24 اسفند 1392

جایگاه و نقش ایران در بیداری اسلامی


سید علی امامى

جایگاه و نقش ایران در بیداری اسلامی

صاحب‌نظران انقلاب اسلامی مردم ایران را آغازگر حرکت مسلمانان برای احیای عزت اسلامی و کوتاه کردن دست صلیبی‌ها و عوامل وابسته به آنان از کشورهای مسلمان می‌دانند. انقلاب در تونس،مصر، بحرین، لیبی و یمن همه را در منطقه و دنیا غافلگیر کرد؛ عده‌ای از اصل رخداد چنین حادثه‌ای با این قدرت و سرعت متعجب شدند، ولی برخی تنها از سرعت وقوع و گسترش آن متحیر شدند، ولی منتظر وقوع آن بودند. ناظران دسته دوم از رجال‌الغیب نبودند و یا با رمل و اسطرلاب و علوم غریبه پیش‌بینی چنین رخدادی را نمی‌کردند و تنها با توجه به مسیری که میان غرب (صلیبیان) و مسلمانان گذشته، وضع موجود را قابل دوام ندانسته، منتظر تغییرات گسترده بودند. در این باره باید گفت، یک انقلاب تدریجی شکل می‌گیرد؛ بنابراین، باید برای شناخت آن به عوامل به وجود آورنده آن توجه کرد.

الف) ریشه های تاریخی

ـ از آغاز بعثت پیامبر و هجرت ایشان به مدینه، مسلمانان دارای حکومت شدند و این وضعیت تا اوایل قرن چهاردهم هجری و بیستم میلادی ادامه داشت؛ فارغ از ارزش‌گذاری در مورد این حکومت‌ها، آنچه مهم بود این است که صلیبیان سلطه‌ای بر آنها نداشتند. پایان جنگ جهانی اول و پیروزی قدرت‌های غربی (فرانسه و انگلیس) آخرین حکومت مسلمانان (عثمانی) از میان رفت و غربیان بر همه سرزمین‌های اسلامی چیره شدند؛ این مناطق یا مستقیم توسط صلیبی‌ها و یا به وسیله عناصر دست‌نشانده آنان اداره شد.

ـ با پایان جنگ جهانی دوم، برای نخستین بار قدرت‌های پیروز غربی منظم‌ترین و گسترده‌ترین ساختار را برای اداره جهان تدارک دیدند، اداره دو پایه‌ای جهان بنیان اصلی این ساختار بود، آمریکا و شوروی دنیا را بین خود تقسیم کردند. برای این بنیان یک رویه هم ایجاد کردند؛ شورای امنیت و سازمان ملل، تا زمختی این بنا را زیبا کنند. بمب اتمی و نقش بازدارندگی آن عامل مهمی بود تا قدرت‌های دارنده آن در محدوده شورا به رتق و فتق امور جهان بپردازند و از رویارویی مستقیم با یکدیگر بپرهیزند. رژیم اسرائیل را به عنوان قدرتی کشنده بالای سر مسلمانان به وجود آوردند و پیشرفته‌ترین سلاح‌ها، بمب اتمی و علوم و تکنولوژی برتر را به آن دادند تا هم مراقب مسلمانان و هم عاملی برای تحقیر هرچه بیشتر اسلام و مسلمانان باشد. حوادث اعم از جنگ و صلح در چهارچوب سیاست دوپایه‌ای در جهان رخ نمود. در جنگ کره، آمریکا طرف کره جنوبی بود و شوروی طرف کره شمالی، در جنگ ویتنام،‌ اعراب و اسرائیل همین وضع دنبال شد.

ب) آغاز یک تحول تاریخی

ـ پس از 35 سال از ایجاد این ساختار در سال 1979 میلادی (1357 شمسی) نخستین حادثه بیرون از این چهارچوب پدید آمد. نخستین شکاف در این ساختار ایجاد شد؛ انقلاب اسلامی در ایران رخدادی بود که نه آمریکا و نه شوروی، نقش و نفوذی در آن نداشتند و این آغاز حرکت مسلمانان برای احیای عزت و استقلال خود بود. مسلمانان اعم از شیعه و سنی با این رویداد، امیدی در قلب‌هایشان پیدا شد، اما غرب و شرق برای جلوگیری از ایجاد امید در مسلمانان به این انقلاب حمله کردند تا آن را در نطفه خفه کنند. به هر شکل ممکن، تلاش شد تا انقلاب و نظام برآمده از آن نابود شود؛ از کودتا، ترور، شورش‌های منطقه‌ای تا جنگ تحمیلی، تحریم اقتصادی تا تهاجم عظیم تبلیغاتی، راه‌هایی بود که نظام دوپایه‌ای جهان علیه این انقلاب پیمود، ولی پیروز نشدند.

ـ دفاع قوی و کوبنده امام خمینی(ره) از رسول گرامی خدا (ص) در قضیه سلمان رشدی، ‌غیرت مسلمانان را به جوش آورد. این کشمکش در برابر چشم میلیون‌ها مسلمان انجام شد و آنان دریافتند که با قدرت اسلام می‌توان خود را از زیر یوغ صلیبیان نجات داد و سلاح‌های آنها در مقابل اراده و ایمان مسلمانان کند و ناتوان است، پس از هفتاد سال که مسلمانان فاقد حکومت مستقل بودند، اکنون شاهد تولد حکومتی مستقل از قدرت دشمنان اسلام شده‌اند.

ـ آمریکا در آغاز سال 1359 اقدام به قطع رابطه و اعمال تحریم علیه ایران کرد، با این تصور که این کار، ایران را تسلیم خواهد کرد اما در گذر زمان، این ایران بود که بر قطع رابطه و نپذیرفتن مذاکره با آمریکا اصرار ورزید. رد مذاکره و ایجاد رابطه با آمریکا از سوی ایران به مرور به نقطه قوت ایران تبدیل شد، زیرا تنها کشوری که آمریکا خواستار گفت‌وگو با آن است، ایران می‌باشد. این موضوع به شدت آمریکا را در جهان تحقیر کرده است. هرچند آمریکا تلاش کرده با اعمال فشار ایران را وادار به مذاکره کند، با ایستادگی جمهوری اسلامی نتوانسته به خواسته‌های خود برسد؛ بنابراین جدا از مخاطراتی که با حضور آمریکایی‌ها در تهران برای کشور متصور است، هرگونه ایجاد رابطه با دولت آمریکا، تأثیر بسیار منفی در جایگاه ایران در جهان خواهد داشت و قطعا به ضرر ایران و مسلمانان خواهد بود.

ـ پس از 45 سال با فروپاشی شوروی یکی از این دو پایه فرو ریخت؛ بنابراین آمریکا با شتاب ساختار جدیدی را پیشنهاد داد و آن اداره تک‌پایه‌ای جهان به عنوان نظم نوین جهانی بود. پیروزی موقت ارتش آمریکا بر صدام حسین در جنگ کویت را ـ که خود از مهره‌های وابسته به قدرت‌های جهانی بود ـ به گونه‌ای جلوه دادند که صدام نمایندگی مسلمانان را بر عهده دارد؛ بنابراین آمریکا فرصت را غنیمت شمرد و رئیس‌جمهور وقت آن پس از این پیروزی، اعلام نظم نوین جهانی به رهبری آمریکا نمود. بلافاصله ایستادگی مردم مسلمان سومالی در برابر تهاجم ارتش آمریکا به این کشور، به پیروزی این ارتش در جنگ کویت خدشه وارد کرد و گوشه‌ای از ناتوانی آن را نشان داد.

ج) پروژه ای برای تشدید اسلام هراسی

ـ حادثه 11 سپتامبر، قلب قدرت مادی مسلط بر جهان را هدف گرفت. در این باره باید گفت، هرچند کشتن افراد بیگناه و استفاده از روش‌های غیرانسانی از نظر اسلام محکوم است، نباید تردید کرد که در کنار هر حرکت اصیل و درست، خطر حرکت‌های انحرافی متصور است؛ بنابراین آنچه القاعده در 11 سپتامبر انجام داد، از نظر اصالت و محتوا مردود است، ولی از لحاظ شکلی و صوری آسیب‌پذیر بودن بزرگترین نظام غربی را آشکار ساخت و هم جهانیان از جمله مسلمانان شاهد این صحنه‌ها بودند.

آمریکا هرگز نمی‌خواست این اتفاق بیفتد، زیرا امنیت که خون در رگ‌های نظام سرمایه‌داری است، آسیب دید در حالی که هنوز دهه نخست رهبری تک‌‌پایه‌ای آمریکا به پایان نرسید، این حادثه ضربه مهمی به این ساختار بود. به هر روی، جسارت و جرأتی که مسلمانان در این رخداد از خود نشان دادند، عامل مهمی در فرو ریختن روحیه ترس در جهان اسلام بود.

ـ حمله ارتش آمریکا به افغانستان و عراق، پیروزی‌های نظامی اولیه‌ای برای دولت آمریکا در بر داشت، ولی دیری نپایید که با کشیده شدن جنگ به میان مردم، ناتوانی این نیروها آشکار و پس از یازده سال، اکنون اعتبار نظامی و امنیتی آمریکا در نظر مسلمانان، خرد شده است.

د) رویدادهایی که معادلات غرب را بهم ریخت

ـ با جنگ 33 روزه حزب‌الله و 22 روزه حماس با ارتش اسرائیل، رعب و برتری اسرائیل به چالش کشیده شد؛ ارتشی که در شصت سال گذشته، گاه سه ارتش عربی را همزمان شکست می‌داد، نتوانست بر دو گروه از مسلمانان معتقد پیروز شود، بار دیگر ایمان الهی، توانایی خود را نشان داد. هیبت اسرائیل به عنوان پاسدار سلطه صلیبی‌ها در میان مسلمانان در هم شکسته شد.

ـ با ایستادگی ایران در موضوع حقوق هسته‌ای خود، دیپلماسی حاکم بر جهان به چالش کشیده شد، مسلمانان صحنه‌هایی در تلویزیون‌ها می‌دیدند که نمایندگان همه قدرت‌های غیرمسلمان شامل آمریکا، روسیه، انگلیس، فرانسه، چین و آلمان از یک طرف میز نشسته‌اند و نمایندگان یک کشور مسلمان به تنهایی در دیگر سوی میز حضور دارند و در پایان این کشور می‌تواند مقابل آنها مقاومت کند و تسلیم خواسته‌های زورگویانه آنان نشود.

ـ بحران مالی جهانی، پوشالی بودن اقتصاد قدرت‌های غربی به ویژه آمریکا را آشکار کرد. مسلمانان دریافتند نظام سرمایه‌دار صلیبی ـ که پایه‌اش بر اقتصاد است ـ چه میزان سست و آسیب‌پذیر است و آنچه قرار بود عامل ایجاد بهشت در این دنیا باشد، طومارش با گردبادی مالی، در هم پیچیده می‌شود.

ـ انتشار اسناد ویکی‌لیکس، مناسبات رسمی حاکم بر جهان را دچار رسوایی و بی‌آبرویی و سرسپردگی بیشتر حکومت‌های حاکم بر کشورهای مسلمان و دریوزگی آنان در برابر غربیان را آشکارتر کرد.

اینها نمونه‌هایی از حوادثی بود که به مرور امید و انگیزه را در مسلمانان زنده کرد.

ـ مسلمانان امروز در این فضای سیاسی نفس می‌کشند و به راحتی می‌توان دریافت که آنان دیگر از قدرت نظامی، سیاسی، اقتصادی و امنیتی غرب و حکومت‌های وابسته به آنان ترسی ندارند؛ بنابراین این‌گونه رفتار می‌کنند.

ه) انگیزه‌های مسلمانان برای تغییرات جدید کدام است؟

1ـ سال‌هاست که تحقیر مسلمانان به عنوان سیاست ثابت غرب در جریان است. در سی سال گذشته با افزایش میزان بیداری در جهان اسلام، غرب بر شدت تحقیر مسلمانان و اسلام افزوده است؛ با این امید تا مانع احیای روح اسلام‌خواهی در مسلمانان شود.

2ـ پس از جنگ جهانی دوم هم مکاتب و ایدئولوژی‌های غیردینی تجربه شدند؛ لیبرالیسم، کمونیسم، ناسیونالیسم، اباحه‌گری و ... ناتوانی خود را آشکار ساختند و نشان دادند نمی‌توانند زندگی مادی و معنوی انسان را تأمین کنند و در آنها افراط و تفریط نهفته است. فقدان معنویت و اخلاق در جهان امروز نتیجه حاکمیت طولانی این مکاتب و اندیشه‌هاست.

3ـ اصرار زیاد غرب برای ایجاد فساد اخلاقی و ناتوانی در رفع عطش معنوی جوامع مسلمان بیزاری روزافزونی نسبت به مظاهر و ارزش‌های غربی ایجاد کرد.

4ـ دیکتاتوری و فقر حاکم بر این جوامع که نتیجه وابستگی و فساد حکومت‌هاست نیز عامل دیگری است که در انگیزه مسلمانان مؤثر می‌باشد.

و) نگرانی‌ها

1ـ آنچه برخی از مسلمانان دیگر کشورها را نگران می‌کند، نبود رهبری مشخص در رأس این انقلاب‌هاست. آنان با تصوری که از انقلاب ایران دارند، احساس می‌کنند بدون رهبری برجسته و شاخص، خطر عدم پیروزی و یا به انحراف کشیده شدن انقلاب جدی است که این موضوع نقطه امید غرب نیز هست.

باید توجه کرد مجموعه شرایط حاکم بر جهان اسلام به گونه‌ای است که ضرورتی برای ایجاد رهبری در شخص واحدی در هر کشور وجود ندارد، زیرا تجربه انقلاب اسلامی باعث شد تا غرب نخستین اقدام علیه انقلاب و نهضت‌ها در دیگر کشورها حذف رهبری قرار دهد. در ایران که بیشتر کادرهای انقلاب ترور شدند، ولی چون رهبر باقی ماند، آنان نتوانستند انقلاب را با شکست روبه‌رو کنند. از این روی، عارف حسینی، رهبر شیعیان در پاکستان، سیدمحمدباقر حکیم در عراق، سیدعباس موسوی در لبنان و ... نخستین قربانیان مزدوران غربی بودند. از سوی دیگر، میزان رشد فرهنگی، سیاسی و اجتماعی مسلمانان به میزانی رسیده که با انگیزه، روش و هدف مشترک حرکت کنند. امروز رهبران محله‌ای و شهری کارسازتر است مساجد، حوزه‌های علمیه و دانشگاه‌ها محل حضور رهبرانی است که شهره نیستند، اما راه می‌دانند و روش دشمن را هم می‌شناسند.

2ـ نگرانی دیگر حاکم شدن رهبران بدلی است. این نگرانی‌ بجایی است و تنها راهی که غرب در پیش رو دارد، فریب مسلمانان است تا رهبرانی که به ظاهر ضدغربی‌اند و همراه با مسلمانان هستند، جانشین دیکتاتورهای وابسته و شناخته ‌شده کند. هرچند مسلمانان به راحتی به این برنامه تن نخواهند داد، اگر غرب در این امر موفق شود مدت زمان طولانی این افراد نمی‌توانند به کار خود ادامه دهند چون قدرت تشخیص مسلمانان بسیار قوی شده و از طرفی این‌گونه کارت‌های غربی هم نزد آنان سوخته است.

3ـ پس از حکومت‌های وابسته، ارتش‌ها در این کشورها مهمترین نقطه اتکای غرب است. سازمان آموزش‌دیده و منظمی که سلاح هم در اختیار دارد، در برنامه غرب برای حفظ حکومت‌های دست‌نشانده، ایجاد ارتشی تعلیم‌دیده و لائیک که با ارزش‌های غربی شکل گرفته و دارای مراودات نزدیکی با ارتش آمریکاست، جایگاه مهمی دارد. این ارتش‌ها به گونه‌ای آموزش می‌بینند که علاقه‌ای به هیچ‌یک از جریان‌های سیاسی داخلی نداشته باشند اما حفظ کشور را مشروط به حضور در برنامه سیاسی غرب بدانند؛ بنابراین، هرچند به ظاهر غیرسیاسی‌اند در چهارچوب سیاست غرب رفتار کاملا سیاسی دارند.

این ارتش‌ها از موج بیداری اسلامی دور نمانده گرایش روزافزون افسران، درجه‌داران و سربازان به باورهای مذهبی و دینی تهدیدی است که متوجه این تکیه‌گاه غرب است. از سوی دیگر، حضور تانک‌ها و پرواز جنگنده‌های هوایی در آسمان شهرها دیگر نمی‌تواند رعب ایجاد کند، زیرا مسلمانان دیدند که حزب‌الله در لبنان و حماس در غزه زیر آتش این سلاح‌ها ایستادگی کردند و پیروز شدند؛ بنابراین، دیگر جایی ندارد که از حرکت و نمایش قدرت این سلاح‌ها ترسی به خود راه دهند. ارتش مصر نتوانست با حضور خود در خیابان‌ها و آسمان شهرها برای 24 ساعت هم مردم را متوقف کند، در حالی که ارتش شاه در ایران، توانست برای مدت دو ماه تا اندازه‌ای اوضاع را کنترل کند.

4ـ نگرانی دیگر، آینده این کشورهاست. آیا دچار هرج‌ومرج می‌شوند؟ آیا حکومت جدیدی با وابستگی و دیکتاتوری پیچیده‌تری بر سر کار می‌آید؟ آیا مردم خسته می‌شوند و به خانه‌های خود می‌روند؟

همه این احتمالات ممکن است رخ دهد، اما مدت آن کوتاه خواهد بود، زیرا انگیزه مردم اقتصادی، سیاسی و مادی نیست که با وقوع هرج‌ومرج یا حکومت وابسته جدید یا خستگی، مبارزه را پایان دهند. این نبرد بر سر هویت انسانی و اسلامی است و تا هنگامی که غرب سلطه خود را از سر مسلمانان برندارد و اسرائیل از خاورمیانه برچیده نشود، غرب و جهان اسلام برای درازمدت روی آرامش نخواهند دید.

در اینجا باید به نکته‌ای اشاره شود و آن این‌که غربی‌ها با توجه به تجارب گذشته خود در جنگ پیشین با مسلمانان ـ که پانصد سال طول کشید تا پیروز شدند ـ پیش‌بینی آنان این است که جنگ جدید یک هزار سال طول خواهد کشید، در حالی که امیدی به پیروزی غرب نیست.1)

ی) رسانه‌های جدید برترین سلاح موجود برای این انقلاب‌ها

1ـ یکی از دلایل پیروزی سریع انقلاب تونس، نقش رسانه‌های جدید یا فوق مدرن بود و آن اینترنت و موبایل است. انقلاب اسلامی در ایران با بهره از رسانه‌های سنتی و جدید گسترش یافت؛ منبر و کاست ابزار مهم رسانه‌ای در انقلاب اسلامی ایران بود. پس از شکست آمریکا در برابر انقلاب در ایران و در جنگ تحمیلی، ‌پیروزی آمریکا علیه صدام حسین در آزادسازی ..... با پوشش نخستین شبکه تلویزیونی خبری (سی.ان.ان) به افکار عمومی عرضه شد و آمریکا از این رهگذر، توانست فضایی را فراهم کند که نظم نوین جهانی را اعلام نماید. اما با راه‌اندازی نخستین شبکه خبری (الجزیره) توسط مسلمانان، آمریکا نتوانست پیروزی‌های اولیه خود را در افغانستان به افکار عمومی مسلمانان بقبولاند؛ بنابراین، با بمباران دفتر الجزیره در کابل، خشم خود را نشان داد. در حمله آمریکا به عراق ـ که با ارتش آمریکا موفق به سقوط رژیم صدام حسین شد ـ نتوانست این پیروزی را با شبکه خبری خود در صحنه سیاسی و رسانه‌ای تثبیت کند، زیرا تلویزیون‌های خبری رقیب و به ویژه اینترنت و وبلاگ، رسانه‌هایی بودند که راه را بر آمریکا بستند و صدای مردم عراق در زیر فشار تهاجم نظامی گسترده را به گوش جهانیان رساندند. اما انقلاب تونس که موتور حرکت دیگر انقلاب‌ها در کشورهای عربی شد، با موبایل و اینترنت برافروخته شد و مردم رهگذر به وسیله موبایل، ضبط از آنچه در شهر "سیدی بوزید " تونس رخ داد، فیلم گرفت و آن را در خانه‌های خود در اینترنت وارد کردند تا همگان آگاه شوند. دیگر حکومت‌ها یارای مقابله با این رسانه را ندارند. همه مردم موبایل دارند و بیشتر آنان به راحتی می‌توانند وبلاگ داشته و از رسانه مهم و جهانی اینترنت بهره بگیرند.

اینترنت عامل جابجایی جایگاه رسانه در جوامع بشری شده است، حال آن که تا پیش از آن، داشتن رسانه بسته به دارا بودن قدرت اقتصادی و سیاسی و یا حداقل یکی از آنها بود. افراد بدون سرمایه‌گذاری اقتصادی و هماهنگی با قدرت حاکم نمی‌توانستند رسانه داشته باشند، اما اینترنت رسانه را در اختیار کسانی قرار داد که فاقد توان اقتصادی و سیاسی هستند. این نخستین بار است که داشتن رسانه، نیاز به پشتوانه مالی و سیاسی ندارد. دیگر مردم برای رساندن صدای خود، نیازی به مجوز ندارند و هرکس به راحتی می‌تواند آنچه می‌خواهد بگوید، بنویسد و نشان بدهد و دیگران ببینند. دوران استفاده یکجانبه غرب از تکنولوژی به پایان رسیده است. روزی که وزارت دفاع آمریکا، شبکه خبری تلویزیونی "سی.ان.ان " را راه‌اندازی کرد، نمی‌توانست فکر کند که شبکه‌هایی چون المنار، العالم، الجزیره و ده‌ها شبکه خبری به رقابت با او خواهند پرداخت و همین‌ طور به راحتی نمی‌توانستند بفهمند که اینترنت هرچند می‌تواند یکصد سال سینمای هالیوود را به همراه سریال‌ها و قدرت علمی آمریکا را به سراسر جهان منتقل کند و موجب گسترش فرهنگ آمریکایی شود، اما همین ابزار می‌تواند عامل رسوایی رفتار ضدحقوق بشر آمریکا در عراق و دیگر کشورها شود و صدای مسلمانان را به گوش جهانیان از ظلم آمریکا برساند و انقلاب ایجاد کند.

اینها حوادث کوچک و ساده‌ای نیست و هرگز نباید با تحلیل‌های کلیشه‌ای و تکراری این تغییرات بزرگ نادیده گرفته شود. هرچند کوچک شمردن قدرت غرب اشتباه خطرناکی است، دست کم گرفتن توان مسلمانان نیز موجب اشتباه در تحلیل و انفعال در برابر صلیبیان خواهد بود.

ز) غرب در برابر شرایط جدیدچه خواهد کرد؟

غرب دارای چندین قدرت است که می‌تواند از آن بهره جوید:

1ـ نظامی: نخست این‌که ارتش آمریکا پس از یازده سال جنگ در افغانستان و عراق، توان ورود به میدان جدیدی از رزم به ویژه زمینی را ندارد. همچنین ارتش ناتو چند سال است که در افغانستان مأیوسانه می‌جنگد. دوم، نیروی نظامی خارجی نمی تواند در برابر این انقلاب کاری انجام دهد و کاربرد مفیدی ندارد.

2ـ امنیتی و اطلاعاتی: نخست این‌که آنچه این بخش از توان غرب دنبال خواهد کرد، شناسایی رهبران واقعی انقلاب و تلاش برای از پای درآوردن و یا تسلیم آنهاست. دوم: مطرح کردن رهبران وابسته به غرب با چهره‌ای اسلامی و ملی تا زمینه انحراف انقلاب را از مسیر اصلی فراهم سازند. همان‌گونه که شاهدیم، البرادعی از وین به مصر برگشته، ریش گذاشته، کراوات نمی‌زند و لباس اسپرت می‌پوشد و علیه آمریکا صحبت می‌کند و در مساجد مصر قرآن می‌خواند. "عمرو موسی " وزیر خارجه سابق مصر و دبیرکل اتحادیه عرب که خود نیز وابسته به نظام موجود مصر است کراوات نمی‌زند، لباس اسپرت می‌پوشد و از حقوق مردم حرف می‌زند.

3ـ اقتصادی: آمریکا تلاش می‌کند، مستقیم با کمک دولت‌های ثروتمند عرب به برخی از این کشورها کمک مالی کند تا به عنوان مسکن به حقوق کارمندان افزوده شود یا قیمت مواد غذایی کاهش یابد و کاری بیش از این نمی‌تواند بکند.

4ـ فرهنگی و رسانه‌ای: تلاش اصلی غرب در این حوزه خواهد بود. آنان می‌کوشند با انتشار اخبار و تحلیل‌هایی هدایت ‌شده به مرور افکار و حساسیت‌های مسلمانان را نسبت به خود کاهش داده و توجه آنان را به نقاط دیگری معطوف دارند و با ایجاد ترس نسبت به آینده مردم را دچار تردید کنند.

ایجاد نگرانی نسبت به هرج‌ومرج، ناامنی، فقر و گرسنگی، افراط‌گرایی اسلامی و ... اینها موضوعاتی است که با کار رسانه‌ای، سعی در القای آن به مردم دارند. برای درازمدت برنامه‌ریزی جدیدی تدارک خواهند دید که احتمالا از جمله آنها، تغییر رویکرد نسبت به اسلام و مسلمانان برای فریب افکار عمومی خواهد بود.

5ـ بهره‌گیری از ارتش‌های محلی، احزاب و حکومت‌های وابسته به خود تا آنجایی که توان دارند نیز همچنان در دستور کار خواهد بود.

در جمع‌بندی این بخش، روشن می‌شود که غرب امکان زیادی برای حفظ موقعیت خود به ویژه در درازمدت ندارد. حکومت‌‌های وابسته به حدی ارتجاعی و پوسیده‌اند که توان ایستادگی در برابر این توفان را نخواهند داشت. ارتش‌ها نیز هیبت خود را از دست داده‌اند و موج بیداری به گونه‌ای است که احزاب وابسته قدرت تأثیرگذاری ندارند. از سوی دیگر، به میزانی که رسانه‌ها و فرهنگ غربی بر گسترش ارزش‌های ضداخلاقی می‌کوشند عطش به نیازهای معنوی افزایش می‌یابد. از این روی، شرایط برای غرب بسیار خطرناک شده است.

ر) جایگاه ایران در این انقلاب‌ها

1ـ صاحب‌نظران انقلاب اسلامی مردم ایران را آغازگر حرکت مسلمانان برای احیای عزت اسلامی و کوتاه کردن دست صلیبی‌ها و عوامل وابسته به آنان از کشورهای مسلمان می‌دانند. مقاومت در جنگ هشت ساله با صدام حسین در حالی که غرب و شرق و قدرت‌های ارتجاعی منطقه همگی از او حمایت می‌کردند، ایستادگی در برابر فشار گسترده سیاسی، اقتصادی و رسانه‌ای غرب، نقش حزب‌الله به عنوان مولود انقلاب اسلامی و ایران در آزادسازی لبنان از اشغال اسرائیل، حمایت ایران از ملت فلسطین در 32 سال گذشته، به ویژه از انتفاضه و مقاومت مردم غزه، قطع رابطه ایران و آمریکا، به دست آوردن تکنولوژی غنی‌سازی هسته‌ای با وجود مخالفت جدی غرب و ... ایران را نه تنها به عنوان آغازگر انقلاب اسلامی در منطقه، بلکه در جایگاه الهام‌بخشی ملت‌های مسلمان قرار داده است؛ بنابراین، بدون تردید چشم ملت‌های مسلمان به ایران است.

2ـ برخی دولت اسلامگرای فعلی ترکیه را رقیب ایران یا مدلی که غرب می‌پسندد و به دیگر کشورها نیز سرایت خواهد داد، می‌دانند، زیرا هم ظواهر اسلامی را رعایت می کند و هم با آمریکا و اسرائیل رابطه و مراوده دارد. دولت اسلامگرای رجب اردوغان دارای نقاط مثبت و منفی است. این دولت دست‌نشانده غرب نیست، برآمده از یک انقلاب هم نیست، بلکه نتیجه یک انتخابات است. آقایان گل و اردوغان و دیگر مقامات حزب رفاه و عدالت از شاگردان اربکان هستند. آنها با توجه به اقدام ارتش علیه دولت اربکان، تلاش کردند موضع ملایمتری نسبت به آمریکا و اسرائیل داشته باشند تا در قدرت بمانند. رئیس ستاد ارتش ترکیه پس از سفر به آمریکا در فرودگاه واشنگتن، این انتخاب را تأیید نمود.

اما آیا این دولت مورد قبول همه مسلمانان ترکیه است؟ مسلمانان ترکیه در هر فرصتی خشم خود را علیه آمریکا و اسرائیل نشان داده‌اند. اردوغان تلاش می‌کند که احساسات مردمش را درک کند و بی‌پاسخ نگذارد. اما مسلمانان در ترکیه و خارج آن، دیدند که این دولت، نتوانست اسرائیل را برای کشته شدن جوانان ترک در حادثه حمله به کشتی آزادی حتی وادار به عذرخواهی کند؛ چه رسد به کاهش روابط یا قطع رابطه با این رژیم. همگان می‌دانند که دولت ترکیه در برابر آمریکا و اسرائیل ضعیف است و توان ایستادگی جدی و اساسی ندارد؛ بنابراین، با توجه به این واقعیت‌ها و احترامی که برای این دولت قایل هستند، آگاهند که نمی‌تواند نقش الهام‌بخشی را در عرصه جهانی برای مسلمانان بازی کند. از یک طرف روابط گسترده ترکیه با آمریکا و اسرائیل و از طرفی، عضویت ارتش ترکیه در ناتو، عواملی هستند که این کشور را در موضع ضعف قرار داده است. این در حالی است که آنچه در تونس، مصر، یمن، اردن و ... در جریان است، انتخابات نیست، ‌بلکه انقلابات است. طبعا باید منتظر بود که نتیجه نهایی کار قطع روابط این کشورها با اسرائیل و به هم خوردن و یا کاهش روابط با آمریکا باشد، ولو آن‌که این کار با دیرکرد انجام شود.

در نتیجه وقوع این انقلابات، به نوعی تهدیدی برای رفتار دولت کنونی در ترکیه است، زیرا مجبور خواهد شد برای بقای خود، موضع تندتری در برابر آمریکا و اسرائیل در پیش گیرد تا از خشم مردم در امان باشد.

ک) ‌چه خواهد شد؟

رفتار دولتمردان آمریکا، نشان می‌دهد که در چند روز گذشته، کاملا غافلگیر شده‌اند؛ یعنی همانگونه که نتوانستند در رویارویی با انقلاب ایران و دیگر رخدادهای پس از آن، رفتار معقولی داشته باشند، اکنون نیز همانگونه رفتار می‌کنند و این کشمکش ادامه خواهد یافت، چنانچه غرب به حقوق مسلمانان اعتراف کرده مناطق مسلمان را ترک کرده و سلطه خود را از سر آنان بردارد و حاضر به تعامل سازنده شود، می‌توان انتظار آرامشی جهانی داشت. اما چنانچه صلیبی‌ها مانند گذشته رفتار کنند، ارتش‌ها و حکومت‌های وابسته نخواهند توانست حافظ منافع غرب در این بخش از جهان باشند. غرب هم دیگر نمی‌تواند با تکیه بر قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی خود پاسدار سلطه خود باشد.

بنابراین، انتظار پیروزی غرب بر مسلمانان امری غیراقعی است و توقع موفقیت سریع مسلمانان بر غرب نیز ناپختگی و سادگی سیاسی است، باید با ایمان به یاری الهی و صبر و برنامه کار پیش برده شود، زیرا مسلمانان تا خارج شدن از سلطه کفار از پای نخواهند نشست که پیروزی در این راه، وعده خداوندی است.

نقش ایران بسیار تعیین‌کننده است. رفتار ایران بر کل حرکت تأثیرگذار است. ایستادگی در برابر زورگویی‌های غرب، به ویژه آمریکا نه تنها نجات ملت ایران را در بر دارد، بلکه پیروزی همه مسلمانان را به دنبال خواهد داشت و بزرگترین خطا، ایجاد رابطه با دولت آمریکا خواهد بود که این اقدام آسیب‌پذیر کردن حرکت اسلامی در جهان خواهد بود. آنچه نباید از نظر دور داشت، حرکت انقلاب در کشورهای عربی مسلمان برای غرب و اسلام سرنوشت‌ساز است؛ بنابراین، نباید انتظار پایانی زودهنگام یا کم‌هزینه داشت، بلکه با پایمردی و درایت به طرف پیروزی رفت.

پی‌نوشت ها:

1ـ در سال 1366 شمشی، یکی از رهبران مبارز کرد عراقی در دیدار با "اریک رولو "، سردبیر معروف "لوموند " سیاسی که آن زمان مشاور "میتران " رئیس‌جمهور فرانسه بود، از جنایات صدام سخن می‌گوید و می‌پرسد چرا فرانسه از صدام حمایت می‌کند. اریک رولو در پاسخ می‌گوید: ما صدام را وحشی می‌دانیم، علت حمایت ما از وی،‌ خطر اسلام است که از ایران سر برآورده، اگر اسلام در ایران سرکوب نشود، به سرعت سراسر جهان اسلام را فرا می‌گیرد و این بار ممکن است جنگ غرب و اسلام یک هزار سال طول بکشد، در حالی که جنگ قبلی پانصد سال طول کشید و ما پیروز شدیم، ولی معلوم نیست این بار پس از هزار سال غرب پیروز شود!


خبرگزاری فارس