18 مرداد 1400
رابطه ساواک با اینتلیجنت سرویس
ایران به لحاظ جغرافیایی در تقاطع چهارراه بینالمللی واقع شده است. در طول تاریخ چند هزار ساله، غربیان برای رسیدن به چین از ایران عبور میکردند و کاروانهای تجاری که از چین میآمدند پس از عبور از ایران به آسیای صغیر و اروپا و یا به شبه جزیره و شمال آفریقا میرفتند.
این موقعیت مهم سیاسی و جغرافیایی باعث دو رویکرد میشد یا گذرگاه فاتحان و جنگ افروزان همچون مغولان و تیموریان میشد و یا باعث تجارت و انتقال فرهنگ به اقصینقاط جهان میگردید.
در قرون جدید کشورهای استعمارگر جهانی از جمله بریتانیا، سوئد، اسپانیا، پرتغال، فرانسه و بعدها روسیه تزاری برای عملی نمودن برنامههای توسعهطلبانه خود متوجه ایران شدند و ضرر و زیانهای زیادی به ایران وارد نمودند. با روی کار آمدن پهلویها در ایران این چرخه به شکل نوین وجود داشت و حاکمان ایران بازیچه دست قدرتهای جهانی شدند و در راستای منافع بیگانگان با آنان رابطه برقرار کردند و برنامههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، نظامی و اطلاعاتیشان را بر اساس منافع آنان تنظیم نمودند. ایجاد سیستم اطلاعاتی ساواک در ایران نیز در راستای منافع غربیان شکل گرفت و توسعه این روابط برای تحکیم موقعیت رژیم پهلوی برای ادامه حکومت آن رژیم و تأمین منابع بیانگان تعریف شده بود. آموزش، تجهیز ساواک و تبادل اطلاعات بین ساواک و سایر سرویسهای اطلاعاتی غربی از جمله سیا، موساد و اینتلیجنت سرویس نیز خارج از این چارچوب نبود. لذا پس از تأسیس ساواک در اواخر سال 1335، به اشکال مختلف به تقویت آن پرداختند و کشورهای مختلف عربی از جمله انگلستان به برقراری رابطه با ساواک اقدام نمودند.
از زمانی که هندوستان بزرگ (شامل هندوستان، پاکستان، بنگلادش و کشمیر) مستعمره انگلیس شد، دو کشور ایران و افغانستان که مرز مشترک با روسیه تزاری و بعداً شوروی کمونیست داشتند برای انگلستان اهمیت حیاتی درجه اول یافتند و حریمی برای جلوگیری از توسعهطلبی روسیه تلقی شدند. پتر کبیر در وصیت خود وصول به «آبهای گرم» خلیج فارس و بحر عمان را عامل کلیدی در توسعه جهانی امپراتوری روسیه ذکر کرده بود... به همین دلیل امپراتوری بریتانیا برای جلوگیری از توسعهطلبی رقیب روس خود در طول تاریخ میکوشید تا راه حرکت روسیه را به جنوب رد کند. اگر به تاریخ استعمار بریتانیا مراجعه کنیم، میبینیم که اگر در شمال ایران گاهی قدرت انگلیسیها بر روسیه نمیچربید، در استانهای شرقی و جنوبی و مرکزی و تهران، ترتیبات محکمی برای جلوگیری از نفوذ روسیه داده بود. طبیعی است که انگلستان برای تحقق اهداف خود در ایران به اطلاعات دقیق و شناخت عمیق و همه جانبه و شبکههای جاسوسی گسترده نیاز داشت و به علاوه و به خصوص باید حمایت و وفاداری حکام محلی و سران ایلات و عشایر این مناطق را جلب مینمود، لذا آنها را مورد توجه دقیق قرار داد، تا آنجا که توانست آنها را خرید و به شدت حمایت و ثروتمند نمود و در جایی که نتوانست آنها را از بین برد و نابود کرد، مهمترین خاندانهای معروف وابسته با انگلستان که کارکرد اطلاعاتی داشتند، شیخ خزعل[1]، در خوزستان، قوامالملک شیرازی در فارس، شوکتالملک علم در شرق، جنوب خراسان و سیستان و بلوچستان، صارمالدوله در اصفهان، خانواده خاناکبر در گیلان، اسعد بختیاری در بختیار، خاندان قراگوزلو و زاهدی در همدان و در تهران، انگلستان تعدادی سیاستمدار حرفهای تربیت کرده بود که استعداد وکالت و وزارت و صدارت داشتند و همه پستهای کلیدی را به خود اختصاص میدادند تعداد آنها بسیار زیاد بود، از قبیل محمود جم، منصورالملک و غیره و غیره[2]. پس از جنگ جهانی اول و شروع جنگ سرد بین شرق و غرب، ایران به عنوان کشور هم مرز با اتحاد جماهیر شوروی مورد توجه قدرتهای مسلط جهانی از جمله همسایه شمالی، بریتانیا و آمریکا قرار گرفت و بریتانیا با بهرهبرداری از دلمشغولیهای بلشویکها در مسائل داخلی رضاخان را طی کودتایی به قدرت رساند تا بتواند از طریق او به اهدافشان در منطقه برسند. رضاخان طی سلطنت 16 سالهاش سعی نمود آمال و برنامههای بریتانیا را در ایران برآورده نماید. اما با شروع جنگ جهانی دوم و شکست بلوک متفق از آلمان و پیشروی هیتلر تا پشت دروازههای استالینگراد، یک بار دیگر ایران مورد توجه قرار گرفت و با توجه به گرایش رضاخان به آلمان هیتلری ایران اشغال، رضاخان برکنار و پسرش را به سلطنت رساندند و ایران به پلی برای کمک رسانی به شورویها تبدیل گردید. نفوذ اطلاعاتی انگلیس در ایران به نقطه اوج خود رسید و فرصتی برای غربیها به وجود آورد تا مجدداً از ایران برای اهداف سیاسی، اطلاعاتی و ... خود استفاده نمایند. اگر چه بعد از پایان جنگ نیروهای اشغالگر در شمال و جنوب به تدریج ایران را تخلیه کردند اما نفوذ اطلاعاتی آنان همچنان پابرجا بود. لذا در ادامه برای تقویت ایران در مقابل همسایه شمالی ارتباطشان گسترش یافت. بویژه در زمینه سیاسی، اقتصادی و اطلاعاتی با ایران زیرا غربیان نگران نفوذ اتحادیه جماهیر شوروی در ایران بودند و برای مقابله بهتر به تجهیز نظامی و اطلاعاتی ایران پرداختند و پس از سپری شدن دوران بحرانهای بنیانبرافکن دهه 20 و جنبش ملی شدن نفت و کودتای 28 مرداد 1332 ضرورت ایجاد سیستم اطلاعاتی مستقل و قوی برای مقابله با بلوک شرق ـ مبارزین مسلمان مخالفان داخلی به تقویت هر چه بیشتر محمدرضا پهلوی پرداختند اما بریتانیای پس از جنگ توان قبل از جنگ برای حضوری قوی در ایران را نداشت و میدان را به آمریکا وانهاد و ساواک بر اساس سیستم سازمان سیاسی آمریکا تشکیل و شروع به کار نمود. اما به دلایل مختلف از جمله ترس محمدرضا از آمریکاییها و نفوذ غیرقابل کنترل آن کشور در ارتش، سیاست و اقتصاد و ... ایران، بریتانیا را بر آن داشت برای بیبهره نبودن از خوان گسترده ایران مجدداً روابط اطلاعاتی و امنیتی خود را با رژیم و ساواک تجدید و گسترش دهد تا از این بیشتر از سازمانهای جاسوسی سیا و موساد عقب نماند. لذا به طور رسمی با ساواک ارتباط برقرار نمود.
زمان و سطح ارتباطات طولانی و گسترده بود و دو طرف از توانمندیهای یکدیگر استفاده میکردند. در این نوشته سعی میشود به ابعاد مختلف و جزئیات این ارتباطات بپردازیم.
1ـ سوابق همکاری اطلاعاتی ایران و انگلستان در دوره رضاخان
در دوران قاجار دستگاه اطلاعاتی و امنیتی سازمان یافته وجود نداشت و در واقع در دوران رضاشاه نیز وضع تفاوت اساسی با زمان قاجار نداشت و انگلیسیها شاید به عمد، حتی تشویق هم نکردند که به سازمان اطلاعاتی و امنیتی توجه شود.[3]
لذا کار اطلاعاتی به طور ناقص توسط شهربانی و رکن 2 ارتش ـ کارمند اطلاعاتی ـ و در سفارتخانههای ایران در کشورهای هدف نیز کارها توسط وزارت امور خارجه انجام میگرفت... در دورانهای طولانی نیز ژاندارمری جزء ارتش، ولی مجزا و تابع ارتش بود و رکن 2 ارتش کار ضداطلاعاتی ارتش و ژاندارمری، هر دو در مسائل اطلاعاتی، اطلاعات انگلیسها داشت، که در موارد مهم مانند جریان تیمورتاش، به رضاخان کمک میرساند.[4]
2ـ انگلیسیها و دفتر ویژه اطلاعات
اساس روابط اطلاعاتی ایران و انگلستان از سفر سال 1338 شاه به آن کشور شروع شد. مبنای این ارتباط مذاکرات شاه با ملکه انگلیس بود، شاه از ملکه سئوال میکند که شما چگونه از اخبار مملکت خود و دنیا به طور روزانه مطلع میشوید؟ و میافزاید: هر روز 400ـ500 برگ گزارش برای من میفرستند، در روز که کار دارم و در شب هم وقت مطالعه ندارم، لذا دستور میدهم در حضور خودم این گزارشها را در بخاری بسوزانند. ملکه توضیح داد که حل مسئله بسیار ساده است و ما حدود 70 سال است که برای این کار سازمان ویژهای داریم که همین 400ـ500 برگ را به 2ـ3 برگ تبدیل میکند و روزانه فقط در دو نسخه به اطلاع من و نخستوزیر میرسانند. کشور انگلستان و ملکه در این زمان آمریکا را فعال مایشاء در مسائل اطلاعاتی ایران میدیدند.
این موضوع را فرصت خوبی برای برقراری ارتباط اطلاعاتی با رژیم تشخیص دادند و پیشنهاد همکاری و آموزش نیرو در این زمینه را به شاه میدهند و شاه نیز از آن استقبال و پس از مراجعت به ایران فردوست را به شاپور ریپورتر آشنا و مقدمات کار که سفر فردوست به انگلستان بود[5] انجام و او به لندن میرود و پس از طی دوره لازم مراجعت و دفتر ویژه اطلاعات را راهاندازی میکند.[6]
3ـ انگلیسیها و شبکه ماهوتیان
انگلیسیها برخلاف آمریکاییها که به سازمان اطلاعاتی متمرکز، حجیم، پرتظاهر و طبعاً نیمه علنی از نوع سیا، اعتقاد ندارند و برعکس سازمان کوچک و غیرمتمرکز و در حد اعلای اختفاء را ترجیح میدهند. در مورد شبکههای اطلاعاتی انگلیس در ایران نیز چنین بود و آنها یک تشکیلات را برای کسب خبر کافی نمیدانستند و در اهداف هم گاه چند شبکه موازی، که از یکدیگر هیچ اطلاعی نداشتند، ایجاد میکردند. شمال ایران به علت همجواری با شوروی از جمله این اهداف بسیار مهم برای انگلیسیها بود. آنها در این منطقه از دو کانال کسب خبر میکردند: اول شبکه رسمی و نیمه علنی ساواک در نواحی شمالی کشور که کلیه اطلاعات را به MI-6 و همچنین به سیا و سرویس اطلاعاتی اسرائیل میداد و دوم شبکه سرتیپ ماهوتیان. سازمان اخیر مستقیماً توسط MI-6 ایجاد شد. نخستین شبکه مخفی اطلاعاتی انگلیس در ایران که تحت نظارت فردوست در زمان قائممقامیاش قرار گرفت شبکهای بود که توسط ماهوتیان ایجاد شده بود.[7]
با آنچه در فوق ذکر شد میتوان ادعا نمود که اینتلیجنت سرویس از ابتدای تشکیل ساواک از طریق MI-6 با آن ارتباط داشته است و در زمینه ضدجاسوسی و ضدبراندازی و در مقابله با K.G.B با ساواک همکاری داشت. اما از آنجایی که این ارتباط تنهایی بوده، چنین تلقی گردید که ارتباطی با هم نداشتهاند.
4ـ سازمان بیسیم
سازمان بیسیم نیز احتمالاً از نتایج مذاکرات و توافقات شاه و ملکه انگلیس در سال 1338 بود. این سازمان کاملاً مخفی بود که انگلیسیها بر اساس تجربیات نهضت مقاومت فرانسه به تدوین آییننامه آن پرداخته و در مرحله اول در خاک انگلستان و ایرلند به تشکیل آن دست زده و سپس به ایجاد آن در برخی کشورهای موردنظر پرداختند. این آییننامه چنین بود که در شرایط صلح باید به تدریج خانههای امن در سراسر کشور با پوشش بسیار بالا و در نهایت اختفاء تهیه شود. در هر خانه یک یا دو بیسیم بسیار قوی در جاسازی کاملاً مناسب و غیرقابل کشف مستقر شود. در هر خانه یک بیسیمچی ورزیده با خانوادهاش در پوشش کاملاً موجه سکنی داده شود تا در طول سالها در محیط خود کاملاً جا بیفتد.
به تدریج در نقاط معین «دفینه»هایی شامل سکه طلا و اسلحه نیز پنهان شود. پس از اشغال کشور توسط نیروی دشمن، این پایگاههای بیسیم به مراکز واحدهای مخفی ارتش آزادیبخش تبدیل میشود و هر واحد میتواند با دسترسی به دفینهها، که نقش آن از مرکز اطلاع داده میشود، امکانات مالی و تسلیحاتی خود را تأمین کند و به عملیات پارتیزانی دست زند و در عین حال از طریق بیسیم فعالیت اطلاعاتی بالایی را انجام دهد.
در مورد ایران، انگلیسیها سازمان بیسیم را به عنوان طرحی برای مقابله با اشغال شمال کشور توسط شوروی ارائه دادند. بدینترتیب، توسط یک ستاد مرکزی که در تهران مستقر بود و زیر نظر MI-6 کار میکرد پایگاههای مخفی بیسیم در مشهد، گنبد، گرگان، ساری، رشت، تبریز و اصفهان ایجاد شده بود. این پایگاهها توسط بیسیمهای بسیار قوی با ایستگاه MI-6 در قبرس در ارتباط مدام بودند. ستاد مرکزی مستقر در تهران به عنوان مرکز سازماندهنده و هدایتکننده در زمان صلح تلقی میشد، ولی پس از سقوط ایران فرض بر این بود که نیروهای شوروی تنها موفق به اشغال استانهای شمالی کشور و تهران خواهند شد و لذا اصفهان در کنترل نیروهای طرفدار غرب و یا نیروهای نظامی غرب قرار خواهد گرفت. اگرچه سازمان بی سیم هزینههای خود را از ساواک اخذ مینمود اما با بدنه ساواک ارتباطی نداشت و کارهایش را رأساً انجام و نتایج به رئیس MI-6 سفارت تحویل میشد.[8] سازمان بی سیم تا انقلاب به فعالیت خود ادامه داد. در آذر 1357 بود که سرهنگ فروزین به دستور مأمور انگلیسی کلید مدارک سازمان که در دفتر ویژه و یا در ساختمان مرکزی موجود بود، از قبیل نتایج مخاطرات با قبرس و نظایر آن را تحویل گرفت و به عامل MI-6 سفارت داد.[9]
5ـ روابط ساواک با اینتلیجنت سرویس
موقعیت مهم جغرافیایی ایران، به عنوان مرکز ثقل تحولات خاورمیانه همسایگی ایران با شوروی در شمال، کشورهای حاشیه خلیج فارس در جنوب و منابع سرشار. مجموعه عواملی بودند که انگلستان نمیتوانست از کنار آن بیتفاوت رد شود و مواردی از ارتباط اطلاعاتی که پیش از این ذکر شد حکایت از اهمیت روابط اطلاعاتی ساواک و اینتلیجنس سرویس مینماید و اگر تا به حال نیز اقدام به برقراری ارتباط مستقیم ننموده بود حساب آن را باید به حساب ضعف او در مقابل آمریکا و یا ممانعت سازمان سیا دانست، لذا آنچه در اسناد ذکر شد. اولین ارتباطات سندی به سال 1346 برمیگردد ولی با این حال تعیین دقیق این ارتباطات نامشخص است. جالب اینکه سران اطلاعاتی رژیم پهلوی از جمله فردوست نیز اشارهای به ارتباط مستقیم ساواک با اینتلیجنس نکردهاند و اسناد موجود ارتباط، نیز محدود میباشد.
همانطور که پیش از این ذکر شد مبادلات و ارتباطات ساواک و اینتلیجنت سرویس وسیع و گسترده بود. این دو سرویس به لحاظ اطلاعاتی در حوزههای مهم جغرافیایی از جمله خاورمیانه شامل کشورهای حوزه خلیج فارس ـ عربستان، کویت، بحرین، قطر، امارات و عمان و سایر کشورهای عربی منطقه از جمله یمن، سوریه، فلسطین، لبنان، اردن و عراق بود. همچنین در شاخ آفریقا، از مصر، سودان، الجزایر، لیبی، اریتره، سومالی، جیبوتی و اتیوپی را شامل میشد. در شرق ایران و شبه قاره شامل هندوستان، پاکستان، افغانستان و تا حدودی بنگلادش را دربر میگرفت و مهمترین هدف نیز اتحاد جماهیر شوروی بود که مرزی 2200 کیلومتری با ایران داشت. علاوه بر جمعآوری اطلاعاتی راجع به مناطق جغرافیایی ذکر شده، موضوعات دیگری نیز که برای طرفین اهمیت حیاتی داشت که میتوان به مقوله تروریسم نیز اشاره کرد، دو سرویس علاقمند به همکاری و تبادل اطلاعات داشتند. حمایت از اکراد عراق نیز اهداف دو کشور محسوب میشد. موضوع دیگر همکاری دو سرویس در حوزه پشتیبانی اطلاعاتی بود، که موادی همچون مبادلات آموزشی و کمکهای فنی برای تقویت و بهرهبرداری بهتر در کار اطلاعاتی و فنیتر کردن ساواک برای مقابله با رقبای اطلاعاتی را میتوان ذکر نمود. لذا مباحث مطروحه فوق در این متن سعی میشود کلیه مبادلات و همکاریهای اطلاعاتی در سه موضوع: 1ـ سوابق و ارتباطات و همکاری برای تبادل راجع به کشورها 2ـ تروریسم و 3ـ همکاریهای آموزشی و فنی تعریف و تدوین نماییم.
5ـ جمعآوری از کشورها و سرویسهای حریف
عمده فعالیتهای ضدبراندازی اینتلیجنت سرویس با سرویسهای بلوک شرق به ویژه کا.گ.ب در اقدامات شبکه ماهوتیان و بیسیم خلاصه میشد که ماهیتاً مستقل توسط آن سرویس انجام و ساواک فقط نقش هماهنگی کننده و پشتیبانی داشت و مستقیماً در آن دخالت نداشت. اما درباره جمعآوری اطلاعات راجع به حوزههای نفوذ شوروی در کشورهای منطقه که گرایش به شوروی داشته و یا همپیمان آن کشور بودند از شبکههای فوق بود. ساواک با MI-6 فعالیت مشترک داشتند که میتوان به افغانستان و عراق اشاره کرد که در شرق ایران در کشور افغانستان کودتایی توسط عوامل کمونیستی صورت گرفت و محمد داود از کار برکنار و عناصر وابسته به شوروی حکومت را به دست گرفتند و در زمینههای نظامی و اقتصادی ارتباط برقرار نمودند.[10] و قبل از آن نیز کیسهای مشترک برای جمعآوری اطلاعات داشتند ولی پس از کودتا بیشتر شد زیرا این موضوع پیشرفت شوروی تلقی گردید و برای کنترل آن، ساواک و MI-6 به جمعآوری اطلاعات میپرداختند. در عراق نیز حکومتی وابسته و متمایل به شوروی روی کار آمد و حساسیت این دو کشور واقع شده در غرب و شرق برای ایران بسیار بود و سرویسهای بیگانه از جمله سیا، موساد و MI-6 نیز به تحولات این کشورها حساس بودند و به همین لحاظ اقدامات گوناگونی را اجرا نمودند که در ذیل به تفصیل به آن میپردازیم.
1ـ5ـ افغانستان
تا زمانی که انگلستان در شبه قاره حضور داشت سعی میکرد از نفوذ روسیه و بعداً اتحاد جماهیر شوروی به طرف جنوب جلوگیری نماید و برای عملی شدن این هدف حتی از جنگیدن نیز ملاحظهای نداشتند. اما روسها همیشه کم و بیش نفوذ خود را در شمال جبال هندوکش حفظ کردند ولی پس از استقلال هندوستان و تقسیم آن، دیگر انگلستان منافع قبلی را در افغانستان نداشت. اما شوروی بعد از تأسیس دنبال اشاعه ایدئولوژی کمونیسم بود. به همین دلیل افغانستان را نیز هدف توسعهطلبی خود قرار داد. ابتدا روسها خود را به محمد ظاهر ـ شاه افغانستان ـ و رجال دربار کابل نزدیک کردند و علاوه بر انجام فعالیتهای عمرانی و سرمایهگذاری در شمال جبال هندوکش، شمال و جنوب افغانستان را به وسیله جاده اساسی کوهستانی وصل نمودند و راه نفوذ به جنوب را هموار کردند. سپس به تدریج به آموزش کادر ارتش افغانستان پرداختند و حدود 90% افسران و درجهداران افغانستان را در شوروی آموزش نظامی دادند.[11] موضوعی که اسناد تبادل مؤید آن میباشد:
اعزام دانشجویی خلبانی به شوروی
از بین 180 نفر از فارغالتحصیلان دبیرستانهای افغانستان که به منظور آموزش فنی خلبانی در نظر گرفته شده بودند 59 نفر در آزمایشات قبول شدند. قرار است این عده از تاریخ 2/1/2536 در دانشکده افسری آموزشهای مقدماتی را طی نموده و سپس به شوروی اعزام گردند.[12] بنابراین واضح شد که شوروی یکهتاز میدان افغانستان است... و روشن بود که آمریکاییها دست روسها را در افغانستان بازگذاردهاند تا در ازای آن ایران را حفظ کنند. برکناری ظاهرشاه توسط محمود داود که رابطه حسنهای با شاه داشت باعث نگرانی رژیم پهلوی شد و به مقابله با او برآمد.[13] اما کودتا علیه داود توسط احزاب کمونیستی در افغانستان بر نگرانی رژیم پهلوی افزود و تبانی و توافق سازمان سیا و کا.گ.ب برای روی کار آمدن احزاب کمونیستی نیز توسط رابط MI-6 تأیید و به اطلاع ساواک رسید: نماینده سرویس انگلستان در کویت در تاریخ 10 مه 1978 (20/2/2537) با عبدالستار شالیزی (معاون سابق نخستوزیر و وزیر کشور افغانستان در زمان سلطنت محمد ظاهرشاه) در یک میهمانی در کویت ملاقات نمود. در این ملاقات شالیزی اظهار داشت مدارک مثبتی دارد که شوروی در کودتای اخیر افغانستان دست داشته و در طرحریزی آن شرکت نموده است. نامبرده ضمناً ادعا کرد «سیا» احتمالاً قبل از شروع کودتا در جریان آن اطلاع داشته و در برابر گرفتن امتیازاتی در مناطق دیگر دنیا از شوروی در این مورد سکوت اختیار نمود.[14] سندی دیگر جزئیات کودتا را بیان میکند.[15]
ایران در زمان رژیم پهلوی مسائل دیگری نیز در افغانستان داشت از جمله میتوان به دخالت درباریان در قاچاق مواد مخدر و ترانزیت آن از طریق ایران به اروپا، بلوچهای افغانی و ارتباط آنان با بلوچهای پاکستان و ایران، رود هیرمند و مسئله تقسیم آب آن اشاره نمود.[16]
2ـ5ـ پاکستان
روابط ساواک با سرویس پاکستان بسیار خوب بود و نیازی به کارهای اطلاعاتی عمیق نبود و هر آنچه لازم داشت از آنها میگرفت و از طریق پیمان سنتو نیز کارهای مشترکی انجام میگرفت که اینتلیجنت سرویس نیز در آن دخالت داشت.[17] تنها مسئله مهم راجع به پاکستان بلوچهای تجزیهطلبی بودند که توسط دشمنان ایران از جمله عراق تقویت و سازماندهی میشدند[18] و ساواک در این زمینه با MI-6 مبادلاتی داشت و سعی میکرد از توان اطلاعاتی آنان در عراق برای جمعآوری روی این گروه استفاده نماید.[19]
پاکستان از منظر دیگر نیز مورد توجه ایران و بریتانیا بود و آن حایل بودن این کشور بین ایران و شبه قاره هند بود. هندوستان با افغانستان و شوروی رابطه حسنه داشت و همچنین اختلافات سیاسی و ارضی پاکستان با هندوستان[20] و بنگلادش باعث شده بود دو سرویس چتر اطلاعاتی خود را در منطقه فعال نموده و راجع به هندوستان و بنگلادش نیز تبادل اطلاعات داشته باشند.[21]
3ـ5ـ عراق
کشور عراق نیز به دلایل گوناگون برای رژیم پهلوی مهم بود و انگلستان نیز در زمانی در آنجا حکومتهای دستنشانده داشت اما پس از کودتای سرتیپ عبدالکریم قاسم و سقوط رژیم سلطنتی آن کشور به بلوک شرق و شوروی گرایشی یافت و پس از شوروی و افغانستان، سومین کشور با گرایش به بلوک شرق در عراق رأس حکومت قرار گرفت. این اتفاق باعث تشدید اختلافات ایران و عراق گردید و اختلافات ارضی گذشته مزید علت بود. لذا روابط دو کشور تیره شد و رقابت برای فعالیت یکدیگر شروع و گروههای مخالف تقویت شدند و در این میان بلوک غرب نیز کودتای قاسم را پیشرفت مواضع شوروی در منطقه تلقی نمود و با توسعه فعالیت کمونیستها در عراق ثبات منطقه به نفع غرب را به خطر انداخت. لذا آمریکا و انگلیس به تقویت رژیم محمدرضا و رژیم اردن دست زدند ولی همزمان نیز تلاشهایی صورت گرفت تا با نفوذ در ارتش عراق به تدریج نیروهای متمایل به شوروی و ناسیونالیستها پس زده شوند. بدین ترتیب، قدم به قدم راه برای صعود صدام حسین هموار شد.[22] موضوعی که کشورهای منطقه را بیش از چهار دهه به خود مشغول کرد و موجب چندین جنگ ویرانگر شد، در این بین بررسی رژیم پهلوی جمعآوری اطلاعات از کشور حریف یعنی عراق دارای اولویت بود و از چندین کانال با معاهدات دوجانبه و چند جانبه اطلاعاتی برای نیل به مقصود تلاش نمود. اینتلیجنس سرویس و سابقه حضور آن در عراق نیز از نکات مثبت همکاری با ساواک در موضوع عراق بود، لذا دو سرویس در زمینه جمعآوری اطلاعات از آن کشور نیز همکاری داشتند. حضور گروههای فلسطینی که گاهاً در کشورهای غربی از جمله اروپا نیز عملیات مینمودند و استقرار رهبر نهضت اسلامی بعد از قیام 15 خرداد ـ امام خمینی(ره) در عراق و وجود حوزههای بزرگ و با اهمیت شیعیان در نجف بر اولویت همکاری آنها میافزود.
اختلافات ارضی عراق با ایران و کویت و دستدرازی آن کشور به مناطق جنوبی حوزه خلیج فارس و راهاندازی گروههای مختلف برای بهرهبرداری از اقدامات آنان در مقابله با ایران باعث تشدید اختلافات و به تبع اهمیت موضوع بود. انگلستان هم که در این حوزه دارای منافع سرشاری به ویژه در حوزههای نفتی داشت را تحریک مینمود که هر چه بیشتر در منطقه موردنظر حضور اطلاعاتی و یا نظامی داشته باشد تا تهدیدها را به حداقل برسانند. همانطور که پیش از این ذکر شد مقابله با حضور نظامی شوروی از اولویت خاصی برای بلوک غرب و کشورهای همپیمان آن از جمله ایران بود. از قسمتی از اقدامات اطلاعاتی جمعآوری سرویسها از توانمندیهای نظامی عراق بود: در تاریخ 28/2/1356 سی نفر از افسران نیروی دریایی و لشکر 5 ارتش عراق برای دیدن یک دوره سه ماهه آموزشی به شوروی اعزام گردیدند.[23] در سندی دیگر صحبت از حمل یک کشتی تجهیزات نظامی از شوروی به عراق میباشد: یک کشتی روسی وارد امالقصر شده و محمولات خود را تخلیه نمود.[24]
عراق در این زمان، قراردادهای گوناگونی با کشورهای بلوک شرق از جمله لهستان و چکسلواکی منعقد نمود و مقامات نظامیشان از کشورهای یکدیگر بازدید میکردند.[25] عراق رابط نزدیکی با کشورهای اقمار بلوک شرق در منطقه از جمله با یمن جنوبی داشت و دنبال تقویت سیاسی و نظامی آنها بود و برای برتری نظامیشان در مقابل سعودی و یمن شمالی تلاش کرده و کمک نظامی ارسال میکرد.[26]
این اقدام عراق عکسالعمل کشورهای رقیب را به دنبال داشت. آنچه اقدامات عراق را برای ایران و انگلستان حساس مینمود کمک به سازمانهای جداییطلب و یا گروهها و سازمانهای مختلفی که در مخالفت با رژیمهای کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس شکل گرفته بود. عراق به این سازمانها در کشورش پایگاه داده و به سازماندهی و آموزش آنها میپرداخت، از جمله این اقدامات تأسیس پایگاهی در منطقه زبیر (جنوب عراق) برای جبهه چپگرای بحرین (NLF) و جبهه ملی بحرین (PLFO) بود.[27] از جمله مهمترین موضوعات مورد توجه ایران و اسرائیل مسئله اتمی شدن عراق در منطقه بود. دو سرویس انگلستان و ایران برای فعالیتهای عراق در این زمینه اهمیت قائل شده و به شدت در این رابطه به جمعآوری اطلاعات پرداختند. عراق از طریق شوروی و فرانسه قصد احداث نیروگاه هستهای برای تولید برق را داشت اما با توجه به ماهیت این رژیم و اهداف توسعه طلبانهاش، همسایگان آن کشور از جمله ایران نگران دستیابی آن رژیم به سلاح اتمی بودند.[28] موضوع اخیر از طرف اسرائیل نیز با حساسیت دنبال شد تا نهایتاً به بمباران و انهدام مراکز هستهای عراق توسط هواپیماهای اسرائیلی در سال 1981 انجامید. اینتلیجنت سرویس و ساواک در عراق اهدافی داشتند که برنامههای اطلاعاتیشان را عملیاتی میکردند. از جمله اینتلیجنت سرویس از طریق ایران به عراق موشک و سلاح حمل میکرد و در مرز به کردها تحویل میداد.[29] از علایق دیگر در عراق بحث اکراد بود که برای ایران از اهمیت بسزایی برخوردار بود و در مقاطع مختلف سیاستهای خاصی را دنبال میکردند و در اوج اختلافات سیاسی ایران و عراق، اکراد عراقی وسیلهای بر تضعیف آن رژیم توسط ایران گردید و ساواک و نیروهای امنیتی آن به تقویت اکراد بارزانی و رهبر آنان ملامصطفی پرداخت. روابط دو سرویس در قبال بحرین و جزایر ابوموسی و تنب نشأت گرفته از مذاکرات سیاسی فیمابین وزارتخانههای خارجه دو کشور بود و آن مذاکرات مبنای ارتباطات بود که نهایتاً به چشمپوشی رژیم پهلوی از بحرین منجر شد.
4ـ5ـ کشورهای حوزه جنوبی خلیج فارس (قطر ـ کویت ـ بحرین ـ امارات ـ عمان)
در طول قرون گذشته خلیج فارس و حاشیه جنوبی آن به دلایل گوناگون مورد توجه قدرتهای جهانی و منطقهای بوده است. کشورهای اروپایی از جمله پرتغال، اسپانیا و بریتانیا از قرون گذشته در مناطق مختلف خلیج فارس دارای پایگاه بودند و از این پایگاهها کشتیهای تجاریشان را محافظت نموده و به اهداف استعماری خود جامه عمل میپوشاندند. قبل از خروج نیروهای انگلیسی از منطقه در سال 1971 ترتیبات امنیتی لازم بین این رژیمها و انگلستان داده شد و آمریکا نیز دنبال تجهیز ایران برای کنترل منطقه و به قول مشهور قصد دادن مقام ژاندارمی منطقه به محمدرضا پهلوی بود. لذا انگلستان، آمریکا و ایران دنبال کنترل منطقه بود تا کشورهای مخالفشان از جمله شوروی و احیاناً بعضی از کشورهای اروپایی از جمله فرانسه و آلمان موقعیت برتر را به دست نیاورند. به همین دلیل قبل از خروج انگلستان از خلیج فارس تمهیدات لازم دیده شد. از جمله این کارها تجهیز و تقویت کشورهای جدیدالتأسیس منطقه و از طرفی امضای پیمانهای دوجانبه و چند جانبه بین این کشورها با یکدیگر و یا کشورهای غربی از جمله بریتانیا برآمدند.
در زمینه اطلاعات نیز ایران و انگلستان قبل از خروج نیروهای بریتانیایی از این حوزه به هماهنگیهای لازم اقدام نمودند که مهمترین آن تبادل اطلاعات برای کنترل منطقه بود و از توانمندیهای دیگر در این حوزه نیز استفاده کردند. مهمترین اقدامات ساواک و اینتلیجنت سرویس برای جمعآوری اطلاعات حول محورهای ذیل بود:
1ـ کنترل رژیمهای وابسته به بلوک شرق و عناصر اطلاعاتی و نظامی آنان[30] در کشورهای قطر ـ عراق ـ جمهوری دموکراتیک خلق یمن ـ کویت ـ عمان ـ امارات ـ بحرین و...[31]
2ـ کنترل مقامات سیاسی و اطلاعاتی شوروی[32]
3ـ کنترل گروههایی با گرایش چپی و برانداز[33]
4ـ ارتباطات سیاسی، اقتصادی و نظامی کشورهای منطقه با سایر دول
5ـ کنترل مخالفان ایرانی رژیم پهلوی[34]
اسناد تبادل حکایت از ارزشمند بودن این همکاریها در حوزه خلیج فارس برای ساواک میباشد و علیرغم ارتباط ساواک بارها سرویسهای مطرحی همچون سیا و موساد، اما اسناد MI-6 از اهمیت ویژهای برخوردار بود. درخواست اداره بررسی اداره کل هفتم به مدیریت آن سازمان گویای این مطلب میباشد.
از بین سرویسهای خارجی، سرویس انگلستان در گذشته اطلاعات جالب و مفیدی درباره امارات خلیج فارس ارسال میداشت، اما بیش از یک سال است این گزارشات به حداقل رسیده به طوری که پس از ماهها اخیراً (اواخر آبانماه) گزارشی از وقایع امارات متحده عربی در شهریور و مهر 2536 واصل شده است که حاوی مطالب آشکار میباشد... در ادامه سند کارشناس موضوع خواهان فعال نمودن منبع موردنظر بوده است.[35]
شناسایی و کنترل سازمانهای برانداز در خلیج فارس از جمله جبهه آزادیبخش خلق خلیج عربی، جبهه آزادیبخش دموکراتیک ملی عمان و خلیج عربی، جنبش ناسیونالیستهای عرب، دفتر سیاسی جنبش انقلابی خلق در عمان، جنبش انقلابی خلق، حزب کار عربی، حزب بعث، جبهه آزادیبخش ملی.[36]
5ـ5ـ فلسطین، لبنان، سوریه و اردن
با اشغال سرزمین کشورهای اسلامی توسط رژیم صهیونیستی و جنگ، قتل و غارت و آوارگی مردم مسلمان کشورهای فلسطین و لبنان و وقوع چندین جنگ بین دشمن غاصب صهیونیستی و کشورهای مسلمان، باعث شد مردم مسلمان منطقه و مبارزین کشورهای فوق، ضمن درگیری و جنگ با دشمن صهیونیستی از حامیان آن رژیم در سایر نقاط جهان از جمله اروپا غافل نبودند. به همین دلیل بعضاً عملیاتی علیه اهداف رژیم صهیونیستی در آن کشورها انجام میدادند. لذا سرویس اطلاعاتی ایران نیز که با اسرائیل و سازمان موساد رابطه تنگاتنگ و نزدیکی داشت به همکاری برای شناسایی و تبادل اطلاعات در این زمینه نیز اقدام کردند و ساواک با MI-6 نیز به تبادل اطلاعات در این رابطه پرداخت. اسناد تبادل از تلاش بیوقفه دو سرویس برای کنترل هر چه بیشتر عناصر فعال مبارزاتی و تضعیف گروهها و کشورهای مورد نظر برآمدند. اطلاعات موجود به لحاظ موضوعی گسترده و شامل زوایای مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، نظامی و فرهنگی گروهها و کشورهای متخاصم با رژیم صهیونیستی را دربر میگرفت. برخی از محورهای عمده اسناد بدین شرح میباشد:
1ـ شناسایی پایگاهها و پادگانهای آموزشی گروههای مبارز فلسطینی در کشورهای منطقه و رهبران و عناصر تعیین کننده آنها
2ـ جمعآوری اطلاعات از انواع سلاحهای استفاده شده و محل تأمین آن و مسائل مالی و تدارکاتی
3ـ پیگیری اختلافات درون تشکیلاتی و هدایت و حمایت عوامل نفوذی خودی و بهرهبرداری از اختلافات درونی آنها
4ـ جمعآوری اطلاعات از کشورهای اسلامی در زمینههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و اجتماعی، روابط کشورها با هم و اتحاد و انشقاق و...
5ـ شناسایی و کنترل انقلابیون ایرانی خارج از کشور در لبنان، سوریه، مصر[37] و... در رابطه با دستگیری یکی از مبارزین فلسطینی توسط سرویسهای اطلاعاتی و امنیتی انگلستان سند تبادل مینویسد:
مقامات پلیس انگلستان یک فرد فلسطینی بنام فهد محی متولد 1956 اورشلیم فرزند محیالدین را به اتهام حمله به اتوبوس شرکت هواپیمایی اِلآل و کشتن یک میهماندار اسرائیلی بازداشت کردهاند. نامبرده ضمن بازجویی اعتراف نمود در بیروت توسط شخصی به نام تارک (رئیس واحد متبوعه وی) برای این مأموریت توجیه و در حدود دو هفته قبل نیز به لندن وارد شده است. در ادامه سرویس انگلستان اطلاعات بیشتری را در این مورد از ساواک درخواست نموده است.[38]
آنچه تا اینجا ذکر شد حکایت حجم وسیع همکاریهای دو سرویس بود که طرفین از آن رضایت داشتند، در این قسمت به ارزیابی ساواک راجع به همکاریهای اطلاعاتی دو سرویس در حوزههایی که قبلاً ذکر شد، نیازهای آتی و درخواست همکاری بیشتر از سرویس انگلستان در قالب سندی میخوانیم: درباره مبادله اطلاعات بین دو سرویس: تبادل اطلاعات بین دو سرویس که بر اساس فهرست نیازمندیهای اطلاعاتی مبادله شده صورت میگیرد برای ساواک اهمیت و ارزش قابل توجهی داشته و در طول مدت این همکاری گزارشهای مفیدی دریافت داشتهایم و درباره گزارشهای مبادله شده نیز نظر ساواک به موقع به آن سرویس منعکس گردیده است. با توجه به امکانات و دسترسیهای آن سرویس انتظار داریم به نیازمندیهای اساسی ما در کشورها و مناطق هدف که میتواند به وسیله آن سرویس تأمین گردد پاسخ داده شود. به عنوان مثال گزارشهای محدودی که درباره عراق دریافت شده بسیار سودمند بوده است و به همین جهت موجب امتنان خواهد بود که گزارشهای بیشتری درباره عراق به ویژه درباره موقعیت رژیم ـ نفوذ شوروی در این کشور ـ فعالیتهای عراق در خلیج فارس و وضع روابط دولت و اکراد دریافت نماییم.
درباره کویت (فعالیتهای عوامل مخالف رژیم) امارات متحده عرب (اختلافات داخلی شیوخ) قطر و بحرین (عوامل برانداز و فعالیتهای آنها) نیز مطالب زیادی دریافت ننمودهایم. همچنین دریافت اطلاعاتی از فعالیتهای عربستان سعودی و کویت در خلیج فارس مورد نیاز ما میباشد و گزارشهایی که از فعالیت بعثیها در خلیج فارس دریافت شده سودمند بوده و مورد توجه میباشد.
گزارشهایی که درباره «نهضت بلوچستان آزاد» دریافت شده مفید بوده و در ادامه وصول این گزارشها موجب امتنان خواهد بود. ضمناً دریافت اطلاعات خواسته شده درباره افغانستان نیز مورد توجه ما است. باید خاطرنشان گردد که اظهارنظرهای آن سرویس درباره گزارشهایی که از ساواک دریافت مینماید مورد استقبال ما است و تاکنون از این نظریات در هدایت عوامل جمعآوری بهرهبرداری گردیده است.[39]
6ـ 5ـ قاره آفریقا
رژیم پهلوی در زمان ریاست جمهوری عبدالناصر، با مصر اختلاف سیاسی داشت و دلیل این اختلاف حمایت مصر از فلسطین و روابط ایران با رژیم صهیونیستی بود. لذا ایران با کشورهایی که گرایش به شوروی و بلوک شرق داشتند رابطه حسنه نداشت و معمولاً روابطی همراه با تشنج بود که گاهی به ستیزجوییها و بگو و مگوها و نطقهای تند علیه یکدیگر نیز چاشنی آن میشد. در منطقه شاخ و شمال آفریقا، کشورهای دیگری از جمله لیبی، الجزایر، مراکش (مغرب) و در شاخ آفریقا سودان، جیبوتی، اریتره، سومالی و اتیوپی وجود داشت که این کشورها هر کدام به دول غربی و شرقی روابطی داشتند و در این منطقه به نوعی جنگ سرد بین بلوک شرق و غرب حاکم بود. مثلاً ایران با بعضی از رژیم که در دایره بلوکبندی کشورهای غربی بودن رابطه داشت مثل مراکش (مغرب) و با بعضی مثل لیبی مخالفت داشت. از طرفی رابطه ایران با بلوک غرب باعث شده بود این کشور جزء توابع و اقمار دول غربی محسوب شود و مخالف با کشورهای شرقی و بلوک شرق، لذا در شاخ و شمال آفریقا ایران مصالحی داشت و نیاز به جمعآوری اطلاعات و برای رسیدن به مقصود در این حوزه نیز با سرویس انگلستان تبادل داشت و از اطلاعات یکدیگر بهرهبرداری میکردند. کشورهایی که به شوروی گرایش داشتند، از طرف حامیانشان از جمله عراق، کره شمالی و شوروی و... کمک دریافت میکردند. در مقابل کشورهای بلوک غربی مثل آمریکا به مخالفان آنها کمک میرساند: در حال حاضر احزاب اتحادیه جوانان سومالی (SVL) اتحادیه بزرگ سومالی ـ ESL ـ مجمع دمکراتیک سومالی ـ SDU ـ که دارای افکار متمایل به کمونیسم میباشند در سومالی فعالیت دارند. اکثریت اعضاء این احزاب را که از دولت کوبا و حزب کمونیست ایتالیا کمک دریافت میکنند، جوانان تحصیلکرده در شوروی را تشیکل میدهند که در سومالی دارای مشاغلی مهم میباشند.[40]
به هر حال رژیم در منطقه شمال و شاخ آفریقا بنا به مصالح شخصی و یا مصالح غربی و دستور آنان مسائل آنجا را پیگیری میکرد و مسئول اطلاعات خارجی ساواک درباره ملاقات خود با معاون مدیرکل خاورمیانه سرویس انگلستان از او درخواست تبادل اطلاعات حوادث و وقایع آن منطقه را نموده و شرح این ملاقات را به مافوق خود گزارش میکند:
به عرض جناب قائممقام ساواک رسید که از مقام مزبور خواسته شد: «هرگاه اطلاعات بیشتری در زمینه رویدادهای کشورهای آفریقایی مانند سومالی، جیبوتی، آنگولا، آفریقای جنوبی، لیبی و غیره ارسال و ضمناً اطلاعات مهم مربوط به مسائل حاد روز از قبیل بحران لبنان سریعتر تحویل شود، مزید تشکر خواهد بود.[41]
6ـ سایر موضوعات اطلاعاتی
تروریسم بینالملل: از دیگر موضوعات مورد علاقه مبادله بین دو سرویس مقوله تروریسم بود. اطلاع گروههای تروریستی بینالمللی برای دو سرویس از اهمیت ویژهای برخوردار بود. البته تروریستی که از دید رژیم پهلوی و کورهای غربی تعریف میشد و آنان مبارزان فلسطینی و ایرانی را نیز جزء این گروه دانسته و برای مقابله با این افراد و جریان و گروهها تبادل اطلاعات داشتند. اما گروههای تروریستی دیگری نیز بودند که در سطح بینالمللی مطرح بوده مثل سازمان تروریستی ارتش سرخ ژاپن یا گروه کارلوس که گاهاً با گروههایی از کشورهای عربی و غیره در تماس بودند. سندی در این زمینه مینویسد:
1ـ6ـ الف: سازمان تروریستی ارتش سرخ ژاپن
1ـ سازمان تروریستی ارتش سرخ ژاپن یک سازمان چپ گرای مارکسیستی میباشد.
2ـ سازمان تروریستی ارتش سرخ ژاپن با سازمان وابسته به ودیع حداد ارتباط دارد و...[42]
سندی دیگر صحبت از تشکیل کنفرانس مشترک بین گروههای تروریستی با گروه کارلوس در قبرس میباشد:
در هفته اول اردیبهشت قرار بود کنفرانسی از گروه جرج حبش ـ ارتش سرخ ـ گروه کارسول و برخی از گروههای افراطی مقیم قبرس در قبرس تشکیل جلسه دهند. این کنفرانس زیر نظر دولت لیبی اداره خواهد شد و منظور آن تهیه طرح اخلالگری و آشوب در خاورمیانه خواهد بود.[43] همچنین اسناد به شکلگیری گروهی به نام نور اشاره دارد.[44]
2ـ6ـ همکاری برای کنترل و دستگیری مخالفان ایرانی رژیم پهلوی
یکی از مهمترین درخواستهای ساواک از سرویس انگلستان، درخواست همکاری و مساعدت برای کنترل نیروهای مخالف رژیم در انگلستان و اروپا برای ایجاد محدودیت فعالیتشان در آن مناطق را داشت. رژیم پهلوی به دلیل ماهیت استبدادی کوچکترین و کمترین مخالفت را برنمیتابید و فعالین خارج کشور با توجه به جوّ سیاسی آن کشورها و گاهاً با اغراض سیاسی و اقتصادی و فشار وارد نمودن به رژیم پهلوی، در کشورهای اروپایی تا حدودی میتوانستند در چارچوب معینی به فعالیتهای تبلیغیشان بپردازند.
اما رژیم پهلوی تحمل این حداقلها و اعتراضات را نیز نداشت و از سرویس انگلستان مستمراً درخواست ایجاد محدودیت برای مخالفان رژیم را مینمود و آن نیز از طریق هماهنگی با MI-5 به همکاری با ساواک پرداختند و اقدام به دستگیری و ایجاد محدودیت برای مخالفین رژیم پهلوی در انگلستان برآمدند. یا سرویس انگلستان در حوزه خلیج فارس همکاری نزدیکی با ساواک برای شناسایی و معرفی مخالفین رژیم به ساواک مینمود؛[45] ساواک در جلسات مشترک به تشریح و معرفی این کشورها برای مقابله طرف انگلیسی میپرداخت: در ملاقات نماینده اداره کل سوم مطالبی درباره تاریخچه کنفدراسیون دانشجویان ایرانی، نحوه فعالیت آن در اروپا و آمریکا بیان داشت و نیازمندیهای امنیت داخلی را در زمینه این فعالیتها تشریح و درخواست نمود که آقای شپرد زمینه همکاری و کمک سرویس (س) و پلیس این کشور را با رئیس نمایندگی ساواک در لندن (آقای جهانبین) فراهم نماید.[46]
سندی درباره همکاری بین نمایندگی ساواک در لندن و اسکاتلندیارد برای کنترل و عکسبرداری از اسناد فردی به نام خلیل رستمخانی مینویسد: با توجه به گزارشات واصله در مورد رفت و آمد مداوم خلیل رستمخانی به کشورهای اروپایی و تماس وی با مسئولین کنفدراسیون در کشورهای مزبور به نظر میرسد که مدارک ارزندهای در منزل مسکونی وی موجود باشد علیهذا در جلسهای با همکاران اسکاتلندیارد مذاکره و خواسته شد تا چنانچه امکان داشته باشد با استفاده از همکاران آنان در یک موقعیت خاص و با استفاده از غیبت وی به منزل مسکونی نامبرده ورود پنهانی شود. همکاران مذکور خصوصاً افسر رابط به این نمایندگی قول همکاری در این مورد را داده و ضمناً این مقدمه ورود پنهانی به منزل دیگر گردانندگان گروههای مخالف در صورت موافقت خواهد بود.[47]
7ـ همکاریهای آموزشی و فنی و تجهیز ساواک
سابقه چند سدهای فعالیت اطلاعاتی بریتانیا و اهداف گوناگون و متعدد اطلاعاتی آن کشور در سطح بینالمللی باعث عطف توجه آن سرویس به ابزار و آلات جاسوسی و خبرگیری برای رسیدن به استانداردهای بالای اطلاعاتی در شقوق مختلف آن میگردید و دلیل گرایش سرویسهای اطلاعاتی اکثر کشورها به اینتلیجنت سرویس استفاده از آخرین اختراعات این سرویس در زمینه جاسوسی و ضدجاسوسی بود، لذا علیرغم اینکه ساواک با سرویسهای عمده و مطرحی همچون سیا و موساد تبادل و همکاری داشت اما خود را بینیاز از مبادله آموزشی و فنی با سرویس انگلستان نمیدید و برای فراگیری و کسب آخرین فن آوریهای اطلاعاتی درخواست آموزش، خرید تجهیزات بازجویی تحت فشار، شنود، فیلمبرداری و... از آن سرویس را داشت و در طول مدت همکاری و تبادل یکی از موارد مهم همکاری، فعالیت برای ارتقاء سطح آموزش و کسب آخرین دستاوردهای فنی و اطلاعاتی انگلستان بود. در این قسمت برای داشتن دیدی کلی از حجم و سطح این ارتباطات، تبادلات آموزشی و فنی را به عنوان دو بخش آموزشی و فنی تقسیم و جداگانه هر کدام از آنها را به صورت جزئیتر تشریح مینماییم.
8ـ آموزش
ارتشبد حسین فردوست در خاطراتش به گوشهای از آموزشهایی که توسط سرویسهای انگلستان دیده را بیان میکند که شامل آموزش تلخیص و ارزیابی خبر، آموزش حفاظت، گزارش نویسی، آموزش شبکههای پنهان اطلاعاتی، آموزش استخدام و عضویابی و اطلاعات و ضداطلاعات میباشد.[48] ولی اینگونه آموزشها ارتباطش با ساواک کم بود و بیشتر برای تأمین دفتر ویژه اطلاعات که مستقل از ساواک عمل میکرد را دربر میگرفت ولی بعضی از آموزشها به دلیل قائممقامی او در ساواک به طور طبیعی در ساواک نیز استفاده میشد. ولی محور مطالب این قسمت تبادلات ساواک با اینتلیجنت سرویس میباشد.
9ـ آموزشهای فنی و اطلاعاتی
مقوله آموزش و مهارتهای فنی ـ اطلاعاتی از مهمترین پیش شرطهای کار اطلاعاتی ـ امنیتی است. برای ساواک به عنوان سازمان اطلاعاتی ـ امنیتی بهرهگیری از آموزشهای فنی و اطلاعاتی جایگاه مهمی داشت... ساواک تحت هدایت و مدیریت سیا و آمریکا تشکیل شد و به تبع آن بخش اعظمی از آموزش آن نیز بر عهدة این سازمان قرار گرفت. از دیگر سرویسهای اطلاعاتی غرب که بسیاری از نیروهای ساواک را آموزش میداد، MI-6 بود. مدیران و افسران ارشد، برخی دورههای عالی آموزش را زیرنظر آنها در انگلستان میگذرانیدند.[49] همکاری ساواک با MI-6 در رابطه با تکنولوژی اطلاعاتی و ابزارآلات مربوطه از مزیتهای متعددی برخوردار بود. سابقه طولانی فعالیتهای اطلاعاتی کشور انگلستان و بهرهگیری از آخرین دستاوردهای علمی در زمینه جاسوسی و ضدجاسوسی و داشتن تجربه زیاد در این زمینه مهمترین دلایل همکاری با آن سرویس بود. لذا تبادلات MI-6 با ساواک در این رابطه به طور کلی در دو زمینه الف) آموزشهای فنی و اطلاعاتی و ب) خرید وسایل و ابزار پیشرفته جاسوسی و ضدجاسوسی را شامل میشد و دو طرف از آن استقبال میکردند.
الف) آموزشهای فنی و اطلاعاتی:
آموزش یکی از ارکان مهم هر سازمان میباشد. اما این مقوله در یک سازمان اطلاعاتی با توجه به پیچیدگیهای کار اطلاعاتی مهمتر و از اولویت بیشتری برخوردار است. زیرا هر سازمان اطلاعاتی سعی مینماید از آخرین استانداردهای علمی و آموزشی بهرهبرداری نماید. لذا سازمان اطلاعاتی برای پیگیری و انجام امور محوله به آن نیاز داشته و هر سازمان اطلاعاتی که از آخرین دستاوردهای علمی روز و اختراعات و اکتشافات استفاده نکند نمیتواند در رسیدن به اهداف و برنامههایش موفق باشد. اهمیت این مسئله هنگامی دوچندان میشود که بدانیم رقیب و حریف اطلاعاتی از همان تکنولوژی که ما استفاده میکنیم، استفاده مینماید و حتی سعی مینماید با ابتکارات اطلاعاتی و علمی و بهینه کردن ابزار اطلاعاتی و ضد اطلاعاتی از ما جلوتر باشد. با این استدلال بدیهی است که هر سرویس اطلاعاتی سعی مینماید از بالاترین و آخرین استانداردهای علمی و آموزشی برخوردار باشد تا بتواند در جنگ اطلاعاتی بازنده و مغلوب رقبای قدرتمند نشود. سازمان اطلاعاتی و امنیتی رژیم پهلوی ـ ساواک ـ نیز به دلایل مختلف به این مهم نیاز بنیادی داشت و سعی مینمود نیازمندیهایش را به طرق مختلف برآورده نماید و اسناد تبادل حکایت از درخواستهای مکرر رؤسای ساواک از رؤسای اینتلیجنت سرویس برای آموزش کارمندانش میباشد.[50] در این قسمت به گوشهای از دورههای آموزشی طی شده توسط پرسنل ساواک در لندن اشاره میگردد.
10ـ دوره ضداطلاعات و اطلاعات
ساواک با استفاده از تجربیات ممتد MI-6 سعی مینمود در این موضوع نیز از آن سرویس استفاده نماید. و توان اطلاعاتی و ضداطلاعاتی خودشان را ارتقاء دهند. به همین دلیل در دورههای آموزشی MI-6 شرکت مینمود: سینمای ضدجاسوسی انگلستان.
طبق تصویب تیمسار ارتشبد ریاست ساواک مقرر است پنج نفر از کارمندان اداره کل هشتم و یک نفر از اداره کل آموزش و یک نفر مترجم از تاریخ پانزدهم شهریور 1355 به مدت یک هفته در سمینار مشترک ضدجاسوسی ایران و انگلستان در لندن تشکیل خواهد شد شرکت نمایند.[51]
1ـ10ـ دوره الکتریکی
اعزام پرسنل ساواک برای دیدن دورههای مختلف فنی و الکترونیکی نیز از موارد دیگر این همکاریها بود. اداره کل ششم ساواک که مسئولیت فنی و تجهیزات را برعهده داشت متخصصین موردنظر را برای کسب آموزشهای لازم به لندن اعزام میکرد: دوره ویژه الکترونیک در انگلستان.
بنا به پیشنهاد سرویس انگلستان و تصویب ریاست معظم ساواک مقرر است دورهای در زمینه کشف و خنثی کردن جدیدترین وسائل و متدهای استراق سمع در انگلستان برگزار میشود.[52]
2ـ10ـ بازدید از زندانهای انگلستان
برای حفاظت از زندانهای رژیم و مراقبت هر چه مطمئنتر از زندانیان، مسئولین ساواک تعدادی از کارمندانش را برای بازدید از زندانهای انگلستان نمود تا از نحوه حفاظت زندانها و نوع ساختمانهای زندان در آنجا آشنا شده و تکنولوژی و تجربیات لازم را منتقل نمایند: در اجرای اوامر در تاریخ 4/9/53 با رابط سرویس انگلستان ملاقات و به او اظهار داشتم که چندی پیش عدهای از کارمندان ساواک از زندانهای انگلستان دیدن نمودهاند. به دنبال ای مسافرت ساواک مایل است یک نفر کارشناس امور ساختمانی از طرف ساواک مجدداً به انگلستان مسافرت نموده و از زندانهای آنجا بازدید به عمل آورد تا پس از بازگشت به ایران مانند آنها را در ایران بسازد و...[53]
3ـ 10ـ تبادل فیلمهای آموزشی
بخشی از آموزش را فیلمهایی با محتوای آموزشی تشکیل میداد،[54] ساواک از طریق حفاظت سنتو نیز فیلمهایی که آموزشی بود دریافت میکرد و اسناد موجود حکایت از این مطلب میباشد که حجم عمدهای از آموزشها از این طریق انجام میگرفت: آقای منوچهر نادری لیست فیلمهای موردنیاز اداره کل آموزش را که در دوره آموزش حفاظتی سنتو در سال جاری ارائه شده بود به رابط سرویس داد و از طرف اداره کل آموزش درخواست نمود که فیلمهای مزبور به طور امانت و یا برای فروش در اختیار اداره کل آموزش گذاشته شود.[55]
4ـ10ـ آموزش روابط عمومی
به دنبال تقاضای ساواک در رابطه با ویژگیهای یک کارشناس آگاه به امور روابط عمومی، سرویس انگلستان اعلام نمود حاضر است آموزش لازم را به فرد اعزامی بدهد به شرطی که این ساواک حدود کار، اختیارات و سطح حوزه مدیریت وی را مشخص کند.[56]
5ـ 10ـ آموزش مکاتبهای
گاهی اوقات نیز در قالب مکاتبه آموزش انجام میگرفت. مثلاً دی سندس از اهمیت استفاده از زنان در تعقیب و مراقبت و برتری و مزیت آن نسبت به تیم مردان و یا مخلوطی از زن و مرد مینویسد:
1ـ اگر سوژه مرد باشد بانوان در تعقیب و مراقبت خیلی مفید هستند. از طرف دیگر سوژه زن زودتر از سوژه مرد یک زن تعقیب کننده را شناسایی میکند.
2ـ استفاده از بانوان و آقایان در یک تیم مختلط در محلههایی که زن و مرد به راحتی میتوانند معاشرت و آمد و شد داشته باشند، بسیار مؤثر است اما استفاده از تیم مختلط در بعضی از نقاط تهران و شهرستانها ممکن است با اشکال روبرو شود.[57] گاهی اوقات پرسنلی از ساواک در دورههای توجیهی پیمان سنتو که توسط اینتلیجنت سرویس در لندن برگزار میشد[58] شرکت میکردند و آموزشهایی که محورهای آن گوناگون بود، صورت میگرفت.
ب) خرید وسایل فنی
عقبماندگی رژیم پهلوی در رشتههای گوناگون صنعتی باعث وابستگی آن به خارج شده بود، لذا در زمینه اطلاعاتی نیز بیشتر ابزار فنی اطلاعاتی از خارج کشور وارد میشد و مهمترین سرویسهایی که تجهیزات اطلاعاتی ساواک را تأمین میکردند، سازمان موساد، سیا و اینتلیجنت سرویس بودند. از جمله مهمترین وسایلی که به انگلستان برای تجهیز ساواک سفارش داده میشد عبارت بودند از:
1ـ تلویزیون مدار بسته
2ـ انواع دوربینهای فیلمبرداری در شب
3ـ انواع و اقسام میکروفن
4ـ انواع گوناگون ضبط صوت و شنود
5ـ فلزیاب مخصوص کنترل پاکات مشکوک
6ـ دوربین[59]
دو سرویس از نمایشگاههای تجهیزات فنی که در لندن برگزار میشد مطلع بوده و پرسنل ساواک برای آشنایی با آخرین دستاوردهای فنی از این نمایشگاهها بازدید و وسایل موردنیاز را سفارش میدادند.[60]
11ـ نشستهای دوجانبه مشترک
دو سرویس برای بررسی و تجزیه و تحلیل همکاریهای اطلاعاتی و ارزیابی آخرین دستاوردهایشان با فاصله زمانی معین در بالاترین سطح به مذاکره با هم میپرداختند و طرح مباحث مورد علاقه دو طرف، نیازمندیهای جدید و نوع همکاری برای دستیابی به اهدافشان به مشورت مینشستند. حضور رئیس ساواک در جلسات بیانگر این موضوع میباشد که ساواک در بالاترین سطح در این مذاکرات شرکت میکرد و از مسئولین MI-6 معمولاً در سطح معاون خاورمیانه سرویس بود، بعضی از مهمترین موضوعات طرح شده در این جلسات عبارت بود از:
1ـ اوضاع عراق
2ـ شوروی سابق
3ـ افغانستان
4ـ پاکستان
5ـ شبه قاره (هندوستان و بنگلادش)
6ـ فلسطین، اردن، لبنان و سوریه
7ـ شاخ و شمال آفریقا (مصر ـ سودان ـ لیبی ـ سومالی ـ جیبوتی ـ اتیوپی)
8ـ عربستان
9ـ یمن شمالی و جنوبی
10ـ کشورهای حوزه خلیج فارس (کویت ـ قطر ـ بحرین ـ امارات ـ عمان)[61]
دستور مذاکرات سال 1349 بین نصیری و داسیلوا بدین شرح اعلام شد:
1ـ گسترش منابع ساواک و اینتلیجنت سرویس در خلیج فارس
2ـ طرحهای ساواک در زمینه گسترش آتی در خلیج فارس و نقشی را که انتظار میرفت ساواک در خلیج فارس ایفا نماید، به ویژه پس از خروج نیروهای انگلیسی از منطقه.
3ـ ارزیابی ساواک درباره مقاصد عراق در خلیج فارس و خطری که از جانب عراق متوجه کویت بود.
4ـ ارزیابی ساواک از اختلافات عراق و مصر
5ـ ارزیابی ساواک درباره مسئله اکراد، بدیهی است آقای داسیلوا نظرات سرویس اطلاعات انگلستان را درباره نکات فوق بیان مینماید.[62]
12ـ نتیجه
با ظهور نشانههای فروپاشی رژیم پهلوی و درک این مهم توسط نهادهای سیاسی[63] و اطلاعاتی انگلستان، مسئولین اطلاعاتی ابتدا بر آن شدند تا بر حجم کمکها به رژیم بیفزایند تا بتوانند رژیم را از وضعیت بحرانی برهانند و با اقدامات بعدی، همچون گذشته موقعیت شاه را تثبیت نمایند و مجدداً بساط غارتگریشان را ادامه دهند و رژیم پهلوی آلت دست آنان و مجری دستوراتشان باشد. اما انقلاب اسلامی این بار با حرکتهای بنیانبرافکن استبداد و استعمار خود تمام موانع را از سر راه برمیداشت و به طلیعه پیروزی نزدیک میشد. ماههای منتهی به سقوط رژیم پهلوی، ماههای نگرانی و اضطراب دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی غربیان، سیا، موساد و MI-6 بود و تحولات به نحوی رقم میخورد که قدرت تصمیمگیری را از رژیم و حامیان خارجی آن سلب کرده بود و به تدریج به این نتیجه رسیدند که پیروزی انقلاب حتمی، پس باید برای بعد از پیروزی انقلاب فکری بیاندیشند و خودشان را آماده مبارزه با نظام اسلامی بنمایند.
اولین اقدام در این زمینه خارج نمودن مستشارانشان از ایران و به لحاظ اطلاعاتی، حفظ جاسوسان و منابع برای ادامه کار و جلوگیری از لو رفتن آنان بود لذا به دنبال امحاء یا انتقال اسناد و مدارکشان برآمدند. یکی از مهمترین اینگونه مدارک، اسناد همکاری دو سرویس اطلاعاتی رژیم پهلوی و انگلستان بوده پرده از بسیا ری از مسائل برمیداشت.
لذا MI-6 بر آن شد تا اسناد تبادل را از ساواک پس بگیرد تا در صورت سقوط رژیم، لااقل منابع و عواملش در ایران لو نروند. اما بیان این مطلب به سران ساواک دشوار بود و تحلیلها و حرف و حدیثهای گوناگونی را به دنبال داشت، اما گریزی از این موضوع نبود و با انواع و اقسام تعارفات و بهانهها درخواست برگشت دادن اسناد تبادل شدند[64] ولی مسئولین ساواک، رژیم را پایاتر و ماندگارتر از آن میدانستند که با درخواستی اینچنینی اسناد را برگردانند و از طرفی این عمل به لحاظ روانی حکم خودکشی را برایشان داشت و موضوع برای پرسنل ساواک و یا حداقل افراد دست اندرکار تبادل غیرقابل توجیه بود. لذا با توجه به تبعاتی که این کار داشت اصل موضوع را رد کردند.[65] و این قول را به سرویس حریف دادند که از اسناد حفاظت بیشتری خواهد شد.
اگر چه پیگیریهای MI-6 تا روز قبل از مراجعت تاریخی امام خمینی(ره) از پاریس به تهران همچنان ادامه داشت اما نتیجهای عاید دستگاه اطلاعاتی انگلستان نشد و با پیروزی انقلاب اسلامی و برچیده شدن نظام ستمشاهی، ساواک منحل و بر همکاریهای گذشته که در خدمت دستگاههای حیلهگر و سیاستمداران زورمدار غربی بود خط بطلان کشیده شد.
پینوشتها:
1. شیخ خزعل در بامداد هشتم محرمالحرام 1281 ه ق یا 1280 ه ق (1864م) از ازدواج سیاسی شیخ جابر با نوره دختر طلال بن علوان بن خزعل رئیس قبایل باوی متولد شد. بعد از به قتل رسیدن برادرش مزعل در سال 1315ه ق (1898م) به عنوان حکمران محمره صاحب القابی چون نصرهالملک، معزالسلطنه، سردار ارفع، سردار اقدس و امیر نویان شد. حدود قلمرو شیخ خزعل در اواخر دوره قاجاریه به نوشته کسروی بخش عمده خوزستان را دربر میگرفت و بخش دیگر، به رغم مقر حکمران منصوبی تهران در نهان همه اختیار بخش در دست شیخ بود. حکمران عبادان و محمره و فلاحیه و هویزه و اهواز و سرپرستی همه عشایر عرب و همچنین سرپرستی ایلهای لر مستقر در خوزستان از طرف دولت به عهده شیخ گذاشته شده بود و مالیات همه این شهرها و آبادیها در کنترات او بود و تمام سرزمین خوزستان از هندیجان تا دامنههای پشتکوه و از کنار شطالعرب تا نزدیکیهای شوشتر و دزفول که بیش از دو سوم خاک خوزستان از آن شیخ شد. خزعل سپس مجموعه اقداماتی از جمله تفرقه بین قبایل برای تثبیت موقعیتش انجام داد و با وقوع جنگ جهانی اول و کمک او به بریتانیا در عراق و پیروزی بریتانیا باعث برتری او گردید و اوضاع داخلی کشور نیز مزید بر علت شد تا از ناتوانی دولت مرکزی به دلیل وقوع انقلاب مشروطه و عدم کنترل بر ایالات و جنگ جهانی، استفاده نموده و به حاکمیت بلامنازع ادامه داد. وقوع نظام اشتراکی در روسیه و تضعیف بریتانیا در جنگ جهانی و توسعهطلبیهای شوروی از جمله دلایلی بودند که بریتانیا را وادار به حمایت از تمرکز و تقویت قدرت مرکزی در ایران کرد تا از تعهداتش نسبت به خارج از بریتانیا کاسته شود و قدرت مرکزی بتواند در مقابل توسعهطلبیهای شوروی مقاومت نماید. به همین دلیل بریتانیا خزعل را مجبور به تسلیم در مقابل رضاخان کرد تا هم یکی از متحدان خود را حفظ و متحد جدید و عامل کودتا را که رضاخان باشد تقویت کند. مجموعه عوامل فوق باعث استقرار دولت مرکزی در سال 1304 در خوزستان و دستگیری و اعزام خزعل به تهران به صورت تبعید گردید.
2. ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ارتشبد سابق حسین فردوست، انتشارات اطلاعات، چاپ اول، 1369، صص 285 تا 287.
3. همان، ص 80.
4. همان، ص 81.
5. همان، صص 291 و 292.
6. همان، صص 299 تا 308.
7. همان، ص 346.
8. همان، صص 355 تا 358.
9. همان، ص 363.
10. اسناد ساواک، اسناد تبادل با اینتلیجنت سرویس.
11. منبع سابق ـ ظهور و سقوط ـ ص 544.
12. اسناد ساواک، همان، مورخ 16/12/1355، سندی دیگر در همین رابطه مینویسد: در تاریخ 11/9/55 سی و شش نفر از افسران خلبان جهت آموزش و پرواز با هواپیماهای جدید که افغانستان از شوروی خریداری نمود، برای مدت شش ماه عازم آن کشور شدند. (اسناد تبادل، مورخ 30/11/55).
13. همان، ظهور و سقوط...، صص 545ـ 543.
14. همان، اسناد تبادل، مورخ 28/2/1358.
15. همان، مورخ 14/2/37، کودتای افغانستان: 1ـ نحوه کودتا: رژیم محمد داود در 7/2/2537 به دنبال یک کودتای نظامی که طی آن عده زیادی به قتل رسیدند سرنگون شد و جای خود را به یک حکومت دست چپی داد. کودتا در ساعت 12 به وقت محلی با حمله چند واحد از لشکر 4 زرهی کابل با حمایت یک واحد از نیروی هوایی آغاز شد که در ابتدا با مقاومت نیروهای وفادار به محمد داود به ویژه گارد جمهوری و پلیس روبرو شد که مؤثر واقع نگردید و عوامل کودتا بر اوضاع مسلط شدند. البته تا اواخر روز بعد هم زد و خوردهای پراکندهای در کابل و اطراف آن وجود داشت و واحدهای جلالآباد و قندهار نیز تا روز 10/2/37 از اعلام وفاداری خودداری کردند. در جریان کودتا رئیس جمهوری و تمام اعضاء خاندانش از جمله محمد نعیم به علت مقاومت وعدم اطاعت به قتل رسیدند. ضمناً عده زیادی از محافظین کاخ و نیروهای وفادار کشته شدند و کاخ ویران شد، ضمناً وزیر دفاع، وزیر کشور، معاون رئیسجمهور و فرمانده نیروی هوایی هم کشته و سایر اعضای کابینه دستگیر شدند. در ادامه سند از عوامل کودتا، نتایج آن و حاکمان جدید و کابینهاش بحث مینماید...
16. همان، ظهور و سقوط...، صص 544 و 545.
17. همان، ص 546.
18. همان، ص 547.
19. سند تبادل در این باره مینویسد: در تاریخ 30/1/2536 تعداد 20 نفر از افراد بلوچ که آموزشهای نظامی و چریکی را در عراق فراگرفته بودند توسط رکن 2 ارتش به افغانستان اعزام شدند. مورخ 11/2/2536.
20. همان، اسناد تبادل، مورخ 25/12/2535.
21. همان، مورخ 7/8/2536.
22. منبع سابق، ظهور و سقوط...، صص 554 و 555.
23. همان، اسناد تبادل، مورخ 15/3/1356.
24. همان، مورخ 14/4/2536.
25. در یکی از این اسناد میخوانیم: در تاریخ 22/9/2536 وزیر دفاع چکسلواکی در رأس هیأتی به بغداد وارد و با همتای عراقی خویش، رئیس ستاد ارتش و دیگر مقامات عالیرتبه نظامی مذاکراتی انجام داد. مورخ 8/10/2536.
26. همان، مورخ 10/10/1356.
27. شرح کامل سند چنین میباشد: اخیراً در منطقهای به نام زبیر (جنوب عراق) یک اردوگاه نظامی برای آموزش چریکی افراد خرابکار تأسیس شده و یا در نظر است تأسیس شود. در این اردوگاه عناصر و سازمانهای مخالف رژیمهای منطقه خلیج فارس از جمله افراد دو جبهه چپگرای بحرین (جبهه آزادیبخش ملی بحرین NLF و جبهه ملی بحرین PLFO تحت آموزش قرار میگیرند. قرار است این افراد پس از تعلیمات لازم به کشورهای موردنظر نفوذ داده شوند. تاریخ سند 5/2/1356.
28. در این سند با عنوان تلاش عراق برای دستیابی به انرژی هستهای مینویسد: اخیراً دولت عراق 30 نفر از دانشجویان آن کشور را برای دیدن آموزشهای لازم در زمینه انرژی هستهای به فرانسه اعزام نموده است. نظریه: اولین مرکز اتمی عراق که برای هدفهای تحقیقاتی در بغداد تأسیس شد با کمک کارشناسان شوروی در سال 2530 آغاز به کار کرد. در سال 2532 هیأتی از شوروی برای مطالعه در مورد انرژی هستهای و تکمیل راکتور اتمی بغداد وارد عراق شد و در تاریخ 11/12/2535 ـ 75 نفر عراقی برای آموزشهای لازم به شوروی اعزام گردیدند. قرار بود ظرفیت راکتور اتمی بغداد با کمک کارشناسان شوروی تا سال 2532 از دو به پنج مگاوات برسد. دولت عراق با فرانسه نیز قراردادی در سال 2534 منعقد نموده است که به موجب آن شرکت تکنی کاتوم فرانسه متعهد به ایجاد یک راکتور تحقیقاتی در عراق شده است. در حال حاضر تعدادی از کارشناسان فرانسوی برای ساختن این مرکز در عراق به سر میبرند. تاریخ سند 19/3/2536.
29. همان، مورخ 16/8/1353.
30. همان، مورخ 9/فوریه/1978.
31. همان، مورخ 20/9/1356.
32. همان، مورخ 3/10/1356.
33. همان، مورخ 4/10/1356.
34. همان، مورخ 3/1/1971.
35. همان، مورخ 8/9/1356.
36. همان، مورخ 27/10/1349.
37. همان، مورخ 22/1/1971.
38. همان، مورخ 11/12/...
39. همان، بدون تاریخ.
40. همان، مورخ 13/12/2537.
41. همان، مورخ 8/3/1355. در یکی دیگر از اسناد تبادل در این زمینه میخوانیم: در ماه گذشته آقای Doan tran canh عضو برجسته حزب کمونیست ویتنام به اتیوپی مسافرت نمود. ناظران سیاسی معتقدند که دولت اتیوپی خواهان دریافت قطعات یدکی سلاحهای آمریکایی از ویتنام گردیده و ضمناً پیشبینی میشود که از ویتنام کارشناسانی برای تعلیم استعمال سلاحهای روسی منجمله موشک به اتیوپی بیایند.
42. همان، مورخ 27/5/1356، 14/سپتامبر/1977.
43. همان، مورخ 4/2/1356.
44. همان، مورخ 18/اگوست/1977.
45. همان، مورخ 13/1/1971.
46. همان، بدون تاریخ.
47. همان، مورخ 11/12/1356.
48. همان، ظهور و سقوط...، 520 تا 529.
49. شاهدی، مظفر، ساواک، چاپ اول تهران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ص 154.
50. همان، مورخ 17/2/1351، اسناد نشستهای دوجانبه.
51. همان، مورخ 19/4/1354.
52. همان، مورخ 8/9/1354.
53. همان، مورخ 2/12/1352.
54. همان، مورخ 30/12/1354.
55. همان، مورخ 21/5/1352.
56. همان، بدون تاریخ.
57. همان، مورخ 15/2/1353.
58. همان، مورخ 18/5/1352.
59. همان، مورخ 10/11/1352.
60. همان، مورخ 10/11/1352.
61. همان، مورخ 17/2/1351.
62. همان، مورخ 23/6/1349.
63. فصلنامه مطالعات تاریخی ویژه 22 بهمن، سال سوم، شماره 11، زمستان 1384، عنوان مقاله: گوادلوپ، هدایتالله بهبودی، ص 238.
64. همان، اسناد، مورخ 9/10/1357.
65. همان، مورخ 11/11/1357.
برگرفته از کتاب مجموعه سخنرانی، مقالات و میزگرد همایش ایران و استعمار انگلیس منتشره از سوی مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی