وحدت حوزه و دانشگاه ، بایدها و نبایدها
وحدت میان حوزه و دانشگاه مطالبه ی جدی و به حقی است که امام راحل و مقام معظم رهبری به عنوان رهبران نظام در طول سال های پس از پیروزی انقلاب از همه داشته و دارند. اقداماتی نیز در طی این مدت برای تحقق این خواسته صورت پذیرفته است اما فضای موجود در مراکز علمی حوزوی و دانشگاهی حاکی از این است که هنوز تا تحقق کامل این خواسته راه زیادی مانده است و گویا هنوز کاری درخور صورت نپذیرفته است. آسیب شناسی وضع موجود و یافتن علل عملی نشدن این وحدت از ضروری ترین اقداماتی است که باید صورت پذیرد. این آسیب شناسی کمک خواهد کرد که فعالان این عرصه با مروری بر اقدامات انجام شده، نقاط ضعف خود را بهتر بشناسند و فعالیت خود را در جهت نیل به مقصود سامان دهند. در این یادداشت مروری گذرا بر این موانع خواهیم داشت هرچند هر کدام از این عناوین خود نیاز به تفصیل دارد.
به طور کلی موانع پیش روی وحدت در ذیل سه عنوان کلی جای میگیرند:
الف- موانع معرفتی
ب- موانع روانی
ج- موانع ساختاری
الف- موانع معرفتی
در مسیر حرکت به سوی وحدت حوزه ودانشگاه چند مانع معرفتی وجود دارد
1- عدم تبیین شایسته از مفهوم وحدت
هنوز تلقی درستی از مفهوم وحدت میان حوزه و دانشگاه وجود ندارد. آیا وحدت حوزه و دانشگاه به این معناست که حوزویان علوم دانشگاهی فرا بگیرند و دانشگاهیان نیز تحصیلات حوزوی داشته باشند ؟ آیا وحدت به این معناست که حوزویان کتاب های دانشگاهیان را بنویسند و دانشگاهیان نیز متونی مناسب نیازهای حوزویان تدوین کنند و در اختیارشان بگذارند؟ آیا وحدت حوزه و دانشگاه به این معناست تعددای از دروس حوزوی به همراه اساتید حوزوی در دانشگاه ها مشغول به تدریس شوند و بالعکس و یا بطور کلی منظور از وحدت در این میان، یعنی وحدت حوزویان با دانشگاهیان و یا اینکه وحدت اصالت حوزه با دانشگاه، منظور و مقصود اصلی می باشد ؛ و... تا مفهومی شایسته از وحدت تبیین نشود بمنظور هدف گذاری مشخص، وحدت به شکل حقیقی و بایسته ی خود صورت نخواهد گرفت؛ البته آنچه که بنظر میرسد و باید در این میان دقت گردد تا خللی به اصل و ایده ی نظریه ی وحدت حوزه با دانشگاه وارد نگردد این است که وحدت در اصطلاح عام و کلی آن در علوم اجتماعی و سیاسی به معنای حذف اندیشه ها و اضمحلال فکری و عقیدتی طرف مقابل، برای رسیدن به وحدت نیست بلکه وحدت به معنای نزدیک کردن اندیشه ها و پیدایی نقاط اشتراک تحت عنوان واحد است و نیز باید توجه داشت که قوام یک جامعه، وحدت کلمه است که اگر در این مسیر گام جدی برداشته شود، میشود بیان داشت که در مسیر رسیدن به وحدت میباشیم. نکته دیگری که باید در اصل امر وحدت به فراموشی سپرده نشود این است که وحدت از دیدگاه اسلامی بلکه عقلایی طریقیّت دارد نه موضوعیّت و این مساله ای است که باید بدان توجه شود . امور گاهی از دیدگاه عقلا و دین موضوعیت دارند یعنی خودشان غایت و هدف اصلی هستند و گاهی طریقیت دارند و در واقع ارزششان به این است که راه رسیدن به یک هدف غایی و نهایی می باشد و به خودی خود ارزش دیگری ندارند بلکه در سایه یک هدف عالی و برای رسیدن به مقصودی اهم، اهمیت ویژه پیدا میکنند.
2- عدم شناخت ظرفیت های موجود در دو نهاد برای وحدت
دومین مانع معرفتی این است که هنوز دو نهاد حوزه و دانشگاه نمیدانند که هر کدام چه ظرفیتهایی برای تعامل و حرکت به سوی وحدت با نهاد دیگر دارند. هنوز مشخص نیست که بخشهای فنی و مهندسی دانشگاه چگونه میتواند در جهت وحدت با حوزه گام بردارد و یا هنوز روشن نشده است که فلسفه اسلامی چگونه و تا چه میزان میتواند بابخشهای پزشکی و پیراپزشکی دانشگاه به وحدت برسد. آنچه که در این مانع نمایان است این است که این دو نهاد مهم و اثر گذار علمی کشور ابتداً باید یکدیگر را در همه ی زمینه ها به رسمیت بشناسند و بعد گام در مسیر وحدت بردارند .
ب- موانع روانی
گذشته از موانع معرفتی برخی موانع روانی نیز وجود دارد. این موانع روانی ممکن است خواستگاه فرهنگی یا سیاسی داشته باشد با این حال همگی در این وجه مشترک هستند که به عنوان یک مانع روانی در برابر تحقق وحدت ایستاده است. این موانع عبارتند از:
1- عدم احساس ضرورت به پاسخگویی به این نیاز از سوی مخاطبان این دعوت
مخاطبان دعوت به وحدت میان حوزه و دانشگاه حوزویان و دانشگاهیان هستند و هنگامی این دو قشر اقدامی مؤثر برای رسیدن به وحدت انجام میدهند که جای خالی آن را حس نمایند و ضرورت رسیدن به آن را درک نمایند اما متاسفانه در فضای حوزه و دانشگاه چنین احساس نیازی وجود ندارد و در نتیجه به عنوان یک مطالبه عمومی مطرح نیست و طبعا تا وقتی این موضوع به صورت یک خواست عمومی در فضای حوزه و دانشگاه مطرح نباشد نباید منتظر اقدامی جدی از سوی مسوولان این دو نهاد باشیم. اما این که چرا احساس نیاز و ضرورت نسبت به این موضوع وجود ندارد خود جای تأمل و بحث فراوان دارد.
2- وجود تصورات کلیشهای از یکدیگر
قبل از پیروزی انقلاب، دشمن تلاش نمود تا تصویری منفی از حوزه نزد دانشگاهیان و بالعکس ایجاد نماید و تا حدودی موفق نیز شد. تصویری که از حوزویان ارائه میشد این بود که آنان عقب افتاده و متحجر هستند و تصویری که دانشگاهیان ارائه میشد این بود که آنان غربزده هستند. این تصویر منفی هر چند در سال های بعد از انقلاب تا حدودی بسیار زیاد شکسته شده است اما هم چنان وجود دارد و دو طرف از نظر روانی تمایلی به برقراری ارتباط و همکاری مشترک ندارند.
3-حزب گرایی
جریانات سیاسی در درون حوزه و دانشگاه نمایندگانی دارند و اصل وجود چنین اختلاف سلایقی نیز نکته منفی نیست اما همین توجه به حزب وگرایش سیاسی وقتی سبب نادیده گرفتن مصالح کلی و عمومی جامعه شود آفت بزرگی است و متاسفانه این حزب گرایی و سیاست زدگی در مسیر وحدت حوزه و دانشگاه وجود دارد. عدم استفاده از ظرفیت افراد توانمند و شایسته به جرم وابستگی به حزب مخالف، فاجعهای است که گاهی در محیطهای حوزوی و دانشگاهی دیده میشود.
4- عدم مدارا و تحمل رأی مخالف
وحدت حوزه و دانشگاه اتفاقی نیست که با دستور و امریه حاصل شود. بلکه یک کار فکری و فرهنگی وعلمی است. کار علمی قوی و متین هم تنها زمانی محقق میشود که افراد صاحب نظر با دیدگاههای گوناگون، نظرات خویش را بیان کنند و این آراء در یک محیط صمیمانه مورد بحث و بررسی قرارگیرد و در نهایت نظر درستتر انتخاب گردد. این اتفاق مبارک در صورتی رخ خواهد داد که مشارکت کنندگان در این تلاش علمی و فکری بتوانند نظرات مخالف را تحمل کنند و با سعه صدر آرای مخالف خویش را بشنوند و به تعبیر قرآن کریم جدال احسن صورت بپذیرد اما متاسفانه گاهی دیده میشود که چنین روحیهای وجود ندارد و وقتی یک فردی، دیدگاهی مخالف را ابراز میکند به او برچسب میخورد و حتی طرد میشود و گاها برای مطرود کردن آن شخص از رفتارهای غیر اخلاقی استفاده میگردد. این مانع افراد را از نزدیک شدن به این حوزه حساس و بیان نظریاتشان دور میکند و سبب میشود که فضای این عرصه از حضور دیدگاه های مختلف خالی باشد که در نتیجه باعث میشود جامعه به سوی تک قطبی شدن و تکصدایی سوق داده شود. در این میان نیز نکته ای که هرگز نباید از آن مغفول ماند آن است که اساس و ریشه ی رسیدن به وحدت رعایت اخلاق است که اگر از آن غفلت نماییم هرگز به وحدت کلمه نخواهیم رسید.
ج- موانع ساختاری
وحدت حوزه و دانشگاه هرچند باید خواست تمام حوزویان و دانشگاهیان و تمام سازمانها و نهادهای مرتبط با حوزه و دانشگاه باشد اما تا متولی مشخصی نداشته باشد این هدف محقق نخواهد شد. هم اینک ما برای ماموریتهای مختلف نهادهای متعددی داریم. ما برای برنامه ریزی در دانشگاه شورای عالی برنامه ریزی و دفتر برنامه ریزی داریم ولی برای وحدت حوزه و دانشگاه هیچ متولی خاصی وجود ندارد. ممکن است وحدت حوزه و دانشگاه در ذیل اهداف مجموعه های مختلف تعریف شده باشد اما این گونه اقدامات برای نیل به هدف کافی نیست و باید یک نهاد تشکیل شود که اعضای آن از بزرگان حوزه و دانشگاه باشند. طبعا باید افراد شرکت کننده در این شورا کلیه مناصب دیگر خود را واگذار نمایند و به صورت تخصصی بر روی این موضوع حساس متمرکز شوند و تمام وقت به این مقوله مهم بپردازند و با تدقیق معنای وحدت از طریق همفکری با تمام متخصصان این عرصه و شناسایی ظرفیتهای تعامل و تهیه وتصویب آیین نامه های لازم، موانع معرفتی موجود را از میان بردارند و در جهت برطرف ساختن موانع روانی موجود نیز تلاش نمایند.
وحدت حوزه و دانشگاه خواسته جدی امام راحل و مقام معظم رهبری است. این خواسته با برگزاری همایش در یک روز و ایراد چند سخنرانی ونگارش چند صفحه مقاله محقق نخواهد شد. این خواسته با تلاشی همگانی و مستمر و علمی و دقیق محقق خواهد شد. به امید روزی که این وحدت محقق شود.
جماران