01 مرداد 1393
گرایش ها و آثار منتشرشده درباره نهضت ملی شدن نفت/ یادداشت مرتضی رسولیپور
افزون بر دو کتاب «مجموعه نطقها و مکتوبات آیتالله کاشانی» و «تاریخ مبارزات نهضت صنعت نفت ایران از نگاهی دیگر» در سال 1384 کتابی با عنوان «نیروی مذهبی بر بستر حرکت نهضت ملی» از سوی علی رهنما با رویکردی پژوهشی ـ اسنادی منتشر شد. به طور کلی امکان پدیدآمدن یک گرایش دینی ـ سیاسی واحد در شرایط و اوضاع آن سالها ممکن نشد و به عبارتی انواع و اقسام عقاید کمابیش مشابه درباره نهضت ملی شدن نفت و گروهی از مسائل دیگر مرتبط از جمله واقعه30 تیر زیر چتر ملی شدن قرار گرفت.
چنانچه مجموع گرایشات دینی ـ سیاسی در دست یک مقام یا شخصیت قرار میگرفت که اعتبار و نفوذ کلام فوقالعاده سیاسی و غیر آن داشت، به طوری که میتوانست سایر راهبران دینی را تحتالشعاع و نفوذ قرار دهد، در آن صورت میتوانستیم انتظار داشته باشیم که موضوع ملی شدن نفت به تشکیل وفاق ملی بینجامد.
در این میان کتاب علی رهنما با تکیه بر اسناد و مدارک و مکتوبات متنوع و گوناگون از چند جنبه حائز اهمیت است. وی در بررسی نقش و عملکرد سه رکن مهم از نیروهای مذهبی کشور (یعنی آیتالله کاشانی و گروههای هوادار و نواب صفوی و جمعیت فدائیان اسلام؛ و بالاخره آیتالله بروجردی و نیروهای مذهبی سنتی) اثر ارزشمندی ارایه کرده است. هواداران آیتالله کاشانی را طبقات متوسط مذهبی و بازاریان و نیروهای مجمع مسلمانان مجاهد و شمس قناتابادی تشکیل میدادند.
جمعیت فدائیان اسلامی به رهبری نواب صفوی با نگاهی سیاسی به اسلام برای رسیدن به اهداف خود به حذف فیزیکی مهرههای مانع بر سر راه ملی شدن نفت اعتقاد داشتند از این رو اقدام به ترور هژیر و رزمآرا کردند، اما آیتالله بروجردی در اموری که تبعات سیاسی داشت حتیالمقدور پرهیز میکرد زیرا مایل نبود تحت تاتیر نیات سیاسی هیچ جریان سیاسی قرار گیرد. سعی او پرهیز از هر نوع عمل شتابزده سیاسی که عاقبت نامعلومی داشت و اجتناب از به کارگیری نام دین و مذهب برای پیشبرد اهداف این جهانی بود.
برای آیتالله بروجردی شکست در دستیابی به هر هدف سیاسی این امکان را فراهم میآورد که در باورهای دینی مردم خلل وارد کند. از این رو در قضایایی که نمیتوانست آغاز و انجام آن را به درستی پیشبینی کند وارد نمیشد و همواره به طلاب حوزههای دینی و طرفداران خود توصیه میکرد که از درگیرشدن در این امور اجتناب کنند. در حالی که آیتالله کاشانی و جمعیت فدائیان اسلام از نظر سیاسی عملگرا بودند با این تفاوت که فدائیان اسلام، تعهد جدی به اسلام بنیادگرا داشتند و برای مبارزه با تمام شکلهای بیدینی تلاش می کردند.
اما آیتالله کاشانی تنها از آن رو که دریافته بود همه مقاصد سیاسیاش از طریق مجراهای قانونی محقق نخواهد شد درصدد ائتلاف و پیوندی تاکتیکی با نیروهایی عملگرا، جان برکف و فرمانبردار بود تا با دستور او هر وقت خواست به صحنه بیایند و بر اوضاع و جریانات فشار و تاثیر بگذارند. این اتحاد چون جنبه تاکتیکی و مصلحتاندیشی داشت و به هیچوجه جنبه اصولی نداشت در نتیجه پس از مدت کوتاهی میان آنها فاصله افتاد و در نتیجه فدائیان اسلام از او هم گسستند و حتی او را آماج عناد و دشمنی خود قرار دادند.
از فدائیان اسلام که (تا قبل از دستگیری رهبران آنها موتور محرکه بخش مهمی از نهضت ملی شدن نفت بودند) بگذریم، آیتالله کاشانی به ویژه در دوره نخست زمامداری دکتر مصدق شاخصترین چهره قدیمی همراه با نهضت بود. بیگمان او با اقدامات شجاعانهای که در تیرماه 1331 انجام داد اصلیترین نقش در بازگرداندن مصدق به قدرت ایفا کرد. دوره نخستوزیری چند روزه قوام در اواخر تیرماه 1331، به ویژه صادر کردن اعلامیه شداد و غلاظ «کشتیبان را سیاستی دگر آمد» توسط او، برای آیتالله کاشانی امکانی فراهم آورد تا در قامت رهبر جنبش ضد استعماری کشور ظاهر شود و وجهه استقلال طلبانه و مبارزهجویانه خود را بازیابد. صدور اعلامیههای ایشان در 28، 29 و 30 تیر بر ضد قوام و دعوت مردم به نافرمانی، نصیحت پدرانه او به ارتش برای جدا کردن بدنه آن از فرماندهی و همساز کردن آنها با نهضت، نقش به سزایی در موفقیت قیام 30 تیر داشت.
باز از این سه نیروی مذهبی (آیتالله کاشانی، آیتالله بروجردی و فدائیان اسلام) که بگذریم گروهی دیگر از نیروهای مذهبی بودند که تحت نظر و رهبری آیتالله طالقانی و مهندس بازرگان میکوشیدند در محافل مذهبی و دانشگاهی، آموزههای دینی را با عقلانیت و علم تطبیق دهند.
این است که ما درجریان ملی شدن صنعت نفت، با گرایش ها وآثار تولید شده گوناگونی روبرو هستیم.
ایبنا