04 شهریور 1391
در باره مرحوم مدرس
مدرس در سراسر حیات سیاسی خود، هرگز حریفان را به لطایفالحیل از میدان خارج نکرد و بالاتر آن که او با وصف اینکه یک مجتهد شناخته شده و طراز اوّل بود، هرگز مسائل سیاسی را با ابزاری غیر از سیاست پاسخ نگفت. مدرس، هیچگاه از اتخاذ مواضع سیاسی خود نفع شخصی مطالبه نمیکرد. او هرگز مصلحت ملّی را که ناشی از باورهای دینیاش بود، قربانی وجاهت شخصی نکرد و در این زمینه به راستی زبانزد خاص و عام بود.
تا کنون در مورد زندگی شهید مدرس فراوان سخن گفته شده، به طوری که شاید به نظر آید هیچ بعدی از ابعاد زندگی او نیست که مورد بحث و بررسی واقع نشده باشد. ما در این بحث مختصر نه امکان بررسی سلوک سیاسی مدرس را از ابتدا تا انتها داریم و نه میتوانیم سایر ابعاد حیات او را منعکس کنیم. این تلاشی است مقدماتی برای یافتن الگوئی به منظور ارزیابی جایگاه این رجل برجسته سیاسی در تاریخ معاصر ایران. شاید در درجه نخست این پرسش پیش آید که چرا ما اینهمه بر اهمیت سلوک سیاسی مدرس تأکید میکنیم؟ در پاسخ باید بگوئیم علت این است که مدرس در سراسر حیات سیاسی خود، هرگز حریفان را به لطایفالحیل از میدان خارج نکرد و بالاتر آن که او با وصف اینکه یک مجتهد شناخته شده و طراز اوّل بود، هرگز مسائل سیاسی را با ابزاری غیر از سیاست پاسخ نگفت. این نکته کمی نیست که فردی مثل مدرس، هرگز شخصیت سیاسیاش تحتالشعاع مسائل دیگر واقع نگردید، و هیچگاه دیده نشد حتی در قضاوت در مورد مخالفان خود از دایره عدالت گامی بیرون نهد. مدرس در زندگی خود نشان داد به چه میزان خلوص طینت و وسعت مشرب را سرلوحه کار سیاسی قرار داده و از دایره نگاه شخصی به مسائل کلان و ملّی؛ به مراتب فراتر رفته است. اگر سیاست را فن بهرهبرداری از امکانات موجود در جامعه برای صیانت از مصالح ملّی و منافع عمومی تلقی کنیم، مدرس به واقع یک سیاستمدار بود. این نکتهای است که در سراسر زندگی سیاسی او دیده میشود؛ به عبارت بهتر مدرس، مردی که عمری در زهد و پرهیزکاری زیست و زندگی محقرانهاش زبانزد خاص و عام بود، همیشه منافع ملّی را بر هر امر دیگری ترجیح داد؛ این رویه درست نقطه مقابل زمانهای بود که او در آن میزیست.
شاید نخستین اظهارنظر سیاسی مدرس هنگامی روی داد که به عنوان یکی از پنج نماینده معرفی شده از سوی مراجع تقلید مقیم نجف برای نظارت بر مصوبات دوره دوّم مجلس شورای ملّی برگزیده شد. مدرس در مقامی قرار داشت که میتوانست به آسانی بر بسیاری از لوایح و مصوبات مجلس اعمالنظر کند و یا به قول معروف آنها را وتو نماید. اما وی هرگز به چنین کاری مبادرت نورزید.
انگیزة مدرس در تصمیمگیری سیاسی و اعلام موضع، مصلحت ملّی بود. او ضروت وحدت نیروها را مورد تأکید قرار داد و گفت نباید به این طریق بین آحاد ملّت فاصله ایجاد شود و به بهانههائی از قبیل فساد عقیده سیاسی، بین تودهها شکاف به وجود آید، زیرا این مسئله باعث ضعف و فتور ملّت و سست شدن آنان میگردد. همانطور که قرآن کریم در سوره مبارکه انفال آیه 46 فرموده است: «ولا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ریحکم.» یعنی هرگز راه تنازع و اختلاف نپوئید که در اثر تفرقه ترسناک و ضعیف شده و قدرت و عظمت شما نابود خواهد شد. مدرس به قدرت و عظمت ملّت توجه داشت و هیچ چیز دیگر در قبال آن برایش ارزشی نداشت؛ البته این قدرت را در پرتو وحدت نیروها میسر میدید. او مخالف تشتت نیروهای داخلی بود و میگفت در راستای منافع ملّی همه باید میزان را مصلحت کشور قرار دهند و اگر فریادی دارند بر سر دشمن خارجی بکشند که دشمن ایران است و همه نیروهای مشروطهخواه.
مدرس اختلافات شخصی و سیاسی را در پرتو مصالح ملّی ناچیز میشمارد و بر این باور است که کلیه نیروهائی که میتوانند منشأ خدمتی به کشور شوند، باید جذب گردند و نباید هرکدام را به بهانهای از میدان خارج ساخت. مدرس معتقد بود ایران باید به دست ایرانی ساخته شود. در این راستا با ضابطه مصالح ملّی و منافع عمومی کشور میتوان با تأکید بر نقاط اشتراک، از کلیه نیروها استفاده کرد. مدرس، شخصیتی بود که از اتخاذ مواضع سیاسی خود نفع شخصی مطالبه نمیکرد. اما او هرگز مصلحت ملّی را که ناشی از باورهای دینیاش بود، قربانی وجاهت شخصی نکرد و در این زمینه به راستی زبانزد خاص و عام بود.
مرحوم مدرس به شدت موافق اقتدار مجلس شورای ملی و لزوم احترام به جایگاه آن بود . او در 12 مهر 1301 در دفاع از جایگاه مجلس گفت : « عجالتاً امنیت در دست کسی است که اغلب ماها خوشوقت نیستیم!» مدرس شجاعانه خطاب به یکی از نمایندگان (معتمدالتجار)گفت« چرا در پس پرده سخن میگویید؟ شما مگر ضعف نفس دارید این حرفها را میزنید و در پرده سخن میگوئید؟ ما بر هر کس قدرت داریم، از رضاخان هم هیچ ترس و واهمه نداریم. ما قدرت داریم پادشاه را عزل کنیم، رئیسالوزراء را بیاوریم سئوال کنیم، استیضاح کنیم، عزلش کنیم و همچنین رضاخان را استیضاح کنیم، عزل کنیم، میروند در خانهشان مینشینند. قدرتی که مجلس دارد هیچ چیز نمیتواند مقابلش بایستد، شما تعیین صلاح بکنید مجلس بر هر چیزی قدرت دارد.»
مدرس شأن مجلس را بسیار بالا برد. او گفت مجلس «به منزله سی کرور نفوس است» و کسانی که غائلههائی مثل هجوم محمدعلی میرزا بعد از مشروطه را دیدهاند و نیز فتنه سالارالدوله را مشاهده کردهاند، «دیگر از این چیزها نمیترسند.» مدرس در ادامه همین اظهارات گفت « مجلسی که میتواند شاه را عزل کند، جابجا کردن سردار سپه برایش کاری ندارد. این مجلس است که باید تعیین کند ابقای رضاخان به نفع کشور هست یا خیر؛ اگر خیر میتوان او را عزل نمود و این کاری مهم نیست. دو صد گفته چون نیم کردار نیست »
تاریخ سیاسی ایران معاصر؛ بسترهای تأسیس سلطنت پهلوی ، حسین آبادیان ، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، 1389.