10 شهریور 1387
ایران و اصل 4 ترومن
پیروزی اتحاد جماهیر شوروی بر آلمان هیتلری و سپس پیروزی متفقین در جنگ دوم جهانی، اشاعه عقاید چپ افراطی در کشورهای اروپایی و آسیایی را در پی داشت. تبلیغات روسیه به نارضایتیهای اجتماعی دامن میزد و رژیمهای ضعیفی را که تازه از زیر بار جنگ، کمر راست کرده بودند، متزلزل میساخت. خطر کمونیسم زمانی جدیتر شد که این نظام فکری حکومتهای تعدادی از کشورهای شرق اروپا را تغییر داد و تا قلب این قاره پیش رفت.
کمونیسم پس از کشورهای شرقی اروپا، به فرانسه، ایتالیا، پرتغال و حتی به انگلستان نیز نفوذ کرد. این پدیده در آسیا نیز ریشه دوانده و پس از نفوذ در کشورهای خاور دور از جمله ویتنام، کامبوج، لائوس و نپال، در هندوستان و افغانستان و ایران نیز جنب و جوش زیادی به وجود آورد. این تحرک در مورد کشورهایی که با اتحاد جماهیر شوروی مرز مشترک داشتند، گستردهتر بود.
گرچه فشار امریکا بر شوروی برای تخلیه ایران از دید بیشتر مورخان، نقطه شروع اعمال سیاست امریکا برای جلوگیری از گسترش کمونیسم در ایران به شمار میرود1، ولی «دکترین ترومن» آغاز سیاست برنامهریزی شده امریکا برای مقابله با کمونیسم و اعمال نفوذ در مناطق مختلف جهان از جمله ایران محسوب میشود.
دکترین ترومن از اولین طرحهای امریکا برای فراهم آوردن زمینههای سلطه بر اروپا و آسیا و از نخستین جلوههای جنگ سرد بود. ترومن در 22 اسفند 1325 ـ یک سال پس از شروع زمامداری ـ طرحی ارایه کرد که به عنوان «دکترین ترومن» شالوده سیاست خارجی امریکا در سالهای پس از جنگ دوم جهانی را پیریزی کرد.
او در این روز در جمع نمایندگان کنگره امریکا طی نطقی با اشاره به اوضاع بحران یونان و ترکیه که با چپگرایان مسلح درگیر بوده و از بحران اقتصادی رنج میبردند، به لزوم حمایت مالی از حکومتهای این دو کشور تأکید کرد.
وی همچنین خواستار بسیج امکانات امریکا در دفاع از حکومتهایی شد که با گروههای مسلح چپگرا و کمونیست درگیر بودند وتلاش کرد از این حمایت پلی برای ورود به عرصه سیاسی کشورهای نیازمند ساخته و این کشورها را تحت انقیاد خود درآورد.
این سخنان زمینه ساز سیاستی شد که ترومن توانست آن را به سایر نقاط اروپا و سپس آسیا تسری دهد.
رئیس جمهور امریکا در اظهارات خود موضع امریکا را «رویارویی آزادی در برابر استبداد» وانمود کرد و موفق شد تأیید نمایندگان کنگره امریکا را برای تخصیص و ارسال 400 میلیون دلار کمک مالی و اعزام مستشاران نظامی امریکا به این دو کشور به دست آورد. مهمترین بخش سخنان ترومن چنین بود:
«... کمک به کشورهای آزاد به منزلة حفظ امنیت ایالات متحده امریکاست. برای تأمین پیشرفت مسالمتآمیز ملتهای آزاد، امریکا ابتکار و مسئولیت بزرگی را در تأسیس سازمان ملل متحد به عهده گرفته است. این سازمان جهانی برای حفظ آزادی و استقلال کشورهایی که عضویت آن را پذیرفتهاند به وجود آمده است، اما باید این هدفها را با کمک به ملل آزاد درحفظ نهادهای دموکراتیک و تمامیت ارضی آنان در برابر جنبش تجاوزکاری که قصد دارد رژیمهای خودکامه را به آنان تحمیل کند، دنبال کنیم. اکنون مسلم شده است که رژیمهای خودکامه را از راه تجاوز مستقیم یا غیر مستقیم به ملتهای آزاد تحمیل میکنند و در نتیجه اساس صلح بینالمللی و نیز امنیت ایالات متحده امریکا را به خطر میاندازند. به عقیدة من سیاست امریکا باید مبتنی بر حمایت از ملتهایی باشد که در برابر اقلیتهای مسلح داخلی و فشار خارجی مقاومت میکنند. ما باید به این ملتهای آزاد کمک کنیم تا سرنوشت خود را در دست بگیرند. کمک ما باید به صورت اقتصادی و مالی باشد که برای ایجاد ثبات و تحولات عادی سیاسی ضروری است.
امروزه موجودیت یونان در نتیجة فعالیتهای تروریستی هزاران نفر افراد مسلح که از سوی کمونیستها رهبری میشوند و در بسیاری از نقاط بخصوص در امتداد مرزهای شمالی آن کشور زیر بار اقتدار دولت نمیروند در معرض خطر افتاده است... آینده ترکیه نیز به عنوان یک کشور مستقل و سالم از نظر اقتصادی در نظر مردمان عاشق آزادی سراسر جهان کم اهمیتتر از آیندة یونان نیست. یکی از اهداف اولیة سیاست خارجی ایالات متحده ایجاد شرایطی است که در آن ما و سایر ملل قادر باشیم برای ایجاد یک شیوة زندگی فارغ از زور و فشار کار و فعالیت کنیم.
اخیراً اهالی تعدادی از کشورهای جهان گرفتار رژیمهای استبدادی شدهاند که به رغم میل و ارادهشان به آنان تحمیل شده است. دولت ایالات متحده اعتراضات مکرری علیه زور و فشار در لهستان و رومانی و بلغارستان که با نقض موافقتنامههای یالتا صورت گرفته به عمل آورده است... اگر ما در این ساعات سرنوشتساز در کمک به یونان و ترکیه قصور بورزیم، اثرات آن در غرب و همچنین در شرق بسیار گسترده خواهد بود. ما باید دست به اقدام فوری و قطعی بزنیم.2...»
به دنبال این اظهارات دولت امریکا ابتدا در 15 خرداد 1326 «طرح مارشال»3 را ارایه کرد و سپس در 30 دی 1327 ترومن در پیام خود به کنگره، ضمن اعلام اصول گوناگونی در سیاست اقتصادی خود، اصل 4 آن را به اعطای کمکهای فنی به کشورهای عقب مانده جهان سوم اختصاص داد. اصل چهارم از اصولی که ترومن در تبیین رویکردهای اقتصادی امریکا اعلام کرد از مهمترین اصول سیاست خارجی این کشور برای وابسته کردن سیستم اقتصادی کشورها طی سالهای پس از جنگ دوم جهانی است. این اصل مزبور چنین است:
«ما با یک برنامة شجاعانه برای اینکه پیشرفتهای علمی و صنعتی خود را در اختیار مناطق عقب ماندة جهان قرار بدهیم این دوره را آغاز می کنیم تا مناطق مزبور به سهم خود به پیشرفت نایل گردند. به عقیدة من، ما میتوانیم ملتهای صلح دوست را از علوم و فنون خود برخوردار سازیم تا بتوانند به میل خود به زندگی بهتری دست یابند. با چنین همکاری با ملتهای دیگر میتوانیم سرمایهگذاری در مناطقی را که فاقد پیشرفت هستند گسترش دهیم4».
ترومن در سوم تیر 1328 لایحه مربوط به کمکهای اصل 4 را به کنگره تسلیم کرد و تقاضای 45 میلیون دلار اعتبار نمود که البته با 35 میلیون دلار آن موافقت شد.
«اصل 4 ترومن» در شرایطی مطرح شد که «هاری ترومن» رئیس جمهور امریکا موفق شده بود پیمان آتلانتیک شمالی (ناتو) را به وجود آورد و با وارد کردن ترکیه و یونان به جمع اعضای این پیمان، امنیت مدیترانه شرقی را نیز به ناتو گره بزند و آن را به تدریج به امنیت خاورمیانه پیوند دهد. از این تاریخ به بعد تمامی کمکهای اقتصادی و سیاسی امریکا به کشورهای خاورمیانه از جمله ایران در چهارچوب اصل 4 ترومن پرداخت شد.
در پائیز 1327 دولت ایران قراردادی با امریکا امضا کرد که براساس آن امریکا با اعزام یک هیأت تحقیق، نیازهای اقتصادی ایران را ارزیابی کند. کارشناسان امریکایی پس از 4 ماه تحقیق به این نتیجه رسیدند که تخصیص یک وام 250 میلیون دلاری از بانک صادرات و واردات امریکا میتواند برنامه هفت ساله عمرانی ایران را تأمین نماید. در ایران تبلیغات فراوانی از سوی دولت «ساعد» به نفع اعطای این وام صورت گرفت و سفر شاه به امریکا در آبان 1328 نیز بیشتر به منظور راضی کردن امریکاییها به پرداخت این وام بود. البته شاه از این سفر دست خالی بازگشت و پرداخت این وام به بهانه ناتوانی ایران در بازپرداخت به موقع آن موکول به امضای قرارداد جداگانهای میان دو کشور راجع به مقررات اصل 4 گردید. این قرارداد در 27 مهر 1329 میان رزمآرا نخست وزیر و دکتر هنری گریدی ـ سفیر امریکا در تهران ـ به امضا رسید.
در پی امضای این قرارداد هیأتهای کارشناسی بیشتری برای بررسی اوضاع اقتصادی ایران از طرف امریکا به تهران آمدند و اقدامات خود را در پی این سفرها و در چارچوب اصل 4 ترومن در ایران آغاز کردند.
تشویق دولت ایران به انعقاد معاهدات نفتی با سه شرکت «امریکایی موریسون نادسن، استاندارد اویل و اورسیز کانسلتانت»، استخدام و اعزام مستشاران اقتصادی امریکا برای کار در تولیدات صنایع و معادن، ساختمان، راهها، ارتباطات، راه آهن، کشاورزی، برق، آبیاری و امور مالی ایران و همچنین افزایش واردات کالاهای امریکایی به ایران، از جمله نتایج انعقاد پیمان گسترش عملیات «اصل 4 ترومن» در ایران بود.5
در نتیجه انعقاد این پیمان، حجم صادرات امریکا به ایران به 20 برابر صادرات ایران به امریکا رسید، این در حالی بود که بسیاری از کالاهای صادراتی آن کشور به ایران جزء مواردی بود که نمونه آن در ایران نیز تولید میشد. ورود این کالاها بسیاری از کارگاههای ایران را با ورشکستگی و بحران روبرو کرد و سبب ترویج بیکاری، بحران مالی و فقر در کشور شد.6 این در حالی بود که امریکاییها به ویژه در سالهای دهه 1330، بخش اعظم کمکهای خود را به ایران منوط به رضایت انگلیسیها کرده و خسارات بریتانیا در نهضت ملی شدن صنعت نفت ایران را نیز همواره در نظر میگرفتند.7
در حقیقت اصل 4 ترومن، اگر چه در تبلیغات امریکاییها راهکاری برای کمک به کشورهای عقب مانده به شمار میآمد، امّا در عمل چیزی جز پوششی عوامفریبانه برای چنگ انداختن بر ثروتها و منابع ملل عقب مانده نبود.
پینویس:
1. اولتیماتوم ترومن به استالین در فروردین 1325 برای تخلیه ایران، نقطه عطف فشار امریکاییها بر روسها برای واداشتن آنان به تخلیه ایران محسوب میشود.
2. تاریخ جنگ سرد؛ آندره فونتن؛ ج 1؛ صص 373 و 374.
3. جورج مارشال وزیر خارجه امریکا در کابینه ترومن در خرداد 1326 طرحی برای نفوذ در کشورهای اروپایی ارایه کرد که بعدها به عنوان «طرح مارشال» معروف شد. این طرح متضمن کمکهای اقتصادی امریکا به کشورهای اروپایی خسارت دیده از جنگ دوم جهانی بود. امریکا در ازاء اعطای هر یک از کمکها، امتیازات مورد نظر خودرا که فلسفه ارایه طرح مارشال بود از دولتهای اروپایی کسب کرد. طرح مارشال و دکترین ترومن که به فاصله 3 ماه از یکدیگر ارایه شد، زمینهساز اتحاد دولتهای غرب اروپا در زیر چتر سیاسی و نظامی امریکا بود. مارشال در 24 مهر 1328 درگذشت.
4. سیاست خارجی ایران در دوران پهلوی؛ عبدالرضا هوشنگ مهدوی؛ 1373، ص 146.
5. تاریخ ایران از باستان تا امروز؛ انتشارات پویش؛ چاپ 1359؛ صص 512 و 513.
6. تاریخ ایران، همان.
7. امضای مقررات اصل 4 ترومن در ایران، 5 ماه قبل از ملی شدن صنعت نفت صورت گرفت.
موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی