10 فروردین 1393
حزب منفردین
محمدرضا پهلوی که پس از کودتای 28 مرداد 1332 ش دوران حکومت استبداد مطلقه خود را آغاز کرده بود و با در دست گرفتن کلیه نهادها و مراجع قضایی و سیاسی کشور به قدرت مطلقه بدل شده بود، سعی داشت با بر مسند نشاندن نخستوزیران بله قربانگوی و غلامان حلقه بگوش اقتدار خود را حفظ کند. به همین منظور منوچهر اقبال به صدارت رسید تا راه را برای رسیدن به مطامع او باز کند. درست در زمانی که شاه میکوشید در چشم رهبران امریکا مهم ترین رهبر کشورهای وابسته به امریکا در منطقه شود، دولت اقبال غلام جان نثارش با بزرگترین مسائل اقتصادی رو به رو شده و به نوعی در برابر بحران ناشی از تورم، بیکاری، فقر و گرانی عاجز مانده بود.
با پایان یافتن مجلس نوزدهم، انتخابات جدید می توانست عاملی باشد که مردم طبقات پایین بتوانند نظریات و مخالفتهای خود را دربارة دولت عنوان کنند. علی الخصوص این که این انتخابات دقیقاً همزمان با انتخابات ریاست جمهوری امریکا بود و شاه میخواست1 جهت وجیهالمله نشان دادن خود، با دادن آزادی نسبی به انتخابات، حکومت خود را پیشرفته نشان دهد و خود را از اتهامات مخالفان دور سازد. او از اسدالله علم و منوچهر اقبال خواست به تاسیس دو حزب دولتی مردم و ملیون به رهبری اقبال و علم بپردازند. در نزدیکی انتخابات تاسیس و تشکیل یک حزب سوم مورد توجه قرار گرفت.
البته مسئله تشکیل حزب سوم با استقبال اسدالله علم رو به رو نشد و با تمهیداتی سعی کرد امینی را کاندیدای حزب مردم برای احراز پست نخستوزیری معرفی کند. 2ولی علی امینی که به حمایت امریکا دلگرم و مطئمن بود، نیازی به حمایت علم و حزب مردم نداشت. او در دیدار با شاه شخصاً درخواست تأسیس حزب سوم را مطرح ساخت. و به محض اعلام راه اندازی سیستم چند حزبی در ایران که از طریق پیام نوروزی شاه در سال 1336 ش انجام شد، به تأسیس حزب پرداخت. و افراد مستقلی چون جعفر بهبهانی فرزند آیت الله بهبهانی، محمد درخشش رئیس جامعه لیسانسیه های دانشسرای عالی و ارسلان خلعتبری وکیل دادگستری و عده ای دیگر در انتخابات دور هم جمع کرد و حزبی به نام منفردین تشکیل داد. 3
این حزب جدید خیلی زود با ایجاد « کانون مطبوعات » با کلیه نشریات و روزنامه های روز ارتباط پیدا کرد و خیلی سریعتر از دو حزب قبلی به انتشار عقاید خویش پرداخت به طوری که هر روزه عکسها و سخنرانیهای نمایندگان منفردین در نشریات به چاپ می رسید. اندکی بعد در همین نشریات با چاپ عکس و سخنرانیهای علی امینی، او را به عنوان رهبر منفردین معرفی کردند. 4
اما فعالیتهای گسترده این حزب با وجود جلب عده ای از دانشجویان و معلمان و مربیان و ناراضیان جامعه با دخالت مستقیم دولت به حمایت در حزب ملیون به رهبری منوچهر اقبال، به شکست انجامید و حزب ملیون با اکثریت آراء انتخابات دوره بیستم را برد.
دخالتهای دولت در امر انتخابات، اعتراضات گسترده مردمی را پدید آورد و حتی رجال درباری چون علم به این امر اعتراض کرد و تقاضای انحلال انتخابات را نمود. «... حسین مکی دربارة اعمال نفوذی که دکتر اقبال در انتخابات تهران و شهرستانها خواهد کرد با آیت الله کاشانی صحبت کرد و اضافه کرد که دکتر اقبال به این لیست کاندیداهای حزب ملیون که معرفی کرده خواسته است شاهکاری زده و این افراد را به مردم معرفی کند. اما در انتخابات اعمال نفوذ کرده و در شهرستانها صندوقها را به طور دلخواه پر خواهد کرد و آن را به حساب مردم خواهد گذاشت. آیت الله کاشانی در جواب اظهار داشت که، حتماً این کار را دکتر اقبال با نظر شاه انجام داده است».5
علم در رقابت با اقبال در واکنش نسبت به انتخابات گفت: «ما دولت را ساقط می کنیم شاهنشاه فقط شاه دکتر اقبال نیستند. شاه علم، شاه خلعتبری و شاه زندانیان هم هستند. این دولت اصلاً برنامه اقتصادی ندارد ». 6 امینی نیز در سخنرانیش گفت: « کسانی که هوس زمامداری کرده اند، مرد کار نیستند. آنها چندین مرتبه امتحان داده اند حال می خواهند مردم را فریب دهند. شاه ظل الله است. همه باید از او اطاعت کنیم. اگر شاهنشاه نمیخواستند، تاکنون این دولت را مرخص فرموده بودند یک عده که روزی به نوکری بیگانه افتخار می کردند، حالا می گویند توبه کرده اند. خاک به سر اینها، کسانی که شبها عیش و نوش می کنند، از نخستوزیرسحرخیز ناراحت هستند».7
فشارهای داخلی و خارجی علی الخصوص درخواست علم مبنی بر استعفا از ریاست حزب مردم و انحلال حزب باعث شد که در نهایت شاه به برکناری دولت منوچهر اقبال و انحلال انتخابات مجلس بپردازد. 8
اما شاه بر خلاف نظر امریکاییان که با نخستوزیری امینی موافق بودند، چون از امینی هراس در دل داشت شریف امامی را به صدارت برگزید. البته شریف امامی نیز با دادن قولهایی به امریکاییان نظر آنان را به خود جلب کرد. و انتخابات مجلس بیستم در زمستان سال 1339ش برگزار گردید. ولیکن این انتخابات نیز در عمل هیچ تفاوتی با قبل نداشت و مقامات امریکایی که در طی مراحل انتخابات درگیر ریاست جمهوری خود بودند پس از اعلام اسامی انتخابات تهران صریحاً نارضایتی خود را در مورد نحوه انتخابات ایران به شاه اعلام کردند9 و انتخابات مذکور منحل اعلام شد.
________________________________
1 . حسین فردوست، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی ، ج2 ، ص 297 .
2. همان منبع ص 296 و ص 298-297 .
3 . باقر عاقلی، خاندانهای حکومت گر، ص 175 .
4 . نخستوزیران ایران، ص 6-875.
5 . جواد منصوری: تاریخ قیام پانزده خرداد به روایت اسناد، تهران ، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، چاپ اول . 1377 ، ص 61 .
6 . روزنامه اطلاعات، ش 10235 ، تاریخ 28 خرداد 1339 .
7 . روزنامه اطلاعات، ش 10235، تاریخ 28 خرداد 1339 .
8 . باقر عاقلی، نخستوزیران ایران، ص 6-875 .
9 . جواد منصوری، (پیشین)، ص 69.
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران