21 فروردین 1401
ترور شهید صیاد شیرازی به روایت اسناد سرویس اطلاعاتی صدام
رئیس سرویس اطلاعات صدام: من دستور ترور شهید صیاد را دادم
21 فروردین 1378 سرلشگر علی صیاد شیرازی مقابل منزلش در تهران ترور شده و به شهادت رسید.سازمان منافقین بلافاصله مسئولیت اجرای این ترور را بر عهده گرفت و اعلام کرد این عملیات را به نام "طاهره طلوع یا "فرمانده سارا"، از فرماندهان کشتهشده در عملیات مرصاد نامیده است. نشریه مجاهد نیز در شماره ویژهنامه خود به ذکر جزئیات عملیاتی این ترور پرداخت. خبرگزاری فرانسه نیز اعلام نماینده منافقین در تماس تلفنی با این خبرگزاری ضمن برعهده گرفتن این عملیات،« از صیاد شیرازی به عنوان سرلشگر یاد کرد و گفت وی تنها پنج روز پیش از سوی آیتالله علی خامنهای که فرمانده کل نیروهای مسلح نیز هست, ارتقای درجه یافته بود.»
جمهوری اسلامی ایران بلافاصله مسئولیت این عملیات را متوجه حکومت عراق دانست که منافقین را در خاک خود پناه داده و از فعالیتهای ضدایرانی آنها حمایت میکند. 28 فروردین، مسعود رجوی در نامهای به دبیرکل سازمان ملل، مدعی شد عملیاتهای این چنینی، ربطی به عراق ندارد و توسط ستاد فرماندهی مجاهدین در داخل کشور طراحی و اجرا میشود. او همچنین صراحتا پشتیبانی و هماهنگی این ترورها توسط مقامات عراق را تکذیب کرد و حتی نقش عراق در سازماندهی ارتش منافقین و کمکهای تسلیحاتی به منافقین را هم دروغ نامید.
دروغبودن ادعای رجوی از خورشید روشنتر بود، اما چندسال بعد وقتی صدام سقوط کرد و اسناد متعدد دستگاه اطلاعاتی صدام منتشر شد، برخی ابعاد پشتپردهی ترور شهید صیاد شیرازی و برخی اتفاقات دیگر نیز روشن شد. بر اساس چند متن مذاکرات افشاشدهی بین مسعود رجوی و ژنرال طاهر حبوش، رئیس سرویس اطلاعات عراق معروف به مخابرات که سال 1383 در کتابی با نام «برای قضاوت تاریخ» منتشر شد؛ دستگاه اطلاعاتی این کشور چند سفارش خرابکاری امنیتی را به منافقین داده بود.
«رجوی: .... به ما گفته شد جواب و انجام عملیات ضروری است؛ و مجاهدین میتوانند منهای به کار بردن [ادوات] زرهی، بدون محدودیت زمانی و مکانی برای انجام عملیات اقدام کنند و برای در نظر گرفتن سوژهها و مکانها نیز آزاد هستند. در آن جلسه که این دستور را ابلاغ کردند، برادر احسان و برادر ابومروان حضور داشتند. همین طور نیز گفته شد که مخابرات به شما کمک می کند. تنها محدودیت این بود که ظاهرا حرکت ستون نباید [به صورت] نظامی باشد و خودروهایی که به کار گرفته می شوند، باید غیر نظامی باشد. عملیات به عهدة مجاهدین باشد؛ ملزومات و تدارکات هم به وسیلة سرویس اطلاعات تهیه شود.این قرار توافق قبلی بوده است.
یکی از افسران مخابرات: اجازه میدهید؟
حبوش: بفرمایید.
افسر مخابرات: موردی که برادر مسعود اشاره کردند، بدین صورت است که گروه های مجاهدین ، در قالب ۳ یا ۴ نفره و نه به صورت گروهی ، وارد خاک ایران شوند و با خمپاره یا موشک و... اهداف خود را مورد حمله قرار دهند و سپس بازگردند. ما کمک های لجستیک و تجهیزات و اطلاعات را در اختیار آنها قرار دهیم .
حبوش: چگونه باز گردند؟
افسر مخابرات: همان گونه که وارد خاک ایران شدند، پس از عملیات به صورت انفرادی و یا گروههای کوچک ۳ یا ۴ نفره به عراق بازگردند.»
این عملیاتهای سفارشی که مهمترینشان عملیات ترور شهید صیاد شیرازی است انجام میشود، اما پس از مدتی به علت اختلافنظر بین سازمان و سرویس اطلاعاتی عراق، از سوی سازمان متوقف میشود. یکی از محورهای این اختلاف، این است که سرویس اطلاعاتی عراق معتقد است که هرگاه آنها خواستند عملیاتها متوقف و هرگاه خواستند مجددا شروع شود. این مساله در دیدار بین رجوی و حبوش مطرح میشود.
«رجوی: دربارة آنچه درخصوص عملیات و عدم انجام آن از طرف مجاهدین گفته میشود، باید بگویم که بعد از جریان عملیات صیاد شیرازی و برگشتن از آن، برادران مخابرات بعضی از درخواست های عملیات را به ما گفتند؛ که ما هم آنها را قبول کردیم و تمام آن را در کرمانشاه و دزفول انجام دادیم. برادران مجید و مهدی[ابریشمچی] و رحیم در این ملاقاتها بودند و من این مطالب را شنیدم و رفتم با استاد طارق [عزیز] صحبت کردم؛ ایشان نیز همان مطلبی که شما گفتید، گفتند و من نیز به صورت مفصل توضیح دادم. آن را در دو نکته بیان میکنم و یقینا شما نیز آن را تأیید میکنید. بحث این نیست که ما با عملیات مخالفیم؛ چنان که خود شما نیز الآن در صحبت های خودتان گفتید. خودتان قضاوت کنید؛ شما با چند عملیات موافقید؟ ولی احتراز[ملاحظه] دارید و میخواهید بین این احترازهایی که دارید، موازنه برقرار کنید. ما چه میخواهیم؟ میخواهیم طوری نباشد که دشمن ما را با این عملیات تضعیف کند و بگوید آنها در دست دشمن ما هستند و مجاهدین جزئی از گارد [ریاست] جمهوری [عراق] شده اند.... مثلا ۱۰ عملیات را انجام میدهیم تا بگوییم که طرف ما مستقیما ملّایان هستند؛ تا مشروعیت داخلی [ایران ] و بینالمللی داشته باشیم . در کنار آن، هدف مورد نظر شما را انجام می دهیم؛ که مورد بحث و دستور شما باشد.»
در برابر رجوی، حبوش نیز صراحتا معتقد است : «اگر ما اهدافی را مشخص کردیم و از مجاهدین خواستیم که آن را انجام دهند، باید این کار را انجام دهند. وقتی که من در اینجا از شما حمایت می کنم ، در نتیجه شما نیز باید این کار را انجام دهید تا من بتوانم به آن کسی که برای زدن مجاهدین به عراق می آید، ضربه بزنم.»
پس از ترور شهید صیاد شیرازی، کاردار عراق در تهران در مصاحبهای این عملیات تروریستی را محکوم میکند. اقدامی که با واکنش پشتپردهی رجوی همراه میشود. او که در نامهاش به دبیرکل سازمان ملل رسما منکر حمایتهای رژیم صدام در عملیاتهای داخل ایران سازمان شده بود، اینبار نامهای خطاب به مقامات عراقی مینویسد. نامهای که مدتی بعد در یکی از دیدارهای خود با ژنرال حبوش ماجرای آن را اینگونه نقل میکند: «کاردار شما در تهران علیه ما صحبت کرده، در مصاحبه مطبوعاتی با روزنامه رسالت علیه ما حرف زده است. [رجوی بلند شده و روزنامه را به ژنرال حبوش نشان میدهد]
حبوش: این جریان کاردار و مصاحبه آن چه بوده است؟
رجوی: مصاحبه مطبوعاتی با روزنامه رسالت است. من فقط دنبال این مطلب هستم که این مصاحبه بعد از جریان صیاد شیرازی شده است و این عملیات را تروریستی و ناجوانمردانه علیه صیاد شیرازی خوانده که در این عملیات صیاد شیرازی کشته شده است و آن را محکوم کرده است. من در آن زمان با استاد طارق[عزیز] تماس گرفته و این مطلب را گفته ام و ایشان از من عذرخواهی کردند. استاد طارق گفت از طرف من اطلاعیه صادر کنید و من در تاریخ 20/5/1999 [30/2/1378] این پیام را صادر کردم. این توافقی بود که با استاد طارق داشتم که شما آن را مشاهده می کنید (متن توافق) و این توافق بین ما و استاد طارق با هماهنگی سید الرئیس [صدام]از قبل بوده و قرار بر این بوده است
حبوش: من این نامه را می خواهم. [رجوی بلند شده و نامه را به او نشان میدهد]
مسعود رجوی: آیا نامه سیدالرئیس را مشاهده کردید؟
حبوش: بله مربوط به سال 1988 است.
مسعود رجوی: بله و یک مرتبه دیگر در سال 1999 نیز تأکید روی این مطلب کردهاند. همچنین استاد طارق نیز تأکید کرده اند که دیپلمات های عراقی و رسانه های عراقی بدستور سید الرئیس، حق بیان مطلب و دخالت در کار مجاهدین را ندارد. و این امر به کار و دستور مخابرات است و به دستور سید الرئیس میباشد.»
حبوش در ادامه با اشاره به سفارشهای متعدد صدام مبنی بر حمیات از منافقین میگوید «وقتی که من به شما برای انجام این عملیات [ترور شهیدصیاد] دستور دادم، معلوم است که بیان این مطالب تاکتیکی است؛ زیرا ما نمی خواهیم در بیش از یک جبهه بجنگیم... من نمی خواهم فکر شما مشغول رسانه ها و اخبار این طرف و آن طرف شود.»