02 اردیبهشت 1400
ابنیه آبی
قنات
با در نظر گرفتن پیشرفت تمدن در ایران باستان و اینکه آبکشی بوسیله چاههای معمولی و نیروی حیوانی تکافوی احتیاجات روزافزون کشور را نمیکرده، در چندین هزار سال قبل مردم دست به ابتکار کاملاً نوینی زدهاند بدین ترتیب که با روش ساختمانی خاص، آبهای تحتالارض را جمعآوری کرده و تحت قوة ثقل به سطح زمین میرسانیدهاند.
این اختراع در نوع خود در جهان تا کنون بینظیر است و این ابتکار فنی که آن را قنات یا کهریز (کوهریز، کاریز ) نام نهادهاند مانند چشمههای طبیعی در تمام ایام سال آبهای سالم و گوارا را از درون زمین جمعآوری میکند و به سطح زمین میرساند. با وجود آنکه چندین هزار سال از اختراع قنات میگذرد، معهذا هنوز هم این روش آبیابی و آبیاری در ایران معمول و متداول است و مردم قسمت مهمی از دهات و قراء کشور ایران از این راه مورد نیاز کشت و شرب خود را تأمین میکنند. تصور میرود که ایرانیان برای حفر قنات از چشمههای طبیعی که اولین شریانهای حیاتی سکنه فلات را تشکیل میداده، الهام گرفته باشند. قنات رامـیتوان با پـلهای آبـرسانی رومیـان و یـونانیان قـدیم مـقایسه کـرد بـدین تـرتیب که قنات نوعی پل آبرسانی است که آنرا در حول محور طولی 180 درجه چرخانیده و در دل زمین جا داده باشند. با این تشریح میلههای قنات جای ستونهای پلها را گرفته و مجرا یا نقب به منزله کانالی است که روی ستونهای پل آبرسانی قرار گرفته باشد. همانطور که طول ستونهای پلهای آبرسانی با پستی و بلندی زمین متغیر است عمق میلههای قنات نیز نسبت بعوارض زمین تغییر میکند.
بر طبق فرضیة کوبلو کاریز به وسیله معدن کاران آکادی ابداع شده است. این معدن کاران به دنبال سنگ معدن مس، کوههای زاگرس را میکاویدند که با برخورد به سفرههای آب زیرزمین دچار مشکل شدهاند. آنها این مشکل را با ایجاد زهکش در کف گالریهای معدن حل کرده و به طور تصادفی به تکنیک کاریز دست یافتهاند. ایجاد کاریزهای تصادفی حداکثر به اوایل هزاره اول پیش از میلاد باز میگردد. کاریز معدن قلعه، واقع در شهرستان طبس یکی از نمونههای روشن این نوع از کاریزهاست. ساخت این کاریز را به شداد نسبت میدهند. این کاریز تماماً در سنگ بریده شده و زهکش معدن روی است و در گذشته بسیار بسیار دور این معدن مورد بهرهبرداری قرار میگرفته است. کتیبههای سارگوندوم (722-705 ق.م) پادشاه آشور اولین منبع مکتوبی است که از کاریز (قنات) به عنوان منبع تأمین آب و یک سکونت گاه انسانی نام میبرد. پادشاه آشور در سال 714 ق.م شهر اولهو در شمال غربی دریاچه ارومیه را مورد تهاجم قرار داد و با دستیابی به مجرا و مظهر کانال آبیاری شهر و مسدود و ویران کردن آن، شهر را به تصرف درآورد. در روزگار هخامنشیان، بخصوص در دورة داریوش کبیر (481-521 ق.م)اوج شکوفایی و اقدامات آبیاری و حفر کاریز در سرتاسر فلات ایران به شمار میرود به امر شاهان هخامنش آن کس که کاریزی حفر میکرد و آب به سطح زمین میآورد، مالیات پنج نسل بر او بخشیده میشد[1].
به هرروی نقش قنات در آبیاری زمینهای زراعی و تأمین آب آشامیدنی در گذشته و حال آنچنان مؤثر بوده و هست که فن قناتسازی از ایران به تقریباً 5/1 کشورهای جهان گسترش پیدا کرده است. استان خراسان نیز به دلیل قرارگیری در اقلیم گرم و خشک و محدود بودن منابع سطحی آن، شکل گیری اکثر زیستگاههای آن از دیرباز بر پایة منابع تحتالارضی و حفرکردن کاریزها بوده است. بالا بودن توزیع فراوانی قناتها در اطراف شهرهای باستانی و قدیمی (مانند گناباد، نیشابور، سبزوار و …) شاهد بر این مدعاست.
با توضیحاتی که در ذیل خواهد آمد، سعی شده است که اطلاعات کافی راجع به قنات در اختیار خواننده قرار داده شود چراکه مبحث قنات بسیار گسترده بوده و آوردن تمام مطالب راجع به آن خارج از حوصله این دفتر میباشد. برای کسب آگاهی بیشتر، مطالعه مراجع 4 و 5 توصیه میگردد.
آب انبار
آبانبار محفظهای است که در آن همواره آب خوشگوار ذخیره کنند و یا مکان سرپوشیدهای در زیرزمین که در آن آب کنند[1]. آبانبار یا انبار، حوضانبار، حوض، سردابه، برکه، مصنع، مصنعه، صنع، آبدان، آبگیر، تالاب و بَرَخ نوعی مخزن آب سرپوشیده و آببندی شده و غالباً ساخته شده در پائین تر از سطح زمین که به منظور ذخیره آب آشامیدنی برای ایام کم آبی یا پایداری در برابر دشمن در هنگام محاصره شدن و گاه استفاده آب خنک در تابستان، در شهرها، روستاها، دژها، مسیر راههای کاروانرو و در دل کوهها ساخته شده است. این نوع مخازن آب در بیشترین نقاط سرزمین ایران «آبانبار» و در برخی نقاط چون بیرجند؛ انبار، حوض، برکه، مصنع، مصنعه، منبع و دیگر شهرهای ایران با نامهائی چون مُرغِی، مُرغِک و هَوْد خوانده میشوند[2]. البته در بعضی از نواحی این نامها را با لهجه محلی آن ناحیه نیز بکار میبرند که نام متفاوتی به نظر میآید، مانند اُمبار در یزد که گویشی از آبانبار میباشد.
آب بخش
در طول تاریخ همواره منازعات و کشمکش میان اقوام، ملتها، قبایل و … بر سر عناصر اولیه کشاورزی یعنی آب و خاک وجود داشته که در این میان درگیری بر سر آب شکل حادتری داشته است. کما اینکه این درگیریها بر سر منابع آب در جوامع متمدن امروزی نیز هنوز در جریان است. مشاهدة مرزهای آبی مابین اکثر کشورها شاهد بر این مدعاست. از این رو از قدیمالایام در حوزة تمدنی ایران تقسیم آب براساس یک آئیننامه و اسلوب خاص مرسوم بوده است. از جملة این آئیننامهها میتوان به قوانین دیوان کاست فزود (وزارت آب در زمان ساسانیان)، رساله آببخشی جامی، رساله آببخشی مولانا نظامالدین، رساله آببخشی باد مرغانی، رساله طریق قسمت آب از قلب، رسالة حقابة شیخ بهائی و …اشاره کرد. بر این اساس لازم بوده که در سرمنشأ و یا در طول مسیر جریان آب، آببخش و یا مقسمهائی احداث گردد.
آسیاب
«آس: واژه آس در زبانهای قدیم ایرانی، اوستائی و سانسکریت به معنای سنگ بوده است و آس کردن در اصل به معنی سودن و خردکردن میباشد. این کلمه در دورههای مختلف با توجه به نوع کاربرد آن با کلماتی همچون دست، پا، خر، گاو، باد و آب ترکیب شده و به صورتهای دستآس، پاآس، خرآس، گاوآس، بادآس و آسآب «آسیاب» در آمده است» [1].
«آسیا: واژه آسیا دراصل «آسآب» بوده که در تحول آوائی (فونتیکی) به صورت آسیاب درآمده و با افتادن صامت «ب» از پایان آن، آسیا شده است. آسیا، آسیاب، آسیاو، طاحونه، طاحون، رَحی، ناعور،[آشآوی (به زبان کردی)] و … دستگاهی است برای خردکردن و آردکردن گندم، جو، دانههای گیاهی، گچ، آهک و مانند آن و یا گرفتن روغن و شیرة نبات» [1]. گاهی نیز برای ساختن و یا ورزدادن ملات نیز از آن استفاده میشود.
یخچال
یخچال که در بعضی از نواحی ایران به آن یخدان، یخدون، توچال و … گفته میشود یکی دیگر از نمودهای نبوغ و تمدن ایرانی است که در مواجهه با طبیعت گرم و خشک این سرزمین جلوه نموده است. نیاکان ما با بهرهگیری از هوش و ذوق هنری خود، ساخت یخچال را چنان در سراسر این سرزمین توسعه داده و به اوج رساندند که در تاریخ اقوام و ملتها بینظیر است. گاه معماری این یخچالها چنان عظیم و با شکوه است که انسان را به تحیر وا میدارد.
اقلیم عموماً گرم وکویری ایران شرایط مناسب و توجیهپذیری را جهت تولید یخ در زمستان و استفاده لذتبخش از آن در تابستان فراهم میکرده است. به همین دلیل ساخت و توسعه اکثر یخچالهای ایران در نواحی کویری و حاشیه آن صورت پذیرفته است، به نحوی که در بعضی از دورههای تاریخی تقریباً تمام آبادیهای این مناطق دارای یخچال بودهاند. البته ساخت و استفاده از یخچال منحصر به مناطق گرمسیری و کویری نبوده بلکه در نواحی سردسیری و کوهپایهای نیزمانند شهرهای تهران، تبریز، ارومیه، مراغه و …میتوان این بناها را یافت. حتی در بعضی از شهرهای کوهپایهای مانند تهران که به یخ و برف کوهستان دسترسی آسانی داشتهاند علاوه بر ساخت یخچال در هر محله، در منازل نیز یخچالهای سادهای میساختهاند که یخ این یخچالهای خانگی توسط افرادی که به تجارت یخ از کوهستان به شهر مشغول بودهاند تأمین میشده است[1]. البته استفاده از یخ و برف کوهستان از قدیمالایام مرسوم بوده که امروزه نیز در بعضی از نواحی هنوز ادامه دارد از این نمونه میتوان به استفاده اهالی و بخصوص عشایر دامنهکوه شاهجهان قوچان در محدودة روستای تبریان از غاری که در آن حوالی است و تقریباً در تمام سال دارای قندیلها و تودههای یخی است، اشاره کرد.
به هرحال وجود یخچال در زندگی مردمان گذشته نقش مهم و تاثیرگذاری داشته که نمودهای این اثرگذاری را میتوان در معماری (شاخص بودن معماری این بنا در شهرها،آبادیها و …)، ادبیات (داستانها، وقایع تاریخی، اشعار و …)، اقتصاد (تجارت یخ و مشاغل وابسته و …) و امور مذهبی و عامالمنفعه (وقف این ابنیه و …) مشاهده کرد.
پل
تمدن ایران زمین بر خلاف سایر تمدنهای کهن در روند پیدایش و تکامل خود همواره با چالشهای عدیدهای همچون خشکی و کمآبی، مهار رودخانههای خروشان، دشتها و کویرهای غیرقابل گذر، حملات بربرگونه اقوام از چند جهت و … روبرو بوده است. از اینرو مردمانی که در این سرزمین به توسعه تمدن خود مشغول شدند در مواجهه با چنین چالشهائی به چنان توانائیهایی دست یافتند که در تاریخ بینظیر میباشد. نمودهای این توانائیها را میتوان در اکثر زمینهها بالاخص علم آب و ابنیة آبی بوضوح مشاهده کرد.
در محدودة تمدنی سرزمین ایران وجود شبکههای گستردهای از راهها، رودخانههای دائمی و فصلی و نیز کانالهای آبرسانی ایجاب مینموده که در محل تلاقی این شبکهها با هم از پل استفاده شود. از این جهت علم و یا در واقع هنر پلسازی با نبوغ ایرانی همراه شده و به کمال خود رسیده است. بررسی آثار بر جای مانده از پلهای قدیمی گویای واقعیتهای بسیاری از آگاهی، توانمندیهای اجرائی و ابداعات گذشتهگان ما در علم پل سازی میباشد. به عنوان مثال با دقت در شاهکاری همچون پل بند تیلکان(شکل 1) که یک بنای چند منظوره (multipurpose) با کاربریهای عبور از رودخانه، ذخیره و بالا آوردن تــراز آب.
و نیز استحصال انرژی از آب برای آسیابها بوده و پس از گذشت صدها سال هنوز پابرجاست، ناخودآگاه ما رابه یاد سدهای چندمنظوره برقآبی (hydroelectric) امروزی میاندازد. به هر روی اگر چه معرفی آثار گذشتهگان مایه تفاخر و غرور ماست، اما باید این حقیقت تلخ را نیز پذیرفت که کوتاهی و سستی ما در شناسایی، حفظ و مرمت این ابنیه باعث شده که بیگانگان علاوه بر تاریخسازی و بزرگ جلوه دادن آثار بجا مانده از گذشتة خود (شکل 2) به کوچک شمردن وتحریف واقعیتهای تاریخی ما نیز دست یازند[2].
حمام
جایگاه بهداشت و پاکیزگی در فرهنگ ایرانی و اسلامی چنان برجسته و آشکار است که ضرورتی به بیان اهمیت ساخت حمام وجایگاه آن در معماری اسلامی ایران دیده نمی شود ( با توجه به این نکته که حمامهای سنتی علاوه بر نقش اصلیشان در بهداشت و پاکیزگی، محل انجام آیینها، سنتها و رسومات زیادی نیز بوده اند). بهداشت و پاکیزگی ریشه در اعتقادات ایرانیان داشته که با گرویدن به دین مبین اسلام جایگاه آن رفیعتر شده و بیشتر مورد تأکید قرار گرفته است. با این مقدمه باید گفت سابقه حمام به گذشتههای بسیار دور برمیگردد اما متأسفانه تا کنون تنها تعداد اندکی حمام در حفاریهای کاخهای هخامنشی، اشکانی و ساسانی کشف شده و آثاری مبنی بر وجود حمام های عمومی در قبل از اسلام به دست نیامده است. از جمله آثار مکشوفه، حمامی است که در تخت جمشید به دست آمده است. این حمام از دو بخش داخلی و خارجی تشکیل میشده که توسط پلهای از یکدیگر متمایز میشد. بخش داخلی محوطه کوچکی به ابعاد 75/1×25/2 متر است که در میانه آن چاه حمام با سرپوشی از آجر مشبک به ابعاد 55×55 سانتیمتر قرارداشت. فاضلاب حمام از این دریچه وارد چاه میشد. از دوره اشکانی بقایای حمامی در کاخ آشور (واقع در بینالنهرین شمالی) و از دوره ساسانی نیز بقایایی در تخت سلیمان، به دست آمده است[1