21 فروردین 1398
خواننده کاباره از بیفرهنگی مردم میگوید
خرداد 57 در حالی که چند ماه است کشور درگیر راهپیماییها و تظاهرات علیه حکومت پهلوی است، یک خواننده که رابطه خوبی با دربار داشت با روزنامه اطلاعات گفتگو میکند. عبدالحسن ستارپور، معروف به «ستار»، یکی از خوانندههای کابارهای مشهور بود که به مجالس دربار دعوت میشد و با خانواده سلطنتی هم رابطه نزدیکی داشت.
ستار در مصاحبهای که با روزنامه اطلاعات دارد میگوید: «فکر میکنم در حال حاضر وضع مردم طوری شده است که همه میتوانند به کاباره بیایند.» اما بلافاصله پس از اینکه خبرنگار به هزینه بالای مکانهای اینچنینی اشاره میکند میپذیرد که «کابارهروها اکثریت مردم ما نیستند و مرفهترین آنها هستند.» او در ادامه از تعامل مردم با هنرمندان انتقاد کرده و از بیفرهنگی مردم چنین میگوید: «در خارج هنرمندی که روی صحنه میرود هیچ کس به شخصیت او، زندگی خصوصیاش و مواردی مثل این توجه ندارد و فقط به هنرش توجه میکنند و به همین خاطر به او احترام میگذارند. ولی در اینجا عکس است. به این معنی که هنرمند باید از جهت زندگی خصوصی، منش، رفتار و طرز فکر کاملا برای مردم قابل قبول باشد که این از تعصب مردم و سطح پایین فرهنگشان ناشی میشود. ما باید قبول کنیم که فرهنگمان خیلی پایین است.»
ستار در ادامه میگوید: «البته من رفتارم با مردم خیلی خوب است و این از آنجا ناشی میشود که آنها را میشناسم و حس میکنم. من چون خودم جنوب شهری هستم... اگر کسی از من امضاء بخواهد هیچ وقت او را معطل نمیکنم. من این چیزها را میفهمم.» او در برابر این سوال مصاحبهکننده که چرا برخی خوانندگان معروف در کابارهها حاضر نمیشوند، میگوید «من به شما قول میدهم که اگر اینهایی که نام بردید برنامهشان طوری بود که میتوانست مردم را جلب کند و علاقمند سازد حتما به کاباره میآمدند.»
در پایان، ستار در برابر اصرار چندین باره مصاحبهکننده درباره درآمدش میگوید صدهزار تومان در ماه درآمد دارد: «ماهانه در حدود سی هزار تومان پول ارکستر و مخارج کارم را میدهم، بیست و دو هزار تومان قسط خانه میدهم. چند هزار تومان برای برادرم به خارج میفرستم و بقیه که حدود چهلهزار تومان میشود برای خودم باقی میماند که با آن زندگی میکنم. زندگی خرج دارد.»
چند روز پس از این گزارش، جواد مجابی، دبیر فرهنگی روزنامه اطلاعات، واکنش تندی به اظهارات ضدمردمی ستار از خود نشان داد. مجابی، ستار را خوانندهای قلمداد کرد که آوازهاش برخاسته از صورت اوست و نه صوت او. مجابی سپس جمعی از هنرمندان درباری را که با ستار همعقیده هستند هدف انتقاد تند خود قرار میدهد و مینویسد: «این جوانک [ستار] در ادعای بی فرهنگی مردم یا کمفرهنگیشان تنها نیست. بسیار کسان را دیدهام که نه از عرشه کاباره بلکه از عرصه نوشتن و نقاشی کردن و سینماگری، از مسند ریاست و مدیریت، از پایگاه حکومتگری و برنامهریزی و کارشناسی و هنرشناسی و غیره، داغ هنرنشناسی و بیفرهنگی و عقبماندگی و... بر مردم زدهاند.»
او نوشت همه مدعیانی که معتقدند مردم بیفرهنگ هستند، خود از بیفرهنگی در عذابند و اظهار داشت این افراد، به ضرب و زور رسانهها و تبلیغات شهرت کاذبی پیدا کردهاند و بر مردم تحمیل شدهاند. جواد مجابی سرانجام در پاسخ به ستار و همفکرانش نوشت: «عقبماندگی با عقب نگه داشته شدن فرق میکند و اگر حساب و کتاب در کار باشد، این مردمند که باید به بیفرهنگی شما و ویرانگری شما اعتراض کنند، با آن شعرهای مغلوط که مینویسند برایتان و میخوانید برایشان. آن آهنگهای دورگه که هر ملودیاش را از جایی دزدیدهاند و آن انکرالاصوات که آرزوی زیبق در گوش کردن را در هر شنونده سلیمالنفس بیدار میکند.»