20 تیر 1400

مخالفت نواب صفوى با روى کار آمدن حسین علاء

مصاحبه داود اميني با محمّدمهدى عبدخدايى


مخالفت نواب صفوى با روى کار آمدن حسین علاء

 به محض اینکه رزم آرا کشته مى‌شود، کابینة حسین علاء روى کار مى‌آید. آغاز اختلاف اینجاست. بدبختانه، مورخان یا وقایع‌نگاران نخواسته‌اند ریشة اختلاف را پیدا کنند. نواب صفوى مخالف روى کار آمدن علاء بوده است. یک تحقیقى باید راجع به حسین علاء بشود، معلوم شود که علاء، در مجلس چهارم، با دکتر مصدق بوده یا نه. بعدها هم معلوم شده که حسین علاء، از اعضاى یکى از لژهاى فراماسون ایران بوده است. توافق مى‌شود بین جبهة ملّى و دربار. چون، دقیقا بعد از مرگ رزم‌آرا، شاه پایگاههایش را از دست مى‌دهد. توافقى بین جبهة ملّى و شاه روى کابینه علاء انجام مى‌گیرد و دو نفر از وزراى جبهة ملّى عضو کابینة علاء مى‌شوند. قانون ملّى شدن نفت هم در زمان دکتر مصدق تصویب نمى‌شود، در زمان نخست‌وزیرى علاء تصویب مى‌شود. علتش هم این بود که، برخلاف نظریاتى که از طرف جناح چپ یا گروههاى دیگر اعلام مى‌شد ــ که ترور فردى تأثیرى در تغییر حکومت ندارد ــ آن روز به علت پشتیبانى مردم از این اعدام انقلابى و زمینه‌هاى ملّى موجود در جامعه و سازماندهى شدة قبلى از سوى مرحوم آیت‌اللّه کاشانى، دکتر مصدق و فدائیان اسلام، این ترور ــ برخلاف تمام ترورهایى که در دنیا انجام مى‌گیرد ــ تأثیر عمیقى در تغییر جهت سیاسى مملکت داشته است. من این را قبول ندارم که ترور یک فرد نمى‌تواند تأثیر اساسى در تغییر بنیادین داشته باشد. گهگاه مى‌بینید که در تاریخ هم مرسوم بوده؛ ضربت خوردن على(ع) و یا مثلاً مرگ خلیفة دوّم تأثیر مهمى در تاریخ اوّلیة اسلام داشته است.

     علتش این است که نهادهاى موجود در جامعه به قدرى قدرت پیدا مى‌کنند که اگر رأس هرم مخالف از میان برود، این تغییر بنیادین به وجود مى‌آید. در مورد رزم‌آرا، چنین بوده، در مورد علاء نبوده، در مورد حسنعلى منصور، نبوده است؛ یعنى این زمینه‌هاى قبلى آماده نشده بود. در موقعى که رزم‌آرا را زدند، دکتر مصدق رئیس کمیسیون نفت بوده؛ رهبر اقلیّت مجلس بوده، اقلیّتى که در نتیجه مرگ هژیر، به فرمودة مرحوم طالقانى، به مجلس راه یافته بود. نواب صفوى، به طور کلّى، با روى کار آمدن حسین علاء مخالف بوده است. به محض اینکه حسین علاء روى کار مى‌آید و شاه فرمان نخست‌وزیرى علاء را امضا مى‌کند و نواب صفوى متوجه مى‌شود که دونفر از اعضاى جبهة ملّى در کابینة علاء هستند، مخالفت خودش را نه به طور آشکار در رسانه‌هاى گروهى، بلکه به گونة پیغام به مرحوم آیت‌اللّه کاشانى و دکتر مصدق، اظهار مى‌دارد و اعلام مى‌کند که این کابینه، کابینه‌اى نیست که مورد توافق ما باشد.

     به علاوه، پنج روز بعد از کشتن رزم‌آرا، نواب صفوى در مورد آزادى خلیل طهماسبى اعلامیه‌اى مى‌دهد و شاه را تهدید به مرگ مى‌کند (اعلامیه‌اش موجود است) که اگر تا پنج روز دیگر برادرمان استاد خلیل طهماسبى از زندان آزاد نشود، ما دربار را روى سرتان خراب مى‌کنیم.

     در همین موقع، نواب صفوى تلفن مى‌کند به دربار، از منزل ابراهیم کریم‌آبادى، مدیر روزنامة اصناف که، رئیس دفتر شاه، هیراد تلفن را برمى‌دارد و مى‌گوید: شاه به شمال رفته براى مرخصى، چون شب عید بوده نواب صفوى با تندى مى‌گوید که: فرمان نخست‌وزیرى صادر مى‌کنند و به شمال مى‌روند و داعیة مسئولیت کشور و عنوان شخص اوّل مملکت را دارند. اعلامیه نواب صفوى برضد دربار آن روز معلوم است، چون کتاب فدائیان اسلام هم در سال 1329، منتشر شده بود و در آن آمده بود: اعلان ما به دشمنان اسلام و غاصبین حکومت اسلامى، شاه و دربار. خود این قضیه حساسیت دربار را برانگیخته بود. با توجه به اینکه حسین علاء مدتها وزیر دربار بوده و چهرة شناخته شده‌اى بوده ــ از نظر نزدیکى به دربار ــ پذیرش اینکه علاء نخست‌وزیر بشود، براى نواب صفوى هم قابل پذیرش نبوده است.

 

 


برگرفته از کتاب تکاپوهاى آرمانگرایانه اسلامى (فدائیان اسلام، از زبان محمّدمهدى عبدخدایى) منتشره از سوی مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران