من اما اصل این ایراد و پرسش، جای ایراد و پرسش دارد! من نمی‌دانم استعلام حزب توده از دکتر مصدق برای مقابله با کودتا و پاسخ منفی دکتر مصدق به آنها تا چه اندازه قرین واقعیت است؛ اما اگر چنین اتفاقی به واقع روی داده باشد؛ مصدق با پاسخ منفی خود، تعهد و مسئولیتی تاریخی از خود نشان داده است!

اگر فرض کنیم که دکتر مصدق به درخواست فرضی حزب توده پاسخ مثبت می‌داد و آنگاه سازمان نظامی حزب توده از مخفیگاه خود خارج می‌شد و کودتاگران را در نبردی خیابانی شکست می‌داد؛ پس از آن، چه اتفاقی می‌افتاد؟

پاسخ تقریباً روشن است. حزب توده نیروی مسلط صحنه سیاسی ایران می‌شد و دکتر مصدق عملاً به صورت نخست وزیری تحت کنترل آنها در می‌آمد! قطعاً دکتر مصدق به چنین نقشی تن نمی‌داد و اختلاف عمیق بین آنان، حزب را به سمت تعیین نخست وزیری همسو با سیاست‌های خود هدایت می‌کرد! »[1]

دراین بخش نویسنده محترم  چند مفروض اشتباه  را مبنای تحلیل تاریخی خود قرار داده  و در نتیجه، تحلیل اشتباه خود را از یک فرض تاریخی به مخاطب ارائه می دهد. ویژه گی های اینگونه  تحلیل های تاریخی درآن است که درنگاه اول منطقی به نظر می رسند اما وقتی در وجوه مختلف بررسی می شوند می بینیم که با واقعیت های تاریخی منطبق نیست.  زیرا :

1- حزب توده به عنوان یک حزب صاحب نفوذ که در آن زمان حداقل ششصد افسر در رده های ستوان تا سرهنگ درارتش داشته است، اگرمی خواست، می توانست به پشتیبانی نیروهای ملی گرا در آن زمان به نفع مصدق وارد سرکوب کودتاچیان درارتش شود، بدون آنکه الزاما بدنبال سرنگونی مصدق باشد. زیرا در صورت سرنگونی شاه یا حکومت آنگونه که حسین فاطمی و حزب توده می خواستند نظام جمهوری در ایران برقرار می شد و یا حداقل شاه یا فرد دیگری به عنوان پادشاه معرفی می شد ، مجبور بود سلطنت کند نه حکومت.

2- برفرض آنکه حزب توده دموکراتیک عمل نمی کرد و بعد از سرکوب کودتا خودش حاکم می شد اما توده ای ها به چه بهانه ای می توانستند با مصدق همکاری نکنند و یا در نهایت او را ازنخست وزیری عزل کنند؟ اگرآنها وارد برخورد با کودتاچیان شدند، بهانه اش حمایت از دولت ملی دربرابر کودتای آمریکایی – انگلیسی بود و برفرض آنکه نیت اصلی آنها را کسب قدرت بدانیم  ،آنها نمی توانستند بدون حمایت جبهه ملی به رهبری مصدق، به تنهایی  بر اوضاع  ایران مسلط شوند و به راحتی مصدق را کنار بگذارند.

3- حزب توده مجبور بود در صورت پیروزی برکودتاچیان انتخابات برگزار کند در غیر این صورت فرض کودتا علیه کودتاگران مطرح می شود. دراین صورت هم بدلیل توافق ضمنی شوروی برای سرنگونی دولت مصدق درعمل بعید بود حزب توده بدون حمایت شوروی دست به کودتا علیه کودتاچیان بزند. ضمن آنکه حزب توده ترجیح می داد برای مقابله با مخالفان خود درمیان گروههای مذهبی با جریان های ملی سکولار آن زمان کار کند. حتی اگر شوروی هم موافق انجام کودتای حزب توده علیه کودتاچیان بود این حزب نمی توانست بدون حمایت مردمی در برابر کل ارتش یک تنه بایستد و قدرت را بدست بگیرد.

4- اینکه مصدق تحت کنترل حزب توده درنمی آمد فرض درستی است چراکه موقعیت مصدق در آن شرایط تاریخی به گونه ای بود که اصلا امکان تحقق چنین موضوعی نزدیک محال بود. اما بحث اصلی دراین است که نویسنده فرض گرفته است حزب توده به عنوان یک حزب تمامیت خواه به هیچ وجه حاضر نبوده با مصدق همکاری کند. قرائن و شواهد تاریخی چنین برداشتی را تائید نمی کند . حزب توده برای اینکه موقعیت خود را درافکارعمومی ایران  تثبیت کند و بتواند در مجلس آینده جایگاه محکمی داشته باشد، حاضر به همکاری با جبهه ملی بود. اما این جبهه ملی بود که حاضربه همکاری با حزب توده نبود. زیرا این حزب را آلت دست شوروی می دانست و بویژه آنکه با حمایت حزب توده از دادن امتیاز نفت شمال به شوروی، دیگر حجت برطرفداران ملی شدن نفت  تمام شده بود که حزب توده در عمل در خدمت منافع شوروی عمل می کند تا منافع مردم ایران .

درادامه یاداشت آقای زید آبادی می نویسد:

«به نظرم کار حتی به این مسائل هم نمی‌کشید. دو سال پیش از آن تاریخ، جنگ سرد بین غرب و شرق آغاز شده بود و متحدان غربی به رهبری آمریکا و بریتانیا محال بود اجازه تسلط حزب توده به عنوان متحد شوروی را بر ایران بدهند. بنابراین به محض ورود حزب توده به صحنه،آنها حتی به بهای اشغال نظامی ایران،آن راتار و مار می‌کردند.» [2]

نویسنده محترم فرض گرفته است که اگر حزب توده  در ایران به قدرت می رسید آمریکا و انگلیس ایران را اشغال می کردند. در صورتی که باید گفت اولا حزب توده برای حفظ ظاهرهم که شده حتما در آن شرایط قدرت را بدست نمی گرفت و احتمالا ترجیح می داد با جبهه ملی کار کند. ثانیا هفت سال پیش ازاین تاریخ یعنی در سال 1325 ( 1946 م )  آمریکا با حمایت سایر کشورهای عضو شورای امنیت  از طریق صدورسه قطعنامه به شماره های 2 و 3 و 5  از شوروی  خواست بعد از جنگ جهانی دوم از خاک ایران خارج شود و به اشغال ایران پایان دهد.[3] آن وقت آیزنهاوررئیس جمهوروقت آمریکا هفت سال بعد چگونه این ریسک را می پذیرفت که به بهانه به قدرت رسیدن یک دولت چپگرا در ایران ، این کشور را اشغال کند؟ بنابراین آمریکا احتمالا حداکثر همان رفتاری را می کرد که در شیلی درجریان کودتا علیه دولت چپگرای آلنده درسال 1973  انجام داد.[4] 

آقای زید آبادی در ادامه  تحلیل خود از موضع شوروی می نویسد :

«دراین میان استالین هم مرده بود و آثار جنگ قدرت بر سر جانشینی او، هنوز بین رهبران حزب کمونیست شوروی، جریان داشت. بنابراین، خروشچف نیز آمادگی و علاقه‌ای برای دخالت در مسئله خطیری چون ایران را نداشت؛ اما اگرهم می‌داشت؛ بحرانی بسیار خطرناکتر از بحران موشکی کوبا بین دو طرف بروز می‌کرد که قربانی اصلی آن ایران بود.» [5]

درست است که در زمان کودتا، استالین درراس رهبری شوروی نبود اما مثلت خروشچف ، مالنکوف ومیکویان ، بطور قطع درباره اشغال ایران که در همسایگی شوروی بود ، بی تفاوت نمی ماندند و آمریکایی ها و انگلیسی ها این موضوع را خوب می دانستند. بویژه آنکه در این دوران شوروی دیگر صاحب بمب اتم هم شده بود.[6]

آقای زید آبادی در پایان تحلیل خود نتیجه می گیرد:

«با این حساب، همه بحث‌های مربوط به مذمت بی تحرکی حزب توده در برابر کودتای 28 مرداد، باطل است! به گمان من، اگر حزب توده یک کار درست در تاریخ خود کرده باشد؛ همان عدم ورودش به صحنه وقایع مربوط به کودتای 28 مرداد است! » [7]

در باره این تنیجه گیری غلط هم باید گفت :

اینکه حزب توده در برابر یک اقدام کودتایی آمریکایی – انگلیسی علیه مردم ایران  به دستور مقام های شوروی بی تفاوت می ماند، به هیچ وجه با اینگونه تحلیل های بظاهر منطقی، قابل توجیه نیست . باید گفت دلیل اصلی بی تفاوتی حزب توده دربرابر کودتاچیان ، دستوری بود که ازسوی شوروی برای رهبری حزب توده  صادر شده بود. درآن زمان رضا رادمنش دبیرکل تبعیدی حزب توده در مسکو بود و کامبخش ، کیانوری و جودت در داخل کشور، رابطین شوروی با حزب بودند.[8] بعضی از رهبران حزب توده بعدها در خاطرات خود نقل کردند واسطه انتقال صدور چنین فرمانی ، سادچیکوف سفیر شوروی در تهران بوده است . [9]

 درآن زمان بدلیل مخالفت مصدق بادادن امتیاز نفت شمال به شوروی، مسکو موافق سرنگونی دولتی بود که نه به انگلیسی ها باج می دادو نه به روس ها بنابراین اقدام حزب توده در عمل به نفع کودتاچیان و روس ها تمام شد. جالب آنکه چند سال بعد با لو رفتن موقعیت افسران حزب توده در ارتش بسیاری از آنها هم قربانی دستگاه امنیتی شاه شدند. [10]

در این باره منتصری می نویسد:« پس از گذشت ربع قرن از کودتای 28 مرداد، عقیده دکتر رادمنش را درباره مصدق جویا شدم. او گفت در جریان نهضت ملی شدن نفت به رهبری دکتر مصدق متاسفانه ما دچار اشتباه بسیار بزرگی شدیم و می‌توانم صادقانه اعتراف کنم که بابت این اشتباه استراتژیکی نه فقط حزب توده بلکه ملت ایران بهای گزافی پرداخت.» [11]

پانوشت ها :

[1] کانال تلگرامی دکتر احمد زید آبادی

[2] همان

[3]http://www.un.org/en/sc/documents/resolutions/1946.shtml

[4] برای کسب اطلاعات بیشتر در باره نقش سیا درکودتا علیه دولت آلنده در شیلی به نشانی زیر مراجعه کنید:

http://tarikhirani.ir/Modules/files/Phtml/files.PrintVersion.Html.php?Lang=fa&TypeId=5&filesId=273

[5] کانال تلگرامی دکتر احمد زید آبادی

[6] برای کسب اطلاعات بیشتر در باره موضع شوروی به این نشانی مراجعه کنید

http://pahlaviha.pchi.ir/show.php?page=contents&id=934

[7] کانال تگرامی دکتر احمد زید آبادی

[8] پرویز اکتشافی ازاعضای حزب توده در خاطراتش  در باره رابطین شوروی با حزب توده می نویسد : « وقتی دقت می کردم در شناخت ارتباطات مهره های عمده کمیته مرکزی حزب توده با شورویها، کیانوری یکی از آن چهره های عمده ارتباط بود ، یکی دیگر از ان چهره ها کامبخش بود، ( انقلاب شوهر خواهرکیانوری که بنام مستعار سرهنگ قنبر اف معروف بود.) یک چهره عمده  دیگررادمنش بود، روستا هم یک چهره ارتباط بود ولی آن اهمیت رادمنش را نداشت. روستا آدمی بود که قویاً به شورویها اعتقاد داشت. »  به نقل از خاطرات سرگرد هوایی پرویز اکتشافی- بکوشش حمید احمدی - چاپ مرتضوی کلن (آلمان )- چاپ اول ، 1377  صفحه  384

[9] برای کسب اطلاعات بیشتر در باره موضع شوروی در کودتای 28 مرداد به نشانی زیر مراجعه کنید

http://tarikhirani.ir/Modules/News/Phtml/News.PrintVersion.Html.php?Lang=fa&TypeId=4&NewsId=5163

[10] برای اطلاع از جزئیات جریان لو رفتن و اعدام شدن افسران حزب توده به نشانیزیر مراجعه کنید:

http://www.iichs.org/magazine/sub.asp?id=161&theme=Orange&magNumber=19&magID=23&magIMG=

[11]منتصری،هوشنگ،«در آنسوی فراموشی»، یادی ازدکتر رضا رادمنش،دبیرکل اسبق حزب توده،انتشارات شیرازه، تهران 1395 صفحه 55


موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی