24 خرداد 1393
تعداد خوانندگان «شازده حمام» از شمارگان آن بیشتر است
کارگاه تخصصی «تاریخ مکتوب، خاطرهنویسی و تاریخ شفاهی» چهارشنبه 21 خرداد با حضور دکتر افسانه نجمآبادی، پژوهشگر و استاد دانشگاه هاروارد و محمدحسین پاپلییزدی، نویسنده کتاب «شازده حمام» در سازمان اسناد کتابخانه ملی برگزار شد. برای شرکت در این کارگاه فراخوانی را منتشر کرده و از شرکتکنندگان خواسته شده بود تا برای آشنایی مقدماتی با مباحث مطرح در این کارگاه کتاب دو جلدی «خاطرات شازده حمام» اثر دکتر محمدحسین پاپلییزدی را تا زمان برگزاری آن مطالعه کنند.
با تالیف این کتاب بود که نام محمدحسین پاپلییزدی بر سر زبانها افتاد و این کتاب به سرعت مورد استقبال عموم جامعه واقع شد. به همین دلیل خبرنگار «ایبنا» به سراغ نویسنده این کتاب رفته است تا گفتوگویی با وی درباره این کتاب و دلایل استقبال از آن از زبان خود نویسنده شود.
کتاب «خاطرات شازده حمام»، بخشی از خاطرات دوران کودکی و نوجوانی محمدحسین پاپلی یزدی است. وی در سال 1327 خورشیدی در یزد به دنیا آمد و دوران کودکی و نوجوانی را در آنجا به سر برد. این خاطرات که به زبانی روان و دلنشین نوشته شده، بازگوکننده گوشهای از اوضاع اجتماعی، زندگی روزانه و فرهنگ مردم شهر یزد در فاصله سالهای 1330 تا 1340 خورشیدی است. کتاب مجموعه ای در حدود 40 داستان است که ظاهرا همه واقعی است و نویسنده در تمام آنها نقش داشته یا شاهد عینی آنها بوده است. نام کتاب نیز برگرفته از عنوان یکی از خاطرات نویسنده یعنی «شازده حمام» است. او در این خاطره، شرح جذابی از حمام رفتن خود و حمام و آداب آن در آن روزگار را منعکس کرده است.
پاپلی در کتاب «خاطرات شازده حمام» خاطرات 10 سال از زندگی خود را نوشته است، خواننده در این کتاب با نویسنده همراه میشود و همراه با او خاطرات کودکی شازده حمام را تجربه میکند. تمام داستانهای کتاب با خاطرات سالهای کودکی و نوجوانی دکتر پاپلی آغاز میشود و راوی نامها، نسبتهای خانوادگی و پیوندهای اجتماعی افراد را با دقت بسیاری بیان میکند و در بعضی موارد سرنوشت چهرههای درخشانی را که از میان همان طبقه محروم سربرآورده و در دورانهای بعد صاحب نام و نشان شدهاند، پیگیری میکند.
در این کتاب خواننده متوجه ساختارها و هنجارهای اجتماعی است. کسی که بیوگرافی مینویسد، همانند یک خبرنگار در میان رویدادها به طور آگاهانه یا ناآگاهانه دست به انتخاب میزند و این انتخاب بر مبنای اولویتهای نویسنده است نویسنده بیشتر به وضعیت اجتماعی شهر یزد میپردازد و روابط بین انسانها، هنجارهای اجتماعی موجود در آن و موقعیت نقشهای اجتماعی را در یزد آن زمان به تصویر میکشد.
آقای پاپلی در گام نخست لطفا بگویید، به نظر شما علت استقبال از کتاب «خاطرات شازده حمام» چه بوده است؟
به نظر من، علت استقبال از این کتاب به دو عامل باز میگردد. نخست اینکه خاطراتی که در ایران چاپ میشوند، بیشتر خاطرات سیاسی هستند که در سطح بالا و معمولا برای افراد تحصیلکرده نوشته میشوند و این خاطرهنویسان، بیشتر درباره خود و فعالیتهای خودشان نوشتهاند اما در کتاب «خاطرات شازده حمام»، نویسنده به عنوان یک فرد معمولی درباره مردم و اوضاع اجتماعی جامعه که عموما افراد فقیر و سطح پایین جامعه هستند، سخن گفته است. علت بعدی، به سبک نوشتن این کتاب برمیگردد. سادهنویسی و طرح مسایل اجتماعی به صورت روان و قابل فهم، عامل دیگر استقبال از این کتاب بوده است. به طور کلی رویکرد من در این کتاب این بوده است که افرادی که کمتر مطالعه میکنند و از تحصیلات عالی برخوردار نیستند به مطالعه بپردازند که فکر میکنم به این هدف رسیدهام.
آیا برای نگارش این کتاب از منابع خاصی هم استفاده کردهاید؟
در این کتاب بیشتر از منابع شفاهی استفاده شده است. به عنوان نمونه، در مواردی که اسامی افراد یا موارد دیگر، به علت گذشت زمان از خاطرم رفته بود به دوستان قدیم مراجعه میکردم و حتی بارها به کردستان و جاهای دیگر، برای یادآوری بعضی چیزها سفر کردم.
شما فکر میکنید بازتاب این کتاب چه بوده است؟
با توجه به اینکه هدفم از نگارش این کتاب، ترویج کتاب و کتابخوانی در میان افرادی بود که کمتر به مطالعه میپردازند، روزی نیست که بازتابهای خوب این کتاب باعث دلگرمی من نشود و روزانه، نامه و پیامهای بسیار زیادی، چه از شهرهای مختلف ایران و چه از خارج کشور از طریق پیامهای اینترنتی به دستم میرسد. همانطورکه در ابتدای جلد سوم این کتاب نیز نوشتم، روزی خانمی با من تماس گرفت و گفت من سی و هشتمین فردی هستم که در میان فامیلهایمان به مطالعه این کتاب پرداختهام. به نظر میرسد تعداد خوانندگان این کتاب بیشتر از شمارگان این کتاب است.
به نظر شما آیا مردم و مخاطب عام، بیشتر شما را با این کتاب میشناسند یا با فعالیتهای علمی که در حیطه جغرافیا انجام دادهاید؟
به طور طبیعی، در میان جامعه علمی، دانشگاهی و کسانی که در حوزه جغرافیا مطالعه میکنند، من را با کتابها، مجلات علمی و پژوهشی ام میشناسند اما به غیر از جامعه دانشگاهی، در دیدگاه عام، بیشتر با این کتاب شناخته میشوم و به هر شهری از جمله سنندج و کردستان که سفر میکنم، به دلیل نگارش این کتاب مورد تجمید قرار میگیرم.
با توجه به اینکه این کتاب، بازتاب اوضاع اجتماعی یزد در دهه 30 و 40 است، فکر میکنید چرا این کتاب مورد استقبال مخاطبان زیادی از شهرهای مختلف قرار گرفته است ؟
اگرچه در این کتاب من از اوضاع اجتماعی یزد سخن گفتهام اما شرایط زندگی و اوضاع اجتماعی آن دوران، منحصر به یزد نبوده و این شرایط در اغلب شهرهای کشور حاکم بوده است و به این دلیل است که مردم در نقاط مختلف کشور میتوانند با آن ارتباط برقرار کنند. فکر میکنم مخاطبان یزدی این اثر تنها 10 درصد از کل مخاطبان را تشکیل میدهند.
ارزیابی شما از جایگاه خاطرهنویسی در کشور ما چیست؟
کارهای خوبی در این زمینه صورت گرفته است و خاطرهنویسی در کشور ما پیشرفت زیادی داشته است. به طوریکه هر ساله کتاب خاطرات زیادی در این حوزه چاپ میشوند.
شما کتاب خاطرات نویسندههای دیگر هم مطالعه کردهاید؟
بله. حدود 500 تا 600 سفرنامه از شخصیتهای مختلف که نوعی خاطرهنویسی محسوب میشوند و حدود 50 تا 60 کتاب خاطرات افراد مختلف را مطالعه کردهام.
بهترین کتابی که در حوزه خاطرهنویسی خواندهاید، چه بوده است؟
بستگی به بعد آن دارد. هرکسی خاطرهای را با دیدگاه و نگرش خاص خود مینویسد و هرکدام از آنها گوشهای از تاریخ و اجتماع کشور را روشن میکنند و همه آنها کتابهای خوبی در این زمینه هستند. به عنوان نمونه، اسدالله علم از دید سیاسی به مسایل دربار، محمدعلی اسلامیندوشن از دید اجتماعی، زندهیاد دکتر باستانیپاریزی از دید تاریخی و زندهیاد محمدحسن گنجی از دید فرهنگی به مسایل جامعه میپردازند. بهطور کلی، بیشتر کتابهایی که در حوزه خاطرهنویسی به نگارش درآمدهاند، کتابهای خوبی هستند که بعضی از آنها پرخواننده میشود و برخی دیگر در چاپ اول خود میمانند و از استقبال خوبی برخوردار نمیشود.
به نظر شما تا چه حد میتوان به کتابهای خاطرهنویسی اعتماد کرد؟ آیا ریزهکاریهایی که در اغلب کتابهای خاطرهنویسی وجود دارد، میتواند موثق باشد؟
به نظر من به غیر از کتاب خاطرات سیاسی که افراد معمولا بخشی از آن را مینویسند و بخشی را به دلایل مختلف سانسور میکنند نمیتوانند به طور کامل قابل اعتماد باشند و معمولا به اینگونه کتابها با شک و شبهه نگاه میشود اما کتابهای خاطرات در حوزههای دیگر میتواند قابل اعتماد باشد چراکه اغلب این خاطرهنویسان، از اطرافیان و تجربیات خود سخن میگویند. البته با توجه به اینکه، این کتابها معمولا منبع تحقیقی برای دانشجویان از جمله دانشجویان رشته تاریخ و ادبیات محسوب میشوند، میتوان اینگونه کتابها را تحلیل کرد و صحت و سقم آنها را با توجه به محتوای کتاب ارزیابی کرد. به عنوان نمونه، فراماسونهایی بودند که در کتاب خود هیچ اشارهای به فراماسون بودن خود نمیکنند اما با تحلیل نوشتههای کتابهای آنها این موضوع کاملا روشن میشود.
شما به عنوان یک استاد دانشگاه، فکر میکنید چرا خاطرهنویسی در میان اساتید دانشگاه در جامعه ما خیلی کمرنگ است؟
اگر بخواهیم با نگاه کلی به این مساله نگاه کنیم، میبینیم که نسبت خاطرهنویسی در کشور ما در مقایسه با کشورهای اطراف ما از جمله ترکیه و پاکستان کمتر نیست اما بهطور کلی، این موضوع به دو مساله برمیگردد. نخست آنکه برخی از دوستان تمایل ندارند تا زندگی خصوصی خود را بیان کنند و دلیل دیگر به مهمترین مساله یعنی مشکل پخش و توزیع کتاب در کشور بازمیگردد، بهطوریکه بسیاری از کتابهای چاپ شده در انبارها میمانند. اگر سیستمی در کشور باشد که مشکل توزیع کتاب برطرف شود، به طور قطع، از کتابها استقبال بیشتری صورت خواهد گرفت.
بخشی از مقدمه کتاب «خاطرات شازده حمام»
«هیچ آدم ۵۵ سالهای حتی آدمهای خیلی باهوش نمیتوانند اولین خاطرات بچگی خود را دقیقا تاریخگذاری کنند و بگویند فلان خاطره مال فلان روز و فلان سال است. چیزهای مبهمی از اولین خاطرات بچگی در ذهن آدم هست. البته بچههای پولدار امروزی که نسل ابزار مدرن هستند و پدر و مادرهایشان دائم از آنها فیلم تهیه میکنند و در فیلم تاریخ ساعت، روز، ماه و سال وقایع را ذکر میکنند و هر چند هفته یک بار این فیلمها را به بچههای خودشان نشان میدهند، این بچهها ممکن است در آینده وقتی شصت یا هفتاد ساله هم شدند خاطرات کودکی خود را دقیقاً به یاد آورند. آدمهایی که در سال ۱۳۲۷ در یزد به دنیا آمده بودند و در آن زمان هنوز برق و بالتبع یخچال، تلویزیون، ضبط صوت، ویدئو، کامپیوتر و... آب لوله کشی، حمام دوشدار تولت سیفون دار، کوچه آسفالت شده، رفتگر شهرداری و... نبود خاطرات کودکیشان از نظر تاریخی کاملاً درهم و برهم است. این خاطرهنویس هم همین وضع را دارد اما میتواند تشخیص دهد که کدام خاطرات مربوط به قبل از دبستان و کدام خاطرات مربوط به دوران دبستان و دورههای بعد بوده است. لذا خاطرات خود را بر همین منوال نوشته است. اما همیشه نمیتوان نظم زمانی را رعایت کرد. گاهی خاطرهای که مربوط به قبل از دبستان است ادامهاش چهل سال بعد اتفاق میافتد. همین امر نظم تاریخی خاطرات را به هم میزند ولی خاطرهای را کامل میکند.»
درباره محمدحسین پاپلییزدی
محمدحسین پاپلییزدی در یزد متولد شد و تحصیلاتش تا دیپلم را در همان شهر گذرانید. سپس وارد دانشگاه مشهد شد و در رشته جغرافیا لیسانس گرفت. دوره سربازی را به دلیل نیاز دانشگاه مشهد در همان دانشگاه گذراند و در سال 1355 عازم پاریس شد و فوق لیسانس و دکترای خود را از دانشگاه سوربن فرانسه دریافت کرد. وی از سال 1362 عضو مرکز ملی تحقیقات علمی فرانسه شد.
پاپلی در سال 1362 به میهن بازگشت و استاد و مدیر گروه جغرافیا در دانشگاه فردوسی مشهد شد. وی در سال 1365 «مجله تحقیقات جغرافیایی» را بنیان گذاشت و در دورههایی به تدریس در دانشگاه سوربن فرانسه و دانشگاه می جی ژاپن پرداخت. وی در سال 1380 به دانشگاه تربیت مدرس تهران رفت و در سال 1385 «پژوهشکده امیر کبیر» و سپس «شرکت مهندسین مشاور آمایش و توسعه شرق»، «انتشارات پاپلی» و «موسسه فرهنگی کاوشگران میراث شرق» را تاسیس کرد.
پاپلی از سال 1375 در جمع 10 جغرافیدان برتر جهان برگزیده شد و یکی از 10 کرسی «کمیسیون جغرافیای فرهنگی انجمن جغرافیدانان جهان» را به دست آورد. او از مدافعان تشکیل «اتحادیه کشورهای اسلامی» است و پیشنهاد تاسیس راه آهن سراسری بین کشورهای مسلمان را داده است. از وی مقالات و کتابهای تخصصی بسیاری چاپ شده است. کتابهای خاطرات او با نام «شازده حمام» که وی آنها را با ادبیاتی دلنشین و داستانی نوشته است، مورد پسند همگان افتاده و سبب شهرت فراگیر او شده است.
ایبنا