20 مهر 1400

چرایی و چگونگی برگزاری جشن‌های 2500 ساله‌‌ شاهنشاهی ‌


 چرایی و چگونگی برگزاری جشن‌های 2500 ساله‌‌ شاهنشاهی ‌

 شاه‌ بعد از تثبیت‌ اقتدار، تصمیم‌ گرفت‌ تا پایه‌های‌ حکومتش‌ را ازلحاظ‌ نظری‌ هم‌ تثبیت‌ کند. برای‌ اولین‌ بار در 29 آذر 1337 وزارت‌ دربار با صدوربیانیه‌ای‌ اعلام‌ کرد: به‌ فرمان‌ شاهنشاه‌ ایران‌ یادبود دو هزار و پانصدمین‌ سال‌ بنیادشاهنشاهی‌ ایران‌ بدست‌ کوروش‌ بزرگ‌، تجلیل‌ خواهد شد. در همان‌ ایام‌ کمیته‌ای‌ باسرپرستی‌ علاء، وزیر دربار، جهت‌ مطالعه‌ی‌ طرح‌های‌ لازم‌ تشکیل‌ شد. اعضای‌ کمیته‌عبارت‌ بودند از: شجاع‌الدین‌ شفا، سعید نفیسی‌، رضازاده‌ شفق‌، مطیع‌الله‌ حجازی‌،سپهبد امان‌الله‌ جهان‌بانی‌، تقی‌زاده‌، دکتر فرهاد رئیس‌ دانشگاه‌ تهران‌، محمود مهران‌وزیر فرهنگ‌ و علی‌اصغر حکمت‌ وزیر امور خارجه‌. شاه‌ در ششم‌ دی‌ ماه‌ طی‌مصاحبه‌ای‌ خبر تشکیل‌ کمیته‌ را اعلام‌ کرد. او توضیح‌ داد که‌ به‌ دلیل‌ عظمت‌ چنین‌موضوعی‌ ممکن‌ است‌ این‌کار «جنبه‌ی‌ بین‌المللی‌ و جهانی‌» داشته‌ باشد.
در 27 بهمن‌ دبیرخانه‌ی‌ مرکزی‌ کمیته‌ تشکیل‌ شد و شاه‌ طی‌ حکمی‌، شجاع‌الدین‌شفا بانی‌ چنین‌ فکری‌ را به‌ عنوان‌ دبیر منصوب‌ نمود. تلاش‌ دبیر کمیته‌ی‌ مرکزی‌ بعدازآن‌ در پیرامون‌ استخدام‌ نویسندگان‌ خارجی‌ و داخلی‌ برای‌ نوشتن‌ کتاب‌هایی‌ بود که‌2500 سال‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ خصوصاً زندگی‌ کوروش‌ را ترسیم‌ کنند. همچنین‌ وی‌چندین‌ کمیته‌ در کشورهای‌ جهان‌ تشکیل‌ داد.
در این‌ راستا آقای‌ لمپ‌ H. lamb)) نویسنده‌ی‌ آمریکایی‌ مشغول‌ نوشتن‌ کتاب‌(کوروش‌ کبیر) شد. همچنین‌ چندین‌ کمیته‌ی‌ کوروش‌ کبیر در کشورهای‌ مختلف‌ تشکیل‌گردید و دانشگاه‌ تهران‌ موظف‌ به‌ نوشتن‌ دائرة‌المعارف‌ تمدن‌ ایران‌ گردید. سال‌1339 تصمیم‌ گرفته‌ شد جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ برگزار شود، ولی‌ به‌ دلیل‌ نداشتن‌ پول‌کافی‌ به‌ مدت‌ سه‌ سال‌ به‌ تأخیر افتاد. بعد از سرکوب‌ قیام‌ پانزده‌ خرداد و تبعید امام‌خمینی‌ شاه‌ احساس‌ قدرت‌ بیشتری‌کرد. وی‌ 25 آبان‌ 1343 اعلام‌ کرد: ما در چند سال‌ دیگر دو هزار و پانصدمین‌ سال‌شاهنشاهی‌ کوروش‌ بزرگ‌ را جشن‌ خواهیم‌ گرفت‌. در سال‌ 1348 شورای‌ مرکزی‌جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ به‌ ریاست‌ جواد بوشهری‌ فعال‌ شد و مقدمات‌ کار وبرنامه‌ریزی‌ آغاز شد.
سرانجام‌ دربار تصمیم‌ گرفت‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ را در سال‌ 1350 برقرار نماید.به‌ همین‌ جهت‌ طی‌ اطلاعیه‌ای‌ اعلام‌ کرد: به‌ فرمان‌ شاهنشاه‌ آریامهر جشن‌های‌بیست‌وپنجمین‌ سده‌ی‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ به‌ مدت‌ 8 روز از بیستم‌ مهرماه‌ 1350 برگزارخواهد شد. شاه‌ در نوروز 1350 طی‌ پیام‌ نوروزی‌ خود، آن‌ سال‌ را سال‌ کوروش‌ کبیر نام‌گذاری‌کرد و به‌ برگزاری‌ جشن‌ها اشاره‌ کرد. بر همین‌ اساس‌ جشن‌های‌ 2500 ساله‌ی‌شاهنشاهی‌ در مهرماه‌ 1350 در تخت‌جمشید برگزار گردید.
 اهداف‌ جشن‌ها
همان‌طور که‌ گفته‌ شد، شاه‌ به‌ دلیل‌ فقدان‌ مشروعیت‌ درصددمشروع‌ سازی‌ حکومتش‌ بود. شاه‌ علاوه‌ بر فقدان‌ مشروعیت‌ در مقابل‌ روحانیت‌ ومرجعیت‌ شیعی‌ قرار گرفته‌ بود که‌ خود را وارث‌ پیامبر(ص‌) می‌دانستند و مشروعیت‌رژیم‌ را پیوسته‌ به‌ چالش‌ می‌کشیدند. شاه‌ وقتی‌ می‌دید حکومت‌ دیگری‌ به‌ رهبری‌ آیت‌الله‌ بروجردی‌ و بعداً آیت‌الله‌خمینی‌ در ایران‌ برقرار است‌ که‌ بر قلوب‌ مردم‌ حکومت‌ می‌کند و خود را وارث‌ محمد(ص‌) می‌دانند، سخت‌ برآشفته‌ می‌شد. به‌ همین‌ جهت‌ همواره‌ درصدد یافتن‌ یک‌ پیامبرایرانی‌ بود که‌ او را در مقابل‌ پیامبر اسلام‌ علم‌ کند. او ابتدا سعی‌ در احیای‌ زرتشت‌ نمود،ولی‌ موفقیتی‌ بدست‌ نیاورد. از این‌ رو تئوریسین‌ حکومت‌، شجاع‌الدین‌ شفا، احیای‌کوروش‌ را مطرح‌ کرد. به‌ همین‌ جهت‌ روزنامه‌های‌ وابسته‌ به‌ رژیم‌، کوروش‌ را «نه‌ به‌عنوان‌ یک‌ فاتح‌، بلکه‌ به‌ عنوان‌ یک‌ آیین‌گذار» معرفی‌ می‌کردند و منظور آن‌ها از آیین‌،آیین‌ شاهنشاهی‌ بود که‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ یک‌ دین‌ ترسیم‌ می‌کردند. آنها می‌نوشتند جشن‌شاهنشاهی‌، احترام‌ به‌ آیینی‌ است‌ که‌ پاسدار حاکمیت‌ ملی‌ ایران‌ است‌. شاه‌ با تکریم‌ وتعظیم‌ کوروش‌ به‌ عنوان‌ اسوه‌ی‌ ایرانی‌ تلاش‌ کرد که‌ خود را وارث‌ آن‌ اسوه‌ قلمداد کند.شاه‌ در نطقی‌ که‌ در 25 آبان‌ 1343 بعد از تبعید حضرت‌ امام‌ ایراد نمود ضمن‌ خبر دادن‌از برپایی‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ در چند سال‌ آینده‌ گفت‌: «منظور من‌ آن‌ است‌ که‌ دوهزارو پانصد سال‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ دوام‌ کرده‌ تا به‌ من‌ رسیده‌. از این‌ روست‌ که‌ دلبستگی‌ به‌رژیم‌ شاهنشاهی‌ جزء منش‌ و خوی‌ مردم‌ گردیده‌.»
شاه‌ قبل‌ از این‌ در بهمن‌ 1347 طی‌ محاسبه‌ای‌ اعلام‌ کرد: «من‌ به‌ عنوان‌ وارث‌ ونگهبان‌ یک‌ تاج‌ و تخت‌ 2500 ساله‌ مسئولیت‌ سنگینی‌ در مقابل‌ تاریخ‌ ایران‌ دارم‌.» این‌مطلب‌ را شاه‌ درست‌ زمانی‌ بر زبان‌ جاری‌ ساخت‌ که‌ شجاع‌الدین‌ شفا طرح‌ احیای‌کوروش‌ را به‌ شاه‌ ارایه‌ کرد. شاه‌ در مقابل‌ این‌ سؤال‌ که‌ «چه‌ سمبولی‌ برای‌ جشن‌ها قائل‌» هستید؟ گفت‌: «تداوم‌تاریخ‌، به‌ این‌ معنا که‌ ما وارث‌ شکوه‌ گذشته‌ و حماسه‌ی‌ ایران‌» هستیم‌؛ بنابراین‌ شاه‌تلاش‌ داشت‌ تا کوروش‌ را در حد یک‌ اسوه‌ی‌ ایرانی‌ احیا کند و خود را وارث‌ او معرفی‌کند.
هدف‌ دیگر رژیم‌ شاه‌ احیای‌ ایران‌ قبل‌ از اسلام‌ بود. شاه‌ بیهوده‌ تلاش‌ می‌کرد که‌ایران‌ قبل‌ از اسلام‌ را به‌ عنوان‌ دارنده‌ی‌ بهترین‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ها «چه‌ در اصول‌ مذهبی‌و فلسفی‌ ایران‌ کهن‌ و چه‌ در آیین‌ کشورداری‌ شاهنشاهی‌» معرفی‌ کند. هرچند مذهب‌ایرانی‌ با هجوم‌ اعراب‌ به‌ ایران‌، در مقابل‌ اسلام‌ به‌ سرعت‌ رنگ‌ باخت‌ و آیین‌ کشورداری‌آن‌ هم‌ همیشه‌ مملو از ظلم‌ و ستم‌ پادشاهان‌ بود و به‌ همین‌ جهت‌ مردم‌ به‌ تنگ‌ آمده‌ ازنظام‌ شاهنشاهی‌ ساسانی‌ در مقابل‌ اعراب‌ مسلمان‌ به‌ سرعت‌ تسلیم‌ شدند و همکاری‌نمودند؛ با این‌ حال‌ شاه‌ تلاش‌ می‌کرد چشمان‌ خود را بر روی‌ مظالم‌ پادشاهان‌ ببندد و آن‌را بهترین‌ شیوه‌ی‌ حکومت‌داری‌ معرفی‌ کند.
شاه‌ تلاش‌ می‌کرد تا هویت‌ ایرانی‌ مسلمان‌ را به‌ ایرانی‌ آریایی‌ تبدیل‌ کند و ایرانی‌ رابه‌ جستجوی‌ ارزش‌های‌ آریایی‌ سوق دهد. او می‌گفت‌: «ملت‌ ما همواره‌ راه‌ و رسم‌پیشرفت‌ خود را به‌سوی‌ کمال‌ در تمدن‌ آریایی‌ خویش‌ جسته‌ است‌.» البته‌ بیشترمنظور او این‌ بود که‌ شاهنشاهی‌ را یک‌ روش‌ و اندیشه‌ی‌ سیاسی‌ آریایی‌ و آریایی‌ رامتمدن‌ترین‌ مردمان‌ تاریخ‌ و در نتیجه‌ شاهنشاهی‌ را به‌ عنوان‌ بهترین‌ روش‌های‌ حکومت‌معرفی‌ نماید. «وقتی‌ داریوش‌ بزرگ‌ در سنگ‌ نبشته‌ی‌ ]نوشته‌[ معروف‌ خویش‌ خود راآریایی‌ فرزند آریایی‌، ایرانی‌ فرزند ایرانی‌ می‌خواند در واقع‌ به‌ آن‌ ارزش‌های‌ بی‌شمارمباهات‌ می‌کند و صفت‌ آریایی‌ و ایرانی‌ برای‌ او نماینده‌ی‌ کامل‌ آن‌هاست‌.»
شاه‌ با پیوند زدن‌ حکومت‌ شاهنشاهی‌ با نژاد آریایی‌ درصدد یافتن‌ ریشه‌های‌ تاریخی‌برای‌ حکومتش‌ بود. او می‌نویسد: «در زمینه‌ی‌ حکومت‌، ایرانیان‌ شاهنشاهی‌ خود را که‌نخستین‌ حکومت‌ آریایی‌ تاریخ‌ جهان‌ و در عین‌ حال‌ اولین‌ امپراطوری‌ جهانی‌ تاریخ‌ بود»بنیاد نهادند.
شاه‌ با برقراری‌ جشن‌های‌ 2500 ساله‌ دو چیز را پی‌ می‌گرفت‌: 1ـ «با پل‌ زدن‌ بین‌ خودو پادشاهان‌ باستانی‌ ایران‌ به‌ سلطنتش‌ جنبه‌ی‌ وراثت‌ مشروع‌ بدهد، همان‌گونه‌ که‌ پدرش‌هم‌ با برگزیدن‌ نام‌ خانوادگی‌ پهلوی‌ در حقیقت‌ این‌طور وانمود می‌کرد که‌ سلسله‌اش‌ باتبار پادشاهان‌ دوردست‌ تاریخ‌ اتصال‌ دارد.» فرح‌ نیز در تبیین‌ هدف‌ شاه‌ درمصاحبه‌ای‌ با تلویزیون‌ فرانسه‌ گفت‌: «ما در حقیقت‌ دو هزارو پانصدمین‌ سال‌ دوام‌موجودیت‌ خود را» جشن‌ می‌گیریم‌. 2ـ احیای‌ ارزش‌های‌ آریایی‌ به‌ عنوان‌ بهترین‌دست‌آوردهای‌ ایرانی‌ از جمله‌ روش‌ حکومتی‌ پادشاهی‌.
وزارت‌ فرهنگ‌ و هنر، تشکیلاتی‌ را به‌نام‌ شورای‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ ایران‌تشکیل‌ داد. این‌ شورا با ارایه‌ی‌ برنامه‌های‌ خود کاملاً اهداف‌ رژیم‌ را از این‌ جشن‌هامشخص‌ کرد. برنامه‌های‌ شورا عبارت‌ بودند از:
1ـ شناساندن‌ این‌ اصل‌ که‌ شاهنشاهی‌، زاده‌ و پرورده‌ی‌ اندیشه‌ و زندگانی‌ جامعه‌ی‌ایرانی‌ است‌؛
2ـ نشان‌ دادن‌ اعتقاد و دلبستگی‌ مردم‌ به‌ شاهنشاه‌ و شاهنشاهی‌؛
3ـ نشان‌ دادن‌ کوشش‌ و فداکاری‌ ملت‌ ایران‌ در راه‌ نگاه‌داری‌ و ادامه‌ی‌ شاهنشاهی‌؛
4ـ شناساندن‌ خدمات‌ شاهنشاهان‌ ایرانی‌؛
5ـ معرفی‌ تحولات‌ بزرگ‌ جامعه‌ی‌ ایرانی‌ به‌ رهبری‌ شاهنشاه‌ ایران‌؛
6ـ آثار بزرگ‌ شاهنشاهان‌ ایرانی‌؛
7ـ نشان‌ دادن‌ کوشش‌ ایرانیان‌ برای‌ اشاعه‌ی‌ آیین‌ پادشاهی‌.
همه‌ چیز برای‌ توجیه‌، تعظیم‌ و تکریم‌ نظام‌ شاهنشاهی‌ صورت‌ می‌گرفت‌. آنان‌سخت‌ می‌کوشیدند تا نظام‌ شاهنشاهی‌ را یک‌ اندیشه‌ی‌ ایرانی‌ معرفی‌ کنند. تهیه‌ و انتشارده‌ها کتاب‌ با موضوع‌ عصر پهلوی‌، جشن‌ شاهنشاهی‌، تاریخ‌ شاهنشاهی‌، تمدن‌ ایران‌قبل‌ از اسلام‌ و آثار باستانی‌ همه‌ نشان‌ از این‌ هدف‌ است‌.
هدف‌ دیگر شاه‌ از برقراری‌ جشن‌ 2500 ساله‌ توجیه‌ نظری‌ حکومت‌ پادشاهی‌ درایران‌ برای‌ مردم‌ و رؤسای‌ کشورهای‌ خارجی‌ بود. دوران‌ شاه‌ در واقع‌ دوران‌ انقراض‌نسل‌ پادشاهان‌ بود و محمدرضاشاه‌ می‌خواست‌ بر این‌ باور غلبه‌ کند که‌ شاهنشاهی‌ درایران‌ ریشه‌دار، تاریخی‌ و دارای‌ مبانی‌ نظری‌ است‌. به‌ گفته‌ی‌ فریدون‌ هویدا: شاه‌«احساس‌ می‌کرد با اجرای‌ این‌ مراسم‌ خواهد توانست‌ تداوم‌ شاهنشاهی‌ در طول‌ تاریخ‌ایران‌ را به‌ نظر سران‌ دنیا برساند.»
شاه‌ با دعوت‌ از سران‌ کشورهای‌ دنیا، با به‌ رخ‌ کشیدن‌ قدرت‌ تاریخی‌ ایران‌ درصددجلب‌ «حمایت‌ خارجیان‌ بود و می‌خواست‌ به‌ خارجیان‌ نشان‌ دهد که‌ دنباله‌رو کوروش‌است‌ و این‌ جشن‌های‌ 2500 ساله‌ نشانه‌ی‌ دوام‌ و همیشگی‌ بودن‌ استبداد ایرانی‌است‌.» بررسی‌ اقدامات‌ بین‌المللی‌ رژیم‌ شاه‌ در جشن‌های‌ 2500 ساله‌ بیشتر هدف‌خارجی‌ شاه‌ را تبیین‌ می‌کند.
 اقدامات‌ بین‌المللی‌
از همان‌ سال‌های‌ نخستین‌ که‌ طرح‌ برگزاری‌ جشن‌های‌شاهنشاهی‌ مطرح‌ شد، کمیته‌ی‌ مرکزی‌ جشن‌ها هزینه‌ی‌ هنگفتی‌ را برای‌ اقدامات‌ وتبلیغات‌ بین‌المللی‌ صرف‌ کرد.
در خرداد سال‌ 1338 یک‌ کمیته‌ به‌ نام‌ کوروش‌ کبیر در ایتالیا به‌ ریاست‌ جوزپه‌ توچی‌(Giuseppetucci) باستانشناس‌ ایتالیایی‌ تشکیل‌ شد. در نیمه‌ی‌ اول‌ همان‌ سال‌«کمیته‌ی‌ فرانسوی‌ کوروش‌ کبیر» در فرانسه‌ به‌ ریاست‌ خانم‌ هلو (Helleu) تشکیل‌ شدکه‌ یک‌ سال‌ بعد رسماً نیز افتتاح‌ شد.
کمیته‌ی‌ مرکزی‌ جشن‌ها موفق‌ شد تا قبل‌ از آغاز جشن‌ها در 45 کشور، 50 کمیته‌تشکیل‌ دهد. در این‌ کمیته‌ها 29 رئیس‌ کشور، 134 نخست‌وزیر و وزیر، 128 عضوپارلمان‌، 381 نفر آکادمیسین‌ و 362 نفر شخصیت‌ سیاسی‌، 124 نفر صاحب‌ کارخانه‌ و12 نفر روزنامه‌نگار عضویت‌ داشتند.
جدول‌ ذیل‌ که‌ از روزنامه‌های‌ مختلف‌ استخراج‌ شده‌ است‌، نشان‌ می‌دهد که‌ رژیم‌موفق‌ شد تا بیشتر رؤسای‌ کمیته‌ها را از رؤسای‌ کشورها تعیین‌ کند.
 کمیته‌ی‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ در کشورها نام‌ رئیس‌، کمیته‌، سمت‌
اندونزی‌ ژنرال‌ سوهارتو رئیس‌ جمهور
انگلستان‌ پرنس‌ فیلیپ‌ همسر ملکه‌ الیزابت‌
ایتالیا جوزپه‌ ساراکات‌ رئیس‌ جمهور
برزیل‌ رئیس‌ جمهور
بلژیک‌ بودوئن‌ پادشاه‌
بلغارستان‌ رئیس‌ کمیته‌ی‌ دولتی‌ و روابط‌فرهنگی‌ بلغارستان‌ با کشورهای‌خارجی‌
پاکستان‌ ژنرال‌ یحیی‌ خان‌ رئیس‌ جمهور
تایلند پادشاه‌
ترکیه‌ جودت‌ سانای‌ رئیس‌ جمهور
تونس‌ بورقیبه‌ رئیس‌ جمهور
دانمارک‌ فردریک‌ نهم‌ پادشاه‌
رومانی‌ نیکلای‌ چائوشسکو رئیس‌ جمهور
سوییس‌ رئیس‌ کنفدراسیون‌
ژاپن‌ شاهزاده‌ میکاسا برادر امپراطور
سوئد پرنس‌ برتیل‌ پسر ملکه‌
سیلان‌ فرماندار کل‌ کشور
سنگال‌ لئوپولدسدارسنگو رئیس‌ جمهور
فرانسه‌ ژرژ پمپیدو رئیس‌ جمهور
یشتنشناین‌ پرنس‌ نیکولانوس‌ ولیعهد
مالزی‌ عبدالحلیم‌ معظم‌ شاه‌ مالزی‌
مجارستان‌ معاون‌ رئیس‌ جمهور
آمریکا بانو نیکسون‌ همسر رئیس‌ جمهور
مصر انورسادات‌ رئیس‌ جمهور
مغرب‌ ملک‌ حسن‌ دوم‌ پادشاه‌
آرژانتین‌ رئیس‌ جمهور
نپال‌ ماهندرا شاه‌ دوا پادشاه‌
آلمان‌ گوستاو هاینمان‌ رئیس‌ جمهور
نروژ پرنس‌ هرالد ولیعهد نروژ
هلند پرنس‌ برنارد همسر ملکه‌
اتحاد جماهیر شوروی‌ رئیس‌ انستیتوی‌ خاورشناسی‌فرهنگستان‌ علوم‌ اتحاد جماهیرشوروی‌
هند وی‌وی‌ کی‌ ری‌ رئیس‌ جمهور
اتریش‌ فرانتس‌ یوناس‌ رئیس‌ جمهور
یوگسلاوی‌ مارشال‌ تیتو رئیس‌ جمهور
اتیوپی‌ هایله‌ سلاسی‌ امپراطور
یونان‌ کنستانتین‌ پادشاه‌
اردن‌ ملک‌حسین‌ پادشاه‌
اسپانیا ژنرال‌ فرانکو رئیس‌ جمهور
آفریقای‌ جنوبی‌ ژاکوب‌ فوشی‌ رئیس‌ جمهور
فنلاند کونن‌ رئیس‌ جمهور
فیلیپین‌ بانو ایملدا مارکوس‌ همسر رئیس‌ جمهور
کانادا رئیس‌ مجلس‌ سنا
کره‌ی‌ جنوبی‌ چونگ‌ پیل‌ رئیس‌ جمهور
لهستان‌ رئیس‌ آکادمی‌ علوم‌ کشور
لوکزامبورگ‌ پرنس‌ ژان‌ گراندوک‌ لوکزامبورگ‌
سوتر موشوشوئه‌ پادشاه‌
آن‌چه‌ که‌ مسلم‌ است‌ شخصیت‌های‌ سیاسی‌ جهان‌ خود را خدمت‌گذار شاه‌نمی‌دانستند، آن‌ها تحت‌ تأثیر نفت‌، حقوق و هدایای‌ دربار شاهنشاهی‌ قرار گرفته‌ بودند.به‌ گفته‌ی‌ ویلیام‌ شوکراس‌ «دولت‌ مردان‌ غربی‌ بیشتر حریص‌ بودند که‌ ثروت‌ ایران‌ را به‌جیب‌ بزنند و اهمیتی‌ به‌ این‌ نمی‌دادند که‌ شاه‌ را به‌ خویشتن‌داری‌ دعوت‌ کنند...هرکس‌در چاپلوسی‌ در تشویق‌ او در به‌ جیب‌ زدن‌ پول‌های‌ ایران‌ چشم‌ و هم‌چشمی‌ می‌کرد.»البته‌ هنوز وجدان‌ بیدار در بین‌ سران‌ غربی‌ هم‌ پیدا می‌شد. پمپیدو (Pompidou)رئیس‌جمهور فرانسه‌، با این‌که‌ ریاست‌ کمیته‌ی‌ فرانسوی‌ را پذیرفته‌ بود به‌ دعوت‌ شاه‌برای‌ شرکت‌ در مراسم‌ جواب‌ منفی‌ داد و از حضور در مراسم‌ خودداری‌ کرد؛ زیرا او«این‌ جشن‌ها را بی‌معنا و نابجا تلقی‌ می‌کرد.» رئیس‌جمهور آلمان‌ شرقی‌ هم‌ در مقابل‌سفیر ایران‌ با رد دعوت‌ گفت‌: «چگونه‌ می‌توانم‌ دعوت‌ کشوری‌ را بپذیرم‌ که‌ آزادی‌ افکارو مطبوعات‌ در آن‌ از میان‌ رفته‌ و مردم‌ را به‌ خاطر عقاید سیاسی‌شان‌ به‌ زندان‌ می‌افکنند.من‌ رئیس‌ کمیسیون‌ حقوق بشر هستم‌.»
ملکه‌ی‌ انگلستان‌ و ملکه‌ی‌ هلند نیز در این‌ جشن‌ها شرکت‌ نکردند؛ ولی‌ دلیل‌ آن‌هااین‌ بود که‌ «ایجاد سر و صداهایی‌ هم‌چون‌ جشن‌های‌ تخت‌ جمشید بغض‌ و کینه‌ی‌قدیمی‌ علیه‌ شاهان‌ را دامن‌ می‌زند.»
این‌ جشن‌ها تنها مورد استقبال‌ کسانی‌ قرار گرفت‌ که‌ از فراموش‌ شدن‌ و نادیده‌ گرفتن‌اسلام‌ خوشحال‌ بودند، و اینان‌ همان‌ زرتشتیان‌، یهودیان‌ و مسیحیان‌ افراطی‌ بودند.
کنگره‌ی‌ جهانی‌ یهود در 11 اوت‌ 1959 (1338) طی‌ بیانیه‌ای‌ ضمن‌ حمایت‌ از«مراسم‌ یابود دوهزار و پانصدمین‌ سال‌ تأسیس‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ به‌ دست‌ کوروش‌ کبیر»و ضمن‌ اعلام‌ «صمیمانه‌ترین‌ تبریکات‌ به‌ اعلی‌حضرت‌ همایون‌ شاهنشاه‌ ایران‌» شورای‌اجرایی‌ کنگره‌ را مأمور کرد تا با تجلیل‌ بین‌المللی‌، «از تمام‌ سازمان‌ها و جوامع‌ یهودی‌ درسرتاسر جهان‌» بخواهد که‌ «باشکوه‌ترین‌ مراسم‌ حق‌شناسی‌ خود را نسبت‌ به‌ خاطره‌ی‌این‌ قهرمان‌ بزرگ‌ تاریخ‌ که‌ در کتاب‌ آسمانی‌ تورات‌ از بزرگواری‌ او نسبت‌ به‌ ملت‌ یهودسخن‌ رفته‌ است‌ ابراز دارند.» این‌ دستورالعمل‌ به‌ سازمان‌های‌ یهودی‌ 58 کشور جهان‌ابلاغ‌ شد. دولت‌ اسراییل‌ نیز بلافاصله‌ چند خیابان‌ و میدان‌ را به‌ نام‌ کوروش‌ ومحمدرضاشاه‌ نام‌گذاری‌ کرد و فعالیت‌های‌ بین‌المللی‌ مطبوعاتی‌ را برای‌ تجلیل‌ از آن‌هاآغاز کرد و تا پایان‌ برگزاری‌ جشن‌ها در تبلیغات‌ جهانی‌، رژیم‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ رامورد حمایت‌ قرار داد. مسیحیان‌ نیز از برگزاری‌ چنین‌ جشنی‌ حمایت‌ کردند. در چهارم‌ مهر 1350 شورای‌جهانی‌ کلیساها مرکب‌ از 239 کلیسای‌ غیر کاتولیک‌ از کلیساهای‌ جهان‌ دعوت‌ کرد به‌مناسبت‌ جشن‌ها روز یک‌ شنبه‌ رابه‌ قرائت‌ آیاتی‌ از انجیل‌ مقدس‌ در مورد کوروش‌ کبیراختصاص‌ دهند.» همچنین‌ مرکز علمی‌ کاتولیکی‌ واتیکان‌ به‌ منظور بزرگ‌ داشت‌جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ در تاریخ‌ هفتم‌ مهر 1350 با حضور پانصد کاردینال‌ کنفرانسی‌ رابه‌نام‌ «کوروش‌ کبیر و بیست‌ و پنج‌ قرن‌ تمدن‌ ایران‌» برگزار کرد.
به‌ دنبال‌ اعلام‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌، نخستین‌ کنگره‌ی‌ جهانی‌ زرتشتیان‌ جهان‌ ازآخر مهرماه‌ به‌ مدت‌ یک‌ هفته‌ برگزار شد. این‌ کنگره‌ به‌ اتفاق آرا تصویب‌ کرد که‌ «مراتب‌درود و سپاس‌ کلیه‌ی‌ زرتشتیان‌ جهان‌ را به‌ مناسبت‌ برگزاری‌ این‌ یادبود که‌ در عین‌ تجلیل‌از تاریخ‌ باشکوه‌ ایران‌ احیاکننده‌ی‌ خاطره‌ی‌ نیاکان‌ پرافتخار و مفاخر زادگاه‌ پیامبر ایشان‌است‌، به‌ پیشگاه‌ اعلی‌حضرت‌ همایون‌ شاهنشاه‌ ایران‌ که‌ نگهبان‌ شایسته‌ی‌کهن‌سال‌ترین‌ تخت‌ و تاج‌ جهان‌ و وارث‌ شاهنشاهی‌ دوهزار و پانصدساله‌ی‌ ایران‌هستند، تقدیم‌ دارد.» این‌ کنگره‌ همکاری‌ همه‌ی‌ زرتشتیان‌ جهان‌ را با کمیته‌ی‌ مرکزی‌برگزاری‌ جشن‌ها اعلام‌ کردند، سپس‌ به‌ حضور شاه‌ رسیدند و مراتب‌ سپاس‌ خود رااعلام‌ کردند و در پایان‌ کنگره‌ طی‌ نامه‌ای‌ به‌ شاه‌ از وی‌ به‌ عنوان‌ وارث‌ تاج‌ و تخت‌ 2500سال‌ شاهنشاهی‌ تجلیل‌ کردند.
بنابراین‌ شاه‌ توانست‌ ضمن‌ پشتیبانی‌ یهودیان‌، مسیحیان‌ و زرتشتیان‌، سران‌کشورهای‌ جهان‌ را نیز به‌ خود جلب‌ کند، اما شاه‌ با همه‌ی‌ موفقیت‌های‌ بین‌المللی‌ با یک‌اشتباه‌ استراتژیک‌ رو به‌ رو شد و آن‌ بدبینی‌ بیش‌ از پیش‌ روحانیون‌ شیعه‌ و فراموش‌کردن‌ مردم‌ ایران‌ بود؛ خصوصاً که‌ رژیم‌ شاه‌ برای‌ برقراری‌ امنیت‌ و ایجاد خفقان‌ بسیاری‌از روحانیون‌ را دستگیر و یا ممنوع‌المنبر کرد.
امام‌خمینی‌ در مورد جشن‌های‌ 2500 ساله‌ موضع‌گیری‌ کرد و ضمن‌ برشمردن‌بدبختی‌ ملت‌ ایران‌ آن‌ را تحریم‌ و محکوم‌ کرد. شاه‌ که‌ از عکس‌العمل‌ مردم‌ به‌ خشم‌آمده‌ بود در مورد امام‌خمینی‌ در مصاحبه‌ با روزنامه‌ی‌ لوموند، گفت‌: «مردم‌ ایران‌ ازپذیرفتن‌ شخصی‌ به‌ نام‌ خمینی‌ در بین‌ خود ابا دارند؛ چون‌ او اصولاً در هندوستان‌ زاده‌شده‌ و تبار بیگانه‌ دارد.» تاریخ‌، اشتباه‌ استراتژیک‌ شاه‌ را ثابت‌ کرد. هفت‌ سال‌ بعد مردم‌ بی‌اعتنا شده‌، وارث‌تخت‌ و تاج‌ کوروش‌ را به‌ زیر کشیدند و با ذلت‌ آواره‌ فرنگ‌ نمودند و آیت‌الله‌ خمینی‌تبعیدی‌ شاه‌ را با عزت‌ به‌ ایران‌ بازگرداندند و شاه‌ و شاهنشاهی‌ این‌ آیین‌ کهن‌سال‌کوروش‌ را از بن‌ برانداختند. تأثیر این‌ جشن‌ها در اذهان‌ مردم‌ چنان‌ بود که‌ حتی‌ بعضی‌ ازتحلیل‌ گران‌ معتقدند بحران‌های‌ آخرین‌ سال‌ رژیم‌ «از زمان‌ جشن‌های‌ تخت‌ جمشیدشروع‌ گردیده‌ است‌.»
 وارث‌ کوروش‌
عظمت‌خواهی‌، ریشه‌سازی‌، پیشینه‌ یابی‌ و ایدئولوژی‌سازی‌، شاه‌ راواداشت‌ تا دست‌ به‌ نمایشی‌ پر زرق و برق بزند. اولین‌ برنامه‌ی‌ رسمی‌ جشن‌ از هفدهم‌مهرماه‌ 1350 آغاز شد. در اولین‌ برنامه‌ی‌ رسمی‌، مجلس‌ سنا و شورای‌ ملی‌ به‌نام‌ ملت‌ایران‌! پیامی‌ به‌ شاه‌ در تخت‌ جمشید فرستادند. این‌ پیام‌ روی‌ پوست‌ آهو نوشته‌ شده‌بود. دو پیک‌ با لباس‌ سربازان‌ هخامنشی‌ نامه‌ را از مهندس‌ شریف‌ امامی‌، رئیس‌ مجلس‌سنا، دریافت‌ کردند و عازم‌ تخت‌جمشید شدند. در این‌ پیام‌ «مجلس‌ سنا و شورای‌ ملی‌ بااین‌ پیک‌ خجسته‌، پیام‌ سپاس‌ و پیام‌ ملت‌ ایران‌ را به‌ فرزند برومند میهن‌ وارث‌ و نگهبان‌تاج‌ و تخت‌ باستانی‌ ایران‌» تقدیم‌ کردند.
دومین‌ برنامه‌ی‌ آیین‌ مراسم‌ بزرگ‌داشت‌ کوروش‌، صبح‌ روز بیستم‌ مهر بر سرآرامگاه‌ وی‌ در پاسارگاد بود. این‌ مراسم‌ با حضور یگان‌های‌ ارتشی‌ و فرماندهان‌ نظامی‌ وکلیه‌ی‌ مقامات‌ ایرانی‌ و ایران‌ شناسانی‌ که‌ از سرتاسر دنیا دعوت‌ شده‌ بودند، برگزار شد.مراسم‌ با شلیک‌ 101 تیر توپ‌ آغاز شد. شهبانو، شاه‌ و ولیعهد در حالی‌ که‌ لباس‌ نظامی‌پوشیده‌ بودند به‌ همراه‌ چند آجودان‌ به‌ طرف‌ قبر کوروش‌ حرکت‌ کردند. شاه‌ وشهبانو در جایگاه‌ مخصوص‌ قرار گرفتند و شاه‌ نطق‌ تاریخی‌ خود را ایراد نمود. نطقی‌ که‌شاه‌ همه‌ی‌ انگیزه‌های‌ روانی‌ خود را از برگزاری‌ این‌ جشن‌ها در آن‌ بیان‌ کرد و پس‌ ازچندی‌ مایه‌ی‌ تمسخر مردم‌ ایران‌ گردید. شاه‌ در این‌ نطقش‌ خطاب‌ به‌ مقبره‌ی‌ کوروش‌گفت‌: «کوروش‌! شاه‌ بزرگ‌، شاه‌ شاهان‌، شاه‌ هخامنشی‌، شاه‌ ایران‌ زمین‌، از جانب‌ من‌،شاهنشاه‌ ایران‌ و از جانب‌ ملت‌ من‌ بر تو درود باد! در این‌ لحظه‌ی‌ پرشکوه‌ تاریخ‌ ایران‌،من‌ و همه‌ی‌ ایرانیان‌، همه‌ی‌ فرزندان‌ این‌ شاهنشاهی‌ کهن‌ که‌ دوهزار و پانصدسال‌ پیش‌به‌دست‌ تو بنیاد نهاده‌ شد، در برابر آرامگاه‌ تو سر ستایش‌ فرود می‌آوریم‌... تو را به‌ نام‌قهرمان‌ جاودان‌ تاریخ‌ ایران‌، به‌ نام‌ بنیان‌گذار کهن‌سال‌ترین‌ شاهنشاهی‌ جهان‌، به‌ نام‌آزادی‌بخش‌ بزرگ‌ تاریخ‌، به‌ نام‌ فرزند شایسته‌ی‌ بشریت‌، درود می‌فرستیم‌. کوروش‌! ماامروز در برابر آرامگاه‌ ابدی‌ تو گرد آمده‌ایم‌ تا بگوییم‌: آسوده‌ بخواب‌، زیرا که‌ ما بیداریم‌و برای‌ نگهبانی‌ میراث‌ پرافتخار تو همواره‌ بیدار خواهیم‌ بود...»
شاه‌ در این‌ نطق‌ خود تلاش‌ کرد تا خود را وارث‌ کوروش‌ معرفی‌ کند و نظام‌شاهنشاهی‌ را کهن‌ترین‌ میراث‌ و ریشه‌دارترین‌ فرهنگ‌ ایرانی‌ نشان‌ دهد که‌ به‌ او ارث‌رسیده‌ است‌.
برنامه‌ی‌ بعدی‌ ضیافت‌ شامی‌ بود که‌ در بیست‌ و دوم‌ مهر به‌ افتخار مهمانان‌ خارجی‌در تخت‌جمشید برگزار شد. مهمانان‌ عبارت‌ بودند از:
هایله‌ سلاسی‌ امپراطور اتیوپی‌، نیکلای‌ پادگورنی‌ رئیس‌ شورای‌ عالی‌ جماهیرشوروی‌، ملک‌حسین‌ پادشاه‌ اردن‌، ژنرال‌ اسوبودا رئیس‌ جمهور چکسلواکی‌، سلیمان‌فرنجیه‌ رئیس‌ جمهور لبنان‌، میدسیلاو هماسوسکی‌ معاون‌ رئیس‌ جمهور لهستان‌، لوئی‌مانوئل‌ پاتریسیو وزیر خارجه‌ی‌ پرتغال‌، تونکو عبدالحلیم‌ معظم‌شاه‌ پادشاه‌ مالزی‌، پال‌لوشونجی‌ رئیس‌ جمهور مجارستان‌، ژان‌ شایان‌ دلماس‌ نخست‌وزیر فرانسه‌، فردنیاندوهلون‌ نماینده‌ی‌ مخصوص‌ رئیس‌ جمهور سوییس‌، حبیب‌ بورقیبه‌ پسر رئیس‌جمهور تونس‌، آنتونیوتلا رئیس‌ مجلس‌ سنای‌ ایتالیا، بائو باندا یوگالا نخست‌ وزیر تایلند،شیخ‌ محمد بن‌ حمد آل‌ شرقی‌ شیخ‌ فجیره‌، شیخ‌ سقربن‌ محمد القاسمی‌شیخ‌رأس‌الخیمه‌، شیخ‌ خالدبن‌ محمدالقاسمی‌ شیخ‌ شارجه‌، سلطان‌ قابوس‌ پادشاه‌عمان‌، مختار الدادا رئیس‌ جمهور موریتانی‌، فیلیپ‌ دوک‌ اینبورک‌ نماینده‌ی‌ ملکه‌ی‌انگلستان‌، برنهارد همسر ملکه‌ی‌ هلند، شیخ‌ راشد ولیعهد عمان‌، شیخ‌ راشدبن‌ علی‌ولیعهد امل‌القوین‌، برتونیار رئیس‌ سنای‌ برزیل‌، کنستانتین‌ دوم‌ و ملکه‌ی‌ یونان‌، ژنرال‌محمد عیسی‌خان‌ رئیس‌ جمهور پاکستان‌، پل‌ هلوک‌ فرماندار کل‌ استرالیا، شیخ‌ صباح‌امیر کویت‌، کواموچو نایب‌ رئیس‌ کنگره‌ی‌ توده‌ای‌ جمهوری‌ چین‌، مصطفی‌ اشرف‌مشاور رئیس‌ جمهور الجزیره‌، مولا عبدالله‌ ولیعهد مراکش‌، ماهندرا پادشاه‌ نپال‌، رونالدمنچر فرماندار کل‌ کانادا، فردریک‌ پادشاه‌ دانمارک‌، بودوئن‌ پادشاه‌ بلژیک‌، ژان‌ دوک‌ ازلوکزامبورگ‌، لئوپلد مزار سنگور رئیس‌ جمهور سنگال‌، اولاف‌ پنجم‌ پادشاه‌ نروژ،جودت‌ سونای‌ رئیس‌ جمهور ترکیه‌، پرنس‌ کارل‌ گوستاو ولیعهد سوئد، میکاسا برادرامپراطور ژاپن‌، کاخوسیلی‌ دولانتین‌ نخست‌وزیر سئوزیلند، هوبرماگا رئیس‌ جمهورداهومی‌، موشوشوی‌ پادشاه‌ لسوتو، اسپیرواگینو معاون‌ رئیس‌ جمهور آمریکا، خانم‌مارکوس‌ همسر رئیس‌ جمهور فیلیپین‌، شیخ‌ رشیدبن‌ سعید آل‌مختوم‌ امیر دبی‌، خوآن‌کارلوس‌ ولیعهد اسپانیا، شیخ‌ بن‌ زید آل‌نهیان‌ حاکم‌ ابوظبی‌، کیم‌ چونگ‌ پیل‌ نخست‌وزیرکره‌ی‌ جنوبی‌، ژاکوب‌ فوشی‌ رئیس‌ جمهور آفریقای‌ جنوبی‌، تیتو رئیس‌ جمهوری‌یوگسلاوی‌، نیکلاچائوشسکو رئیس‌جمهوری‌ رومانی‌، شیخ‌ عیسی‌ امیر بحرین‌، شیخ‌احمد امیر قطر، وی‌ وی‌ کی‌ری‌ رئیس‌ جمهور هندوستان‌، الشافعی‌ معاون‌ رئیس‌ جمهورمصر، تریشکوف‌ معاون‌ رئیس‌ جمهور بلغارستان‌، فون‌ هانس‌ رئیس‌ مجلس‌ آلمان‌فدرال‌، دوکاپیوس‌ نماینده‌ی‌ آرژانتین‌، انتونیو نماینده‌ی‌ ونزوئلا و نماینده‌ی‌ چین‌.
با همه‌ی‌ تلاشی‌ که‌ شاه‌ برای‌ عظمت‌ جشن‌ها از خود نشان‌ داد بسیاری‌ از رهبران‌کشورهای‌ بزرگ‌ در این‌ جشن‌ شرکت‌ نکردند. رئیس‌ جمهور آمریکا، رئیس‌ جمهورفرانسه‌ و آلمان‌ و ملکه‌ی‌ انگلستان‌ غیبتشان‌ در این‌ جشن‌ کاملاً مشهود بود. شاه‌ در این‌ ضیافت‌ در ضمن‌ نطق‌ خوش‌آمد گویی‌ گفت‌: «اجتماع‌ کنونی‌شخصیت‌های‌ بزرگ‌ جهانی‌ را در تخت‌ جمشید زادگاه‌ تاریخی‌ این‌ شاهنشاهی‌ کهن‌ به‌فال‌ نیک‌ می‌گیرم‌؛ زیرا احساس‌ من‌ این‌ است‌ که‌ در جمع‌ امشب‌ ما، تاریخ‌ گذشته‌ باواقعیت‌های‌ امروز پیوند خورده‌ است‌.» او خطاب‌ به‌ مهمانان‌ گفت‌: «در واقع‌ شما امشب‌بیش‌ از آن‌ که‌ مهمان‌ ما باشید مهمان‌ میزبانی‌ هستید که‌ تاریخ‌ نام‌ دارد.»
شاه‌ برای‌ ریشه‌سازی‌ تاریخی‌ رژیم‌ شاهنشاهی‌ افزود: «دوهزار و پانصد سال‌ پیش‌یکی‌ از فرزندان‌ این‌ سرزمین‌، کوروش‌ هخامنشی‌ کوشید تا با ایجاد تحولی‌ اساسی‌ دراصول‌ حکومتی‌ بی‌رحمانه‌ی‌ جهان‌ آن‌ روز و با بنیان‌گذاری‌ شیوه‌ی‌ حکومتی‌ تازه‌ای‌براساس‌ احترام‌ به‌ حقوق و معتقدات‌ افراد صفحه‌ی‌ تازه‌ای‌ را در تاریخ‌ بگشاید.» بعداز نطق‌ شاه‌ هایله‌ سلاسی‌ امپراطور حبشه‌ از طرف‌ مهمانان‌ در پاسخ‌ شاه‌ نطقی‌ ایراد کرد.سلاسی‌ در نطق‌ خود گفت‌: «در خاک‌ ایران‌ بود که‌ نخستین‌ بنیان‌ حکومت‌ متشکل‌ و یک‌سیستم‌ اداری‌ پیشرفته‌ پی‌ریزی‌ شد.» وی‌ خطاب‌ به‌ شاه‌ گفت‌: «برنامه‌ی‌ اصلاحات‌ شماسرمشقی‌ برای‌ کشورهای‌ جهان‌ به‌ شمار می‌رود.» نطق‌ چاپلوسانه‌ی‌ سلاسی‌ به‌شدت‌ مورد استقبال‌ رسانه‌های‌ وابسته‌ به‌ رژیم‌ قرار گرفت‌.
مراسم‌ اصلی‌ ساعت‌ 4 بعد از ظهر روز بیست‌ و سوم‌ مهرماه‌ در تخت‌جمشید باحضور مهمانان‌ خارجی‌ و مقامات‌ داخلی‌ برگزار شد. شاه‌ در این‌ مراسم‌ در حالی‌ که‌لباس‌ نظامی‌ پوشیده‌ بود نطق‌ خود را آغاز کرد. شاه‌ در نطق‌ خود به‌ تکرار همان‌حرف‌های‌ مکرر پرداخت‌: «در این‌ روز بزرگ‌ تاریخی‌ از تخت‌ جمشید زادگاه‌شاهنشاهی‌ کهن‌ سال‌ ایرانی‌ در حضور سران‌ عالی‌قدر کشورهای‌ جهان‌... به‌ نام‌ شاهنشاه‌ایران‌ به‌ تاریخ‌ پرافتخار ایران‌ و به‌ ملت‌ جاودانی‌ ایران‌ درود می‌فرستم‌. درود به‌ کوروش‌بزرگ‌ بنیان‌گذار شاهنشاهی‌ ایران‌ و قهرمان‌ جاودان‌ بشریت‌. درود به‌ همه‌ی‌ شاهنشاهان‌و پادشاهان‌ ایران‌... در این‌ روز تاریخی‌ که‌ ایران‌ نو به‌ زادگاه‌ پرشکوه‌ شاهنشاهی‌ کهن‌خویش‌ روی‌ آورده‌ است‌ تا با بیست‌ و پنج‌ قرن‌ تاریخ‌ پرافتخار خود تجدید عهد کند، به‌عنوان‌ شاهنشاه‌ ایران‌ تاریخ‌ جهان‌ را گواه‌ می‌گیرم‌ که‌ ما وارثان‌ میراث‌ کوروش‌ در تمام‌ این‌دوران‌ دراز به‌ رسالت‌ معنوی‌ خویش‌ وفادار ماندیم‌...»
بعد از نطق‌ شاه‌ سرود ثنای‌ شاه‌، ساخته‌ی‌ حسین‌ دهلوی‌ خوانده‌ شد. شعر این‌ قطعه‌چنین‌ بود:
ز یزدان‌ بر آن‌ شاه‌ باد آفرین - ‌که‌ نازد بدو تخت‌ و تاج‌ و نگین‌
خجسته‌ شهنشاه‌ پیروزگر - جهان‌دار با دانش‌ و با گهر
خداوند تاج‌ و خداوند تخت - ‌جهان‌دار پیروز بیدار بخت‌
همه‌ با شاهنشاه‌ پیمان‌ کنیم - ‌روان‌ را به‌ یزدان‌ گروگان‌ کنیم‌
این‌ شعر که‌ پس‌ از ادبیات‌ چاپلوسی‌ بیشتر از ادبیات‌ زرتشتی‌گری‌ وام‌ گرفته‌ بود،دنباله‌ی‌ همان‌ اهداف‌ شاه‌ و در راستای‌ ایدئولوژی‌سازی‌ است‌. بعد از آن‌ سرود جشن‌شاهنشاهی‌ نواخته‌ شد. سرود شاهنشاهی‌ نیز همان‌ معانی‌ و مفاهیم‌ به‌کار برده‌ شده‌ بودکه‌ با این‌ نت‌ ختم‌ می‌شد:
«از آریامهر باشد این‌ همه‌ افتخار ما، از فرّ تو بود شها سعادت‌ و بقای‌ ما، به‌ فرّهی‌شهنشهی‌ بر تو جاودان‌ بادا!»
بعد از سرود مراسم‌ رژه‌ شروع‌ شد. پیشاپیش‌ همه‌ نظامیان‌، درفش‌دار اختر کاویانی‌متعلق‌ به‌ دوران‌ قبل‌ از تاریخ‌ با لباسی‌ از پوست‌ پلنگ‌ حرکت‌ می‌کرد و دو سپاهی‌ دیگر بالباس‌ پلنگی‌ در دو طرف‌ او حرکت‌ می‌کردند. به‌ دنبال‌ او درفش‌دارهای‌ هخامنشی‌ درداخل‌ یک‌ ارابه‌ی‌ چهاراسبه‌ در پیشاپیش‌ سپاهیان‌ سپردار و نیزه‌دار حرکت‌ می‌کردند. درصف‌ بعدی‌ سواره‌ نظام‌ کماندار و نیزه‌دار و در پشت‌ آنان‌ ارابه‌های‌ رزمی‌ اسب‌دارحرکت‌ می‌کردند. به‌ دنبال‌ آن‌ یک‌ برج‌ سه‌ طبقه‌ی‌ متحرک‌ دوره‌ی‌ هخامنشی‌ به‌ وسیله‌ی‌16 گاو تنومند حرکت‌ می‌کرد و سربازان‌ هخامنشی‌ در طبقات‌ آن‌ مشغول‌ نگهبانی‌ بودند.بعد از آن‌ یک‌ کشتی‌ بسیار بزرگ‌ و چندین‌ قایق‌ که‌ سربازان‌ نیزه‌دار روی‌ عرشه‌ی‌ آن‌مستقر شده‌ بودند از جلوی‌ جایگاه‌ گذشتند.
بعد از سربازان‌ هخامنشی‌ به‌ ترتیب‌ سربازان‌ اشکانی‌، ساسانی‌، دیلمان‌، صفوی‌،افشاریه‌، زندیه‌، قاجاریه‌ همراه‌ سلاح‌، لباس‌ و اسب‌ و شتر مخصوص‌ خود رژه‌ می‌رفتند.بعد از رژه‌ی‌ سپاهیان‌ دوره‌های‌ سابق‌، نوبت‌ به‌ رژه‌ی‌ سپاهیان‌ عصر پهلوی‌ رسید. ابتداگارد جاویدان‌ پهلوی‌ نمایان‌ شد و بعد نوبت‌ به‌ نیروی‌ دریایی‌، نیروی‌ هوایی‌ و نیروی‌زمینی‌، دختران‌ نیروی‌ هوایی‌، پسران‌ نیروی‌ دریایی‌، دختران‌ پلیس‌، و سپس‌ سپاهیان‌انقلاب‌ سفید (سپاهیان‌ دانش‌ و بهداشت‌) رسید. برنامه‌ی‌ رژه‌ طوری‌ طراحی‌ شده‌ بود که‌ عظمت‌ سپاهیان‌ دوران‌ هخامنشی‌ چشم‌هارا خیره‌ می‌کرد و در دوره‌های‌ بعدی‌ از عظمت‌ سپاهیان‌ کاسته‌ می‌شد و ناگهان‌ دردوره‌ی‌ پهلوی‌ عظمت‌ و گستردگی‌ نظامیان‌ به‌ اوج‌ خود می‌رسید. برنامه‌های‌ جشن‌ 2500 ساله‌ بر سه‌ محور دور می‌زد؛ کوروش‌، شاه‌ و ارتش‌. کوروش‌به‌ عنوان‌ بنیان‌گذار آیین‌ شاهنشاهی‌؛ شاه‌ به‌ عنوان‌ وارث‌ این‌ میراث‌ و ارتش‌ به‌ عنوان‌نگهبان‌ آیین‌ شاهنشاهی‌. چیزی‌ که‌ در این‌ جشن‌ها دیده‌ نمی‌شد، حضور مردم‌ ایران‌ بود.شاه‌ نماد شاهنشاهی‌ را فقط‌ برای‌ سران‌ کشورهای‌ بیگانه‌ به‌ نمایش‌ گذاشت‌. او به‌ جای‌این‌که‌ «به‌ ملت‌ ایران‌ روی‌ بیاورد به‌ سران‌ کشورها متوسل‌ شد و از جشن‌های‌ تخت‌جمشید به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترین‌ اجتماع‌ سران‌ کشورها در طول‌ تاریخ‌ یاد کرد»؛ زیرا به‌ نظراو موقعیت‌ خارجی‌ می‌توانست‌ ثبات‌ داخلی‌ او را حفظ‌ کند؛ اشتباهی‌ که‌ سخت‌ او را به‌زیر افکند. به‌ همین‌ جهت‌ شاه‌ بعد از برپایی‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ خود را آسمان‌نشین‌احساس‌ می‌کرد و به‌ کلی‌ روابطش‌ را با مردم‌ قطع‌ کرد و برای‌ خود فرّه‌ ایزدی‌ قایل‌ شد.به‌ گفته‌ی‌ فریده‌ دیبا، شاه‌ بعد از جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ «دیگر خویشتن‌ را آدمی‌ زمینی‌ ومانند دیگران‌ نمی‌دید. در مناسبت‌های‌ مختلف‌ طی‌ مجامع‌ و محافل‌ و ملاقات‌های‌عمومی‌ خود را یک‌ انسان‌ ویژه‌» می‌دانست‌ که‌ «نیروهای‌ ماوراءالطبیعی‌ رسالت‌شاهنشاهی‌ را بر دوش‌ او گذاشته‌اند.»
با همه‌ی‌ نشان‌دادن‌ عظمت‌ شاهنشاهی‌ دو واقعه‌، شهبانوی‌ ایران‌ را نگران‌ کرد و آن‌را به‌ فال‌ بد گرفت‌. یکی‌ نصف‌ شدن‌ کیک‌ تاج‌ شاه‌ در شب‌ ضیافت‌ و دیگری‌ وزیدن‌طوفان‌ بعد از سخنرانی‌ شاه‌ بود که‌ خاک‌ سنگینی‌ را بر سر و چشم‌ میزبانان‌ و میهمانان‌افشاند. فرح‌ در دوران‌ تبعید از احساسی‌ که‌ در آن‌ زمان‌ به‌ او دست‌ داده‌ بود پرده‌برداشت‌.
 نمایشی‌ پرهزینه‌
شاه‌ به‌ هیچ‌ چیز جز عظمت‌سازی‌ خود فکر نمی‌کرد. شاه‌ تلاش‌می‌کرد بزرگ‌ترین‌، با شکوه‌ترین‌ و تاریخی‌ترین‌ جشن‌ها را برای‌ «آیین‌ شاهنشاهی‌» به‌نمایش‌ بگذارد؛ اما هزینه‌ی‌ آن‌ چقدر می‌شود برای‌ او مهم‌ نبود. از یک‌ سال‌ قبل‌ تمام‌نهادهای‌ دولتی‌، وزارت‌خانه‌ها، استانداری‌ها و فرمانداری‌ها و شهرداری‌ها، مدارس‌و... یک‌ سره‌ وظایف‌ اصلی‌ خود را کنار گذاشتند تا همه‌ی‌ امکانات‌ مملکت‌ را برای‌جشن‌های‌ 2500 ساله‌ی‌ شاهنشاهی‌ بسیج‌ کنند.
از «یک‌ سال‌ قبل‌ برای‌ آماده‌ کردن‌ تخت‌جمشید که‌ مرکز برگزاری‌ جشنی‌ چنین‌خیره‌کننده‌ است‌، کار و حرکت‌ چنان‌ جوشان‌ و خروشان‌ سرشار از شوق بود که‌ گویی‌می‌خواستند کاخی‌ دیگر در این‌ خطه‌ بنا شود.» برای‌ سران‌ کشورها «خیمه‌هایی‌چشم‌گیر و به‌ غایت‌ زیبا» برپاکردند. این‌ خیمه‌ها از طرح‌های‌ هخامنشی‌ گرفته‌ شده‌ بود.برای‌ تماشای‌ رژه‌ جایگاه‌های‌ مخصوصی‌ «به‌ سبک‌ و شیوه‌ای‌ زیبا و خیره‌کننده‌» برای‌شاه‌، شهبانو، خاندان‌ پهلوی‌، مهمانان‌ خارجی‌، سران‌ کشورها، ایران‌ شناسان‌،دانشمندان‌، نویسندگان‌ و خبرنگاران‌ و عکاسان‌ ساخته‌ شد.»
چون‌ شاه‌ حکومت‌ خود را بر پایه‌ی‌ ارتش‌ بنا کرده‌ بود، ارتش‌ مهم‌ترین‌ رکن‌ جشن‌هابه‌شمار می‌آمد. به‌ گفته‌ی‌ سپهبد ضرغام‌ فرمانده‌ ارتش‌ سوم‌ شاهنشاهی‌ موضوع‌ اصلی‌جشن‌های‌ 2500 ساله‌ی‌ ایران‌ نشان‌ دادن‌ «تاریخ‌ ارتش‌ ایران‌ از دیدگاه‌ نظامی‌ و فرهنگی‌است‌» و به‌ همین‌ جهت‌ دوهزار نظامی‌ در شکل‌ و تجهیزات‌ نظامیان‌ دوران‌ «هخامنشی‌،اشکانی‌، ساسانی‌، صفاری‌، دیلمی‌، صفوی‌، افشاری‌، زند و قاجار» آماده‌ شدند. برای‌طراحی‌ چنین‌ ارتشی‌ از یک‌ سال‌ قبل‌ «گروهی‌ از استادان‌ دانشگاه‌ جنگ‌، محققان‌ ومردم‌شناسان‌ کوشش‌ وسیعی‌ در شناخت‌ طرح‌ چهره‌، لباس‌ و ساز و برگ‌ نظامی‌ و نوع‌حرکت‌ و ادای‌ احترام‌ سربازان‌ سلسله‌های‌ مختلف‌ شاهنشاهی‌ را آغاز کردند.» نیروهای‌نظامی‌ که‌ برای‌ این‌ طرح‌ در نظر گرفته‌ شدند از «یک‌ سال‌ پیش‌ ریش‌ و موی‌ خود رانتراشیدند.» پذیرایی‌ این‌ جشن‌ها به‌ عهده‌ی‌ شرکت‌های‌ فرانسوی‌ بود. حتی‌ لباس‌ مهمانداران‌ درفرانسه‌ تهیه‌ شد. به‌ گزارش‌ کیهان‌: «فرانسه‌ کشوری‌ است‌ که‌ بیش‌ از سایر کشورها درتهیه‌ی‌ لوازم‌ مخصوص‌ جشن‌های‌ 2500 ساله‌ی‌ ایران‌ همکاری‌ داشته‌ است‌.» علت‌واقعی‌ انتخاب‌ فرانسه‌ شخص‌ فرح‌ بود که‌ فرهنگی‌ فرانسوی‌ داشت‌. شهبانو که‌ شخصاًتمام‌ مسئولیت‌ها را به‌ عهده‌ داشت‌، لباس‌های‌ مخصوص‌ مهمانداران‌ را از فرانسه‌انتخاب‌ کرده‌ بود. این‌ مهمانداران‌ عبارت‌ بودند از: سه‌ ندیمه‌ی‌ مخصوص‌ ملکه‌ و پنجاه‌تیم‌ متشکل‌ از سه‌ بانو که‌ رؤسای‌ کشورها و مهمانان‌ خارجی‌ را در کلیه‌ی‌ مراسم‌ جشن‌همراهی‌ می‌کردند. لباس‌های‌ این‌ مهمانداران‌ را ژان‌ پارته‌ تهیه‌ کرده‌بود.»
تدارک‌ این‌ جشن‌ها به‌ تمامی‌ بر عهده‌ی‌ خارجیان‌ گذاشته‌ شد. لباس‌ها، یونیفرم‌های‌خاندان‌ سلطنتی‌ و گاردهای‌ تشریفاتی‌ و خدمه‌ و هزاران‌ بازی‌گری‌ که‌ مراحل‌ تاریخی‌ایران‌ را به‌ نمایش‌ می‌گذاشتند، در خیاط‌خانه‌های‌ فرانسه‌ تهیه‌ شد. یونیفرم‌ درباریان‌را لاون‌ ون‌ پاریس‌ طراحی‌ و دوخته‌ بود که‌ حدود یک‌ میل‌ نخ‌ طلا برای‌ تزیین‌ در هر لباس‌به‌ کار برده‌ بود. در تخت‌ جمشید «مساحتی‌ حدود 000/650 متر مربع‌ را تقریباً هفتادچادر پوشانده‌ بود» که‌ ژانس‌ پاریس‌ آن‌ها را با کریستال‌ و چینی‌ و آستر ابریشمی‌ و مخمل‌سرخ‌ و چلچراغ‌های‌ درخشان‌ تزیین‌ کرده‌ بود.» برای‌ طراوت‌ پذیرایی‌ هر روز یک‌هواپیمای‌ اختصاصی‌ بویینگ‌ گل‌های‌ تازه‌ای‌ از هلند به‌ شیراز می‌آورد. برای‌ تهیه‌ی‌غذا وزارت‌ دربار با شرکت‌ ماکسیم‌ فرانسوی‌ مذاکره‌ کرد و قرارداد منعقد کرد. چندمؤسسه‌ی‌ عمده‌ی‌ فرانسوی‌ و سوییسی‌ در تهیه‌ی‌ غذا، ماکسیم‌ را کمک‌ می‌کردند. این‌مؤسسه‌ حتی‌ یک‌ بشقاب‌ مخصوص‌ برای‌ تخم‌ بلدرچین‌ و خاویار اختراع‌ کرد.ماکسیم‌ غذای‌ سه‌ روز مهمانان‌ خارجی‌ را در پاریس‌ پخت‌ و به‌ وسیله‌ی‌ هواپیما به‌ ایران‌ارسال‌ کرد. شام‌ یک‌ شب‌ آن‌ عبارت‌ بود از؛ «خرچنگ‌ آب‌ شیرین‌ و طاووس‌ بریان‌ گیپاکرده‌ با دل‌ و جگر غاز و شامپانی‌ و شراب‌های‌ گران‌ بهای‌ فرانسوی‌. فقط‌ خاویاری‌ که‌برای‌ پرکردن‌ تخم‌ بلدرچین‌ مصرف‌ شده‌ بود متعلق‌ به‌ ایران‌ بود.» شراب‌های‌ سروشده‌ عبارت‌ بود از: «شراب‌ ناب‌، شامپانی‌ شاتو دوساران‌، شاتوبریون‌ سفید 1946،شاتولافیت‌، روتشیلد 1945 و نیز شامپانی‌ موسینیی‌ کنت‌ دووگه‌ 1945 و دم‌ پرینیون‌صورتی‌ 1959 که‌ بسیار کمیاب‌ بود. همراه‌ با قهوه‌ نیز کنیاک‌ پرنس‌ اوژن‌ مخصوص‌خمخانه‌ی‌ ماکسیم‌، صرف‌ شد.»
بسیاری‌ از جزییات‌ جشن‌ و لوازم‌ نیز در پاریس‌ طراحی‌ و ساخته‌ شد. برای‌ آرایش‌فرح‌ و درباریان‌ بهترین‌ آرایشگرهای‌ پاریس‌ به‌ تخت‌ جمشید دعوت‌ شدند. الیزابت‌آردن‌ یک‌ نوع‌ کرم‌ صورت‌ به‌نام‌ «فرح‌»تولید کرد که‌ در جعبه‌های‌ مخصوص‌ به‌ مهمانان‌هدیه‌ می‌شد. با کارا یک‌ گیلاس‌ پایه‌دار کریستال‌ و رابرت‌ اویلند فنجان‌ و نعلبکی‌ها راساختند و شرکت‌ پرترو ملافه‌ و رومیزی‌ها را طراحی‌ کرد. اینها تنها نمونه‌ای‌ ازاسراف‌کاری‌های‌ شاهانه‌ بود و جزییات‌ برنامه‌ خود بحثی‌ طولانی‌ را می‌طلبد. بسیاری‌ از خارجیان‌ نام‌ این‌ جشن‌ را به‌ طعنه‌ پارتی‌ گذاشتند. به‌ گفته‌ی‌ گاوین‌ همبلی‌،«اسراف‌ غیرمسئوولانه‌ در کشوری‌ که‌ اکثریت‌ جمعیت‌ هنوز در فقری‌ خردکننده‌ به‌ سرمی‌برند، ابتذال‌ این‌ نمایش‌ ظاهری‌ شکوه‌ پادشاهان‌ ایران‌ حتی‌ خارجیانی‌ را که‌ تحت‌تأثیر فعالیت‌های‌ شاه‌ قرار داشتند» شگفت‌زده‌ کرد. بعد از اتمام‌ مراسم‌ بیشترین‌ سؤال‌ در جامعه‌ راجع‌ به‌ هزینه‌ی‌ جشن‌ها بود. شاه‌مجبور شد در 26 مهر در یک‌ مصاحبه‌ی‌ مطبوعاتی‌ شرکت‌ کند و سؤالات‌ خبرنگاران‌ راپاسخ‌ دهد. اولین‌ پرسش‌ سؤال‌ یوسف‌ مازندی‌ خبرنگار یونایتدپرس‌ بود. او گفت‌:«اعلی‌حضرتا! در مطبوعات‌ خارج‌ بحث‌ خیلی‌ زیادی‌ درباره‌ی‌ جشن‌ شاهنشاهی‌ شده‌است‌. مطبوعات‌ نوشته‌اند که‌ ملتی‌ که‌ سه‌هزار میلیون‌ دلار بدهکار است‌، چرا باید این‌خرج‌ را بکند؟» شاه‌ با طفره‌ رفتن‌ هزینه‌ی‌ جشن‌ها را خرج‌ اقدامات‌ زیربنایی‌ نامید ومدعی‌ شد مخارج‌ جشن‌ها را صاحبان‌ صنایع‌ تقبل‌ کرده‌اند و در پایان‌ اضافه‌ کرد که‌ تنهامخارج‌ جشن‌ها «چند مهمانی‌ بوده‌ است‌ که‌ به‌ افتخار میهمانان‌ ایران‌ داده‌ شده‌ و اگر مامی‌خواستیم‌ میهمان‌های‌ عالی‌قدر را هر کدام‌ علی‌حده‌ به‌ این‌ مملکت‌ دعوت‌ کنیم‌ به‌تناسب‌ تعداد میهمانان‌، مخارج‌ تقریباً به‌ همان‌ تناسب‌ اضافه‌ می‌شد.» وی‌ با عصبانیت‌اضافه‌ کرد: «نمی‌دانم‌ کدام‌ فکری‌ از اول‌ این‌ مطلب‌ را در دهان‌ها انداخت‌ و یک‌ عده‌ای‌هم‌ کورکورانه‌ موضوع‌ را دنبال‌ کردند». در پایان‌ شاه‌ این‌ پاسخ‌ را «خیرخواهانه‌» دانست‌ واخطار کرد که‌ پاسخ‌ اصلی‌ «جواب‌ تند و بی‌اعتنایی‌» است‌. پاسخ‌ شاه‌ قانع‌کننده‌ نبود.خبرنگار سوییسی‌ مجدداً پرسید: «آیا ممکن‌ است‌ شاهنشاه‌ درباره‌ی‌ هزینه‌ جشن‌هاتوضیح‌ دهند. به‌ ما ارقام‌ مختلفی‌ از 200 میلیون‌ دلار تا دومیلیارد دلار گفته‌ شده‌ است‌.»شاه‌ در پاسخ‌ گفت‌: «قبلاً این‌ سؤال‌ از من‌ شده‌ بود.» شاه‌ قول‌ داد که‌ «رقم‌ هزینه‌ منتشرخواهد شد.» شاه‌ از خبرنگار پرسید قیمت‌ یک‌ کیلو نان‌ و یک‌ کیلو گوشت‌ چه‌قدراست‌؟ خبرنگار گفت‌: نمی‌دانم‌. شاه‌ گفت‌: «پس‌ چرا از من‌ سؤال‌ می‌کنید؟» شاه‌ بدون‌این‌ که‌ از اقدامات‌ شگفت‌انگیز اسراف‌کاری‌ها و زرق و برقهای‌ غیر ضروری‌ صحبت‌کند، از قیمت‌ نان‌ و گوشت‌ ایرانی‌ پرسید که‌ هرگز غذاهای‌ جشن‌ از نان‌ و گوشت‌ ایرانی‌تهیه‌ نشده‌ بود.  به‌ هر حال‌ سؤال‌ هزینه‌ها هم‌چنان‌ از مهمترین‌ سؤالات‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ بود.علم‌، وزیر دربار، مجبور شد تا در دوم‌ آبان‌، صورتی‌ از ریز هزینه‌های‌ جشن‌ها را اعلام‌نماید. علم‌ در این‌ مصاحبه‌ مدعی‌ شد که‌ هزینه‌ی‌ پذیرایی‌ 12/18 میلیون‌ تومان‌،هزینه‌ی‌ ساخت‌ اقامتگاه‌ سران‌ 18/47 میلیون‌ تومان‌، هزینه‌ی‌ رژه‌ و لباس‌ و تجهیزات‌نظامی‌ 6/1 میلیون‌ تومان‌، هزینه‌ی‌ انتشار کتاب‌ در داخل‌ و خارج‌ 14 میلیون‌ تومان‌ وهزینه‌ی‌ خرید اتومبیل‌ 5 میلیون‌ تومان‌ شده‌ است‌ و هزینه‌ی‌ راه‌سازی‌ و جاده‌سازی‌ جزءبرنامه‌ی‌ عمران‌ کشور بوده‌ است‌. علم‌ از ساختن‌ برج‌ و میدان‌ شهیاد که‌ بر بودجه‌ی‌شهرداری‌ تحمیل‌ شده‌ بود سخنی‌ به‌ میان‌ نیاورد.
بی‌شک‌ هم‌ شاه‌ و هم‌ علم‌ در اعلام‌ هزینه‌های‌ جشن‌ شاهنشاهی‌ دروغ‌ گفته‌اند.گرچه‌ هیچ‌ آمار دقیقی‌ از هزینه‌ها بدست‌ نیامده‌ است‌، ولی‌ می‌توان‌ مخارج‌ مستقیم‌جشن‌ راـ غیر از مخارج‌ برق، تلفن‌، فرودگاه‌، کارمندان‌، سازمان‌ و...ـ از بعضی‌ از اسنادبدست‌ آمده‌ حدس‌ زد که‌ رقمی‌ به‌ مراتب‌ بیش‌ از ارقام‌ ادعا شده‌ می‌باشد. طبق‌ یک‌ سند تنها برای‌ ساختن‌ یک‌ فیلم‌ از روی‌ کتاب‌ «پادشاه‌ ابدی‌» 250 هزار دلاراختصاص‌ داده‌ شد. تنها هزینه‌ی‌ هنری‌ کمیته‌ی‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌ در چکسلواکی‌ معادل‌ 800/677دلار شده‌ است‌ و اگر مخارج‌ دیگر را اضافه‌ کنیم‌، کمیته‌ی‌ چکسلواکی‌ فقط‌ یک‌میلیون‌ دلار هزینه‌ داشته‌است‌. اگر این‌ کشور را به‌ عنوان‌ نمونه‌ و میانگین‌ فرض‌ کنیم‌،مجموعه‌ی‌ تقریبی‌ هزینه‌های‌ 50 کمیته‌ در 45 کشور 50 میلیون‌ دلار می‌شود. برای‌ روشن‌ شدن‌ اسراف‌ در خرید لوازم‌ پذیرایی‌ کافی‌ است‌ یک‌ سند را موردمطالعه‌ قرار دهیم‌. آقای‌ بهادری‌ رئیس‌ دفتر مخصوص‌ فرح‌ گزارشی‌ در مورد خریدسرویس‌ پذیرایی‌ تهیه‌ کرده‌ است‌ که‌ جالب‌ توجه‌ است‌. طبق‌ این‌ سند:
«به‌ منظور پذیرایی‌ از سران‌ کشورها و همراهان‌ ایشان‌ برای‌ دو شام‌ رسمی‌ وهمچنین‌ برای‌ هر یک‌ از چادرهای‌ محل‌ اقامت‌ سران‌، سه‌ سری‌ ظروف‌ با کارد وچنگال‌ و لوازم‌ کامل‌ مشروب‌ خوری‌ به‌ ترتیب‌ زیر تهیه‌ نموده‌ است‌:
1ـ برای‌ میز بزرگ‌ شام‌ رسمی‌ شب‌ اول‌ یک‌ سرویس‌ 150 نفره‌ مخصوص‌ باکارد و چنگال‌ و لوازم‌ مشروب‌ خوری‌ که‌ طرح‌ آن‌ را علیاحضرت‌ فرح‌ پهلوی‌شهبانوی‌ ایران‌ تصویب‌ فرموده‌ بودند، خریداری‌ شد.
2ـ سری‌ دوم‌ برای‌ پذیرایی‌ از همراهان‌ سران‌ در شب‌ اول‌ و دوم‌ به‌ تعداد 600نفر سرویس‌ غذاخوری‌ با کارد و چنگال‌ و لوازم‌ مشروب‌ خوری‌ کامل‌ وسرویس‌ کامل‌ آشپزخانه‌ تهیه‌ شد.
3ـ سری‌ سوم‌ برای‌ هر یک‌ از چادرهای‌ محل‌ اقامت‌ سران‌ کشورها یک‌ سرویس‌شش‌ نفره‌ با قاشق‌ و چنگال‌ و سرویس‌ مشروب‌ خوری‌ تهیه‌ شد.»
شاید این‌ ارقام‌ در مرحله‌ی‌ اول‌ ما را شگفت‌زده‌ نکند، ولی‌ وقتی‌ بدانیم‌ که‌ فقط‌ «صدفروند هواپیمای‌ 13ـ C ارتش‌ و تعداد زیادی‌ کامیون‌ از فرانسه‌ اثاثیه‌ی‌ اقامتگاه‌ سران‌ رابه‌ شیراز منتقل‌ و از شیراز به‌وسیله‌ی‌ کامیون‌های‌ ارتشی‌ به‌ تخت‌ جمشید حمل‌کرده‌اند،» به‌ سختی‌ شگفت‌زده‌ خواهیم‌ شد که‌ این‌ همه‌ لوازم‌ برای‌ چه‌ بوده‌است‌؟
حال‌ اگر هزینه‌های‌ حاشیه‌ای‌ را نیز اضافه‌ کنیم‌ مخارج‌ جشن‌ پیش‌ از آن‌ خواهد شد.به‌عنوان‌ نمونه‌ شهربانی‌ جهت‌ خرید «صد دستگاه‌ موتور سیکلت‌ و یک‌ صد دست‌لباس‌ اسکورت‌» تقاضای‌ «مبلغ‌ 000/300/15 ریال‌» نموده‌ است‌.
از بعضی‌ اسناد معلوم‌ می‌شود که‌ هزینه‌های‌ بسیار بی‌ربطی‌ نیز از اعتبارات‌ جشن‌هاپرداخت‌ می‌شده‌ است‌. مثلاً «صورت‌ حساب‌ مغازه‌ Lanvin (فرانسه‌) بابت‌ لباس‌هایی‌که‌» علی‌نقی‌ سعید انصاری‌ پیشکار شمس‌ پهلوی‌ «به‌ مناسبت‌ جشن‌های‌ 2500 ساله‌ی‌بنیان‌گذاری‌ شاهنشاهی‌ ایران‌ تهیه‌ کرده‌بود، «جناب‌ آقای‌ وزیر دربار شاهنشاهی‌ مقررفرموده‌ بودند از محل‌ جشن‌ها پرداخت‌ نمایند.»
با این‌ اسناد موجود و با توجه‌ به‌ طراحی‌ و دوخت‌ لباس‌های‌ سربازان‌ ادوار مختلف‌ایران‌ و مهمانداران‌ و درباریان‌ در فرانسه‌، هزینه‌ی‌ چادرها و تزئینات‌، هزینه‌ی‌ بازسازی‌خرابه‌های‌ تخت‌ جمشید، هزینه‌های‌ پخت‌ غذا در فرانسه‌، هزینه‌ی‌ حمل‌ و نقل‌، هزینه‌ی‌پذیرایی‌، هزینه‌های‌ خرید لوازم‌ از فرانسه‌، هزینه‌های‌ جانبی‌ و ریخت‌ و پاش‌های‌ دیگر،اگر مخارج‌ دو میلیارد دلاری‌ را اغراقآمیز بدانیم‌، باید هزینه‌ی‌ پانصد میلیون‌ دلاری‌ ژان‌لوروریه‌ را بپذیریم‌. حتی‌ اگر این‌ ادعا را نپذیریم‌ آمار سیصد میلیون‌ دلاری‌ آقای‌ویلیام‌ شوکراس‌ و پیر بلانشه‌ قابل‌ قبول‌ است‌ و زمانی‌ این‌ هزینه‌ تأسف‌آمیزترخواهد شد که‌ بدانیم‌ در سال‌ 1350 درآمد صادرات‌ نفت‌ ایران‌ تنها یک‌ میلیارد و یکصدمیلیون‌ دلار بوده‌ است‌، یعنی‌ مخارج‌ جشن‌های‌ 2500 ساله‌ کمی‌ بیشتر از 36 درصددرآمد صادرات‌ نفت‌ ایران‌ بوده‌است‌. هم‌چنین‌ اگر بدانیم‌ که‌ در همان‌ زمان‌ در شیرازمرکز برگزاری‌ جشن‌ها «سوای‌ محله‌های‌ متعدد فقیرنشین‌، دو حلبی‌ آباد بزرگ‌ وجودداشت‌» که‌ آلونک‌های‌ آن‌ از «تکه‌های‌ حلبی‌ بشکه‌های‌ بزرگ‌ و مستعمل‌ نفت‌ ساخته‌شده‌ بود و فضای‌ تقریبی‌ آن‌ 15 متر مکعب‌ بود که‌ یک‌ خانواده‌» در آن‌ زندگی‌ می‌کرد،بسیار شگفت‌زده‌ خواهیم‌ شد. در همان‌ زمان‌ در پایتخت‌ آلونک‌هایی‌ «در مسیرجاده‌ی‌ کن‌ (اتوبان‌ کن‌ ـ پارک‌ وی‌) قرار داشتند که‌ «از نظر ظاهری‌ در منظر دید مهمانان‌عالی‌قدر بسیار نامطلوب‌» جلوه‌ می‌کرد و به‌ همین‌ جهت‌ عبدالرضا انصاری‌، قائم‌ مقام‌شورای‌ مرکزی‌ جشن‌های‌ شاهنشاهی‌، از نیک‌ پی‌، شهردار تهران‌، خواست‌ تا جلوه‌ی‌شهر را از این‌ ناپاکی‌ها بزداید.


مرکز اسناد انقلاب اسلامی