22 تیر 1392
ناگفته های انحلال مجلس هفدهم توسط مصدق
فرزند آیت الله کاشانی گفت: «هنگامی که مصدق می خواست مجلس هفدهم را منحل کند، غیر از آیت الله کاشانی، دکتر حائری زاده و 22 نفر از نمایندگان به شدت ایستادگی کردند، و هواداران مصدق هم مخالفت کردند. افرادی مثل شایگان، سنجابی، صدیقی، اینها البته آن موقع مخالفت خود را افشا نکردند. ولی همه در خاطراتشان گفتند که ما مخالفت کردیم.»
سید محمود کاشانی در چهارمین همایش تخصصی تاریخ مجلس با رویکرد بررسی مجالس هفدهم و هجدهم شورای ملی که در محل کتابخانه مجلس برگزار شد، با اشاره به ناگفته هایی از دلایل انحلال مجلس هفدهم شورای ملی گفت: «چرا مصدق باید مجلس هفدهم که انتخابات آن را خودش انجام داده بود و بارها گفته بود که 80 درصد نمایندگان این مجلس، ملی هستند، منحل می کرد؟ پاسخ این سوال، این یکی از رازهای تاریخ معاصر ایران بود، اما امروز دیگر یک راز نیست، چرا که اسنادی در این زمینه وجود دارد که باید در اختیار پژوهشگران قرار بگیرد و اینجا به بخشی از آن اشاره می کنم.»
سید محمد کاشانی ادامه داد: راز این را باید در اسناد وزارت خارجه آمریکا ببینیم که هنگامی که هندرسون سفیر آمریکا با شاه ملاقات کرد و خواست که بداند نظر محمد رضا شاه در مورد زاهدی چیست؟ شاه در اول با نخست وزیری زاهدی مخالفت کرد، چرا که نمی خواست یک فرد نظامی نخست وزیر شود. به خصوص که خاطرات رزم آرا را هم در ذهن داشت.
وی افزود: اما وقتی شاه با اصرار آمریکا و انگلیس مواجه شد، نخست وزیری زاهدی را مشروط به این کرد که از طریق قانونی و نه با کودتا، انجام شود. در اینجا فکر منحل کردن مجلس مطرح می شود و در واقع در ششم تیر ماه 32 منحل کردن مجلس کلید می خورد. در باره تیر و مرداد 32 ما انبوهی از اسناد و مدارک داریم که نشان دهنده ایستادگی ملت ایران و رهبران سیاسی و مذهبی در برابر اندیشه منحل کردن مجلس است.
کاشانی اظهار داشت: در این زمینه من ناچار هستم که یکی از این اسناد را برای شما بازگو کنم که نشان از مخالفت سید ابوالحسن حائری زاده با صدور فرمان انحلال مجلس توسط شاه دارد.
وی ادامه داد: مصدق می خواست با یک رفراندوم غیر قانونی مجلس را منحل کند، که البته غیر قانونی بودن این رفراندوم را تاریخ ایران گواهی کرده است و خوشبختانه دو تن از کسانی که در در شبهای سنگباران خانه آیت الله کاشانی، همراه ایشان بودند، امروز در این محل حضور دارند. یکی دکتر احمد خلیلی هستند که از سخنرانان این جلسات در خانه آیت الله کاشانی بودند و یکی آقای حسین بنکدار هستند که در حقیقت شاهد زنده این ماجرا هستند. وی افزود: وقتی آیت الله کاشانی در منزل خود سخنرانی هایی را برای مخالفت با رفراندوم ترتیب داد، خانه ایشان را سنگ باران کردند و یکی از افراد شریف و متدین را با شانزده ضربه چاقو کشتند تا به این جلسات سخنرانی پایان داده شود. اما وقتی که در روز بیست و دو مرداد مصدق به شاه متوسل شد، تا شاه فرمان انحلال مجلس را به استناد مصوبه مجلس موسسان سال 1328 صادر کند، سید ابوالحسن حائری زاده یک مصاحبه ای کرده و می گوید ما اصولا با رفراندوم مخالفیم و آن را کاری لغو می دانیم، بنابر این نباید در باره نظر ما در باره انحلال مجلس سوال شود. ولی اگر شاه بخواهد به استناد به رفراندوم دکتر مصدق فرمان انحلال مجلس را صادر کند ما رسما ایشان را شریک جرم دکتر مصدق خواهیم دانست. این تهدید سید ابوالحسن حائری زاده موثر واقع شد و شاه فرمان انحلال مجلس را صادر نکرد. از این جهت تلاش انگلستان و آمریکا که به دنبال منحل کردن مجلس بودند ناکام ماند.
کاشانی ادامه داد: در این باره، اسناد وزارت خارجه آمریکا منتشر شده و نشان دهنده این است که لوئی هندرسون سفیر آمریکا در ایران، در روز 17 مهر 1330 ملاقاتی با فضل الله زاهدی نخست وزیر می کند. هندرسون گزارش خود را به وزارت خارجه آمریکا می فرستد که اکنون در مجموعه اسناد وزارت خارجه آمریکا به چاپ رسیده و خوشبختانه به فارسی هم ترجمه شده و من یک پاراگراف کوچکش را می خوانم، اگر چه همه این سند ارزشمند است. می گوید «در همان صبح روز هفت اکتبر، یعنی هفده مهر، اطلاع یافتیم که قرار است زاهدی همان روز با شاه نهار صرف کند. لذا تقاضا کردم زاهدی را قبل از نهار ببینم. ضمن مذاکره با زاهدی نظر رسمی دولت انگلیس را در ارتباط با مجلس به اطلاعش رساندم. همچنین اظهار داشتم که احساس می کنم هر دو دولت آمریکا و انگلیس معتقدند که از نظر تنظیم قرارداد، یعنی قرارداد کنسرسیوم نفت، که قرار بود نفت ملی شده ایران به انگلیس و آمریکا داده بشود، بهتر است یک مجلس کامل وجود داشته باشد تا یک مجلس نیم بند. چون مجلس هفدهم نیم بند بود یعنی 56 نماینده نداشت. و سر انجام هندر سون اصرار می کند که نظر آمریکا و انگلیس این است که شاه فرمان انحلال مجلس را صادر کند.»
کاشانی تاکید کرد: این تاریخ مستند این دوره نهضت ملی ایران است. اما در همین مرحله است که آیت الله کاشانی و دکتر حائری زاده رودرروی شاه ایستادگی می کنند. اسناد اینها وجود دارد و باز هم اینها شاه را تهدید می کنند که فرمان انحلال را صادر نکند. ولی دیگر نه آیت الله کاشانی آن آیت الله کاشانی سی تیر بود و نه نمایندگان پیشگام نهضت ملی قدرت این را داشتند که بتوانند در برابر زیاده خواهی بیگانگان ایستادگی کنند.