17 مرداد 1399
کابینه محمود جم رای اعتماد گرفت
در روز ۱۳ آذر ۱۳۱۴ هجری شمسی، مجلس شورای ملی به کابینۀ پیشنهادی محمود جم، رییسالوزرای تازه رای اعتماد داد.
محمود جم در سال ۱۲۶۴ شمسی در تبریز به دنیا آمد. پدرش محمدصادق خواجگان جم (کرمانی) از جمله کارمندان دولت بود که از کرمان به تبریز مهاجرت کرد. محمدصادق به پیشرفت و ترقی فرزندانش اهمیت بسیاری میداد، اینچنین بود که محمود جم زیر نظر پدر، تحصیلات متداول و صرف و نحو و ادبیات فارسی را در مدارس رشدیه و کمالیه به پایان رساند و علاوه بر آن در مدارسی از جمله مدرسه میسیونری که با روش آموزشی جدید در تبریز دائر شده بود، خط، شیوه نگارش و زبان فرانسوی را به خوبی آموخت.
محمود جم پس از پایان تحصیلات مقدماتی، در همان تبریز کار در یک داروخانه را آغاز کرد. او بعدها به عنوان مترجم کوپن، داروساز فرانسوی که پزشک مخصوص محمدعلی شاه بود، مشغول به کار شد و از این راه به نزد ولیعهد راه یافت. در سال ۱۲۸۸ هجری شمسی از تبریز به تهران مهاجرت کرد. او ابتدا به عنوان مترجم در گمرک تهران به کار پرداخت و سپس به واسطه نفوذ یکی از بستگان خود، میرزا حسینقلی نواب، وزیر امور خارجه دولت مستوفیالممالک، به عنوان منشی و مترجم در سفارت فرانسه در تهران مشغول به کار شد. او ۱۰ سال بعد در ۱۲۹۸ شمسی به دستور وثوقالدوله به وزارت مالیه منتقل و رئیس انبار غله دولتی شد و در همان سال، به پیشنهاد وثوقالدوله و تصویب احمدشاه قاجار، لقب مدیرالملک به او داده شد. جم همچنین از تیر تا اسفند ۱۲۹۹ در دولت میرزا حسن مشیرالدوله به ریاست خزانهداری کل کشور رسید.
اما به باور بسیاری، دورۀ اصلی زندگی سیاسی محمود جم از زمان کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ آغاز شد. او در جریان کودتا بازداشت، اما به دلیل حمایت از دولت کودتا آزاد شد و در دولت سیدضیاءالدین طباطبایی، سمت وزیر امور خارجه را برعهده گرفت. این همکاری بعدها کمی برای وی دردسرساز شد وآن هنگامی که میرزا حسنخان مشیرالدوله میخواست جم و نیرالملک هدایت را به عنوان وزیر به مجلس معرفی کند، نمایندگان به علت اینکه آن دو از اعضای کابینه سیدضیاءالدین بودند، اعتراض کردند؛ ولی با وساطت مشیرالدوله مخالفتها خنثی شد و او در بهمن ۱۳۰۰ به توصیه سردار سپه به وزارت مالیه رسید.
وزارت مالیه در دو دولت رضاخان، معاونت نخستوزیری دولتهای محمدعلی فروغی و میرزا حسن مستوفیالممالک، استانداری کرمان و خراسان، وزارت فوائد عامه در دولت مخبرالسلطنه هدایت و وزارت داخله در دولت دوم محمدعلی فروغی از دیگر سمتهای وی تا پیش از ریاست کابینه بود.
در پی سقوط دولت محمدعلی فروغی، رضا شاه محمود جم را عهدهدار تشکیل دولت کرد و او در روز ۱۳ آذر ۱۳۱۴ برنامه دولت و اعضای کابینه پیشنهادی خود را به مجلس معرفی کرد و در همان روز از مجلس شورای ملی وقت، رأی اعتماد گرفت.
جم از ۱۳۱۴ تا ۱۳۱۸ شمسی نخستوزیر بود و در این دوران دو هیات دولت را به مجلس معرفی کرد. دولت دوم در پی پایان یافتن دوره دهم قانونگذاری در خرداد ۱۳۱۶ و آغاز به کار دوره یازدهم در مهر ۱۳۱۶ به مجلس معرفی شد. دوره نخستوزیری او یکی از طولانیترین دورههای دولت در حکومت رضاشاه بود و طی آن رخدادهای سیاسی و اجتماعی بسیاری در کشور اتفاق افتاد. واقعه کشف حجاب، واداشتن روحانیون به گرفتن جواز عمامه، دستگیری گروه سیاسی ۵۳ نفر، خودکشی علیاکبر داور، انعقاد پیمان سعدآباد، بسته شدن قرارداد تقسیم آب رود هیرمند میان ایران و افغانستان در ۱۳۱۷ شمسی، شهادت سیدحسن مدرس، اتمام کار احداث راهآهن سراسری ایران از جمله این وقایع بود.
او در خاطرات خود درباره کشف حجاب آورده است که «روز ۱۱ آذر کابینه فروغی مستعفی شد که من هم وزیر کشور بودم، با همکارانم خداحافظی کرده و به منزلم در قلهک رفتم، در حدود ساعت سه بعدازظهر بود، گفتند که از دربار تلفن کردهاند و شما را میخواهند. من فوراً با دربار تماس گرفتم که گفتند اعلیحضرت شما را احضار کردهاند. با عجله خود را به دربار رساندم، بحث در مورد تشکیل کابینه و اعضای دولت بود، شاه گفت: این چادر و چاقچور را چطور میشود از بین برد؟ از وقتی که از ترکیه برگشتم و زنهای آنها را دیدم که دوش به دوش مردان کار میکنند، دیگر از هر چه چادری است، بدم میآید و آنها را دشمن ترقی میدانم. عرض کردم، کار صحیحی است، باید زن را از اندرون بیرون کشید و زنجیر اسارت را از پای او برداشت. فرمودند چطور است از داخل دربار شروع کنیم. عرض کردم، روز افتتاح دانشسرای عالی ملکه و شاهدختها همراه اعلیحضرت شرکت کنند و به همه وزرا هم گفته شود که با بانوان خود بدون حجاب در این جشن شرکت کنند. این اولین قدم برای رفع حجاب خواهد بود. فرمودند بروید در هیات دولت صحبت کنید و طرحهای لازم را بریزید. این انقلاب بزرگ باید با فکر و تدبیر صورت گیرد. موضوع در جلسه هیات دولت مطرح شد و همه موافقت خود را اعلام کردند. روز ۱۷ دی فرا رسید. من و همسرم که کلاه بر سر گذاشته بود، به صحن دانشسرای عالی وارد شدیم و به تدریج وزرا و همسرانشان با کلاه وارد شدند و بعد اعلیحضرت فقید نطقی فرمودند: ما میلههای زندان را شکستیم و خانمها آزاد شدند.»
در روز ۱۷ تیرماه ۱۳۱۶ پیمان مهمی بین چهار کشور عراق، افغانستان، ترکیه و ایران در کاخ سعدآباد تهران به امضا رسید و به پیمان سعدآباد مشهور شد، این پیمان در شرایطی میان وزیران امور خارجه این کشورها امضا شد که در افغانستان محمدظاهر شاه، در عراق ملک غازی اول، در ترکیه مصطفی کمال (آتاتورک) و در ایران رضاشاه حکومت میکردند. پیمان سعدآباد وحدت این چهار کشور را در منطقه و حمایت متقابل در صورت بروز خطر نسبت به یکی از اعضا را دنبال میکرد. دولتهای امضاکننده متعهد شدند از مداخله در امور داخلی، مرزها و از هرگونه تجاوز نسبت به یکدیگر خودداری کنند و از تشکیل جمعیتها و دستهبندیهایی که هدف آنها اخلال در صلح میان کشورهاست، جداً پرهیز نمایند. این پیمان معروف در زمان نخستوزیری محمود جم منعقد شد.
در آبان ۱۳۱۸، به دستور رضاشاه، احمد متین دفتری مأمور تشکیل دولت شد و جم نیز وزارت دربار را عهدهدار شد. با پایان یافتن حکومت رضاشاه در شهریور ۱۳۲۰ و اشغال ایران توسط متفقین، جم مأمور شد تا رضاشاه و همراهان او را برای خروج از مملکت تا بندرعباس بدرقه نماید. وی در اسفند ۱۳۲۰ به عنوان سفیر ایران به مصر اعزام شد و تا خرداد ۱۳۲۶ در این سمت بود.
جم در تیر ۱۳۲۶ به ایران احضار شد و در دولتی که احمد قوام در شهریور همان سال به مجلس معرفی کرده بود به عنوان وزیر جنگ منصوب شد. در آذر ۱۳۲۶ دولت قوام سقوط کرد و جم بار دیگر وزیر دربار شد و تا مهر ۱۳۲۸ در همین سمت بود تا اینکه سفیر ایران در ایتالیا و عازم رم شد. دوران ماموریت او در رم تا تیر ۱۳۲۹ ادامه یافت. او در مرداد ۱۳۲۹ به ایران بازگشت و در دوره کوتاهی در سال ۱۳۳۳ شمسی استاندار آذربایجان شد و سپس در دومین دوره مجلس سنا به عنوان نماینده کرمان به مجلس شورای ملی رفت.
در سال ۱۳۳۶ شمسی و در پی کوشش محمدرضا پهلوی برای ایجاد احزاب پارلمانی در ایران، جم به ریاست شورای مرکزی حزب جدیدالتأسیس ملّیون انتخاب و مأمور تهیه اساسنامه این حزب شد. عضویت در دورههای سوم، چهارم و پنجم مجلس سنا آخرین فعالیت سیاسی او بود که تا پایان عمر، در مرداد ۱۳۴۸ به آن اشتغال داشت.
بخش اعظم حیات سیاسی جم در دوره حکومت پهلوی سپری شد. در این سالها، جم یکی از وفادارترین شخصیتهای سیاسی به رضاشاه و سپس محمدرضا پهلوی بود. محمود جم دو بار ازدواج کرد، همسر اولش ملکه زمان بود و حاصل این ازدواج فریدون جم و پروین جم بود که اولی بعدها داماد پهلوی اول شد و با شمس پهلوی پیمان زناشویی بست. جم پسر دیگری به نام منوچهر هم داشت که در ایام جوانی فوت کرد. همسر دوم او عزتالملوک نام داشت که هرچند از او صاحب فرزندی نشد اما تا پایان عمر با او زندگی کرد.
جم در سالهای پایان عمر عضو مجلس سنا بود، روزها به مجلس میرفت و غالباً ریاست کمیسیونهای کشور و امور خارجه سنا را برعهده داشت. در همان دوران بود که خاطراتی از فعالیتهای سیاسی خود را در قالب مقالاتی در شمارههایی از سالنامه دنیا به چاپ رساند.
سرانجام اوایل سال ۱۳۴۸ محمود جم یک روز در هنگام ورود به سنا بر زمین افتاد و لگن خاصرهاش شکست. او را پس از مدتی درمان و بستری بودن در خانه، برای معالجه به انگلستان فرستادند ولی معالجات موثر واقع نشد و در هنگام مراجعت به ایران در روز ۱۹ مرداد ۱۳۴۸ در سن ۸۴ سالگی درگذشت.
منابع:
نخبگان سیاسی ایران از انقلاب مشروطیت تا انقلاب اسلامی، زهرا شجیعی، انتشارات سخن
بازیگران سیاسی از مشروطیت تا ۵۷، مصطفی الموتی، انتشارات پکا، لندن
رجال سیاسی و نظامی معاصر ایران، باقر عاقلی، نشر گفتار
محمود جـم، طلعت دهپهلوانی، پژوهشکده باقرالعلوم
شرح حال رجال ایران، مهدی بامداد، انتشارات زوار
سایت «تاریخ ایرانی»