02 تیر 1393
مدارس خارجی در دوره قاجاریه
طلایهداران این امر عباسمیرزا و قائممقام فراهانی بودند. آنها با اعزام دو محصل به انگلستان با نامهای محمدکاظم برای تحصیل نقاشی و حاجیبابا برای تحصیل طب، نوسازی آموزش و پرورش را در ایران آغاز کردند.1 بدون شک فکر اقتباس از علوم و فنون غربی مغربزمین نمیتوانست آنی و ابتدا به ساکن مطرح شود، بلکه عوامل و انگیزههای زیادی داشته که در این مجال کوتاه از آن عبور میکنیم.
از جمله عواملی که در بیداری ایرانیان و التفات آنان به تعلیم و تربیت جدید تاثیر داشت، ایجاد تعدادی مدرسه توسط خارجیان در کشور ما بود. البته حتی نخستین این مدارس حدود 20 سال پس از اعزام گروه اول محصلان به خارج از کشور تاسیس شد. مدارس خارجی را که در ایران تاسیس شده، میتوان به دو گروه تقسیم کرد؛ گروه اول مدارسی است که مستقلا توسط مبلغان مسیحی در ایران ایجاد شد و گروه دوم مدارس نظامی است که توسط ایرانیها و به سرمایه ایرانی تاسیس شد، ولی با استفاده از افراد متخصص خارجی سازمان داده شده بود.2
نخستین مدرسه خارجی را یک کشیش آمریکایی به نام پرکینز در ارومیه ایجاد کرد. دومین مدرسه خارجی را یک کشیش فرانسوی به نام اوژن بوره سال 1255هـ .ق در تبریز ایجاد کرد.3
این مرکز آموزشی بسیار مورد استقبال قرار گرفت به حدی که بوره مجبور شد عدهای از داوطلبان را نپذیرد. جالب اینکه مهد علیا فرزندش ناصرالدین میرزای ولیعهد را برای یادگیری زبان فرانسه به این مدرسه فرستاد. مدرسه بوره طبق فرمان محمد شاه رسمیت پیدا کرد. بعلاوه محمد شاه به موسس اجازه داد در جلفای اصفهان نیز به تاسیس مدرسهای نظیر مدرسه تبریز مبادرت کند و اطفال مسلمان و کاتولیک و ارمنی را به شاگردی بپذیرد. کسانی که پس از بوره مدرسه تبریز را اداره کردند به لازاریستها معروف بودند.
از دیگر مدارس میتوان از سنلویی نام برد که سال 1277هـ .ق در تهران افتتاح شد. مدرسه دخترانه سنژوزف توسط فرانسویان در تهران تاسیس شد. محصلان ارمنی این مدرسه بسیار زیاد بود و یادگیری خیاطی، اطوکشی، خانهداری، زبان فرانسه و... جزو الزاماتی بود که در این مدرسه آموزش داده میشد. ناصرالدین شاه به این مدرسه اعانه پرداخت میکرده است. آلمانیها نیز سال 1325هـ .ق در تهران مدرسهای دایر کردند که طبعا عمدهترین تاکید آنان بر زبان آلمانی بود. همچنین اتحادیه فرانسوی آلیانس نیز مراکز آموزشی را ایجاد کرد.
از دیگر مدارس میتوان از ژاندارک هم نام برد که از شناخته شدهترین این مراکز آموزشی است. زمین این مدرسه در کنار ملک مشیرالدوله قرار داشته و نوع آموزش آن تا حدودی مانند مدرسه سنژوزف بوده است. بهرغم این گسترش کمی و کیفی، مدارس خارجی تا سال 1329هـ .ق تقریبا بدون ضابطه مدون فعالیت داشت، اما در آن سال طبق اساسنامهای ضوابطی برای مدارس خارجی تعیین شد. جالب اینکه در آن دوران کل مدارس ایرانی از ده باب تجاوز نمیکرد و تعداد کل شاگردان آنها از 1500 بیشتر نبود، خارجیها در کشور ما 140مدرسه داشتند که تعداد شاگردان آنها از 5000 هم فراتر میرفت، ناگفته نماند تعداد نسبتا زیادی از رجال، زمامداران و ... هم در همین مدارس درس خوانده بودند، اما با بروز جنگ جهانی اول تعداد زیادی از این مدارس موقتا تعطیل شد. حتی در تهران نیز کلاسهای همه مدارس و از جمله مدرسه سنلویی تشکیل نشد.
البته بعدها بعضی از این مدارس به تداوم خود ادامه دادند و صرفنظر از منافع محدود این مدارس، میشد مدرسههای خارجی و اقدامات مسئولان آن را تلاش برای تبلیغات مسلکی و مذهبی و تا حدود زیادی مضر به حال ملک و ملت دانست، زیرا تنها فایده چشمگیر آن در تاثیر ضمنی این مدارس و تعلیمات آن در بیداری افکار محصلان و تا حدودی والدین و اطرافیان آنان خلاصه میشد.4
شاید ذکر این نکته هم برای خوانندگان جالب توجه باشد که در کنار نام این مدارس خارجی باید از دارالفنون و مدرسه علوم سیاسی، دو مدرسه تاثیرگذار ایرانی در دوره قاجاریه هم نام ببریم که در دوره خود بسیار مهم بودند و رجال و نخبگان فراوانی را تربیت کردند. در این یادداشت کوتاه نمیتوان به تمام مدارس خارجی در دوره قاجاریه پرداخت و نگارنده فقط کلیتی از این مدارس را نام برد. در مجموع میتوان گفت نوسازی فکری که با ایجاد مدارس خارجی در ایران به وجود آمد تا سالها، آموزش و پرورش ایران را تحت سلطه فکری خود داشت و حتی در زمانهایی غفلتهای فراوانی نسبت به آموزش زبان فارسی انجام شد که متاسفانه در این مجال کوتاه نمیتوان به آن اشاره کرد.
پانوشتها:
1 ـ آموزش و پرورش ایران در دوره قاجاریه، سیدجمال سجادی، رسانش نوین 1391، ص39
2 ـ اعزام محصل به خارج از کشور (در دوره قاجاریه)، غلامعلی سرمد، نشر بنیاد، ص77
3 ـ از مکتبخانه تا مدرسه، علی سیدین، نشر علم، ص36
4 ـ سرمد، غلامعلی، ص 80
http://ayam.jamejamonline.ir