26 مهر 1397
اتحادیه مسلمین
اشاره
فاصله زمانی پس از شهریور 1320 تا کودتای 28 مرداد 1332،کـه از مـقاطع مـهم و سرنوشتساز تاریخ معاصر ایران محسوب میشود،موضوع پژوهشهای متعدد سیاسی، اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته اسـت.تمایز و تفاوت این برههء زمانی،نسبت به ادوار پیش و پس از آن،دورهء مورد بحث را بـه عنوان یک موضوع پرکـشش بـرای صاحبنظران سیاسی و فرهنگی مطرح ساخته است؛به گونهای که علی رغم گذشت چند دهه،جذابیت و اهمیت خود را برای اهل تحقیق از دست نداده است.
صحنه سیاسی و فرهنگی تهران و چند شهر بزرگ ایـران در این دوره،عرصهء تبلیغات و فعالیت گروهها و احزاب و حتی افرادی شد که با الهام از مکاتب و گرایشهای فکری گوناگون،در صدد جلب و جذب اقشار تحصیلکرده و دیگر گروههای شهری برآمدند. حجم گستردهء نشریات،روزنامهها،تشکلها و جـمعیتهای سـیاسی،فرهنگی و دینی دورهء مورد بحث به وضوح از رقابت و مبارزهء نزدیک و تنگاتنگ آنان خبر میدهد.
تغییرات و تحولات گسترده در صحنهء سیاسی،زمینهء فعالیت را برای احزاب و گروههایی که در دورهء استبداد رضاخانی،ناچار بـه بـرچیدن بساط خود شده بودند،هموار ساخت.شناخت و معرفی احزاب و گروههای فعال این دوره،همچنان مورد توجه مورخان و محققان تاریخ معاصر ایران است؛زیرا اسناد،مدارک و خاطراتی که از فعالیتهای آنان بـه دسـت آمده و یا منتشر شده است،امکان تحقیق و پژوهش را در این زمینه ممکن ساخته است.
مقایسه آثار چاپ شده درباره دوره مورد مطالعه به وضوح نشان میدهد که بیشترین حجم و گـستردهترین نـوشتهها،بـه فعالیت حزب توده و احزاب و گـروههای مـلی اخـتصاص یافته و به نقش گروهها و افراد برجسته مذهبی در تحولات این دوره به ندرت توجه شده است.به نظر میرسد،یکی از مهمترین علل چـنین رویـکردی بـه تاریخ دورهء مورد بحث،تعلل عناصر مذهبی در انـتشار گـزارش فعالیتهایشان باشد؛زیرا نگاهی گذرا به خاطرات شخصیتهایی که از دور یا نزدیک،دستی در حوادث این دوره داشتهاند،نشان میدهد حتی افـراد بـرجستهء ایـن گروه،تمایل چندانی به نگارش تجربیات و خاطرات خود در آن روزگـار،از خود نشان ندادهاند.ازاینرو،کارنامه و عملکرد گروههای مذهبی،چنانکه شایسته آن باشد،کاویده نشده است،حال آنکه به گـواهی اسـناد مـعتبر و موثق،که بخشی از آن در این نوشتار مورد استفاده قرار گرفته و معرفی خـواهد شـد،تأثیرگذاری آنان در عرصهء فرهنگی،که مهمترین آوردگاه احزاب و گروها بود،از گستردگی و عمق زیادی برخوردار بود،بـه گـونهای کـه در این ارتباط،جریانهای ضد دینی را به طور جدی به چالش کشانید.ایـن مـقاله بـا بررسی عملکرد «اتحادیه مسلمین»که در سال 1324 ش تأسیس شد در صدد اثبات این فرضیه است.اسـناد مـورد اسـتفاده در این مقاله،مجموعه نامهها،صورت جلسهها و گزارشهایی است که در نشریهء ماهانه مسلمین ارگان اتـحادیهء مـسلمین چاپ شده است.
بیشتر اسناد فوق،صورت جلسهء مذاکرات هیئتمدیرهء اتحادیه مسلمین اسـت کـه بـه لحاظ ارائه گزارش درونی از مذاکرات و گفتگوهای اعضای اتحادیهء فوق،از اعتبار و سندیت فراوانی برخوردار است.هـمچنین بـرخی از اسناد انجمن تبلیغات اسلامی،در ابتدای مجموعهء اسناد آورده شده که بستر و مقدمهء تـشکیل اتـحادیهء مـسلمین را روشن میسازد. اساسنامه و مرامنامهء انجمن تبلیغات و اتحادیه مسلمین به طور کامل در مجموعه حاضر گنجانده شـده تـا شباهت این دو،هم در نحوهء تأسیس و هم در کارکرد و وظایفشان نشان داده شود.
نـامههایی کـه از اتـحادیه مسلمین خطاب به مسئولان رژیم پهلوی ارائه گردیده،از مجلهء مسلمین اخذ شده که البته در ضمیمه کـتاب حـاج سـراج انصاری چهرهای درخشان در عرصه مطبوعات نوشته رسول جعفریان هم آمده است. در مـجموع،اسـناد فوق به دلیل پرداختن به مسائل مختلف،زمینهء بحث و تحقیق گسترده دربارهء اتحادیهء مسلمین را فراهم مـیسازد.امـا چون این نوشته در قالب مقاله میباشد،پرداخت گسترده و عمیقتر این موضوع مـجال بـیشتری میطلبد،با این حال،سعی بر آنـ بـوده تـا مهمترین موضوعاتی که ذهن اعضای اتحادیهء مـسلمین را بـه خود جلب کرده و موجب تحرک سیاسی و اجتماعی آنها گردیده بود از لابلای اسناد فـوق اسـتخراج گردد.
نیروهای مذهبی در ابتدای دهـه بـیست
شناخت و مـعرفی تـشکلها و جـمعیتهایی که مستقیم یا غیر مستقیم صـبغهء دیـنی داشتند و در ابتدای دههء 1320 در عرصهء فرهنگی و سیاسی جامعهء ایران شکل گرفتند،وسیله مـؤثری بـرای معرفی اتحادیه مسلمین و علل و چگونگی تـأسیس آن به حساب میآیند.
یـکی از نـخستین و مهمترین تشکلهای دینی که در ابـتدای دهـهء 1320 تأسیس شد و به سرعت دامنهء فعالیت خود را از تهران به شهرهای اصفهان،شیراز،مـشهد،کـرمانشاه،آبادان،رشت، فومن،اهواز،بـهبهان،بـندر امـام و کرمان گسترش داد،«انـجمن تـبلیغات اسلامی»بود که تـوسط عـطاء اللّه شهابپور(کرمانشاهی)در فروردین 1321 تشکیل شد.انگیزهء اصلی شهابپور از ایجاد چنین تشکلی،مبارزه و رویارویی بـا فـضای غیر مذهبی و ضد دینی آن دوره بود.نـگاهی گـذرا به اکـثر روزنـامههایی کـه در این دوره منتشر میشد،نـشان میدهد که گفتمان حاکم در آن دوره،بویژه در میان گروههای روشنفکر و تحصیلکرده،با آموزههای دینی فاصله و گـاه تـضادی آشکار داشت.براید رک بهتر زمینههای تـشکیل انـجمن تـبلیغات اسـلامی،بـاید اساسنامه آن را بـررسی کـرد که هیئتمدیرهء انجمن آن را در تاریخ 16 فروردین 1321 ش برای علی سهیلی،نخستوزیر وقت،ارسال نمودهاند.2علل و انگیزهء تأسیس ایـن انـجمن از زبـان بنیانگذار یا به وجودآورندگان آن چنین است:
«...جـامعهء امـروز مـا کـه غـرق در مـادیات شده،روزبهروز به راهی میرود که معلوم نیست عاقبت آنچه خواهد شد.جامعهای که در ظاهر مسلمان است و در باطن جز نامی از اسلام ندارد، جامعهای که ریشه فساد در آن دامـن زده...و نسبت صالحان به سایرین روزبهروز به طور مخفی کم میشود،بیش از هرچیز محتاج است که تکانی به خود داده از نعمت دین استفاده کند... منظور اصلی ما در ایجاد این فکر(تأسیس انـجمن تـبلیغات اسلامی)بیشتر کمک و راهنمایی جوانانی است که در اثر آشنا شدن به تمدن امروزه اروپایی و فرارگفتن اندکی از معلومات علمی تصور میکنند دین و مذهب با تمدن متباین است و اصلا دینی وجـود نـدارد و انسان باید طبیعت را مظهر همه چیز بداند.میخواهیم به آنها بفهمانیم که تنها دینی که با تمدن منطبق میشود(دین دیروزی،دین امـروزی و دیـن فردا)فقط دین مبین اسـلام اسـت.میخواهیم از توسعهء فساد اخلاق جلوگیری کنیم و اساس آن را رفتهرفته محو سازیم.به علاوه در نظر داریم به اروپاییان و کسانی که در مذاهب دیگر متولد شدهاند و به تـمام پیـروان ادیان دیگر گوشزد نـماییم کـه دین اسلام همان است که پیمبران آنها در کتاب خود به آن مژده دادهاند...میخواهیم به طلاب علوم دینی که وسایل مادی برای تحصیل ندارند کمک نماییم و در شهرهایی که دار العلم به شـمار مـیروند مؤسساتی برای کمک به دانشجویان دینی برپا کنیم...»3
انجمن تبلیغات اسلامی در واکنش به فعالیتهای غیر مذهبی و ضد مذهبی مراکز مهم فرهنگی جامعه،با تمام امکانات،حوزهء فعالیت خود را بر تـبلیغ تـعالیم و آموزههای دیـنی،مبارزه با تبلیغات بهاییان،تشکیل حوزههای علمیه،اعزام مبلغان به شهرهای دوردست،تشکیل کلاسهای قرآن و اقداماتی از ایـن قبیل متمرکز ساخت.4همچنین در طول دوره نهضت ملی نفت،از فعالیتهای آیت اللّه کـاشانی و دکـتر مـصدق حمایت میکرد و به این منظور در 22 تیر 1330 میتینگ بزرگی ترتیب داد.5این انجمن برای انتشار افکار و علایق دینی خـود، سـالنامهء نور دانش و مجد را در شمارگان گسترده چاپ و توزیع کرد6و بدینترتیب پانزده هزار نفر را بـه عـضویت تـشکیلات تبلیغی خود درآورد.7
«جامعهء تعلیمات اسلامی»دیگر تشکل اسلامی است که در دههء 1320 در تهران تأسیس شد و سـایر شهرهای کشور را هدف فعالیتهای خود قرار داد.این جامعه توسط حاج شیخ عباسعلی سـبزواری معروف به اسلامی ایـجاد شـد.او که تحصیلات دینی را در نجف و هندوستان گذرانده بود،با کولهباری از تجربه،در 1322 ش«جمعیت پیروان قرآن»را بنا نهاد،که وظیفهء آن آموزش قرآن به دانشآموزان بود.پس از اقبال و توجه بازاریان متدین به این جمعیت،شـیخ عباسعلی اسلامی با حمایت مراجع دینی و متمولان متدین،نخستین مدرسهء دخترانهء تهران را در خیابان ایران تأسیس کرد و به سرعت زنجیرهء مدارس اسلامی را با نام«جامعهء تعلیمات اسلامی»بنا نهاد.جامعهء تعلیمات اسـلامی صـاحب بزرگترین مدارس غیر دولتی در عصر پهلوی دوم بود.
انگیزهء اصلی اسلامی در تأسیس جامعهء تعلیمات اسلامی،رویارویی و مقابله با فرهنگ غیر اسلامی آن دوره بود،زیرا تأکید او بر جداسازی مدارس دخترانه و پسرانه،آموزش قـرآن و تـعالیم اسلامی در کنار اصول و دروس علمی بود.این جامعه فعالیتهای خود را از سال 1323 ش آغاز و در 1328 ش با کسب مجوز به طور رسمی به فعالیت پرداخت.8
بنیانگذار اتحادیه مسلمین
«اتحادیهء مسلمین»به سال 1324 ش در تهران و بـه تـدریج در شهرهای دیگر تأسیس شد. مؤسس آن، روحانی نوگرایی به نام حاج شیخ مهدی سراج انصاری بود.او در تشکیل این اتحادیه نقش محوری و اساسی داشت و با توجه به اینکه وی از چهرههای مطرح و مـعروف و تـشکیلاتی نـیروهای دینی در این دوره به شـمار مـیآید،مـعرفی اجمالی وی،گوشههایی از تلاش فرهنگی نیروهای مسلمان در آن دوره را روشن مینماید.
مهدی سراج انصاری به سال 1275 ش در نجف اشرف به دنیا آمد.پدرش آیت اللّه مـیرزا عـبد الرحـیم کلیبری انصاری از شاگردان آیت اللّه میرزای شیرازی بزرگ،آخـوند خـراسانی و میرزا حبیب اللّه رشتی بود و تأثیری عمیق بر شخصیت پسرش نهاد و به عنوان نخستین استاد و معلم او،چارچوب شخصیت وی را شکل داد.9
او در 1283 ش در هـشت سـالگی بـه تبریز رفت و تا سی سالگی در این شهر ماند.در این مـدت با مسائل ایران دوره رضا شاه آشنا شد و اندیشه احیای باورهای دینی در ذهن وی نقش بست. همچنین با کسروی کـه هـنوز مـاهیت ضد دینی خود را روشن نساخته بود در نشر یهء پیمان آشنا شـد و حـتی با وی مراوده و بحث و گفتگو داشت.10آنها در مدرسهء طالبیه تبریز همدرس بودند.
با تشدید سیاست ضد مـذهبی رضـا شـاه،انصاری در 1313 ناچار به ترک ایران و اقامت در شهر کاظمین عراق گردید.در این مـدت بـا آیـت اللّه هبة الدین شهرستانی،از شخصیتهای علمی و فرهنگی مطرح و معروف عراق،آشنا شد و از محضر درس وی بـهره بـرد.آیـت اللّه شهرستانی از روحانیان نوگرایی بود که برای دفاع از تعالیم اسلام،از علوم روز نیز استفاده میکرد.ایـن شـیوه به شاگردش انصاری نیز منتقل شد و او را در تبلیغات و کسب نقش و جایگاه برجسته در جامعه کـمک کـرد.11
روابـطا ین دو به سرعت به دوستی عمیق و پایداری تبدیل شد،زیرا در 1317 ش به همراه یکدیگر راهـی ایـران گردیدند و در چند شهر از جمله تهران و تبریز به تبلیغ و کار فرهنگی پرداختند.اما بـه دلیـل سـیاستهای فرهنگی رضاخانی،ناچار به بازگشت دوباره به عراق شدند.12
یکی از تأثیرات زندگی در عراق بر شـخصیت سـراج انصاری،آشنایی و علاقهمندی به فعالیتهای مطبوعاتی بود.وی با مطالعه نشریات متعددی کـه در بـغداد و نـجف منتشر میشد،به دلیل آشنایی با بسیاری از نویسندگان آن نشریات،از نزدیک با این حرفه آشنا شـد و بـعدها کـه به ایران بازگشت از آن تجربیات در کارهای فرهنگیاش استفاده کرد.13
حاج سراج انـصاری در سـال 1322 ش عراق را ترک و راهی ایران شد و برای همیشه در ایران ماند.ورود او به تهران،همزمان با اوج فعالیتها و تبلیغات ضـد مـذهبی کسروی بود.در آن زمان، کسروی کتاب شیعیگری را منتشر کرده بود و در قالب حمله عـلیه خـرافات،بسیاری از اعتقادات شیعه را مورد حمله و تمسخر قـرار داده بـود.هـمچنین تبلیغات گستردهء حزب توده و جذب بسیاری از تـحصیلکردگان و روشـنفکران از سوی آنان،بسیاری از فرهیختگان مذهبی را واداربه چارهجویی برای برونرفت از بحران نمود.ازاینرو،انـصاری در نـخستین روزهای ورودش به ایران بـا نـشریهء آیین اسـلام بـا مـدیریت نصر اللّه نوریانی،همکاری نزدیکی برقرار سـاخت و بـا نگارش مقالات استدلالی و روشنگر خود به رویارویی با اندیشههای کسروی پرداخت.14
هـمچنین سـراج انصاری برای رویارویی تشکیلاتی با فـعالیتهای کسروی در1323 ش، «جمعیت مبارزه بـا بـیدینی» را به راه انداخت که از دیگر شـعارهای آنـ لزوم حفظ حجاب و دیگر شعایر دینی بود.15
بسیاری از روحانیان و عناصر دینی او را در فعالیتهایش یـاری مـیدادند،از جمله نواب صفوی که انـصاری تـأثیر فـراوانی بر وی داشت.16جـمعیت مـبارزه با بیدینی کارکردی شـبیه انـجمن تبلیغات اسلامی اما با حوزهء عمل کوچکتر،داشت،ولی اهمیت آن بسترسازی و هموار ساختن راه تشکیل اتـحادیهء مـسلمین بود.انصاری تا شماره 31 نشریهء آیـین اسـلام،یعنی تـا زمـان تـشکیل اتحادیه مسلمین،با آن هـمکاری کرد.چنانکه گفته شد،بیشتر مقالات او بر ضد کسروی و اندیشههای او بود.سلسله مقالات او بر ضـد کـتاب شیعیگری و در دفاع از آیین تشیع، بعدها در قـالب کـتابی بـا عـنوان«شـیعه چه میگوید»مـنتشر شـد.
تأسیس اتحادیه مسلمین
چندی پس از ورود انصاری به ایران،دامنهء تبلیغات احزاب،گـروهها و تـشکلهای گـوناگون سیاسی و فرهنگی در تهران و شهرهای بزرگ افزایش یـافت؛بـر قـدرت تـودهایها افـزوده شـد؛ فعالیت بهاییها توسعه یافت؛حتی برخی از نشریهها و آثار متعلق به نیروهای ملی؛حاوی مطالب غیر مذهبی و ضد روحانیت بود.در همین زمان بسیاری از سرزمینهای اسلامی دستخوش مشکلات و مـصایب بزرگ و بیشماری گردید.یهودیان با همکاری انگلیس و فرانسه،در فلسطین دولت تشکیل دادند و با اعراب به جنگ برخاسته،بسیاری از آنان را از خانه و کاشانهء خود آواره ساختند.در الجزایر و مراکش،استعمارگران فرانسوی به اشغالگری خود ادامـه دادهـ مبارزان مسلمان را به شهادت رساندند.در هندوستان بسیاری از مسلمانان بویژه در کشمیر،قتل عام شدند و در دیگر نقاط این کشور،سیکها و هندوها،خانههای مسلمانان را به آتش کشیدند.
مشکلات گوناگون فوق،انصاری را بـه ایـن نتیجه رساند که تنها مسیر نجات و اصلاح در امت اسلامی،اتحاد مسلمانان میباشد.
سراج انصاری در دورهء همکاری با نشریهء آیین اسلام و نیز زمانی کـه نـشریهء دنیای اسلام به مدیریت سـید مـحمد علی تقوی در 20 مهر 1325 آغاز به کار کرد،موفق به شناسایی و همکاری با نویسندگان مسلمان گردید.او خود نویسندهء ثابت و همیشگی مطالب این دو نشره بود. انـصاری مـطالب دنیای اسلام را در منزل شـخصی خـود تهیه میکرد و نوریانی مدیرمسئول آیین اسلام،نیز عضو هیئتمدیرهء اتحادیه مسلمین بود.بدینترتیب بسیاری از شعارها و اعلامیههای اتحادیهء مسلمین در دنیای اسلام به چاپ میرسید.همکاری نزدیک انصاری با این دو نشریه،مـوجب دوسـتی وی با فرهیختگان مذهبی و حتی برقراری رابطهء مستمر آنها با یکدیگر شد.دوستی وی با آیت اللّه سید محمود طالقانی به واسطهء انتشار مقالات آنان در دو نشریه فوق برقرار شد.17
رفع مصایب و مشکلات آنـان و نـیز دغدغهء رویـارویی با سیاستها و فضای غیر دینی جامعه، مهمترین دلمشغولی عناصر فرهیختهء دینی در آن روزگار بود.انصاری بیش از دیگران تـوانست اندیشمندان مسلمان را برای فعالیتهای فرهنگی،سازماندهی کند.
انصاری که«جمعیت مـبارزه بـا بـیدینی»را نیز تجربه کرده بود،با توجه به افزایش مشکلات مادی و معنوی مسلمانان ایران و نقاط دیگر جهان،فـکر تـأسیس مرکز تازه و کارآمدتری در ذهن داشت.ازاینرو به طور غیر رسمی در 1324 ش،«اتحادیه مسلمین»را کـه چـند سـال بعد به اتحادیهء مسلمین ایران معروف شد،تأسیس کرد که با آغاز نهضت ملی نـفت و از سال 1329 ش بر فعالیتهای خود افزود و نشریهء ماهانهء«اتحاد مسلمین»را برای بیان افکار خـود به
مـطالعهء اسـناد به جای مانده از اتحادیهء مسلمین نشان میدهد که انصاری،بنیانگذار و شخصیت محوری آن بود،به طوری که روی جلد کتاب«در پیرامون ماتریالیسم»،زیر اسم انصاری،عنوان«مؤسس اتحادیه مسلمین»قید شده است.19
البـته منظور از واژهء اتحادیه،مجموعه احزاب یا گروهها نیست،بلکه منظور از ترکیب اتحادیه مسلمین،تأکید بر جنبههای وحدت و یکپارچگی مسلمانان است،زیرا اتحادیهء فوق هیچگاه ترکیبی از گروهها یا احزاب و دستجات نبوده اسـت.
اتـحادیهء مسلمین ایران در سال 1328 ش به طور رسمی فعالیتهای خود را آغاز کرد و تشکیلات و صیغهء حزبی به خود گرفت.اعضای هیئتمدیرهء آنکه از نویسندگان معروف مذهبی آن زمان به شمار میرفتند عبارت بودند از:حاج سـراج انـصاری،سرهنگ احمد اخگر، آیت اللّه سید محمود طالقانی،سید غلامرضا سعیدی،میرزا عبد الحسین شوشتری،دکتر صدر الدین نصیری،نصرت اللّه نوریانی،محمدی اردهالی،عطاء اللّه شهابپور،شیخ مهدی شریعتمداری،دکـتر سـید ابراهیم انگجی،سید مرتضی خلخالی،صباح کازرونی،بدر الدین نصیری.(به تصویر صفحه مراجعه شود)
در نخستین جلسهء هیئتمدیره،انصاری به عنوان رئیس،سرهنگ اخگر نایبرئیس و دکتر نصیری به عـنوان مـدیر داخـلی برگزیده شدند.اگرچه اعضای فـوق ثـابت نـبودند و رد صورتی که هریک از اعضا به دلایلی از حضور در جلسات امتناع میورزیدند،فرد دیگری به جای وی گمارده میشد،چنانکه دکتر عبد الحـسین کـافی،بـعدا به عضویت هیئتمدیره درآمد.یکی از منابع مهم و اسـاسی بـرای مطالعه علل تشکیل اتحادیهء مسلمین،اساسنامهء این جمعیت است که در ضمن،وضعیت فرهنگی این دوره را نیز مشخص میکند.در مقدمهء اسـاسنامهء فـوق چـنین آمده است: «...جهان آشفتهء اجتماع بشری همیشه و مخصوصا در عصر حاضر مانند دریایی منقلب و توفانی است...عصر حاضر مظهر روش تعارض افکار مختلف و میدان مـبارزه هـوسهای گـوناگون بشری است که طبقات متعدد خاندان بشر را همچون گوی سرگردانی در مـیدان کـشمکش زندگیسرگشته و حیران به چپ و راست میراند و جز اضطراب و تشتت و اختلاف برای فرزند آدم نصیب و بهرهای فراهم نـنموده اسـت...»20
از عـبارات فوق،فعالیت و تبلیغات گستردهء گروههای سیاسی،که فضای فرهنگی پایتخت را عرصهء تـاختوتاز خـود سـاخته بودند،کاملا روشن میگردد.همچنین در اساسنامه،سه ایدئولوژی را که در میان جوامع بشری،از جمله ایـران،طـرفداران فـراوانی یافتهاند، «ایدئولوژی کاپیتالیزم یعنی مکتب سرمایهداری»،«ایدئولوژی کمونیزم یعنی مکتب اشتراکی»، و«ایدئولوژی اسلام یـعنی مـکتب قرآن»معرفی شده است.21
اتحادیهء مسلمین در اساسنامهء خود،پس از معرفی و مقایسه این سه مـکتب فـکری،اسـلام را دین«واسطه»خوانده،که هم بر آزادی فرد و هم منفعت اجتماع استوار شده است،بـه گـونهای که تأمین سعادت و آسایش بشر را هم از«وجههء فردی»و هم از«لحاظ اجتماعی»تثبیت و تـضمین کـرده اسـت.22بنابراین،وظیفهء اتحادیه مسلمین،اثبات حقانیت دین اسلام در برابر ایدئولوژیها و مکاتب فکری بود که در آغـاز دهـهء 1320 با تبلیغات گسترده و با امکانات فراوان توانسته بودند در مراکز فرهنگی از قبیل دانـشگاهها،آمـوزشگاهها و حـتی مراکز کارگری رخنه نمایند و طرفداران فراوانی از میان آنها در اختیار گیرند.
چنانکه گفته شد توجه بـه مـشکلات دنـیای اسلام،بخش مهم دیگری از اقدامات اتحادیه مسلمین به شمار میرفت.اصل پنـجم اسـاسنامهء فوق در اینباره چنین بیان نموده است:«ایجاد الفت و محبت افراد مسلمین دنیا و ابراز همدردی در مواقع گـرفتاریهای مـسلمین جهان و ائتلاف دادن فیمابین جمعیتهای دینی عالم اسلام و اهتمام و کوشش کردن در از مـیان بـردن وسایل نفاق به وسیلهء تشکیل یک کـنگرهء اسـلامی طـبق برنامهء مخصوصی که هیئتمدیرهء اتحادیه مسلمین ایـران تـنظیم نموده و اعلام خواهد داشت.»23
برای عمل به اساسنامه و وفاداری نسبت به اصول آن بـود کـه اتحادیهء مسلمین از منافع مردم فـلسطین،کـشمیر،الجزایر و مـراکش دفـاع مـیکرد.
یکی از اهداف مهم گروههای فعال در صـحنهء سـیاسی ایران در دههء 1320،جذب جوانان و توجه دادن آنان به اندیشهها و آرمانهای خود بود.بـدینجهت اتـحادیه مسلمین نیز در صدد جلب جوانان بـه اصول و تعالیم اسلامی بـرآمد.از ایـنلرو،حاج سراج انصاری در 28 فروردین 1331 تـأسیس سـازمان جوانان مسلمین را به هیئتمدیره پیشنهاد داد که به اتفاق آراء مورد پذیرش قرار گرفت.24بـه دنـبال آن،سازمان فوق تشکیل شد و ولی اللّه یـوسفیه بـه ریـاست آن انتخاب و کتابخانهای هـم بـرای آن ساخته شد.25
از فعالیتهای سـازمان جـوانان مسلمین،گزارشهایی بر جای مانده که نشاندهندهء حساسیت این کانون و عکس العمل آن در برابر رویـدادهای آن دوره مـیباشد.یکی از اتفاقاتی که از اواسط دههء 1320 در کـانون تـوجه روزنامهها و مـحافل روشـنفکری و حـتی عامهء مردم قرار گـرفت و پیرامون آن،بحثها و مطالب فراوانی جریان یافت،فعالیتهای مستمر انگلیس در بحرین به بهانهء استقلال بخشیدن بـه ایـن سرزمین بود.سازمان جوانان مسلمین نـسبت بـه اقـدامات مـداخلهحویانه انـگلیس در بحرین اعتراض کـرد و ولی اللّه یـوسفیه در مجله مسلمین با نگارش مقالهای، خواستار مقابله مردم در برابر استعمارگران گردید.نکتهء جالب توجه در رویکرد اتـحادیهء مـسلمین بـه این موضع،نگاه ضد استعماری و مذهبی آن اسـت کـه بـا نـگرش افـراطی مـلیتپرستی دیگر احزاب و گروههای این روزگار،تفاوت ماهوی داشت.مثلا در بخشی از مقالهء فوق چنین آمده است:«انگلیسیها به قدری در امور بحرین مداخلهء مستقیم میکنند که حتی در اوقات مـساجد و پیشنماز ما مداخله[میکنند]و با این حال خوشمزده است که وقتی ایران مطالبهء حق خود را در آنجا میکند،بعضی از عربها یا عمال تبلیغاتی انگلیس به نام تعصب عربی در مقابل او بلند میشوند و آنـجا را یـک جزیرهء عربی میخوانند.»26 اتحادیهء مسلمین مشکل بحرین را نه از نگاه ناسیونالیستی و پان ایرانیستی،بلکه از دریچهء دینی مینگریست:«...اعم از اینکه بحرین عرب باشد یا عجم،دعـوی بـین عرب و عجم نیست، دعوی بین ایران و انگلیس است و تصور نمیکنم هیچ مسلمان بلکه شرقی برای مخالفت با ایران، استعمار انگلیس را در بحرین تأیید کـند.»27
کـارنامهء سیاسی اتحادیه مسلمین
در اواخر دهـهء 1320 و بـا شروع نهضت ملی نفت،اتحادیهء مسلمین به فعالیتهای خود شتاب بیشتری دارد و پیرامون مسائل سیاسی،موضع صریح و مشخصی در پیش گرفت.در این زمان شعبههای اتحادیه در شـهرستانهای مـختلف مانند تهران،جلسههای هـفتگی بـرقرار میکرد و پس از تلاوت قرآن،دربارهء مسائل سیاسی بحثوگفتگو کرده28در صورت توافق اکثریت اعضا پیرامون یک موضوع،اقدام عملی لازم صورت میگرفت.جلسههای هفتگی فوق که علاوه بر اعضای اتحادیه،مردم عـادی نـیز در آن شرکت میکردند،نقش مهمی در افزایش آگاهی و انسجام مردم ایفا میکرد،ازاینرو شهربانی و بویژهء ادارهء آگاهی،مرتب آنان را زیر نظر داشت و گزارشهای متعددی در اینباره تهیه میکرد.29
در این جلسهها که در بسیاری از مـوارد بـه میتینگ یـا تجمعات گسترده اعتراضآمیز شباهت داشت،پس از بحث در مورد ضرورت ملی شدن صنعت نفت،از آیت اللّه سید محمد تقی خـوانساری از مراجع شیعه به دلیل حمایت از ملی شدن صنعت نفت و نیز آیـت اللّه کـاشانی بـه دلیل مبارزه با استعمار انگلیس و مخالفت صریح با تصاحب نفت ایران از سوی بریتانیا،تقدیر و تشکر میشد.30
حـاج سـراج انصاری در تصمیمات سیاسی اتحادیه،تأثیر قاطع و غیر قابل انکاری داشت؛و در برخی موارد بـا بـیان مـستدل و روشن خود،اکثریت هیئتمدیره را قانع به پذیرش تصمیم و اقدامی میکرد که تا پیش از این بـا آن مخالفت میورزیدند.در جلسهء سوم بهمن 1329 اتحادیهء مسلمین،بیشتر اعضای هیئتمدیره،کارکرد اتحادیه را فـعالیتهای دینی دانسته،خواستار عـدم دخـالت در مسائل و جریانات سیاسی گردیدند؛اما سراج انصاری با سخنان حساب شده و استدلالات منطقی خود،اعضا را قانع کرد تا در برابر اتفاقات سیاسی،موضع روشن و مشخصی اتخاذ کنند.31او به این نکته واقف بـود که اگر یک دسته یا تشکل دینی یا سیاسی،خود را نسبت به حوادث و رویدادهایی که سرنوشت کشور را رقم میزند،بیتفاوت باشد،هیچگاه طرف توجه مردم قرار نخواهد گرفت و اقبال عمومی از آن بـرمیتابد.
اتـحادیهء مسلمین دامنهء فعالیت خود را در حمایت از ملی شدن صنعت نفت و ابراز نفرت از سیاستهای انگلیس به خارج ازمرزهای ایران کشانید،برای نمونه در نامهای خطاب به ریاست شورای امنیت، درخواست خود را به تـرتیب زیـر عنوان نمودند:
«اتحادیه مسلمین ایران که نمایندهء قاطبهء مسلمین این کشور است،از پیشگاه شورای امنیت جدا خواستار است که نظر نمایندهء ایران را دایر بر عدم صلاحیت آن شورا در قضیهء نـفت تـأیید فرمایند.»32
در زمان نخستوزیری دکتر محمد مصدق،مجلس شورای ملی،عرصهء حضور احزاب و گروههای مختلف گردید که از طریق تصویب قوانین مورد نظر خود،در صدد تحقق آرمانها و اهداف خویش برمیآمدند.ازایـنرو در آسـتانه بـرگزاری انتخابات مجلس هفدهم،اتحادیه مـسلمین در صـدد شـکرت فعال در انتخابات برآمد،تا به وسیله تصویب قوانین اسلامی،مانع اقدامات ضد مذهبی برخی احزاب و گروهها گردند.بنابراین در جلسهء 11 آذر 1330،بیشتر اعـضا در مـورد شـرکت در انتخابات به اتفاق نظر رسیدند و با صراحت از عـدم تـفکیک دین از سیاست سخن راندند.34
در این جلسه،همچنین از ضرورت ائتلاف میان احزاب ملی و دینی صحبت به میان آمد و مقرر شـد کـه در آیـنده،پیرامون چگونگی تحقق آن،مباحثات بیشتری صورت گیرد.چنین به نـظر میرسد که فضای غیر مذهبی و حتی ضد مذهبی در جامعه آن روز ایران،و خطر احتمالی سیطرهء انگلیس بر مقدرات کـشور،هـیئتمدیره را نـاچار به اندیشیدن دربارهء همکاری با احزاب ملی وادار ساخته است.
به ایـن تـرتیب اعضای اتحادیه مسلمین در آستانهء برگزاری انتخابات مجلس هفدهم با احزاب زحمتکشان،34حزب ایران،35و برخی گروههای سـیاسی کـوچک،مـشورتهایی صورت دادند. به این منظور در تاریخ 4 دیماه 1330،جلسهء فوق العادهای در منزل عـمادزاده از اعـضای هـیئتمدیرهء اتحادیه تشکیل گردید که برخی از سیاسیون چون علی طباطبایی،دکتر بقایی،ملک مدنی،حـایریزاده،حـسین مـکی،نریمان و مهندس حسیبی در آن شرکت جستند.36در این جلسه دربارهء شرایط نامزدهای مورد توجه احزاب مـلی و اتـحادیهء مسلمین گفتگوهای طولانی انجام شد.
حضور چهرههای سیاسی مطرح آن روزگار،در منزل یکی از اعـضای اتـحادیهء مـسلمین،نشان از اعتبار اتحادیه در میان گروههای سیاسی و مذهبی آن روزگار است و این افراد برای کسب رأی،نـاچار بـه مشورت با اتحادیهء مسلمین بودهاند.با توجه به موافقت افراد فوق در انتخابات هـفدهم،دور از ذهـن نـخواهد بود اگر بخشی از موفقیت این افراد در کسب آراء را توجه ظاهری آنان به گروههای مذهبی از جمله اتـحادیهء مـسلمین بدانیم.اگرچه تهیه لیست مشترک نامزدهای مذهبی و ملی میسر نشد،ولی اتحادیه مـسلمین در انـتخابات اواخـر دههء 1320 از کسانی پشتیبانی میکرد که یا گرایش دینی داشتند و یا حداقل نسبت به آموزههای دیـنی،مـخالفت صـریحی از خود نشان نمیدادند.مثلا پیش از انتخابات مجلس هفدهم،هیئتمدیره اتحادیهء مسلمین فـهرستی مـنتشر کرد که در میان آنان افرادی چون دکتر محمود حسابی،محمد مشکوة، سید ضیاء الدین طباطبایی،مـخبر السـلطنه هدایت،دکتر مصدق و عدهای دیگر قرار داشتند.37
در انتخابات مجلس هفدهم،اتحادیهء مـسلمین بـرای مناطق شهریار و ساوجبلاغ،اهواز، بوشهر و اصفهان نـامزد مـعرفی کـرد،که در نتیجه سرهنگ اخگر،عضو هیئتمدیرهء اتـحادیه، مـوفق به کسب آرای لازم گردید و به عنوان نمایندهء مردم بوشهر به مجلس راه یافت که در کـمیسیون نـفت منشأ اقدامات مفیدی گردید.
در جـریان اسـتعفای دکتر مـصدق از پسـت نـخستوزیری و انتصاب احمد قوام به جای وی، اتـحادیهء مـسلمین به پیروی از آیت اللّه کاشانی،از دکتر مصدق حمایت کرد.این اتحادیه مانند دیـگر گـروههای مذهبی،از ابتدای نخستوزیری قوام به شـدت به مخالفت با وی بـرخاست؛ مـثلا سرهنگ اخگر که اینک از اعـضای مـؤثر و نایبرئیس اتحادیه مسلمین به شمار میآمد،به شدت از مصدق پشتیبانی نمود.اتحادیه مـسلمین دو روز پیـش از استعفای قوام که در نتیجه افـزایش مـخالفتها عـلیه وی صورت گرفت،در نـامهای بـه اخگر،مواضع خود را در ایـن زمـینه چنین اعلام کرد:«جناب آقای اخگر،نمایندهء محترم مجلس شورای ملی و نایبرئیس اتحادیه مـسلمین ایـران.در جلسهء منعقده روز چهارشنبه 28/4/1331،هیئت مؤسسه اتـحادیهء مـسلمین ایران مـتفقا تـصمیم گـرفتند که روش اتحادیه در وضع حـاضر طرفداری جنابعالی و موافقت با شخص دکتر مصدق السلطنه باشد و رویهء جنابعالی در مجلس شورای ملی کـه اجـرای منویات ملت ایران است مورد تـأیید قـرار گـرفت و ضـمنا تـذکر داده میشود که جـنابعالی بـه طوری که تاکنون به هیچ دسته و حزبی جز اتحادیهء مسلمین منتسب نبودید،همان روش را ادامه دهید.»38
پس از بـازگشت دکـتر مـصدق به قدرت،اتحادیهء مسلمین این پیروزی را طـی دو تـلگراف جـداگانه بـه مـصدق و آیـت اللّه کاشانی تبریک گفت،که آنها نیز در پاسخ،پیامهای تشکرآمیزی ارسال نمودند.39
پس از حادثهء 30 تیر،اتحادیهء مسلمین در صدد برآمد،تا فعالیتهای فرهنگی خود را گسترش دهد،ازاینرو هـیئتمدیرهء اتحادیه تصمیم گرفت تا در ملاقات با دکتر مصدق و طرح مشکلات و تنگناهای مالی خود،پیرامون سه موضوع از وی کمک و یاری بخواهد؛این سه موضع عبارت بودند از:تعمیر و ساخت مدارس،منع استفاده از مـسکرات و افـزایش دامنه تبلیغات اسلامی.40 سند یا گزارشی حاکی از انجام این دیدار در دست نیست،اما طرح چنین مسائلی به روشنی حکایت از اختلاف دیدگاه اعضای اتحادیه با دکتر مصدق و دیگر گروههای مـلی داشـت،اما با اینهمه،اتحادیهء مسلمین هیچگاه اختلافات خود را با وی برجسته نمیکرد و تا آخر از وی حمایت کرد،ضمن آنکه آیت اللّه کاشانی را نیز به عـنوان یـکی از رهبران سیاسی و مذهبی مورد تـأیید هـمهجانبه قرار میداد.
پس از قیام 30 تیر،به دلایل متعدد،اتحاد نیروهای میلی و مذهبی،به اختلاف و دودستگی تبدیل گردید؛که اوج این وضعیت،فاصله گرفتن دکتر مـصدق و آیـت اللّه کاشانی از یکدیگر بـود. بـسیاری از گروهها و جمعیتهایی که تا بیش از 30 تیر در ملی شدن صنعت نفت و در حمایت از دولت مصدق با یکدیگر همنوا بودند،اینک یکدیگر را آماج حملات و تهمتها و حتی ضرب و شتم قرار میدادند.به دنبال ایـن وضـعیت،اتحادیهء مسلمین و در رأس آن حاج مهدی سراج انصاری به فکر پیشنهاد ائتلاف به گروهها،احزاب و افراد ملی و مذهبی افتاد و برای تحقق آن از احزاب ملی دعوت کرد تا در این زمینه به بحث و گفتگو بـپردازند.ازایـنرو در هفتم مـرداد 1332 یعنی سه هفته پیش از کودتای 28 مرداد،شخصیتهای احزاب ملی بویژه حزب ایران، حزب زحمتکشان ملت ایران و حـزب ملت ایران دعوت فوق را پذیرفته و به منظور برقراری اتحاد و حتی ائتـلاف،در دفـتر اتـحادیه حضور به هم رسانیدند.در ابتدای جلسه حاج سراج موقعیت حساس مملکت و ضرورت حفظ دین و کشور را یادآور شـد و تـأمین این هدف را فقط در سایه اتحاد و هماهنگی دانست و از حاضرین درخواست ارائهء راهکار در این زمـینه نـمود.41
سـپس دکتر کافی،دبیر اول اتحادیه،پس از ذکر لزوم ادامهء مبارزه با استعمار و تشریح موقعیت نهضت ملی گـفت:«اگر چنین اتحادی را به طور مستحکم نتوانیم در کشور به وجود بیاوریم،حزب تـوده با تشکیلات جامع و مـتشکلی کـه دارد،ممکن است تمام زحمات نیروهای ملی و مذهبی را از بین ببرد.سپس از نمایندگان احزاب خواست برای اتحاد و مبارزه با حزب توده تصمیم بگیرند.»42
نکتهء مهمی که یادآوری آن ضروری مینماید،افزایش قدرت و نفوذ حـزب توده در دورهء نخستوزیری دکتر مصدق و بویژه پس از کودتای 28 مرداد است که موجبات نگرانی و ناخشنودی نیروهای مذهبی را فراهم ساخت،ازاینرو آنان برای رویارویی با این وضعیت به اقدامات متعددی دست یازیدند که از جـمله آنـها میتوان به طرح اتحاد و حتی ائتلاف یاد کرد. اتحادیهء مسلمین در رویکرد خود مبنی بر ائتلاف،جدا از ضرورت مبارزه با استعمار و دولت پهلوی،رویارویی با حزب توده و اقدامات آن را نیز در نظر داشـت.
سـراج انصاری،بیش از دیگر همکاران و همفکران خود به مشکلات پیش روی طرح ائتلاف واقف بود،زیرا در صورت تحقق چنین پیشنهادی،گروهها و احزاب میبایست برای هماهنگی و همکاری از برخی اصول خود دست مـیکشیدند،امـا اتحادیه مسلمین به هیچرو حاضر به دست کشیدن از آموزههای دینی خود نبود،ازاینرو،انصاری خطوط اصلی طرح ائتلاف را به ترتیب زیر پیشنهاد نمود:
1-حفظ استقلال کشور،2-تقویت نهضت مـلی و روحـیات مـلی و دینی مردم.
سراج انصاری در هـمان جـلسه،بـر این نکته تأکید کرد که باید از بخشی از خواستههای خود گذشت و تنها روی مسائل اصلی و کلان تأکید کرد و در ادامه اضافه نمود که:«هـمهء مـا تـشخیص دادهایم که در حال حاضر مساعدت و پشتیبانی از مصدق،لازم اسـت.بـنابراین باید واقعا همه با هم یک جبهه متحد باشیم و او را یاری کنیم...اگر همین آقای دکتر مصدق بخواهد به زبـان کـشور و اسـتقلال دین کار کند،آن وقت با او مخالفت میکنیم.فعلا با ایـن هدف او که دست اجانب را از کشور کوتاه کرد و به دین و مملکت خدمت قابل تقدیر کرد کمک کنیم.»43
چنانکه گـفته شـد،مـیان افکار و اعمال دکتر مصدق و آرمانهای مذهبی اتحادیه مسلمین،اگر چه تـوافق و هـماهنگی وجود نداشت،اما به دلیل کوششهای دکتر مصدق در ملی شدن صنعت نفت و مخالفتهای وی با سیاست ضـد اسـتعماری انـگلیس،اتحادیهء مسلمین از وی پشتیبانی کرد. حتی پس از بروز اختلاف میان وی و آیت اللّه کاشانی،اتـحادیهء فـوق اگـرچه آیت اللّه کاشانی را همیشه مورد ستایش قرار میداد،اما مصدق نیز هیچگاه از سوی آنان هـدف حـمله و انـتقاد قرار نمیگرفت.
اتحادیه مسلمین در 26 مرداد 1332 یعنی یک روز پس از کودتای اول و شکستخورده،با صدور اعلامیهای،حمایت هـمهجانبه خـود را از مصدق اعلام داشت و حتی استعفای نمایندگان طرفدار مصدق از جمله دکتر اخگر را با نـظر«احـترام»و«تـقدیر»نگریست و«انزجار»و«نفرت شدید»خود را نسبت به«اخلالگران»و«دشمنان نهضت ملی و دینی ایران»ابـراز داشـت.44
تلاشهای نخست اتحادیهء مسلمین برای ائتلاف گروهها و احزاب به جایی نرسید اما کـوششها در ایـن زمـینه ادامه یافت،لذا دو هفته پیش از کودتا،نمایندگان احزاب ایران،نیروی سوم و برخی گروههای کوچک،به دعـوت اتـحادیهء مسلمین،بار دیگر تشکیل جلسه دادند.در این جلسه از تلاشهای اتحادیهء مسلمین بـرای تـشکیل جـبههء مسلمین،بار دیگر تشکیل جلسه دادند.در این جلسه از تلاشهای اتحادیهء مسلمین برای تشکیل جبههای ائتـلافی بـرای مـبارزه با استعمار،فساد و کمونیست جهت رهایی مردم تقدیر شد و مواردی که حـول آن بـاید ائتلاف صورت گیرد، مبارزه با حزب بوده و دربار پهلوی اعلام گردید.45
پس از آنکه اکثریت اعضای شرکتکننده،خـطر عـمده برای کشور را فعالیتهای حزب توده ذکر کردند سراج انصاری پیشنهاد نمود ائتـلاف احـزاب بر مبنای دستورات و تعالیم دین اسلام صـورت گـیرد.وی افـراد حزب توده را فریبخورده توصیف کرد و بر ایـن بـاور بود که با فعالیت و اقدام صحیح فرهنگی میتوان آنان را به دامن اسلام بـازگردانید.46جـلسهها و مذاکرات پیرامون چگونگی ائتلاف گـروهها تـا کودتای 28 مـرداد 32،ادامـه یـافت؛اما با کودتای فوق،بساط احـزاب و گـروههای ملی و مذهبی برچیده شد و تحقق ائتلاف فوق نیز ناکام ماند.اما تـلاشهای اتـحادیهء مسلمین نشان میدهد،نیروهای مذهبی در دفـاع از منافع ملی ومصالح مـردم ایـران در دههء 1320 از دیگر کنشگران سیاسی مـنطقیتر بـوده و هوشمندانه عمل کردهاند.
پس از کودتای 28 مرداد،اتحادیهء مسلمین با وضعیت دشواری روبهرو گردید.یـا بـاید با دولت کودتا مقابله و رویارویی مـیکرد کـه بـه این ترتیب پس از مـدتی از صـحنهء سیاسی محو و نابود مـیگردید و یـا با آن کنار میآمد که با ماهیت این جمعیت سازگار نبود.در جلسهء 18 آذر 1332 یکی از اعـضای هـیئتمدیره یادآور شد که مبارزه با اسـتعمار،یـکی از اصول جـمعیت اسـت و بـا این وضعیت نمیتوان چـنین هدفی را محقق کرد.بالاخره پس از گفتگوی بسیار،قرار شد که جمعیت فقط در مورد مسائل دینی و حـفظ اصـول دین فعالیت نماید.47نشریه اتحادیه مـسلمین پس از کـودتا یـک یـا دو شـماره دیگر منتشر شـد و پس از آن مـتوقف گردید.
از فعالیت اتحادیهء مسلمین پس از 1335 ش،گزارش و سندی در دست نیست؛به نظر میرسد در نتیجهء انسداد قضای سیاسی جـامعه،مـجالی بـرای فعالیت آن باقی نماند و در نهایت از ادامهء فعالیتهای خـود بـازماند.
اتـحادیه مـسلمین و مـشکلات دنـیای اسلام
پرداختن به مشکلات دنیای اسلام و انعکاس آنها،یکی از اقدامات اتحادیهء مسلمین بود؛ نگاهی گذرا به مطالب ماهنامهء مسلمین،بیانگر همین نکته است.تشکیل دولت اسرائیل و غضب سـرزمین فلسطین،قبلهء نخست مسلمانان،که رویارویی نظامی اعراب و یهودیان اسرائیل را در پی داشت،دنیای اسلام را تحت تأثیر قرار داد.اتحادیهء مسلمین نیز که«قضیهء فلسطین»را«یکی از قضایای مهمهء امروزی دنیا»میدانست که«نـگرانی بـزرگی را میان جامعه بشر تولید»نموده بود،مورد توجه ویژه قرار داد.
اتحادیهء مسلمین تبدیل موضوع فلسطین را به نزاع میان اعراب و یهودیان،ترفندی سیاسی میدانست و آن را غیر قابل قبول میدانست.مسلمین،ارگـان اتـحادیهء مسلمین،موضع فوق را چنین تحلیل کرد:«...حقیقت آن است که فلسطین در مرحلهء اول مال تمام مسلمین است و در مرحلهء دوم محل اقامت عدهای از مسلمانان و برادران اسلامی مـا مـیباشد.»48ازاینرو این اتحادیه در یکی از روزهـای اردیـبهشت 1327 دفتری در ساختمان خود برای نامنویسی داوطلبان جنگ با اسرائیل راهاندازی کرد.سپس نمایندگانی از سوی اتحادیهء مسلمین با سفرا و کارداران اسلامی در تهران ملاقات کردند و پیـرامون ایـن موضوع به بحث و گـفتگو نـشستند.آنان با حمزه غوث سفیر عربستان و کارداران سوریه و لبنان ملاقات کردند و از آنها برای حضور در دفتر اتحادیهء مسلمین دعوت به عمل آوردند.روز هفتم خرداد 1327 با حضور آیت اللّه سید محمد بـهبهانی و عـدهای دیگر از علما و مجتهدین و نمایندگان مجلس شورای ملی و مدیران جراید دینی و ملی و تجار و کسبه، مراسم باشکوهی تشکیل گردید.در این مراسم،ابتدا دو هزار نفر از داوطلبان اعزام به فلسطین اقدام به تظاهراتی بـاشکوه کـردند. نمایندگان سـیاسی کشورهای عربستان، عراق،لبنان،پاکستان و مصر به شدت تحت تأثیر این مراسم قرار گرفتند.همچنین بیش از شـش هزار نفر از مردم تهران به عنوان داوطلب جنگ در برابر دفتر اتـحادیه صـف بـستند و در پایان متن بیانیهء اتحادیهء مسلمین دربارهء فلسطین ایراد شد که برخی از مطالب آن عبارت بود از:«...امروز جـاذبهء سـرزمین مقدس فلسطین نفوس پراکندهء مسلمین دنیا را به سوی خود متوجه ساخته و تمام اخـتلافات داخـلی را تـحت الشعاع قرار داده است...قضیه فلسطین افراد مسلمان جهان را به یکدیگر نزدیک نموده و وحدت و حـقیقت اتحاد را قویتر خواهد نمود.»49
در ادامهء این بیانیه،دولتهای شوروی و امریکا به دلیل حـمایت از اسرائیل و عدم توجه بـه مـسلمانان به شدت مورد حمله قرار گرفتند، پس از پایان مراسم،شعارهای انقلابی علیه اسرائیل داده شد و سفیران کشورهای اسلامی و علما و مجتهدین با احترام از سـوی مردم بدرقه شدند.سید جعفر شهیدی متن بیانیه را به زبان عربی برای سفرا و کارداران کشورهای اسلامی ترجمه کرد.
توجه به وضعیت اسفبار مسلمانان هندوستان و کشتار آنان از سوی سیکها،از دیگر فعالیتهای اتـحادیهء مـسلمین ایران بود.سید غلامرضا سعیدی عضو هیئتمدیرهء این اتحادیه در این زمینه مطالب فراوانی در روزنامههای آن دوره به چاپ رسانید. همچنین انعکاس اخبار مسلمانان در مراکش و الجزایر و مقاومت آنان در برابر اقدامات نظامی فرانسه از سـوی اتـحادیهء مسلمین پیگیری و در ماهنامهء مسلمین چاپ میگردید.50
اقدامات فرهنگی و اجتماعی اتحادیه مسلمین
مبارزه با مظاهر بیدینی و اجرای قوانین اسلامی و آموزش اصول اسلامی و مفاهیم آن،یکی از دلایل ایجاد اتحادیهء مسلمین بود.اعـضای اتـحادیه در برقراری قانون مجازات اسلامی،اصرار فراوان داشتند و در سخنرانیها و مقالات و نوشتههای خود بر آن تأکید میورزیدند.در تیرماه 1324،اتحادیهء مسلمین طوماری با امضای شـماری از بـازاریان مـتدین و افراد سرشناس تهیه کرد که حاوی درخواست اجرای حدود الهی در مورد سرقت و یادآوری ضعف قوانین قضایی کشور از زمان مشروطه به ایـنسو بـود.
آشـفتگی شهرها پس از شهریور 1320 و شیوع دزدی و ناامنی و نیز ناتوانی نـیروهای امـنیتی در برقراری نظم و ثبات،اتحادیه را بر آن داشت تا برای حل این مشکل،حکومت را به اجرای قوانین اسلامی وادار کند.آنان بـر ایـن بـاور بودند که با اجرای چنین قوانینی «هم از نعمت آسایش بـرخوردار» میشویم و هم«خزانهء دولت از مخارج روزافزون حراست سارقین و تبهکاران» آسوده میگردد.51
از دیگر نگرانیهای اتحادیهء مسلمین و نیروهای مذهبی،حذف دروس و بـرنامههای دیـنی از دانـشگاهها و مدارس کشور بود.در دیماه 1326 اتحادیه همنوا با اعتراض مراجع و روحانیان بـزرگ کـشور در مورد فضای فرهنگی مراکز آموزشی و فقدان تعالیم دینی در آنها،اقدام به نامهنگاریهای فراوان با مسئولان کـشور از قـبیل ابـراهیم حکیمی نخستوزیر،سردار فاخر حکمت رئیس مجلس شورای ملی،علی اکبر سـیاسی وزیـر فـرهنگ و دیگر مقامات عالیرتبه کرد و درخواست گنجانیدن درس تعلیمات دینی و آموزش نماز به دانشآموزان را با جـدیت مـطرح سـاخت.52در این زمینه کتابی با نام ستون دین چاپ و آن را برای مسئولان فوق ارسال نمود53تـا پس از مـوافقت،در اختیار دانشآموزان قرار دهند.
در سیستم آموزشی دوران سلطنت پهلوی اول،دروس دینی درم یان برنامههای درسی، جـایگاهی نـداشت و حـتی در نگارش کتبی مانند تاریخ و ادبیات،سعی بر آن بود تا میراث فرهنگی پیش از اسلام ایـران و دورانـ اسلامی برای دانشآموزان در برابر هم نشان داده شود.از اینرو بیشتر دانشآموختگان این دوره و نـیز سـالهای دهـهء 1320 به دلیل ادامهء سیستم آموزشی پیشین،یا نسبت به آموزههای دینی در بیخبری و ناآگاهی قرار داشـتند و یـانسبت به مذهب بیتفاوت و حتی ابراز دشمنی میکردند.54ازاینرو اعضای اتحادیهء مسلمین بـا هـمکاری و هـمیاری دیگر نیروهای مذهبی بویژه مرجع تقلید شیعیان آیت اللّه بروجردی در این زمینه به موفقیت دسـت یـافت.55
آنـان اجرای قوانین و فرایض اسلامی را از وظایف و تکالیف خود میدانستند و از آن جمله بر اجرای درسـت و بـاشکوه مراسم حج تأکید میکردند زیرا در ایام شانزده ساله سلطنت پهلوی اول و سالهای نخست دههء 1320،زائران سفر حـج هـم باید با مشکلات فراوان دستوپنجه نرم میکردند و هم به دلیل تضعیف نـهاد روحـانیت در آن دوره،مناسک حج به خوبی بـرگزار نـمیشد و بـا اشکالات فراوانی روبهرو بود.ازاینرو اتحادیهء مـسلمین بـا طرح پیشنهادی مبنی بر اعزام تعدادی از علمای برجستهء حوزه علمیه تهران به مـراسم حـج،برای آموزش مسائل دینی و مـناسک حـج،در صدد اصـلاح آن بـرآمد.56
مـقالات و نوشتههای متعدد اتحادیهء مسلمین در این زمـینه در مـاهنامهء مسلمین،ارگان این اتحادیه منتشر میشد و نامهنگاریهای گسترده آنان با مسئولان ارشـد مـملکت و حمایت بسیاری از نیروهای فرهیختهء دینی از آنـان برای تحقق این طـرح،نـوعی احساس مشترک در عناصر دینی بـه وجـود آورد،به گونهای که در دیگر درخواستهای دینی،انسجام و هماهنگی بیشتری از خود به نمایش گـذاشتند.
اسـناد و گزارشهای به جا مانده حـتی در شـهرستانهای دوردسـت،حاکی از فعالیت اتـحادیه در مـبارزه با مظاهر غیر اخـلاقی اسـت که از جمله در محرم سال 1331 ش،اتحادیهء مسلمین آبادان با نوشتن نامهای به دکتر محمد مـصدق،نـخستوزیر،خواستار حذف موسیقی از رادیو تهران و شـهرستانها و پخـش سخنرانیهای دیـنی و تـلاوت قـرآن،تعطیلی سینماها،میخانهها و نـمازخانهها در این ماه شد.57
مبارزه با فعالیت بهاییان و گماشتن آنان در مناصب دولتی از دیگر اقدامات اتحادیهء مـسلمین بـود.این اتحادیه در دیماه 1329 ش با نوشتن نـامهای بـه حـاجی عـلی رزمـآرا نخستوزیر،از اخراج اعـضای ایـن فرقه از ادارات دولتی تشکر کرده،خواستار استمرار این حرکت شدند.58
همچنین تلاش برای تعمیر و ساخت مساجد،افـزایش دروس دیـنی در مـدارس،تأسیس دار التبلیغ اسلامی و کتابخانه،کمک و دستگیری از مـستمندان و گـدایان،از دیـگر اقـدامات اتـحادیه بـه حساب میآید.
نتیجه گیری :
دیکتاتوری رضا خان و سیاستهای ضد مذهبی وی،نهاد روحانیت و تشکیلات دینی را ضعیف ساخت.ازاینرو بیم آن میرفت که پس از شهریور 1320 و ایجاد فضای جدید سیاسی و فرهنگی کـه تبلیغات ضد مذهبی حزب توده و افرادی مانند کسروی و اقدامات دربار شاهنشاهی را به دنبال داشت،جامعهء مذهبی از عهدهء به چالش کشیدن وضعیت جدید برنیاید. اما دیری نپایید که نشریات مذهبی و تـشکلهای دیـنی از سوی چهرههایی همچون حاج سراج انصاری و شیخ عباسعلی اسلامی پدید آمد و در اندکمدتی موفقیتهای بزرگی به دست آوردند.
پانوشتها
(1).استادیار تاریخ دانشگاه لرستان.
(2).آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،صورت جـلسههای اتـحادیه مسلمین ایران،س ش 1.
(3).همان،س ش 1،صص 7 و 8.
(4).همان.
(5).حجت الاسلام گلسرخی،مجلهء یاد،ش 7،ص 43.
(6).جعفریان،رسول،جریانها و جنبشهای مذهبی-سیاسی ایران،تهران،پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی،1381 ش، ص 32.
(7).گـلسرخی،هـمان.
(8).برای اطلاع بیشتر در این زمـینه،ر.ک:کـرمیپور،حمید،جامعهء تعلیمات اسلامی،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی، 1380 ش؛شیخ عباسعلی اسلامی به روایت اسناد ساواک،مرکز بررسی اسناد تاریخی،1383 ش.
(9).برای اطلاع بیشتر از زنـدگی حـاج سراج انصاری،ر.ک:رسول جـعفریان،حـاج مهدی سراج انصاری ستارهای درخشان در عرصه مطبوعات اسلامی،تهران،مؤسسه اطلاعرسانی اسلامی مرجع،صص 135-138.
(10).آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،صورت جلسههای اتحادیه مسلمین ایران7س ش 6.
(11).حاج مهدی سراج انصاری،ص 139.
(12).همان.
(13).هـمان.
(14).آرشـیو مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،صورت جلسههای اتحادیه مسلمین ایران،س ش 7.
طالعات تاریخی » زمستان 1383 - شماره 5 (صفحه 114)
(15).حاج سراج چهرهای درخشان،صص 43 و 44.
(16).همان،ص 43.
(17).جریانها و جنبشهای مذهبی...،صص 35-37.
(18).آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،صورت جلسههای اتحادیه مسلمین ایران،س ش 15.
(19).هـمان.
(20).هـمان،س ش 9،ص 3.
(21).همان.
(22).هـمان.
(23).همان،س ش 8،ص 4.
(24).همان،س ش 84.
(25).همان.
(26).همان،س ش 23.
(27).همان.
(28).حاج مهدی سراج انصاری...،ص 317.
(29).همان.
(30).مسلمین،ش 11-12،صص 79-82.
(31).آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سـیاسی،صورت جلسههای اتحادیه مسلمین ایران،س ش 117.
(32).همان،س ش 63.
(33).همان،س ش 66.
(34).این حزب توسط دکـتر مـظفر بـقایی تأسیس شد و اعضای آن از دانشجویان دانشگاهها،بازاریان و اصناف بودند.در ابتدا از دکتر مصدق حمایت کردند ولی پس از قیام 30 تیر به مـخالفت بـا او برخاستند.
(35).این حزب در اثر انشعاب در کانون مهندسین در سال 1323 ش تأسیس شد.حزب ایران مـجموعهای از روشـنفکران غـیر مذهبی را به خود جلب کرد از قبیل الهیار صالح،کاظم حسیبی و دکتر سنجابی.اکثر وزرای دکتر مـصدق عضو این حزب بودند.
(36).دکتر بقایی،حائریزاده،مکی،حسیبی،محمد نریمان،از نمایندگان مـجلس پانزدهم بودند که در اعـتراض بـه انتخابات مجلس شانزدهم به همراه مصدق در روز 23/7/1328 در کاخ شاه تحصن کردند و شالودهء جبهه ملی را ریختند.
(37).آرشیو مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی،صورت جلسههای اتحادیه مسلمین ایران،س ش 11.
(38).همان،س ش 96.
(39).همان،س ش 99.
(40).همان،س ش 98.
(41).همان،س ش 117.
(42).همان.
(43).همان،س ش 118.
(44).هـمان،س ش 117.
(45).همان.
(46).همان.
(47).همان،س ش 124.
(48).س ش 21.
(49).همان.
(50).همان،س ش 18،19،20،21.
(51).همان،س ش 9.
(52).همان،س ش 11،12،13.
(53).همان.
(54).برای اطلاع بیشتر نگ:حمید کرمیپور،فصلنامه دانشگاه اسلامی،جامعهء تعلیمات پیشزمینهء تأسیس دانشگاه اسلامی، سال ششم،شماره پانزدهم،زمستان 1381،صص 60-62.
(55).برای اطـلاعات بـیشتر در این زمینه نگ:خاطرات و مبارزات حجت الاسلام فلسفی،تهران،مرکز اسناد انقلاب اسلامی 1382،صص 189-191.
(56).حجت فلاح توتکار،رضا مختاری اصفهانی،اسنادی از انجمنها و مجامع مذهبی در دورهء پهلوی،تهران،انتشارات وزارت فـرهنگ و ارشـاد اسلامی،1381،ص 13.
(57).همان،ص 51.
(58).همان،ص 46.
فصلنامه مطالعات تاریخی شماره 5 زمستان 1383 - صفحات 90 تا 115