
22 فروردین 1404
وزیر بهائی کابینه هویدا
شاداب عسگری- در تاریخ 21 فروردین 1358، آخرین جلسه محاکمه تعداد 11 نفر از مقامات سیاسی و نظامی ارشد رژیم پهلوی شامل رئیس مجلس شورای ملی، دو رئیس ساواک، رئیس سازمان تربیت بدنی، شهردار تهران، رئیس دادگاه فدائیان اسلام و افسران حزب توده، فرمانده گارد جاویدان، وزیران امور خارجه و کشاورزی و دو سناتور که بازجوئی و بازپرسی از آنها به پایان رسیده و با تکمیل سوابق حداقل یک مرحله دادگاه بدوی نیز تشکیل گردیده بود، این فرصت داده شد تا در دادگاه حضور یافته و آخرین دفاعیات خود را مطرح سازنند. یکی از این افراد منصور روحانی است، او به اتهام نابودی کشاورزی ایران با برهم زدن سیستم روستاها و در نتیجه نیاز به وارادات مواد غذایی و وابسته کردن کشور به خارج مورد محاکمه قرار گرفت
دادگاه، بعد از شنیدن آخرین دفاعیات او ، وارد شور شده و قضات با اجماع کامل اورا مجرم شناخته و محکوم به اعدام کرد. حکم صادره نیز در 22 فروردین 1358 به مرحله اجراء درآمد.
مهندس منصور روحانی قزوینی:
علىمحمد، پدر منصور روحانی از بهاییهای مشهور بود. او پیشکار بهاءالملک و مسئول یکی از محفلهای بزرگ بهائیان در تهران بود. برگههای زندگینامه منصور روحانی در ساواک مذهب او را «بهایی» یا «مشهور به بهاییگری» نوشتهاند. در این جا برخی از سندهای موجود در پرونده منصور روحانی، که منابع ساواک درباره مذهب او و نیز نظر مردم نسبت به او و دیگر وزرای بهایی آوردهاند: «کریمی آشتیانی که با مهندس روحانی، وزیر آب و برق ارتباط دوستانه دارد، میگفت روحانی اظهار داشته است نظر دوستان ما در کابینه (منظور او وزرای پیرو فرقه بهاییگری است که خود روحانی از آن دسته میباشد) آن است [که] اختلاف بین دولت و روحانیت ادامه یابد تا این که دولت ناچار شود برای ضربه زدن به فعالیت روحانیون با دولت اسرائیل رابطه سیاسی برقرار کند و حتی در صورت لزوم با آن دولت قرارداد نظامی منعقد سازد. کریمی میگفت به مهندس روحانی گفتهام این نظر شما را مردم ایران تأیید نمیکنند و ممکن است اگر چنین فکری در ایران عملی شود، عکسالعمل شدیدی نشان داده شود. روحانی گفته است اگر مقامات روحانی در ایران با حکومت مصر به مبارزه برنخیزند ناچاریم این فکر عقد قرارداد با کشور اسرائیل را عملی سازیم».
نام منصور روحانی در محافل فراماسونری هم برده شده است. زمانی که جلد سوم کتاب «فراموشخانه یا تاریخ فراماسونری ایران» به کوشش اسماعیل رائین در سال ۱۳۴۷ به چاپ رسید، منصور روحانی نیز در میان فراماسونها نام برده شده بود. عضویت روحانی در لژهای مزدا و مشعل و سعدی با نام مستعار علاءالدین بوتراب آمده است. روحانی ارتباطات سیاسی خود را با جناحهای انگلیسی و آمریکایی در ایران حفظ میکرد. او از دوستان اسدالله رشیدیان بود. پایههای این دوستی در سال ۱۳۴۵ش ریخته شد. این رفاقت سیاسی آن هم با یکی از برادران رشیدیان که از عوامل شناخته شده دولت انگلستان بودند و از زمینهسازان داخلی کودتای ۲۸ مرداد به شمار میرفتند، نشان از فرصتطلبی روحانی در تثبیت موقعیت خویش دارد. او در تسهیل سرمایهگذاری شرکتهای آمریکایی در ایران نقش داشت و در جلسههای غیررسمی که برای این کار تشکیل میشد شرکت میکرد. روحانی از اواسط دهه چهل با طرفداران سیاست آمریکا که هدفشان زمینهسازی برای نخست وزیری جمشید آموزگار بود، حشر و نشر داشت.
روحانی چندین بار از پشتیبانیهای مستقیم شاه نسبت به خود یاد کرده است و بقای خود را در سمت وزارت مدیون توجه ویژه او دانسته است. روحانی یک بار در جمع مدیران وزارتخانه کشاورزی و منابع طبیعی گفت: «من از طرف شاهنشاه اجازه ندارم این مطلب را بگویم ولی مطمئن باشید که من به عنوان وزیر کشاورزی تا ده سال دیگر تثبیت شدهام و از شما حمایت خواهم کرد».
زمانی که گرانی گوشت صدای مردم را درآورد و به همین جهت شایعه برکناری روحانی بر زبانها افتاد، از قول او گفتند: «علت این که او را برکنار نکردهاند این است که اصولاً گران کردن گوشت و طرحی که در این باره تهیه شده عیناً به شرف عرض شاهنشاه رسانیده شده و اجرای آن را معظمله اجازه فرمودهاند». روحانی روابط خود را با نعمتالله نصیری رئیس ساواک و اسدالله علم وزیر دربار که از عناصر کلیدی حکومت بودند با فرستادن برخی از محصولات کشاورزی نمونه مانند انگور، خربزه، عسل، شیر، انجیرخشک، ماست، گوشت و ... حفظ میکرد. این نوع ارتباط را با مقامهای دیگر هم داشت و سنجش ذائقه آنها را ملاک کار خود قرار میداد. روحانی یک بار چند بسته گوشت بره که از بلغارستان وارد کرده بود و در ایران بستهبندی شده بود، برای وزیر دربار فرستاد و خواستار نظر همسر علم شد که اگر به مذاق او خوش آمد اقدام به وارد کردن آن کند. در این جا متن کامل یکی از گزارشهای سازمان اطلاعات و امنیت کشور درباره منصور روحانی میآید و سپس با یادآوری سرنوشت او پس از پیروزی انقلاب اسلامی، نوشته، نقطه پایان میگیرد.
«منصور روحانی در بین وزرا و مسئولین عالیرتبه دولتی پس از غلامرضا نیکپی شهردار تهران بیش از همه، مورد اعتراض، بدبینی و ناراحتی مردم است. غالباً دیده شده است که طبقات مختلف مردم به مجرد اینکه نام منصور روحانی یا غلامرضا نیکپی برده میشود بدون دلیل یا با دلیل شروع به بدگویی و انتقادی مینمایند و این دو مقام را مسبب بسیاری از مشکلات زندگی روزمره خود قلمداد میکنند، خاصه اینکه این دو مقام نیز پیوسته کوشش دارند به نحوی به افکار عمومی و مردم بیتوجهی و بیاعتنایی نشان دهند و ظاهراً ادعا کنند که آنها فقط سیاست معینی را اجرا میکنند و اعتراضات و نظرات دیگران برای آنها اهمیتی ندارد. متأسفانه باید گفت در محافل خاصی از سطح بالای مملکت چنین وانمود میشود که علت باقی ماندن این دو مقام در مشاغل خود آن است که اراده اعلیحضرت همایون شاهنشاه آریامهر بر این تعلق گرفته است. به مردم تفهیم شود که نظرات آنها و افکار عمومی نمیتواند اثری در تغییر و تبدیل و جابهجایی مقامات داشته باشد. منصور روحانی شاید در وزارت نیرو منشاء اثرات و خدماتی بوده است ولی در وزارت کشاورزی و منابع طبیعی تاکنون نتوانسته است گام مثبتی بردارد. گرچه همه نارساییها و مشکلات موجود در امر کشاورزی مملکت را نمیتوان مربوط به عدم توانایی این وزارتخانه در اجرای مسئولیت خود دانست و عوامل متعددی در این مسئله مدخلیت دارند ولی به عقیده مطلعین منصور روحانی با روش و سیاست خاصی که دارد وضع کشاورزی و دامپروری کشور را روز به روز به سوی نابسامانی بیشتری سوق میدهد و معتقدند اعتبارات بزرگی که در سنوات اخیر به منظور اجرای طرحهای کشاورزی و ایجاد مجتمعهای کشت و صنعت و گوشت به مصرف رسیده و یا به صورت وام در اختیار اشخاص گذاشته شده بازده مناسب نداشته است.
در مورد حمایت منصور روحانی از افراد خاصی نیز بحثهای زیادی در بین مردم شنیده میشود. به عنوان مثال از هژبر یزدانی نام میبرند که از حمایتهای بیدریغ وزارت کشاورزی برخوردار است که افراد مشابه نمیتوانند چنین حمایتهایی را دریافت کنند. میگویند در امر فروش پوست و روده از طرف سازمان گوشت کشور به هژبر یزدانی، منافع دولت فدای منافع هژبر یزدانی میشود. میگویند مثلاً هژبر یزدانی میتواند مقادیر قابل توجهی ذرت به عنوان خوراک دام از وزارت کشاورزی دریافت کند و آن را با سود سرشاری به شرکت گلوکز (به مدیریت عباس معتمدی) بفروشد و یا به عنوان توسعه کشاورزی و دامپروری از وزارت کشاورزی وام دریافت کند و با آن زمین و ساختمان خریده و در راههای دیگری که متضمن سود بیشتری است به کار اندازد. میگویند منصور روحانی در واگذاری اراضی و جنگلها به اشخاص بیشتر بر مبنای نظرات شخصی عمل میکند. نصر اصفهانی استاندار فعلی فارس در یک مذاکره خصوصی اظهار میداشت در موقعی که استاندار کرمان بوده، منصور روحانی سفری به کرمان کرده است. در این سفر شبی منصور روحانی از وی دعوت میکند در یک میهمانی خصوصی در منزل یکی از کرمانیها با وی شرکت کند. در این میهمانی مشاهده میکند که میزبان خانمی به نام [...] مقیم تهران است که در منزل بستگان کرمانی خود برای وزیر کشاورزی مجلس بزمی دایر کرده است و در این میهمانی وزیر کشاورزی در حضور تعداد زیادی مهمان شروع به معاشقه و حرکات زننده با زن مذکور نموده است که موجب ناراحتی شدید حاضرین شده است.
نصر اصفهانی میافزاید بعد اطلاع پیدا کرده است که به این زن در استان کرمان از طرف وزیر کشاورزی ۱۰۰ هکتار زمین واگذار شده و مشارالیها یکی از زنانی است که وزیر کشاورزی با آنها ارتباط دارد و به هر یک از این زنها از کیسه دولت هدایایی داده است. [...] زن بدنام دیگری که با دهها نفر در تهران ارتباط دارد یکی دیگر از افرادی است که مورد توجه روحانی است. منصور روحانی به این زن گفته است موقعی که وزیر آب و برق بوده است در یک معامله با کشور هندوستان از طرف واسطه هندیِ معاملات، جواهرات گرانبهایی به وی هدیه داده شده است که او آن را به پیشگاه علیا حضرت شهبانوی ایران تقدیم کرده است. مسئله بدگویی منصور روحانی نسبت به امیرعباس هویدا، نخستوزیر نیز باعث تعجب مردم است.
سرانجام، مهندس روحانی قزوینی، یکی دیگر از مفاسد حکومت پهلوی بود که توسط حکومت نظامی در 15 آبان 1357 و در کنار افرادی همچون هویدا، نصیری و امثالهم دستگیر شده بود.