19 دی 1403

گزارش ساواک از قیام ۱۹ دی مردم قم


انتشار مقاله توهین‌آمیز علیه امام در روزنامه اطلاعات در روز ۱۷ دی‌ ۱۳۵۶، واکنش‌های شدیدی بین مردم شهرهای مختلف داشت. از جمله در دو روز پس از آن قم شاهد تجمعات اعتراضی جدی بود که با سرکوب شدید روبرو شد. آنچه در ادامه می‌خوانید گزارش ساواک از اعتراض مردم و طلاب قم به مقاله اهانت‌آمیز علیه امام خمینی، در روزهای ۱۸ و ۱۹ دی‌ماه است.

 

گزارش ساواک از تظاهرات روز هجدهم دی

خیلی محرمانه

ساعت ۹ صبح روز ۳۶/۱۰/۱۸[۲۵] در مدرسه خان قم یک بریده روزنامه اطلاعات را که به قلم احمد رشیدی مطلق تحت عنوان ایران و استعمار سرخ و سیاه و راجع به خمینی مطالبی نوشته بود به دیوار الصاق کرده بودند و طلبه‌ها دور بریده روزنامه جمع شده و چون جمعیت زیاد بود و همه نمی‌توانستند بخوانند لذا یک نفر که جلو بود، شروع کرد با صدای بلند به خواندن تا رسید به نام روح‌الله خمینی. طلبه‌ها به صدای بلند صلوات فرستادند و از همان جا شعار و تظاهرات شروع شد. جمعیت که حدود پانصد نفر بودند، از مدرسه خان بیرون آمدند و قصد داشتند به صحن وارد شوند که فراش‌ها فوراً درب‌های صحن را بستند و طلبه‌ها مقداری شعار جلوی صحن داده و گفتند بروید منزل آیت‌الله گلپایگانی. طلاب همگی به منزل گلپایگانی رفتند. به طوری که منزل مذکور پر از طلبه و افراد شخصی شد. آیت‌الله گلپایگانی پشت میکروفون رفتند و ۵ دقیقه سخنرانی کرده و گفت دیشب روزنامه را برایم خواندند، خیلی ناراحت شدم. مدتی است که به دین و روحانیت جسارت می‌کنند. دستگاه‌ها می‌گویند روحانیت با ما بودند، در صورتی که همه مراجع با برنامه آنها مخالف هستند و این را همه می‌دانند و حالا هم مخالف هستیم و بعداً هم مخالف خواهیم بود و تلگرافاتی که ما برای آنها کردیم، الآن هم رونوشت‌اش در تلگرافخانه موجود است. بعد طلبه‌ها را نصیحت کرد که باید متحد باشید، اختلاف را کنار بگذارند. اختلاف بین ما، از آمدن کارتر به ایران بدتر و زیان‌آورتر است. آنها از اختلافات ما استفاده می‌کنند. قبل از اینکه شما بیایید، من داشتم نامه می‌نوشتم برای آیت‌الله خوانساری که جلو این کارها را بگیرد. چون من شخصاً با دستگاه رابطه ندارم. مدرسه‌ها را تعطیل کردیم، ولی نباید که به همین جا اکتفا کنیم. ما باید با آقایان دیگر هم صحبت کنیم تا آنها هم با ما اقدام کنند. سخنرانی گلپایگانی که تمام شد جمعیت به طرف منزل شریعتمداری حرکت کردند و در مسیر خیابان شعار می‌دادند و مأمورین با اتومبیل به تظاهرکنندگان حمله کردند. آنها هم به مأمورین سنگ پرتاب می‌کردند تا به منزل شریعتمداری رسیدند. در منزل ایشان طلبه‌ای به نام سیدکاظم رضوی کشمیری بلند شد و گفت حضرت آیت‌الله الآن که ما از منزل آیت‌الله گلپایگانی به منزل شما می‌آمدیم، سرهنگ جوادی دستور شلیک داد و با تراکتور به ما حمله کردند. شما به درد دل طلبه‌ها برسید. بعد شریعتمداری سخنرانی کرد و گفت چون من مریض هستم، نمی‌توانم صحبت کنم، ولی امروز صبح روزنامه را خواندم خیلی متأثر شدم و باید این شخص که توهین کرده مجازات شود. ما اقدام می‌کنیم حرف ما را گوش نمی‌دهند. ولی این را بدانید اینها همه به ضرر خودشان است، چون همه مردم ایشان (خمینی) را می‌شناسند. ولی شما آرام باشید و متحد باشید. معلوم می‌شود شما ما را قبول دارید که به اینجا آمدید. پس بگذارید ما با آقایان مشورت کنیم تا ببینیم چا باید کرد. سخنرانی شریعتمداری که تمام شد، چون مقارن با ظهر بود، لذا اعلام کردند عصر ساعت ۳ قدیم منزل آقای نجفی جمع شوید. ساعت ۳/۵ طلبه‌ها در منزل آیت‌الله نجفی جمع شدند. آیت‌الله نجفی سخنرانی کرده و گفت من ایشان را (خمینی را) خوب می‌شناسم. ما هشتاد سال است با هم رفیق هستیم، ایشان با این حرف‌ها کوچک نمی‌شود. من اقداماتی کرده‌ام و نامه برای آقای نوری در تهران نوشته‌ام که ایشان هم اقدام کند. بعد از اتمام سخنان نجفی طلاب به منزل سیدصادق روحانی و آقامرتضی حائری رفتند که من دیگر در این دو منزل نبودم. شب بعد از نماز مغرب و عشاء در مسجد اعظم گفته شد که آقای حائری سخنرانی می‌کند، ولی حائری به طور ایستاده پای منبر چند کلمه صحبت کرده اظهار داشت صلاح نیست ما در مسجد اعظم سخنرانی کنیم، چون اینجا را هم مثل مدرسه فیضیه می‌گیرند. اگر بنا باشد صحبت کنیم در جای دیگر صحبت خواهیم کرد، والسلام. به محض اتمام سخنرانی حائری شعار درود بر خمینی - مرگ بر این حکومت یزیدی شروع شد و از مسجد به طرف خیابان موزه بیرون آمدند. جلو درب مسجد مأمورین آماده بودند. طلبه‌ها به محض مشاهده مأمورین با دست به طرف آنها اشاره کرده و فریاد می‌زدند مزدور برو گمشو. در تظاهرات امشب به‌عنوان اعتراض حدود ۱۰۰ عدد روزنامه اطلاعات را پاره کردند. ضمناً به‌عنوان اعتراض نسبت به توهینی که در روزنامه اطلاعات به خمینی شده بود، کلیه درس‌های حوزه تعطیل بود.

نظریه شنبه: طلبه‌ها عقیده دارند که خود دولت می‌خواهد که در مملکت آشوب و بلوا باشد. به دلیل اینکه خودشان می‌دانند که اگر چنین مطالبی در اخبار روزنامه‌ها یا مجلات بنویسند، مردم اعتراض می‌کنند و الّا طلبه‌ها آرام و مشغول درس خواندن بودند. یک نفر مطلبی در روزنامه نوشت، حوزه را به هم ریخت.

نظریه یکشنبه: مفاد گزارش صحیح و نظریه شنبه مورد تأیید است. با درج مقاله اشاره شده در متن گزارش خبر در روزنامه اطلاعات، اذهان عمومی کلاً متوجه این معنا است که دستگاه‌ها موجد تظاهرات بوده و می‌خواهند که آشوب باشد تا آنها بهره‌برداری نمایند. آنچه مسلّم است اینکه هر موقع در جراید مطلبی علیه خمینی نوشته شده تظاهراتی را به دنبال داشته است. شراره

نظریه دوشنبه: متعاقب درج مطالبی در روزنامه اطلاعات در مخالفت با خمینی، نمایندگان فروش این روزنامه در قم و کاشان [به] وسیله نامه و تلفن تهدید شده‌اند و تصور می‌رود که این مسأله در فروش روزنامه اطلاعات نیز اثر نامطلوبی می‌گذارد. پارسا

نظریه سه‌شنبه: نظرات یکشنبه و دوشنبه مورد تأیید است. شایع است بعد از مسافرت کارتر، دولت جهت سرکوب طلاب و روحانیون مخالف قهراً مبادرت به درج این مقاله کرده تا بتواند مسببین آشوب اخیر در سراسر کشور را شناسایی و بازداشت کند. رهبر

 

گزارش ساواک از تظاهرات نوزدهم دی

خیلی محرمانه

روز ۳۶/۱۰/۱۹[۲۵] هم مانند روز هجدهم به‌عنوان اعتراض نسبت به مقاله روزنامه اطلاعات که به خمینی اهانت کرده بود درس‌های حوزه علمیه قم تعطیل بود و همچنین بازار قم و مغازه‌های اطراف بازار و اکثر مغازه‌های خیابان‌ها تعطیل بودند. ساعت حدود ده صبح طلبه‌ها که در مسجد اعظم و مدرسه خان و صحنین اجتماع کرده بودند به طور دسته‌جمعی به منزل شیخ هاشم آملی رفتند. آملی مختصر و در چند کلمه گفت ما این اهانت را محکوم می‌کنیم و ساکت نمی‌نشینیم. من پیش‌قدم شده با آیات و مراجع دور هم می‌نشینیم و تصمیم می‌گیریم که چه باید بکنیم. حرف‌هایی داریم که در اینجا صلاح نیست بگویم. کارهای شما را تحسین می‌کنیم. همه شما را دوست داریم. به خاطر شماها ما را می‌شناسند. شما هم متحد باشید. پس از سخنرانی آملی، طلاب به منزل علامه طباطبایی رفتند و علامه طی چند کلمه برنامه دولت را در این مورد محکوم کرد. سپس شیخ محمد یزدی رشته صحبت را به دست گرفته و گفت چرا احساسات مردم را ندیده می‌گیرند. آیا نمی‌دانند مردم بیدار هستند. یک نفر مجهول‌الهویه مقاله‌ای در روزنامه این مملکت می‌نویسد و یا در روزنامه‌های قبل اهانت می‌کردند. اینها به ضرر خودشان است. پس از سخنرانی یزدی طلاب از منزل علامه به مدرسه امیرالمؤمنین رفتند و در آنجا آقای ناصر مکارم شیرازی سخنرانی کرده و اظهار داشت بدانید که در صدر اسلام تا کنون برنامه همین طور بوده. به پیغمبران اهانت می‌کردند تا این زمان که بر می‌دارد در یک کاغذپاره به مرجع بزرگ توهین می‌کند. یکی از مراجع می‌گفت در اینجا به آقای خمینی توهین نشده، چون ایشان را همه می‌شناسند. به مراجع دیگر توهین شده، زیرا غیر از ایشان سایرین را جزو خودشان می‌دانند. پس به ما توهین شده و اضافه کرد بیایید متحد باشیم و دست به دست هم بدهیم. اگر قرار باشد بمیریم، با هم بمیریم و اگر هم زنده باشیم، با هم زنده باشیم. و سپس نوشته روزنامه را محکوم کرد. بعد از سخنرانی مکارم طلاب به منزل وحید خراسانی رفتند. در آنجا ابتدا هادی مروی داماد خزعلی صحبت کرده و از مقامات دولت خواست نویسنده مقاله را محاکمه کنند. بعد وحید خراسانی شروع به صحبت کرده و در ضمن صحبت، خمینی را تشبیه به نور کرد که اگر کسی پا روی نور بگذارد، نور خاموش نمی‌شود و سپس شعری خواند که مفهومش این بود که آب دریا به دهان سگ نجس نمی‌شود و در حالی که روی سخنش با نویسنده مقاله بود گفت ای احمق تو به کسی توهین کردی که معرفه است، در حالی که تمام بشر نکره هستند، ولی وقتی به خدا نزدیک شدند، معرفه می‌شوند. پس از سخنرانی وحید طلاب از منزل وی بیرون آمده به طرف بازار حرکت کردند و چون ظهر شده بود و مأمورین هم بازار را محاصره کرده بودند، عده‌ای داخل بازار شدند و از درب دیگر بیرون آمدند و عده‌ای هم داخل بازار نرفتند و در خیابان پراکنده شدند. ساعت چهار بعد از ظهر طلاب که مجدداً در مسجد اعظم و مدرسه خان اجتماع کرده بودند، به طرف خیابان ارم و صفائیه حرکت کرده و به منزل حسین نوری رفتند. در آنجا نوری سخنرانی کرده و گفت اگر در جراید این قبیل حرف‌ها تکرار شود مراجع تصمیم جدی خواهند گرفت، و مقداری در این زمینه صحبت کرد. پس از سخنرانی نوری مردم از منزل وی بیرون آمده و در خیابان شروع به راهپیمایی کردند. نزدیک چهارراه ارم که رسیدند چند نفر شروع کردند به شکستن شیشه‌های بانک صادرات و حمله کردند به حزب رستاخیز و اتومبیل‌هایی که جلو حزب پارک شده بود و اتومبیل پلیس که جلو کلانتری یک ایستاده بوده و آنها را با سنگ و چوب شکستند. در این موقع مأمورین به جمعیت حمله کردند و مردم هم مقاومت کرده با سنگ به مأمورین حمله کردند. مأمورین ناچار شدند که تیراندازی کنند. با اینکه مأمورین مرتب تیراندازی می‌کردند، ولی طلبه‌ها متفرق نمی‌شدند و همچنان شعار می‌دادند و به طرف مدرسه خان می‌آمدند. نزدیک چهارراه مدرسه خان، ژاندارم‌ها رسیدند و با سنگ و چوب به طلاب‌ها حمله کردند. در اینجا طلاب شعار مرگ بر خاندان پهلوی را شروع کرده و از داخل گذر خان به طرف محلات داخل شهر رفته، در اینجا من از جمعیت جدا شدم و بین من با جمعیت فاصله شد و مأمورین نمی‌گذاشتند که به داخل گذر خان بروم. ضمناً شب گذشته هم عده‌ای شیشه بانک‌ها را شکستند.

نظریه شنبه: اگر تظاهرات امروز کشته داشته باشد، قم و حتی ایران به این زودی ساکت نخواهد شد. ضمناً در این گیر و دار ماشین آمبولانس بیمارستان سهامیه که متعلق به شریعتمداری است مرتب آژیرکشان دور خیابان‌های قم مانور می‌داد که یعنی ما مسئول بردن زخمی‌ها هستیم.

نظریه یکشنبه: مفاد گزارش صحیح است. همان‌طوری که طی تلفنگرام‌های قبلی به عرض رسیده این غائله شش کشته و ۹ نفر تیر خورده و پنج نفر مصدوم [به] وسیله سنگ و چوب داشته که در بیمارستان‌های نکویی و کامکار و گلپایگانی بستری بوده‌اند. ضمناً جمعیت متظاهرین بعد از ظهر را بیش از ده هزار نفر گزارش کرده‌اند. در این ماجرا یکی از افسران راهنمایی و رانندگی قم به نام سروان بهرامی و چهار نفر از مأمورین شهربانی نیز مصدوم و مجروح گردیده‌اند که در بیمارستان کامکار بستری شدند. از مأمورین در حدود چهل نفر مصدوم شده‌اند که سرپایی معالجه گردیده‌اند. شراره

نظریه دوشنبه: با تأیید نظریه یکشنبه، به استحضار می‌رساند که در بین مردم شایع شده که حدود یکصد نفر در تظاهرات کشته شده‌اند. ضمناً تظاهرات روز ۲۵۳۶/۱۰/۱۹ از یک رهبری و تاکتیک مخصوص برخوردار بوده است. پارسا

نظریه سه‌شنبه: با تأیید نظرات داده شده و مفاد گزارش خبر، ناصر مکارم شیرازی و شیخ محمد یزدی در کمیسیون حفظ امنیت اجتماعی قم به سه سال تبعید در چابهار و بندر لنگه محکوم گردید، و نیز بازار به حمایت از اخلالگران تعطیل نکرد، بلکه از ترس آشوب‌گران تعطیل شد. رهبر


گزارش ساواک از قیام ۱۹ دی مردم قمگزارش ساواک از تظاهرات هجدهم دی/1
گزارش ساواک از تظاهرات هجدهم دی/2

گزارش ساواک از تظاهرات نوزدهم دی/1

گزارش ساواک از تظاهرات نوزدهم دی/2