19 تیر 1400

مروری بر مواضع عبدالرحمن قاسملو در مورد جنایت حلبچه


مروری بر مواضع عبدالرحمن قاسملو در مورد جنایت حلبچه

 حلبچه در ۱۶ مارس ۱۹۸۸ توسط رژیم صدام بمباران شیمیایی شد که بر اثر آن بیش از ۵ هزار غیرنظامی کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر نیز رخمی شدند. مدت کوتاهی پس از این بمباران، مسعود بارزانی و جلال طالبانی در برابر دوربین‌ها با صدام دست دادند، که این واکنش منفعلانه، سبب تعجب و حیرت شدید کردها و جهانیان شد. عبدالرحمن قاسملو نیز در آن زمان مشاور دولت صدام بود و حتی به صورت شفاهی نیز این جنایت را محکوم نکرد. منابع خبری و تحقیقی اسناد متعددی را فاش کرد‌ه‌اند که نشان می‌دهد قاسملو در آن زمان از دولت عراق حقوق می‌گرفته است. در این یادداشت کوتاه، به مواضع او در خصوص عراق، صدام و جنایات رژیم بعث پرداخته‌ایم.

«عبدالرحمن قاسملو» رئیس حزب دموکرات کردستان ایران موسوم به حدکا بود. قاسملو به‌عنوان یکی از نمایندگان سکولار و لائیک مجلس خبرگان قانون اساسی (پس از انقلاب ۵۷)، از جمله افرادی بود که با سقوط جمهوری مهاباد (در سال ۱۳۲۴؛ جمهوری که سودای خودمختاری و تجزیه ایران را در سر داشت و با کمک شوروی به قدرت رسیده بود) وارد فعالیت حزبی و تشکیلاتی شد. او بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به طور جدی کار سیاسی خود را آغاز کرد و در زمان دبیرکلی وی بود که همکاری حدکا و حزب بعث عراق به سطح قابل توجهی رسید. مقر مرکزی حدکا نیز پیشتر به عراق منتقل شده بود. تا سال ۱۳۵۲ که وی به عنوان دبیر کل حدکا انتخاب شد، او درگیر ادامه تحصیل و نگارش مقالات و فعالیت‌های سیاسی بود.

از سال ۱۳۵۲ و آغاز دبیرکلی وی بعد از کنگره سوم حزب، فعالیت سیاسی و نظامی او در قالب حزب دموکرات کردستان ایران، شدت بیشتری یافت. با پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران و بحران‌های متعدد قومی و جدایی‌طلبی در مناطق مرزی از جمله کردستان، نام قاسملو در کنار افراد و گروه‌های دیگری مانند عزالدین حسینی، کومله، هیئت حسن نیت شامل فروهر، صباغیان و سحابی شنیده شد. عدم موفقیت مذاکرات صلح میان دولت مرکزی و احزاب مسلح کردی، حمله عراق به ایران و… باعث اتفاقات جدیدی در مناطق کردنشین ایران شد.

قاسملو در این میان بعنوان دبیرکل حدکا، در مناطق کردنشین، نسبتا مطرح بود. وی در سال ۱۳۶۰ و در زمان جنگ عراق و ایران و در اوج تنش‌های داخلی میان احزاب مختلف و دولت نوپای جمهوری اسلامی، عضو شورای موسوم به «شورای ملی مقاومت» شد. رئیس این شورا که مجمع همه مخالفان دولت انقلابیِ ایران بود، ابتدا بنی‌صدر و سپس مریم رجوی (از سال ۱۳۷۲) است. این اقدام وی، به شدت به محبوبیت او ضربه زد و باعث طرح انتقادات جدی علیه او شد. زیرا قاسملو با این عضویت همه ادعاهای پیشین مبنی بر حمایت از مردم، ایران و صلح را زیر سوال بُرد. چون شورای ملی مقاومت، متهم به عملیات تروریستی، کشتار مردم عادی و حتی همراهی با عراق بود.

عبدالله حسن‌زاده، از سران حزب دموکرات کردستان ایران نیز در کتاب خاطرات خود، به همکاری نزدیک سازمان مجاهدین خلق و حزب دموکرات اذعان کرده است.

در جریان حمله ارتش عراق به ایران، باز هم پای کردها به میان آمد. دلیل این امر نیز رویکرد برخی احزاب کُردی و نزدیکی مناطق کردنشین ایران به مرز عراق بود. دولت ایران انتظار داشت که گروه‌های کُردی در مقطع جنگ، فارغ از تمایلات خاص برای خودمختاری و مخالفت با دولت مرکزی، با حکومت تازه تاسیس علیه تجاوز عراق همکاری کنند. به خصوص آنکه ایران شاهد بهره‌برداری صدام از احزاب و تشکل‌هایی مانند حزب دموکرات کردستان ایران علیه خود بود. در اسفند سال ۱۳۵۸ و اوج تحرکات عراق علیه ایران پیش از شروع جنگ، عبدالله حسن‌زاده (دبیر کل حدکا بعد از قاسملو و شرف‌کندی) به بغداد احضار شده و دستورات جدیدی دریافت می‌کند (ئاله کوک، خاطرات غنی بلوریان، صفحه ۴۱۰). پذیرش این دستورات که تماماً بر ضد کردها و ایران بود، به معنای سرسپردگی مطلق حدکا به عراق و رژیم بعثی است که قتل عام کردها را در کارنامه خود دارد.

غنی بلوریان کادر باسابقه حدکا که ۲۵ سال در زندان ساواک شکنجه شده بود، محمد امین سراجی و فاروق کیخسروی، با این وابستگی و اطاعت مخالف بودند و علیرغم پذیرش این دستورات توسط قاسملو و نزدیکانش، از حدکا جدا شدند و نام «حزب دموکرات کردستان ایران پیروان کنگره چهارم» را برخود نهادند. وابستگی و اطاعت قاسملو به صدام تا آنجا بود که در جریان جنایت حلبچه و سردشت، حدکا و قاسملو، سکوت کرده بودند و از حقوق کردها، سخن نمی‌گفتند. غنی بلوریان منتقد جدی مشی مسلحانه قاسملو و از جمله کسانی بود که پس از دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی در قم، در رفراندوم تعیین نظام شرکت کرده بود.

در همین زمینه لازم به ذکر است که بعد از کودتای ۲۸ مرداد، عبدالرحمن قاسملو و غنی بلوریان به دلیل ارتباط حدکا و حزب توده دستگیر شدند. قاسملو به علت همکاری و انتشار نام عده زیادی از اعضای حزب آزاد شد، اما بلوریان تا سال۱۳۵۷ در زندان ماند.[۱]

تناقضات قاسملو در زمینه حمایت از حقوق کردها و فعالیت سیاسی- نظامی برای خودمختاری آنها، آنجا نمایان شد که درست زمان جنگ ایران و عراق و در شرایطی که مردم ایران از جمله کردها تحت فشار شدید صدام هستند و کردهای عراقی در کنار ایران می‌جنگند و خانه و کاشانه‌شان زیر بمباران توپخانه و هواپیماهای ارتش بعث تکه پاره می­شده و در آتش می­سوخت، همزمان قاسملو از صدام برای مبارزه برای آزادی کردستان ایران امکانات دریافت می­کرد! کردهای عراقی با ایران بودند و امثال قاسملو، کنار صدام، اطلاعات کردهای عراقی را در اختیار حزب بعث می‌گذاشتند و از ارتش ایران جاسوسی می‌کردند. عبدالرحمن شرفکندی (برادر صادق شرفکندی، دبیر کل حدکا بعد از قاسملو که وی نیز در آلمان و در ماجرای میکونوس، به‌طور مشکوکی ترور شد) به همین دلایل، منتقد جدی قاسملو بوده است.[۲]

همچنین نباید فراموش کرد که قاسملو و حزب دموکرات کردستان درک صحیحی از روند تحولات سیاسی نداشتند. نه پیروزی انقلاب ۵۷ را پیش‌بینی و نه در مبارزات شرکت کرده بودند. با مسجل شدن فرار شاه و پیروزی انقلاب و نهضت مردم، قاسملو به عبدالله حسن‌زاده گفته بود «اگر به ایران نرویم سرمان بی کلاه می‌ماند».[۳] این امر نشان از کاسبی و فرصت‌طلبی این جریان است و نشان می‌دهد که عدم زندگی در ایران و داشتن درک و بینش صحیح، چه ضربات مهلکی به یک حزب و جریان سیاسی می‌زند. گفتنی است حسن‌زاده در پاییز ۱۳۵۸ به ایران بازگشت! بیان واقعیت در مورد قاسملو به جهت پیچیدیگی‌های رفتار و مواضع او و تغییرات مواضع سیاسی وی، همکاری با امنیتی‌ترین دستگاه‌های اطلاعاتی از جمله ساواک، گروه‌های امنیتی در پراگ، دستگاه‌های جاسوسی و ضد جاسوسی کمونیستی در اروپای غربی و شرقی و استخبارات صدام و سازمان مجاهدین خلق، بسیار دشوار است و نیاز به پژوهش همه‌جانبه و طولانی دارد، اما آنچه که عیان است، عدم محکومیت جنایت حلبچه به دلیل وابستگی به صدام است.

در همین زمینه، «مهدی خان‌بابا تهرانی» دوست توده‌ای نزدیک قاسملو از پیشنهاد صدام به قاسملو، درخصوص اعلام استقلال کردستان از ایران پرده برمی‌دارد و به صراحت از اعلام حمایت صدام سخن به میان آورده است. وی گفته بود صدام پس از تشریح اوضاع ایران در داخل و خارج، به قاسملو گفته الان ایران بسیار در جنگ ضعیف شده و شما اگر استقلال کردستان را اعلام کنید از شما حمایت می‌کنیم.

در مورد جنایت صدام در حلبچه نیز عرفان قانعی‌فرد در یادداشتی نوشته است[۴] که قاسملو به شدت در پی تکذیب و ایجاد تشکیک در جنایات صدام بوده است و کردها را فراموش کرده بود. قانعی‌فرد نوشته که: «پس از وقوع ماجرای حلبچه، قاسملو در مصاحبه با کل‌العرب، گفت تعداد زیادی از مردم آنجا تلف شده‌اند. نه اینکه قاسملو بپذیرد که علیه کردها در عراق از بمب شیمیایی استفاده شده است. از وی سؤال می‌شود رادیو بی.بی.سی از قول شما گفت که عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده است. قاسملو می‌گوید: «بنده این خبر را تکذیب نموده‌ام. هنگامی که از من درباره کاربرد سلاح‌های شیمیایی سؤال شد، پاسخ دادم کاربرد سلاح‌های شیمیایی را به‌طور کامل مطالعه می‌نمایم و بعد از مطالعه گزارش‌های هیئت اعزامی سازمان ملل متحد به شمال عراق، هیچ‌گونه نشانه‌ای دال بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی مشاهده نکردم و نظر به این‌که ما فاصله بسیار نزدیکی با منطقه درگیری‌ها داریم، اثری از این سلاح‌ها مشاهده ننموده‌ایم»! اما هفت‌ماه پس از آن فاجعه وحشتناک انسانی که ۵۰۰۰ نفر کُرد در آن کشته شده بودند، قاسلو در اظهاراتی عجیب و مضحک مدعی شده بود ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرده است! وی گفته بود: «رژیم ایران دو بار از سلاح‌های شیمیایی علیه کردها استفاده کرد. بار اول در ۱۹۸۲ و بار دوم در ۱۹۸۷ روزی که حزب ما تأسیس شد، آنها با تمام قوا مقر اصلی ما را مورد هجوم قرار دادند و از سلاح‌های شیمیایی علیه ما استفاده کردند. برخی از گروه‌های کرد عراقی مفهوم و اهمیت جنگ بین ایران و عراق را درک نمی‌کنند، ما به آنها بیشتر نزدیک بودیم و می‌دانستیم اگر عراق در جنگ پیروز شود، به نفع کردها تمام خواهد شد و چنانچه ایران بر عراق پیروز شود، سلاح خود را به طرف کردها نشانه‌گیری خواهد کرد». در همان مصاحبه (۳/۱۰/۱۹۸۸) می‌گوید: «اولین قانون در دنیا که موجودیت ملت کُرد را با این صراحت به رسمیت می‌شناسد، قانون عراق است. تفاوت‌های زیادی بین عراق و ایران وجود دارد. رژیم ایران موجودیت ملت کرد را به رسمیت نمی‌شناسد. تا آنجایی که من اطلاع دارم، رهبران عراق، مشکلات کردها را به خوبی درک می‌کنند. عراق تنها کشوری است که زمینه مذاکره و تفاهم با کردها را فراهم ساخته است!»

این پاراگراف طولانی، به خوبی موضع قاسملو را بیان کرده است. او به قاتل کردها، صفت «مذاکره‌کننده با کردها» را داده است. هیچ منبعی، حتی عراقی و آمریکایی، ایران را متهم به استفاده از سلاح شیمیایی نکردند، جز حزب آقای قاسلمو! او که حقوق صدام را دریافت می‌کرد به روشنی، به کردها پشت کرد و در مقابل قاتل، از مردم حمایت نکرد.


[۱] . چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، حزب دموکرات کردستان، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸، ص ۸. 

[۲] . چیشتی مجیور، عبدالرحمن شرفکندی، ترجمه بهزاد خوشحالی، صفحه ۸۳۵

[۳] . نیم قرن مبارزه، عبدالله حسن‌زاده، ترجمه حامد رشیدی زرزا،  1374

مروری بر مواضع عبدالرحمن قاسملو در مورد جنایت حلبچه

حلبچه در ۱۶ مارس ۱۹۸۸ توسط رژیم صدام بمباران شیمیایی شد که بر اثر آن بیش از ۵ هزار غیرنظامی کشته و بیش از ۱۵ هزار نفر نیز رخمی شدند. مدت کوتاهی پس از این بمباران، مسعود بارزانی و جلال طالبانی در برابر دوربین‌ها با صدام دست دادند، که این واکنش منفعلانه، سبب تعجب و حیرت شدید کردها و جهانیان شد. عبدالرحمن قاسملو نیز در آن زمان مشاور دولت صدام بود و حتی به صورت شفاهی نیز این جنایت را محکوم نکرد. منابع خبری و تحقیقی اسناد متعددی را فاش کرد‌ه‌اند که نشان می‌دهد قاسملو در آن زمان از دولت عراق حقوق می‌گرفته است. در این یادداشت کوتاه، به مواضع او در خصوص عراق، صدام و جنایات رژیم بعث پرداخته‌ایم.

«عبدالرحمن قاسملو» رئیس حزب دموکرات کردستان ایران موسوم به حدکا بود. قاسملو به‌عنوان یکی از نمایندگان سکولار و لائیک مجلس خبرگان قانون اساسی (پس از انقلاب ۵۷)، از جمله افرادی بود که با سقوط جمهوری مهاباد (در سال ۱۳۲۴؛ جمهوری که سودای خودمختاری و تجزیه ایران را در سر داشت و با کمک شوروی به قدرت رسیده بود) وارد فعالیت حزبی و تشکیلاتی شد. او بعد از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ به طور جدی کار سیاسی خود را آغاز کرد و در زمان دبیرکلی وی بود که همکاری حدکا و حزب بعث عراق به سطح قابل توجهی رسید. مقر مرکزی حدکا نیز پیشتر به عراق منتقل شده بود. تا سال ۱۳۵۲ که وی به عنوان دبیر کل حدکا انتخاب شد، او درگیر ادامه تحصیل و نگارش مقالات و فعالیت‌های سیاسی بود.

از سال ۱۳۵۲ و آغاز دبیرکلی وی بعد از کنگره سوم حزب، فعالیت سیاسی و نظامی او در قالب حزب دموکرات کردستان ایران، شدت بیشتری یافت. با پیروزی انقلاب ۵۷ در ایران و بحران‌های متعدد قومی و جدایی‌طلبی در مناطق مرزی از جمله کردستان، نام قاسملو در کنار افراد و گروه‌های دیگری مانند عزالدین حسینی، کومله، هیئت حسن نیت شامل فروهر، صباغیان و سحابی شنیده شد. عدم موفقیت مذاکرات صلح میان دولت مرکزی و احزاب مسلح کردی، حمله عراق به ایران و… باعث اتفاقات جدیدی در مناطق کردنشین ایران شد.

قاسملو در این میان بعنوان دبیرکل حدکا، در مناطق کردنشین، نسبتا مطرح بود. وی در سال ۱۳۶۰ و در زمان جنگ عراق و ایران و در اوج تنش‌های داخلی میان احزاب مختلف و دولت نوپای جمهوری اسلامی، عضو شورای موسوم به «شورای ملی مقاومت» شد. رئیس این شورا که مجمع همه مخالفان دولت انقلابیِ ایران بود، ابتدا بنی‌صدر و سپس مریم رجوی (از سال ۱۳۷۲) است. این اقدام وی، به شدت به محبوبیت او ضربه زد و باعث طرح انتقادات جدی علیه او شد. زیرا قاسملو با این عضویت همه ادعاهای پیشین مبنی بر حمایت از مردم، ایران و صلح را زیر سوال بُرد. چون شورای ملی مقاومت، متهم به عملیات تروریستی، کشتار مردم عادی و حتی همراهی با عراق بود.

قاسملو، سمت چپ

عبدالله حسن‌زاده، از سران حزب دموکرات کردستان ایران نیز در کتاب خاطرات خود، به همکاری نزدیک سازمان مجاهدین خلق و حزب دموکرات اذعان کرده است.

منبع: نیم قرن کوشش و مبارزه، خاطرات عبدالله حسن‌زاده، از سران حزب منحله دموکرات کردستان.

در جریان حمله ارتش عراق به ایران، باز هم پای کردها به میان آمد. دلیل این امر نیز رویکرد برخی احزاب کُردی و نزدیکی مناطق کردنشین ایران به مرز عراق بود. دولت ایران انتظار داشت که گروه‌های کُردی در مقطع جنگ، فارغ از تمایلات خاص برای خودمختاری و مخالفت با دولت مرکزی، با حکومت تازه تاسیس علیه تجاوز عراق همکاری کنند. به خصوص آنکه ایران شاهد بهره‌برداری صدام از احزاب و تشکل‌هایی مانند حزب دموکرات کردستان ایران علیه خود بود. در اسفند سال ۱۳۵۸ و اوج تحرکات عراق علیه ایران پیش از شروع جنگ، عبدالله حسن‌زاده (دبیر کل حدکا بعد از قاسملو و شرف‌کندی) به بغداد احضار شده و دستورات جدیدی دریافت می‌کند (ئاله کوک، خاطرات غنی بلوریان، صفحه ۴۱۰). پذیرش این دستورات که تماماً بر ضد کردها و ایران بود، به معنای سرسپردگی مطلق حدکا به عراق و رژیم بعثی است که قتل عام کردها را در کارنامه خود دارد.

غنی بلوریان کادر باسابقه حدکا که ۲۵ سال در زندان ساواک شکنجه شده بود، محمد امین سراجی و فاروق کیخسروی، با این وابستگی و اطاعت مخالف بودند و علیرغم پذیرش این دستورات توسط قاسملو و نزدیکانش، از حدکا جدا شدند و نام «حزب دموکرات کردستان ایران پیروان کنگره چهارم» را برخود نهادند. وابستگی و اطاعت قاسملو به صدام تا آنجا بود که در جریان جنایت حلبچه و سردشت، حدکا و قاسملو، سکوت کرده بودند و از حقوق کردها، سخن نمی‌گفتند. غنی بلوریان منتقد جدی مشی مسلحانه قاسملو و از جمله کسانی بود که پس از دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی در قم، در رفراندوم تعیین نظام شرکت کرده بود.

غنی بلوریان

غنی بلوریان در اواخر عمر

در همین زمینه لازم به ذکر است که بعد از کودتای ۲۸ مرداد، عبدالرحمن قاسملو و غنی بلوریان به دلیل ارتباط حدکا و حزب توده دستگیر شدند. قاسملو به علت همکاری و انتشار نام عده زیادی از اعضای حزب آزاد شد، اما بلوریان تا سال۱۳۵۷ در زندان ماند.[۱]

تناقضات قاسملو در زمینه حمایت از حقوق کردها و فعالیت سیاسی- نظامی برای خودمختاری آنها، آنجا نمایان شد که درست زمان جنگ ایران و عراق و در شرایطی که مردم ایران از جمله کردها تحت فشار شدید صدام هستند و کردهای عراقی در کنار ایران می‌جنگند و خانه و کاشانه‌شان زیر بمباران توپخانه و هواپیماهای ارتش بعث تکه پاره می­شده و در آتش می­سوخت، همزمان قاسملو از صدام برای مبارزه برای آزادی کردستان ایران امکانات دریافت می­کرد! کردهای عراقی با ایران بودند و امثال قاسملو، کنار صدام، اطلاعات کردهای عراقی را در اختیار حزب بعث می‌گذاشتند و از ارتش ایران جاسوسی می‌کردند. عبدالرحمن شرفکندی (برادر صادق شرفکندی، دبیر کل حدکا بعد از قاسملو که وی نیز در آلمان و در ماجرای میکونوس، به‌طور مشکوکی ترور شد) به همین دلایل، منتقد جدی قاسملو بوده است.[۲]

همچنین نباید فراموش کرد که قاسملو و حزب دموکرات کردستان درک صحیحی از روند تحولات سیاسی نداشتند. نه پیروزی انقلاب ۵۷ را پیش‌بینی و نه در مبارزات شرکت کرده بودند. با مسجل شدن فرار شاه و پیروزی انقلاب و نهضت مردم، قاسملو به عبدالله حسن‌زاده گفته بود «اگر به ایران نرویم سرمان بی کلاه می‌ماند».[۳] این امر نشان از کاسبی و فرصت‌طلبی این جریان است و نشان می‌دهد که عدم زندگی در ایران و داشتن درک و بینش صحیح، چه ضربات مهلکی به یک حزب و جریان سیاسی می‌زند. گفتنی است حسن‌زاده در پاییز ۱۳۵۸ به ایران بازگشت! بیان واقعیت در مورد قاسملو به جهت پیچیدیگی‌های رفتار و مواضع او و تغییرات مواضع سیاسی وی، همکاری با امنیتی‌ترین دستگاه‌های اطلاعاتی از جمله ساواک، گروه‌های امنیتی در پراگ، دستگاه‌های جاسوسی و ضد جاسوسی کمونیستی در اروپای غربی و شرقی و استخبارات صدام و سازمان مجاهدین خلق، بسیار دشوار است و نیاز به پژوهش همه‌جانبه و طولانی دارد، اما آنچه که عیان است، عدم محکومیت جنایت حلبچه به دلیل وابستگی به صدام است.

در همین زمینه، «مهدی خان‌بابا تهرانی» دوست توده‌ای نزدیک قاسملو از پیشنهاد صدام به قاسملو، درخصوص اعلام استقلال کردستان از ایران پرده برمی‌دارد و به صراحت از اعلام حمایت صدام سخن به میان آورده است. وی گفته بود صدام پس از تشریح اوضاع ایران در داخل و خارج، به قاسملو گفته الان ایران بسیار در جنگ ضعیف شده و شما اگر استقلال کردستان را اعلام کنید از شما حمایت می‌کنیم.

در مورد جنایت صدام در حلبچه نیز عرفان قانعی‌فرد در یادداشتی نوشته است[۴] که قاسملو به شدت در پی تکذیب و ایجاد تشکیک در جنایات صدام بوده است و کردها را فراموش کرده بود. قانعی‌فرد نوشته که: «پس از وقوع ماجرای حلبچه، قاسملو در مصاحبه با کل‌العرب، گفت تعداد زیادی از مردم آنجا تلف شده‌اند. نه اینکه قاسملو بپذیرد که علیه کردها در عراق از بمب شیمیایی استفاده شده است. از وی سؤال می‌شود رادیو بی.بی.سی از قول شما گفت که عراق از سلاح‌های شیمیایی استفاده کرده است. قاسملو می‌گوید: «بنده این خبر را تکذیب نموده‌ام. هنگامی که از من درباره کاربرد سلاح‌های شیمیایی سؤال شد، پاسخ دادم کاربرد سلاح‌های شیمیایی را به‌طور کامل مطالعه می‌نمایم و بعد از مطالعه گزارش‌های هیئت اعزامی سازمان ملل متحد به شمال عراق، هیچ‌گونه نشانه‌ای دال بر استفاده از سلاح‌های شیمیایی مشاهده نکردم و نظر به این‌که ما فاصله بسیار نزدیکی با منطقه درگیری‌ها داریم، اثری از این سلاح‌ها مشاهده ننموده‌ایم»! اما هفت‌ماه پس از آن فاجعه وحشتناک انسانی که ۵۰۰۰ نفر کُرد در آن کشته شده بودند، قاسلو در اظهاراتی عجیب و مضحک مدعی شده بود ایران از سلاح شیمیایی استفاده کرده است! وی گفته بود: «رژیم ایران دو بار از سلاح‌های شیمیایی علیه کردها استفاده کرد. بار اول در ۱۹۸۲ و بار دوم در ۱۹۸۷ روزی که حزب ما تأسیس شد، آنها با تمام قوا مقر اصلی ما را مورد هجوم قرار دادند و از سلاح‌های شیمیایی علیه ما استفاده کردند. برخی از گروه‌های کرد عراقی مفهوم و اهمیت جنگ بین ایران و عراق را درک نمی‌کنند، ما به آنها بیشتر نزدیک بودیم و می‌دانستیم اگر عراق در جنگ پیروز شود، به نفع کردها تمام خواهد شد و چنانچه ایران بر عراق پیروز شود، سلاح خود را به طرف کردها نشانه‌گیری خواهد کرد». در همان مصاحبه (۳/۱۰/۱۹۸۸) می‌گوید: «اولین قانون در دنیا که موجودیت ملت کُرد را با این صراحت به رسمیت می‌شناسد، قانون عراق است. تفاوت‌های زیادی بین عراق و ایران وجود دارد. رژیم ایران موجودیت ملت کرد را به رسمیت نمی‌شناسد. تا آنجایی که من اطلاع دارم، رهبران عراق، مشکلات کردها را به خوبی درک می‌کنند. عراق تنها کشوری است که زمینه مذاکره و تفاهم با کردها را فراهم ساخته است!»

این پاراگراف طولانی، به خوبی موضع قاسملو را بیان کرده است. او به قاتل کردها، صفت «مذاکره‌کننده با کردها» را داده است. هیچ منبعی، حتی عراقی و آمریکایی، ایران را متهم به استفاده از سلاح شیمیایی نکردند، جز حزب آقای قاسلمو! او که حقوق صدام را دریافت می‌کرد به روشنی، به کردها پشت کرد و در مقابل قاتل، از مردم حمایت نکرد.


[۱] . چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، حزب دموکرات کردستان، ج ۱، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، ۱۳۷۸، ص ۸. 

[۲] . چیشتی مجیور، عبدالرحمن شرفکندی، ترجمه بهزاد خوشحالی، صفحه ۸۳۵

[۳] . نیم قرن مبارزه، عبدالله حسن‌زاده، ترجمه حامد رشیدی زرزا، ۱۳۷۴

[۴].khabaronline.ir/news/282653