06 خرداد 1400
خصوصیات طبیعی ایران از منظر گزارشگر اعزامی هیئت بازرگانی هندِ بریتانیا به جنوب شرقی ایران
جنوب شرقی ایران به استثنای نوار باریک ناحیه زیر استوایی که در طول ساحل آن کشیده شده، هوای نسبتا مطبوعی دارد. حتی بلوچستان ایران و صحرای خشک لوت در بهار و پائیز هوای خنک و در زمستان غالبا هوای سردی دارند. در ناحیه پست یا گرمسیر، جیرفت، بلوچستان ایران، بم ـ نرماشیر، جلگه بوشهر و آبادیهای بخشهای جنوبی فلات، میوههای گرمسیری هر فصل مانند لیمو و پرتقال و گاهی درخت انبه و نیز برنج و حبوبات گرمسیری میرویند و در نواحی مرتفعتر و سردتر، به تناسب آب و هوای آنجا، میوه و حبوبات به ثمر میرسند.
سطح اراضی زیر کشت و قابل کشت نسبت به صحرا و بیابان کمتر است و طبق شواهد موجود این اراضی کمکم در حال پسروی میباشند. با وجود این، اگر این زمینها به قدرکافی آبیاری شوند و از طریق علمی به آنها رسیدگی شود، با توجه به حاصلخیزی طبیعی خاک آنها، میتوان سطح وسیعی از نواحی بیابانی را مورد بهرهبرداری قرار داد. آب این مناطق عمدتا بدمزه و شور است و تا حدی در آن نمک وجود دارد که این حالت در زمینهای پستتر و بین رشته کوههای اطراف به چشم میخورد.
قسمت جنوبی و شرقی ایران را به لحاظ جغرافیایی سرزمین کوهها و بیابانها مینامند. 25 تا 50 کیلومتر دورتر از ساحل دریا، دیوارههای برهنه و برافراشته رشته کوههای عظیم ایران به سوی آسمان سرکشیدهاند. این کوهها که یکی پس از دیگری به طول صدها کیلومتر در سرتاسر زمین قلههای برفی خود را گسترانیدهاند، دارای برجستگیهای عظیمی هستند که در کنار هم قرار دارند. در بین برآمدگیهای فاقد درخت، درههایی بسیار طولانی ولی کمعرض قرار گرفتهاند که برخی از آنها 50 و برخی 500 کیلومتر طول دارند اما اکثر آنها عریض نیستند. بخش اعظم این درهها را میتوان به کمک آبیاری قابل کشت نمود.
در درة تنگ تپهها و کنار نهرهای فصلی، روستاهای پراکندهای قرار دارند که در آنها درختان میوه کاشته میشود. بجز درختانی مانند بلوط کوتاه، سرو، بید، زیتون بوهمی، گز و سرو کوهی، درخت دیگری یافت نمیشود. در این تپهها فقط گیاه خارشتر و بوتههای سقز و کاکتوسهای کوتاه میرویند. جنگلی که زمانی وجود داشته اکنون ناپدید گشته، و از بستر خشک رود پیداست که بارندگی کاهش یافته است. رودخانههای دیگر تنها بلافاصله پس از بارندگی طغیان میکنند و آبها بعد از تلاطم شدید خود در زمین بیابان فرو میروند و فقط با تلاش و زحمت فراوان به دست میآیند.
مردم برای آبیاری مزارع خود با زحمت فراوان و از طریق کانالهای زیرزمینی به دنبال آب میگردند. این کانالهای زیرزمینی را در جنوبشرقی ایران با نام عربی آن «قنات» و در شمال افغانستان و بلوچستان با نام «کاریز» میشناسند.
هر یک از رشته چاههایی که به وسیله برجستگی کوچک حلقه مانندی بر روی زمین احاطه شده و به لانه غولآسای مورچه شباهت دارد، از تپهها میگذرد و به سمت درهها پایین میرود. این خطوط چاهها مسیر قناتها را مشخص میکند که متعلق به روستاهای پراکنده شهرهای جلگهای یا درهای میباشند و به فاصلههای دور از هم 15، 30، 50 یا حتی 65 کیلومتری گسترده شدهاند. اکثر قسمتهای درهای مانند تپههایی که از آنها سرازیر شدهاند تقریبا سنگی و خشن هستند و اغلب از تپههای شنی کوچک پوشیده شدهاند.
گاهیاوقات روستاها، مانند آنچه در رفسنجان و تهرود1 میبینیم، در گروههای کوچک دوتایی، چهارتایی یا بیشتر قرار گرفتهاند. اکثر این روستاهای کوچک که به فاصلة 30 تا 50 کیلومتر و بیشتر از هم قرار دارند، استوار و پابرجا میباشند.
در واقع شهرهای اندکی میتوان یافت که وسیع باشند؛ حتی شهرهایی مانند سعیدآباد، بهرامآباد و بم کمی بزرگتر از روستاهای بزرگ هستند.
کرمان که مرکز استان و شهری تاریخی و مهم است، به لحاظ جمعیتی عملاً هیچ بنای عمومی پرجاذبه و قابل توجهی ندارد و با وجود بازار خوش ساختی که دارد کسی احساس نمیکند که این شهر در چه موقعیت خوبی قرار دارد.
این حالت در شهرهای یزد و شیراز نیز، هر چند نه به اندازة کرمان، به چشم میخورد. یزد بخش اعظم جادة حمل و نقل خود را که باعث ثروتمند شدنش بود، از دست داده است، در حالی که تجارت در شیراز متوقف نمیشود و بخشهایی از شهرهای فقیر آن در حال زوال است.
خصوصیات مردم
روستاییان و عامة قبایل صحرانشین ایران غالبا اصل و نسب ترک، کرد، بلوچ و عرب دارند. اما جمعیت شهری و تقریبا تمام آنهایی که منسوب به خانوادههای معتبراند، از این وضع برخوردار نیستند. ما، در این گزارش، با روحیه نظامی ملت کاری نداریم، اما باید گفت که هر چند ایرانیها نژادی از مردان مسلح و مستعد جنگیدناند بزرگترین ستایندگانشان نمیتواند آنها را به جنگ طلبی یا جسارت متهم کند. قرنها پیش قلب ملت شکسته شد و اکنون در نتیجة مصرف مفرط تریاک و فساد لگام گسیخته، ذکاوت و شجاعت مردم تضعیف شده؛ و چنین وضعیت رقتانگیزی در ایران به همدردی و کمک نیاز دارد. مردم ایران باهوش اما فقیر، تنبل و سست هستند و این امر با توجه به نظام حاکم بر این سرزمین ــ سرزمین آفتاب ــ امری طبیعی است. این موضوع را به دلیل ارتباطی که با مسئله توسعه تجاری ایران دارد مطرح کردم که امیدوارم مرا بخاطر نوشتن این مطالب ببخشید.
اعلیحضرت همایونی در هر نوروز (سال نو) که مطابق 20 یا 21 ماه مارس است، حکام کل ایالات و فرماندارهای نواحی را تعیین میکند. این حکام کل و فرمانداران نیز، به همینگونه، حکمرانان، نمایندگان و دیگر صاحبمنصبان مستعد خود را به کار میگمارند. خلاصه آنکه، باید گفت که تقریبا در همه جای ایران، افراد تعیین شده به مدت یکسال منصوب میشوند و در این مدت فرد تعیین شده باید هزینهای را که صرف این کار نموده تا دو سه برابر جبران کند و در این مورد هیچگونه مالیات بندی یا محدودیتی در مطالبات وجود ندارد.
زمانی که شخصی با نفوذِ محلی یک ایالت را اداره میکند این روش سودمند نخواهد بود. وقتی چنین شخص صاحبمنصبی تصمیم به کنارهگیری از مقام فرمانداری خود بگیرد باید در بین مردم زندگی کند. این شخص به امور محلی علاقهمند است و مدام میکوشد تا قرارداد خود را تمدید کند، بنابراین سختگیریهای او تا حدی منطقی و قانونی است. اما هنگامی که فردی طبق معمول مثلاً از تهران به سمت فرمانداری منصوب شود باید با مناطق و مردم تحت حاکمیت خود همدردی کند و اگر به افکار و علایق محلی توجه نداشته باشد و سعی کند تا بیش از یک سال سمت خود را حفظ کند، مردم تحت فشار خواهند بود. خانها، تجار، رعایا، به خصوص تجار، دو تومان و در مواقع عادی یک تومان میپردازند و اگر در این کار درنگ کنند تنبیه میشوند.
بدون ایجاد تغییرات اساسی در نظام حکومتی، فکر هرگونه بهبود واقعی در وضعیت مردم تا حدی مأیوس کننده است و هیچگونه بهبود سریع و چشمگیری نیز در تجارت به وجود نخواهد آمد.
اگر یک ایرانی بخواهد با هندوستان روابط تجاری موفقیتآمیزی برقرار کند ابتدا باید توجه صاحبمنصبان را جلب نموده، به زور راه خود را باز کند. ایرانیها هیچ کنسولی ندارند تا از آنان دفاع کند. آرزوی اصلی ما این است که تجار هندی (اتباع انگلیسی) را تشویق نماییم تا در ایران مستقر شوند. این کار باعث میشود تا ایرانیها مطمئن شوند که کنسولی برای دفاع از خود در اختیار دارند. بنابراین پیشنهادهای بعدی من دربارة «نظم کنسولی» خواهد بود.
هیچگونه سازمان ویژهای برای آبیاری در ایران وجود ندارد و هیچگونه تلاشِ مبتنی بر ضوابط در جهت بهبود روشهای ابتدایی کشاورزی و آبیاری، که از زمان انسانهای اولیه تاکنون در ایران به کار رفته، انجام نشده است. در نتیجه، کشاورز ایرانی دائما برای حفظ محصول اندک خود با طبیعت میجنگد. قناتهایی که به فاصله کیلومترها از هم در شهرها و شهرستانها قرار گرفتهاند، نشاندهندة تلاش خستگیناپذیر کشاورزان است . اما به جای آنکه این عمل از طریق منطقی و علمی انجام گیرد، در اثر راهنمایی غلط و اعمال روشهای ابتدایی، بخش اعظم این انرژی جزیی نیز هدر میرود.
ایرانیها از جهاتی با هندیها تفاوت دارند. شخص هندی یا پول خود را صرف خوشگذرانی میکند یا سوگواری و اگر هندو، سیک یا مسلمان باشد شخصی کمتوقع و تا حدی صرفهجو خواهد بود. اما ایرانی صرفهجو نیست. او در نحوة استفاده از پولی که به دست میآورد مانند اروپاییها، به خصوص انگلیسیها، عمل میکند، و ترجیح میدهد به جای پسانداز کردن، پولش را خرج خوب خوردن و خوب پوشیدن کند. فقیرترین فرد ایرانی خوب میخورد و خوب میپوشد. بجز در بین فقیرترین رعایا و گروه کثیر گدایانِ حرفهای کمتر کسی را با ظاهری ژندهپوش میبینیم. فرد ایرانی خواستههای متعدد و گوناگونی دارد و در زندگی به مسایل تجملی و ظاهری اشتیاق فراوان نشان میدهد. مرد ایرانی لباسهایی با رنگهای سنگین میپوشد و زنان او در خیابانها شبیه ارواح شمدپوش هستند. او از رنگهای شاد و پارچههای کتانی، پارچههای ابریشمی خوشرنگ و پارچههای اطلس گران قیمت برای لباس خانمها در داخل منزل استفاده میکند و نیز از تزیینات خانه لذت میبرد و مانند هندیها از دیدن شیشه، لامپ، شیشههای آویز رنگی، چینی بلوری، ساعت دیواری و مچی، چاقو و چیزهای قشنگ اروپایی لذّت میبرد.
کف اتاق خانهاش معمولاً با فرشهای نفیس مفروش است که نشان دهندة سلیقه بیش از حد اوست. ایرانی چای بسیار مینوشد و آن را به روش خودش و روش روسها دم میکند و مینوشد. مصرف قند او که غالبا از فرانسه، روسیه، اتریش و مصر تهیه میکند بسیار بالاست.
مصرف مستمر و فزایندة تریاک که به اندازة خوردن نیز کشیده میشود، مصرف چای را به طور قابل ملاحظهای افزایش داده و با ناتوان ساختن سریع شخص معتاد باعث بیخاصیت ساختن ایران و ایرانی شده است. این حقیقتی انکارناپذیر است که تریاک اثر مخربتر و سریعتری بر ایرانیان داشته تا بر عثمانیها، هندیها و چینیها. علت آن، بدون شک، ماهیت آلوده و پست این ماده است که در خانه تولید میشود. اعتیاد به تریاک عموما در ماه روزهگیری یا رمضان کاهش مییابد. اگر شخصی به تریاک معتاد شود هرگز نمیتواند آن را ترک کند. وضعیت فرد معتاد چنان رو به وخامت میگذارد که او ظرف دو سه سال ناتوان میشود و معمولاً پس از پنج شش سال میمیرد. سنت ایرانیها، برخلاف حکم قرآن، نوشیدن شراب را در ایران مجاز میداند.
همانطور که گفتم، جنوب ایران منطقهای فقیر است و مردم آن قاعدتا مبتکر نیستند؛ با وجود این، میتوانند تحت نظام حکومت ایالتی مناسبتری نسبت به نظام کنونی، وضعیت خود را بهبود بخشند. به هر حال، تجارت با هند، علیرغم فقر زمین و مردم این ناحیه و نیز علیرغم روشهای ناقص ادارة مالیات، امکانپذیر و آسان است و موقّعیت برای ایرانیها درکشورشان فراهم میآورد.
در حال حاضر پولی که باید صرف امور سودمند شود، خرج زین و یراق فَخیم اسبهای نقرهفام میشود. بیایید با قرار دادن محصولات هندی در پشت درِ خانهها این مسئله را حل کنیم. ایرانیها نمیدانند هند چه محصولاتی میتواند تولید کند و خلاصه، فکر میکنند هند همان بمبئی است، و نیز اطلاعات بسیار محدودی از این شهر و بازارهایش دارند. چندان غیرمنطقی نخواهد بود اگر امیدوار باشیم که تشکیل و ورود هیئت اقتصادی کمک عمدهای به تغییر این امور خواهد کرد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. دهستانی در کرمان که رود تهرود از آن میگذرد.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران