16 آذر 1392

اسرائیل طرح پراور بگین را با هدف سلب مالکیت و جابجایی فلسطینیان برنامه ریزی کرده است.


اسرائیل طرح پراور بگین را با هدف سلب مالکیت و جابجایی فلسطینیان برنامه ریزی کرده است.

شماری ازفلسطینیها و فعالان بین المللی روز گذشته (سی ام نوامبر) که "روز جهانی نقب" و روز خشم نامگذاری شده بود درفلسطین و چندین شهر جهان علیه لایحه طرح صهیونیستی "پراوربیگن" که بموجب آن 80 هزار هکتار از اراضی فلسطینیان در نقب مصادره و حدود 36روستای فلسطینی که رژیم صهیونیستی آنها را برسمیت نمیشناسد تخریب خواهد شد، تظاهرات کردند.
تظاهرات در شهرهای فلسطین و فلسطین اشغالی به درگیری با نیروهای امنیتی و پلیس رژیم صهیونیستی انجامید. تظاهرکنندگان شعار می دادند: پراور مساوی است با پاکسازی نژادی. نیروهای پلیس رژیم صهیونیستی نیز برای متفرق کردن تظاهرکنندگان از گازاشک آور، گلوله های پلاستیکی و نارنجک های صوتی استفاده کردند.
تظاهرکنندگان علیرغم این حملات شدید با دردست داشتن پرچم فلسطین به اعتراض خود ادامه دادند. این تظاهرات علاوه بر شهرهای رام الله، نابلس، غزه، نقب، حیفا، یافا، قدس اشغالی در چندین شهر جهان از جمله لندن وبروکسل برگزار شد.
در لندن علاوه بربرگزاری تظاهرات اعتراضی 50 تن از هنرمندان، نویسندگان و موسیقی دانان برجسته در نامه ای ضمن محکوم کردن این طرح نژادپرستانه خواستار پایان دادن به طرح اخراج فلسطینی ها شدند.
به گزارش خبرگزاری قدس (قدسنا) اما درباره ماهیت طرح موسوم به "پرآور- بگین" اهداف و دلایل رژیم صهیونیستی از اجرای آن باید گفت که در دسامبر 2007، رژیم صهیونیستی کمیته ای  تحت عنوان کمیته  گلدبرگ را مأمور کرد تا وضعیت ساکنان نقب را بررسی کرده و در مورد وضعیت حقوقی زمین های مربوط به بادیه نشینان بدوی این منطقه  به حکومت صهیونیستی مشاوره دهد. این کمیته در سال 2008 اعلام کرد که ساکنان بدوی و عرب  این منطقه هیچ گونه حقی بر زمین های نقب نداشته و توصیه کرد که کابینه در چارچوب طرح جامع منطقه ای در خصوص شناسایی روستاهای این مناطق اقدام کند. در ژانویه 2009 به منظور اجرایی کردن توصیه های کمیته گلدبرگ، کمیته "پرآور" تشکیل شد و تل آویو در سپتامبر 2011، طرح مذکور را به تصویب رساند. پس از آن در ژانویه 2012، بنیامین بگین وزیر مشاور کابینه، مأمور شد تا طرح را بازخوانی و اصلاح کرده و برای ارائه به پارلمان آماده کند.بدین ترتیب نام بگین نیز به عنوان طرح پراور اضافه و و با نام "پراور- بگین" به پارلمان فرستاده شد.
پارلمان رژیم صهیونیستی در 24 ژوئن 2013 "لایحه پراور- بگین" را با 43 رأی موافق و 40 رأی مخالف و با هدف اخراج فلسطینیان بدوی صحرای نقب در جنوب سرزمینهای اشغالی تصویب کرد. براین اساس تخریب 36 روستای این ناحیه و اخراج حدود 100 هزار فلسطینی  و سلب مالکیت آنها از سرزمین های تاریخی خود در دستور کار قرار گرفته است. در سال 2011یکصد خانه مسکونی در چارچوب این طرح تخریب شد. در سال 2012 نیز خانه های بسیاری به همین منوال ویران شدند.
روستاهای مورد نظر طرح پراور- بگین مناطقی هستند که رژیم صهیونیستی آنها را برغم خواست ساکنان آن که بارها حضور وموجودیت خود را در این مناطق اعلام کرده اند، به رسمیت نمی شناسد.در واقع رژیم صهیونیستی بسیاری از روستاهای عرب نشین به ویژه در صحرای نقب را به رسمیت نشناخته و ساکنان آن از تمامی امکانات و حقوق اولیه مانند بهداشت، درمان، کانال کشی آب و فاضلاب، سوخت و... محروم هستند. ساکنان بسیاری از این روستاها از قبل از تشکیل دولت صهیونیستی در این مناطق زندگی می کرده اند و برخی دیگر نیز آوارگان جنگ 1948 هستند که پس از اشغال فلسطین در این مناطق ساکن شده اند. بر اساس طرح پراور- بگین که دولت رژیم صهیونیستی آن را بدون مشورت با جمعیت عرب سرزمین های اشغالی، ارائه داد، ساکنان روستاهای شناسایی نشده باید از روستاهای خود اخراج و به مناطقی که رژیم صهیونیستی در نظر دارد، نقل مکان کنند. مناطق مورد نظر مثلثی میان بئر السبع، دیمونا و کسیفه را در بردارد. بسیاری این طرح را بزرگترین اقدام رژیم صهیونیستی برای اخراج و پاکسازی نژادی فلسطینی ها از سال 1950 به بعد می دانند.
عرب های ساکن صحرای نقب، آسیب پذیرترین جمعیت فلسطینی سرزمین های اشغالی را تشکیل می دهند. آنان با اینکه از قرن هفتم میلادی در این منطقه ساکن هستند اما بیش از 6 دهه است که با سیاست های جابجایی، تخریب خانه هاو سلب مالکیت زمین های آبا و اجدادی  از سوی رژیم صهیونیستی مواجه هستند. محرومیت این مناطق از امکانات اولیه نیز سیاست این رژیم برای اجبار ساکنان صحرای نقب جهت دست کشیدن از سرزمین اجدادی و تاریخی خود است در حالی که مطابق با ادعاهای رژیم صهیونیستی در مورد برابری میان شهروندان عرب و یهودی و نیز قوانین توسعه روستایی، این رژیم موظف است که 35 روستای مذکور را به رسمیت شناخته و امکانات رفاهی را در اختیار آن ها قرار دهد.
در حقیقت رژیم صهیونیستی، طرح پراور- بگین را با هدف سلب مالکیت و جابجایی ساکنان بومی صحرای نقب برنامه ریزی کرده است.
اهمیت این طرح تا حدی است که این رژیم علی رغم بحرانهای شدید اقتصادی هزینه ای بالغ بر دو میلیارد دلار را برای پاکسازی فقط بخشی از ساکنان نقب در شهرهای پرجمعیتی که با مشکل بیکاری بالا مواجه هستند، اختصاص داده است. این در حالی است که از سویی فضای وسیع صحرای نقب که در حدود 60 درصد زمین های رژیم صهیونیستی را دربرمی گیرد، اجازه حضور هم بدوی ها و هم یهودیان را به آسانی در خود می دهد و از سوی دیگر، مالکیت بدوی ها نسبت به زمین های خود را "شرکت توسعه و زمین اسراییل" در سال 1920 و نیز سازمان های صهیونیستی قبل از اشغال فلسطین تأیید کرده اند.
از این رو اجرای این طرح هیچ ضرورت و توجیه عملی ندارد بنابراین طرح پراور- بگین که از لحاظ اقتصادی و اجتماعی کاملاً غیر قابل قبول است، اهداف خاصی را دنبال می کند.
مهم ترین هدف صهیونیست ها از اجرای طرح پراور- بگین، اشغال زمین های بادیه نشینان و مصادره اراضی بدوی ها در راستای منافع آنهاست. ساخت و ساز، ایجاد مناطق نظامی و ذخیره انرژی مواردی است که به عنوان اهداف صهیونیست ها از آن یاد شده است. اما مهم ترین هدف صهیونیست ها، اسکان یهودیان صحرای نقب و کنترل و نظارت برفلسطینی های بادیه نشین است. در واقع صهیونیست ها با اینکه می توانند در کنار عرب های بادیه نشین، یهودیان را نیز جای دهند اما به جای کنار هم قرار دادن عربها و یهودیان، جایگزینی یهودیان به جای عرب ها را در برنامه خود قرار دادند. این در حالی است که رژیم صهیونیستی ادعا می کند که طرح پراور- بگین را برای تسهیل زندگی بادیه نشینان و ارتقای امکانات بهداشتی و رفاهی و معیشتی آن ها اجرا می کند.
از اشغال فلسطین تا کنون فلسطینی های سرزمین های اشغالی، 40 تا 60 درصد زمین های خود را از دست داده اند. با توجه به این عامل و نیز اجرای طرح هایی مانند پراور- بگین مشخص است که طبق گفته ها و توصیه های هرتزل، در طول تاریخ، زمین برای پیشبرد طرح های کشور اشغالگر همواره در اولویت بوده و به گونه ای موفقیت اشغال کننده را تضمین کرده است، از این رو رژیم صهیونیستی نیز تصرف و ملی کردن زمین ها را به عنوان اولین هدف خود در نظر دارد. این رژیم بنا بر آموزه های هرتزل و سایر نظریه پردازان صهیونیست درصدد است تا تمام بخش های سرزمین های اشغالی را در سیطره کامل خود بگیرد.
اسراییل رویکرد نظامی خود را بر فلسطینی های سرزمین های اشغالی از سال 1948 تا 1966 تحمیل کرد و پس از آن نیز برای کنترل و سرکوب آن ها از طریق آیین نامه های اضطراری عمل کرد و بدینوسیله قانون مربوط به حقوق مدنی که برابری و مساوات میان شهروندان عرب 48 و یهودیان را وعده داده بود، از سر راه خود برداشت. طرح پراور- بگین نیز از جمله آیین نامه های اضطراری محسوب می شود که قوانین مربوط به مالکیت اعراب بدوی را به منظور کنترل و نظارت همه جانبه اسراییل بر این جمعیت معلق کرد تا خطرات احتمالی ناشی از جمعیت آن ها را خنثی نماید.
از دیدگاه رژیم صهیونیستی، اشغال سرزمین فلسطین یک رویداد و حادثه صرف نیست بلکه یک ساختار و یک روند مداوم است که باید از آن محافظت شود. بنابراین تصاحب زمین به تنهایی کافی نیست و باید اطاعت فلسطینی های مقیم این سرزمین را تثبیت کرده و حس مالکیت و حاکمیت بر سرزمین و حقوق مرتبط با آن در ذهن و حافظه تاریخی آن ها از بین رود.
از سوی دیگر تبعات طرح پراور- بگین برای فلسطینی ها به اندازه ای است که آن را "روز نکبتی" دیگر برای فلسطین خوانده اند.
نادیده گرفتن مالکیت اعراب بادیه نشین بر زمین های تاریخی و اجدادی خود از سوی رژیم صهیونیستی، بسیاری از ابعاد زندگی این جمعیت را تحت الشعاع قرار می دهد. مشکلات اجتماعی، اقتصادی و فشارهای روانی، بارزترین تبعات اجرای این برنامه بر فلسطینی های 48 خواهد بود. تخریب خانه ها و اخراج آنان از زمین هایی که قرنها است در آن سکونت دارند، به معنای از میان بردن میراثی دیرینه در تاریخ فلسطین است. این امر مسلماً فشارهای روانی بسیاری را بر آوارگان صحرای نقب تحمیل خواهد کرد. از سویی اسکان آن ها در شهرک ها و مناطق پرجمعیت و بیکار، محرومیت اقتصادی آن ها را دوچندان کرده و وضعیت امرار معاش آنان را با مشکلات جدی مواجه خواهد کرد و از سوی دیگر، تغییر مکان زندگی عرب هایی که صحرای آزاد سالها بستر زندگی آن ها بوده است در شهرک ها و حصارهای مورد نظر صهیونیست ها، بحران از هم گسیختگی اجتماعی را رقم خواهد زد. از این رو فروپاشی خانواده ها، فقر و  فساد بخشی از تبعات این روند خواهد بود.
یکی دیگر از تبعات بسیار مهم این طرح برای فلسطینی های 48، تغییر سبک و سیاق زندگی آن ها مطابق میل و هدف صهیونیست ها خواهد بود. در واقع سیطره قوانین و مقررات مورد نظر صهیونیست ها اعم از نحوه زیستن، تعامل، معیشت و رفتارهای اجتماعی اگرچه به ادعای اسراییل، روندی برای تبدیل این افراد به شهروند رژیم صهیونیستی است اما در اصل، هویت مستقل و موجودیت این جمعیت را نشانه گرفته است.از این رو احتمال دارد که نسل های آینده این جمعیت، تبعیت بیشتری نسبت به پدران خود به رژیم صهیونیستی داشته باشند.
طرح پراور- بگین طیف گسترده ای از اعتراضات داخلی، منطقه ای و فرامنطقه ای را علیه رژیم صهیونیستی به وجود آورده است. نمایندگان عرب 48 درپارلمان،جنبش حماس وجهاد اسلامی،  سازمان های حقوق بشری اعم از حامیان اعراب 48 به صورت خاص و نیز مدافعان حقوق بشر به صورت عام، نهادهای بین المللی مانند اتحادیه اروپا  از جمله مهم ترین معترضان به این طرح به شمار می آیند.
همچنین روز گذشته نیز مردم 24 کشور در سی نقطه از جهان  در اعتراض به طرح صهیونیستی موسوم به پرآور-بگین دست به تظاهرات زدند. این اعتراضات بزرگترین اعتراضات از زمان اعلام این طرح می باشد.
اما برغم اعتراضات گسترده جهانی به این طرح مقامات رژیم صهیونیستی همچنان مصرانه بدنبال اجرای این طرح نژادپرستانه هستند . شیمون پرز رئیس جمهور رژیم صهیونیستی درباره تظاهرات دیروز بعدازظهر معترضان به طرح پراور گفت که این طرح باید دنبال شود.
وی افزود:میلیون ها دلار در این طرح سرمایه گذاری شده و من مطمئن هستم که نیت این طرح خوب است. بنیامین نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نیز در پی این تظاهرات گفته است،ما این چنین اعتراضاتی را تحمل نمی کنیم و طرح پراور ادامه خواهد یافت. لیبرمن وزیر خارجه رژیم صهیونیستی هم ضمن حمایت از ادامه دادن طرح پراور گفته است که اجازه نمی دهیم که زمین های ما را غارت کنند بایدبا آنها مبارزه کنیم.
بر اساس آنچه گفته شد طرح پراور- بگین که در راستای اهداف سلطه جویانه رژیم صهیونیستی تهیه شده است و به همان میزان که این طرح برای صهیونیست ها سودآور است برای فلسطینی ها دارای پیامدهای غیر قابل جبران است. گسستگی اجتماعی، مشکلات روحی و روانی، افزایش ناهنجاری های اجتماعی و... از بارزترین پیامدهای اجرای این طرح برای جمعیت بادیه نشین فلسطینی خواهد بود.


قدسنا