15 فروردین 1400

شقاوت آیرم


اقبال حکیمیون

شقاوت آیرم

در دوره رضاخان، شهربانی های کشور مستقل از یکدیگر عمل می‌کردند: اصفهان سرهنگ حبیب الله خان شهردار، عراق (اراک) سلطان سید محمد خان خاتمی، همدان یاور حسین آقاخان امیر ایزدی، یزد سلطان سید محسن خان خاتمی، کاشان سلطان محمودخان بندری، قم سلطان فضل الله آقا خانی، قزوین یاور سیدناصرخان شفیعی، زنجان یاور حسن خان نظمی، سمنان سلطان مسعودخان سینکی وقار، دامغان نایب دوم رضاخان خواجویه، شاهرود نایب اول نصرالله خان غفاری، ساوه نایب دوم حسن خان پور یمین، گروس نایب اول غلامحسین خان احسنی و گلپایگان نایب سوم حسین خان رفیعی.

اضافه بر شهربانیها و ادارات یاد شده از سازمان مجله پلیس و اداره روابط بین المللی نیز در تشکیلات نظمیه کل مملکتی این دوره باید نام برد.

مجله پلیس که در سال ۱۳۰۴ تاسیس و در تیرماه همان سال اولین شماره آن چاپ و منتشر گردید، در دوره سرتیپ کوپال نیز هرماه یک شماره به طور مرتب طبع و توزیع می گردید. مدیریت مجله پلیس در دوره کوپال نیز با سرهنگ دوم فضل الله بهرامی رئیس اداره تامینات بود.

اداره روابط بین المللی در سال ۱۳۰۸ تاسیس ولی بودجه آن برای سال ۱۳۰۹ پیشنهاد شد. سرهنگ فضل الله بهرامی رئیس و ناصرقلی خان سرداری معاون و مسیو برش و نایب اول میرزا علی خان پارسا و ناصر خان انشا و هوشنگ خان برخی، اعضاء آن اداره بودند.۱

در دوره ریاست کوپال، افسران ارشد شهربانی با لقب جناب مورد خطاب قرار می گرفتند. در این دوره هم، نظیر دوره درگاهی و پس از آن، ارتباطات عملیاتی اطلاعاتی مستقیمی میان شهربانی و ارتش برقرار بود. از مهم ترین اقدامات کوپال در راس شهربانی تشکیل اداره جدید پلیس اینترپل بود که تحت عنوان اداره روابط بین الملل نامیده می شد و از سال ۱۳۰۹ شمسی کار خود را آغاز کرد. این اداره از طرحهای پیش بینی شده در دوره ریاست درگاهی بر شهربانی بود.۲

در دوره کوتاه ریاست کوپال هم روند تعقیب مخالفان سیاسی حکومت رضاشاه تداوم یافت و برخی رجال درجه اول کشور نظیر نصرت الدوله فیروز در این برهه محاکمه و در زندان شهربانی محبوس شدند.۳

پس از کناره گیری سرتیپ کوپال از ریاست شهربانی، که در آذرماه ۱۳۰۹ اتفاق افتاد، چندماهی سرتیپ فضل الله زاهدی، که پیش از آن به علت ناکامی در سرکوب مخالفان در استان فارس مورد غضب رضاشاه قرار گرفته، خلع درجه گشته و بیکار شده بود، ریاست شهربانی را بر عهده داشت. رضاشاه پس از مدتی زاهدی را مورد عفو قرار داده و پس از کوپال او را به ریاست شهربانی منصوب کرد؛ اما به علت بی لیاقتی و مخصوصا پس از «فرار جمعی از زندانیان به سرکردگی سید فرهاد یاغی معروف» از زندان قصر بار دیگر مورد خشم و بی مهری رضاشاه قرارگرفته، پس از مدت کوتاهی در اردیبهشت ۱۳۱۰ خلع درجه شده از ریاست شهربانی برکنار و زندانی گردید.۴

دوره ریاست زاهدی بر شهربانی کوتاه تر از آنی بود که او بتواند در تشکیلات و مدیریتهای شهربانی تغییراتی بدهد. پس از عزل زاهدی بود که دومین رئیس معروف شهربانی رضاشاه سرتیپ محمدحسین آیرم وارد صحنه شد. سرتیپ محمد حسین آیرم که مدتی:

بعد از انتصاب به ریاست کل نظمیه به درجه سرلشکری ارتقاء یافت و در بدجنسی و شرارت دست اسلاف و اخلاف خود را از پشت بست، تا جایی که تقی زاده که در نوشته های خود از تهمت زدن به دیگران، حتی دشمنان خودش پرهیز داشته، در مورد آیرم عنان قلم را رها کرده و می نویسد «آیرم، لعنت الله علیه، که بدترین آدمها بود و از شمر و یزید که هیچ در دنیا آدم از او شقی تر نبود . . .» آیرم قبل از تصدی مقام ریاست کل نظمیه مدتی فرمانده کل تیپ مستقل شمال (از گیلان تا گرگان) و سپس فرمانده کل لشکر آذربایجان بود. محمدحسین آیرم پیش از کودتای ۱۲۹۹ نیز از افسران ارشد قزاقخانه بود، ولی در جریان کودتا حضور نداشت، زیرا برای یک عمل جراحی به روسیه رفته بود و در نتیجه این عمل مردی خود را از دست داده بود، که به عقیده ابراهیم خواجه نوری نویسنده بازیگران عصر طلائی علت العلل عقده های درونی و شقاوت و بیرحمی او به شمار می رفت.

آیرم پیش از اینکه به ریاست کل نظمیه منصوب شود، مدتی بیکار بود و کارهای کوچکی از قبیل ریاست هیئتهای بازرسی در ولایات که گاهی به وی ارجاع می شد، او را راضی نمی کرد، تا این که ناگهان در فروردین ماه سال ۱۳۱۰، کمی بعد از برکناری و خلع درجه سرتیپ فضل الله زاهدی، به ریاست کل نظمیه منصوب شد. ابراهیم خواجه نوری در شرح حال آیرم، روحیات او را بهتر از هرکس دیگری توصیف کرده و می نویسد: وقتی که آیرم بر مسند ریاست شهر بانی نشست، به خود گفت رفیق، این دفعه دیگر نباید خبط کنی. باید مثل فرمانده قشون نقشه ات را روی میز گذاشته و از روی حساب دقیق، قدم به قدم پیش بروی. باید اول نقطه های حساس جلب اعتماد شاه را کاملا به دست آوری و بعد، از پرتو قدرت او، هر آتشی دلت می خواهد در ایران بسوزانی! . . .

آیرم این قول و قرارها را با خود گذاشت و با یک چنین نیت قطعی سوار کار شهربانی گردید و باید انصافا تصدیق کرد که در انجام برنامه و نقشه خود نه کهولت ]کاهلی[ کرد و نه اشتباه یعنی از همان ابتدای ریاست شهربانی با کمال مهارت و جدیت به کار پرداخت. این فرمانده نظامی، قشون فکر و اقدام خود را به چهار ستون تقسیم کرد و یک مرتبه به چهار نقطه امر به پیشروی داد: روزنامه ها را شلاق کش به مداحی و مبالغه گویی واداشت، زن و مرد و پیر و جوان و دوست و قوم را بر ضد یکدیگر به جاسوسی و خبرچینی ترغیب نمود، با پشتکار کاملی املاک مردم را گرفته و متصل در دهان گشاد «اداره املاک اختصاصی» ریخت، و با همان جدیت و پشتکار ساختمانهای بسیاری پشت سر هم از زمین جوشانید و ردیف کرد و قسمت مهم پول آنها را به مردم و شهرداریها و غیره تحمیل نمود و فقط ده یک قیمت حقیقی را به حساب شاه آورد. آیا ماموری از این صدیق تر و کارمندی از او مفیدتر برای کشور شاهنشاهی پیدا می شود؟ باید خدمتگزاران را تشویق کرد و اقلا درجه سرلشکری به او داد. همین طور هم شد و کمی بعد در نتیجه این خدمات برجسته رتبه آیرم بالارفت و یک سرلشکر دیگر به امیران ارتش ایران اضافه گردید.۵

پانوشت ها:

۱- محمود طلوعی، پیشین ج ۲، ص ۹۶۶: و مرتضی سیفی فمی تفرشی، پیشین، صص ۱۱۹-۱۲۰ و یحیی افتخارزاده، پیشین ص ۳۱

۲- مرتضی سیفی فمی، تفرشی، پیشین، صص ۱۲۰-۱۲۵

۳- همان، صص ۱۲۶-۱۲۷

۴- محمود طلوعی، پیشین، ج ۲، ص ۹۶۶

۵- همان، صص ۶۶۹-۸۶۹

 


روزنامه کیهان شماره ۱۹۰۳۵، یک‌شنبه ۱۲ اسفند ۱۳۸۶