14 مهر 1392
ماجرای اصابت ترکش به حنجره قاری قرآنی که در حال تلاوت قرآن بود
یکی از اساتید قرائت قرآن با اشاره به اینکه شهادت شاگردان دارالتحفیظ نام آنها را جاودان کرد، گفت: در عملیات «کربلای8» شهید «سیدعلی محمودیان» در حال تلاوت قرآن با صدای رسا بود که ناگهان ترکشی به حنجره این شهید بزرگوار اصابت میکند.
«سیدمحسن موسوی بلده» یکی از اسایتد پیشکسوت هنر تلاوت قرآن که از دوران کودکی به واسطه خانواده مذهبیاش به فعالیتهای قرآنی گرایش داشت، در گفتوگو با خبرنگار فعالیتهای قرآنی خبرگزاری فارس با اشاره به اهمیت فعالیتهای قرآنی در زمان هشت سال دفاع مقدس، گفت: در زمان جنگ شور و اشتیاق قرآنی خاصی در کشور حکمفرما بود به طوری که بیشتر نوجوانان و جوانان با انس بیشتر به قرآن در صحنه جنگ حق علیه باطل حضور مییافتند.
در جنگ تحمیلی افسانهها به واقعیت پیوستند
وی با بیان اینکه در جنگ تحمیلی هر آنچه افسانه بود به واقعیت پیوست، اظهار داشت: در آن زمان دارالتحفیظی که ما در آن تدریس میکردیم سرشار نوجوان و جوانان عاشق قرآن و اهلبیت(ع) بود و ما نیز بنا بر وظیفه خود افراد را علاوه بر تربیت قرآنی، به حضور در دفاع از میهن ترغیب میکردیم تا آنها وظیفه قرآنی خود را در خط مقدم جبهه ادا کنند.
موسوی بلده با اشاره به کلاسهای تدریس قرائت قرآن در زمان جنگ، تصریح کرد: کلاسهای قرآن دارالتحفیظ متأثر از جنگ شده بود و بسیاری از قرآنآموزان با علاقه باطنی پیوسته به دفاع از خاک کشورمان اعزام میشدند، اما در این بین بسیاری از آنها نیز پس به شهادت رسیدند تا نامشان در لیست قرآنآموزان این مؤسسه جاوید بماند.
بیش از 30 نفر از قرآنآموزان کلاس شهید شدند
این استاد هنر قرائت قرآن که تلاش بسیاری برای به ثمر نشستن فعالیتهای قرآنی کشور دارد، ادامه داد: معمولا معلمان برخی از امور را بر عهده شاگردی که فعالتر است، میگذارند تا امور کلاس را در زمان نبود استاد به خوبی اداره کند، یکی از قرآنآموزان کلاس من نیز شهید «خسروی» بود که این نقش را در کلاس داشت؛ ایشان که نخستین شهید کلاس بود در عملیات «فتح المبین» به شهادت رسید؛ پس از آن حال و هوای جنگ بیشتر در کلاسهایم شکل گرفت به طوری که تا جایی که به ما اطلاع دادند بیش از 30 نفر از شاگردانم در هشت سال دفاع مقدس به درجه رفیع شهادت نائل آمدند.
سه نفر از شاگردانم با هم به شهادت رسیدند
وی ادامه داد: شهید «حسین محمدی» یکی دیگر از قرآنآموزان با استعداد و متخلق به اخلاق الهی بود که از همان دوران کودکی در جلسات قرآنی شرکت میکرد؛ ایشان استعداد خوبی در عرصه قرائت قرآن داشت و هیچگاه لبخند از روی لبان این شهید دور نمیشد؛ «حسین» با وجود سن کم همیشه در حسن اخلاق و فعالیتهای قرآنی سرآمد بود، به طوری که او به تدریج یکی از چهرههای خوب کلاسهای من شد.
موسویبلده خاطرنشان کرد: شهید «حسین محمدی» چند بار به جبهه رفت و در هر باری که اعزام میشد برای من نامه میداد و چند هفته بعد بازمیگشت، تا اینکه آخرین باری که رفت و برنگشت به من اطلاع دادند که ایشان در یکی از عملیاتهای سالهای آخر جنگ شهید شده است؛ نکته عجیب اینجا بود که در آخرین اعزامش به همراه «حمید صفاری» که دانشجوی رشته پزشکی بود و همچنین «چنگی» از دوستان هممحلهای خود به شهادت رسید؛ نامهای نوشته بود که حالت وصیت داشت.
امام حسین(ع) به «حسین محمدی» نوید شهادت داده بود
وی با بیان اینکه این شهید 17 ساله که با اخلاق قرآنی مشوق بسیاری از هممحلهایهای خود برای ورود به عرصه قرآنی بود دو نامه به یادگار گذاشته است، میافزاید: «حسین» دو نامه نوشته بود که در نامه اول وصیت کرده بود که نامه دوم را شب سالگرد شهادتش باز کنند؛ ایشان در نامه دوم نوشته بود که من از تاریخ و محل شهادتم با خبر بودم، چرا که امام حسین(ع) به خواب من آمده بودند و مرا از شهادتم باخبر کردند.
موسویبلده اظهار داشت: پس از شهادت ایشان، من نام این شاگرد شهیدم را «گل سرخ دارالتحفیظ» نامیدم، چرا که «حسین» همچون غنچهای بود که به دارالتحفیظ آمد و سپس شکوفا و به گلی زیبا مبدل شد.
اصابت ترکش به حنجره قاری قرآنی که در حال تلاوت قرآن بود
این قاری برجسته قرآن تصریح کرد: یکی دیگر از شاگردان دارالتحفظ شهید «سیدعلی محمودیان» بود؛ ایشان در وصیتنامهاش نوشته بود که من به شما توصیه میکنم رفتن به جلسه دارالتحفیظ را ادامه دهید چرا که من رفتن به جبهه خود را مدیون این جلسات میدانم. به گفته همرزمانش وقتی که برای آخرین بار به جبهه اعزام میشود، رزمندگان در عملیات «کربلای 8» مورد محاصره دشمنان قرار گرفته بودند و شهید «محمدیان» در حال جنگ با رژیم صدام با صدای بلند به سبک «عبدالباسط» قرآن میخوانده است و داوطلبانه جلو رفته تا سایر رزمندگان مورد آسیب قرار نگیرند، در همان لحظات ترکشی به حنجره ایشان اصابت میکند به مقام شهادت نائل میآید.
وی میگوید: محلی که پیکر پاک شهید «سیدعلی محمودیان» قرار داشت، به دست عراقیها افتاد اما دیری نپایید که رزمندگان دلاور میهن اسلامی توانستند خاک کشور را بازگردانند. پس از گرفتن خاک کشور و تجسس پیکر این شهید بزرگوار در حالی که یک شنی نفربر عراقیها از روی بازویش رد شده بود، پیدا شد.
شهیدان قرآنی زبانزد خاص و عام بودند
موسویبلده با اشاره به شهادت سایر شاگردان خود در دارالتحفیظ خاطرنشان کرد: شهیدان «مصطفی و مجتبی کاشفی» نیز از شاگردان قرآنی من بودند آنها نیز افرادی با اقتدار و صلابت بودند که ابتدا «مصطفی» به شهادت رسید و سپس مجتبی زخمی شده بود که پس از بهبود دوباره به جبهه رفت و به برادرش پیوست؛ «مصطفی و مرتضی نعمتیجم» نیز دو برادر جهادگر و بسیار زیبایی بودند که همواره به فعالیتهای قرآنی میپرداختند، آنها در عملیات «فتحالمبین» هر دو با هم در یک مکان و زمان شهید شدند.
این استاد پیشکسوت عرصههای قرآنی میافزاید: شهیدان «حمیدرضا، عباس و جواد واعظیفر» سه برادر قرآنی بودند که از دوران نوجوانی در کلاسهای قرآنی شرکت میکردند و همواره آرزوی نوشیدن شربت شهادت داشتند یکی از این برادران معاون پرسنلی لشکر محمدرسولالله بود ایشان از نظر اخلاقی واقعا بینظیر بود به طوری که تمامی همرزمانش به تقوا و اخلاق نیکوی ایشان اذعان داشتند.
حضور شهیدان در جلسه قرآن استاد موسوی
وی اظهار داشت: در همان زمان یک بار برای داوری به سفری رفته بودم و نتوانستم برای تدریس در دارالتحفیظ حضور یابم که برادر شهید «روحالله محمدصادقی» که از جانبازان دفاع مقدس است به من زنگ زد و گفت: «من خواب دیدم صبح جمعه به دارالتحفیظ آمدم ولی شما نیستید، ولی آیتالله «بروجردی» و برخی از بچههای شهید نشستهاند و من تعجب میکنم که چرا شما حضور ندارید که پس از آن آیتالله بروجردی در خواب به وی گفت که اگر موسوی هم نیاید ما در جلسه حضور مییابیم چرا که جلسه با نبودن ایشان تعطیل نمیشود».
شاگردان با شهادت نام خود را در لیست کلاسها جاودان کردند
این استاد قرآن با اشاره به اینکه بیش از 30 شهید در دارالتحفیظ در حال گذراندن آموزشهای قرآنی بودند، اظهار داشت: من نام شهیدان کلاسم را از لیست حضور و غیاب کلاسهایم حذف نکردهام و هنوز با وجود گذشت حدود 30 سال از دفاع مقدس وقتی به نام این عزیزان میرسم سایر بچههای کلاس جای آنها حاضر میزنند، چرا که من معتقدم که روح این شهیدان در کلاسها حضور دارند.
موسویبلده با بیان اینکه رغبت نوجوانان به ورود به عرصههای قرآنی نسبت به گذشته کمتر شده است که باید برای رفع این مشکل فرهنگسازی شود، افزود: شهید «محمدی» نماز شبش را در کلاس میخواند یعنی نصف شب در کلاس حاضر میشد تا نوبت بگیرد و گاهی نیز سر کوچه میایستاد تا کیف مرا بگیرد و با من در جلسه حاضر شود؛ اما هماکنون همت بچهها کم شده است و گاهی من به آنها میگویم اگر روزی بیایم و ببینم که هیچکدام از شما در کلاس نیستید، جلسه را شروع میکنم چون مسلم میدانم شهیدان حاضر و مشتاق هستند.
شهیدان قرآنی را الگویی برای جوانان معرفی کنیم
این قاری پیشکسوت قرآنی با اشاره به اینکه شهیدان قرآنی تمام تلاششان را کردند تا وظیفه قرآنی خود را در جبهههای حق علیه باطل به خوبی نشان دهند، تصریح کرد: هر کدام از این شهیدان، اخلاقی قرآنی داشتند که نوجوانان و جوانان امروزه باید از آنها الگوگیری کنند و نباید تحت هجمههای فرهنگی غرب قرار گیرند، چرا که در فضای کنونی که دشمنان اسلام همواره در حال تفرقهافکنی بین مسلمانان هستند باید بهترین الگوهای اخلاقی را برای جوانان معرفی کرد تا توطئه دشمنان بر روی افکار و رفتار جوانان این مرز و بوم بیاثر افتد.
قاریان را برای تبلیغ به صحنههای جنگ اعزام میکردند
وی با اشاره به فعالیتهای تبلیغی خود در دوران هشت سال دفاع مقدس خاطرنشان کرد: در زمان جنگ تحمیلی گروه قاریان برای تبلیغ و انجام فعالیتهای تبلیغی در بین رزمندگان در گروهها یا گردانها حضور مییافتند تا با قرآن به رزمندگان انرژی دهند.
موسوی بلده با بیان اینکه من با تیم قرآنی به شهرهای مختلفی از جمله اهواز، اندیمشک و دزفول رفتنم، گفت: یک شب که عملیات «مجنون» بود در یکی از گروههای خمپارهانداز، گردان نیمهسنگین رفتیم تا برنامه تلاوت قرآن اجرا کنیم، پس از پایان برنامه ما برای استراحت به یکی از سنگرها رفتیم، زمانی که برای نماز صبح بیدار شدیم هیچکدام از رزمندگان در محدوده حضور نداشتند، پس از پرسوجو از فرمانده یگان متوجه شدیم که به دلیل پاتک نیروهای عراقی به خاک ایران، رزمندگان به خط مقدم رفته رفتند، آنها آنقدر آرام رفتند که حتی ما متوجه رفتن و نبود آنها نشدیم.
فارس