13 اردیبهشت 1395
مصاحبه با نویسنده «حزب دموکرات کردستان ایران»
آقای محمود نادری نویسنده و مولف کتاب « حزب دموکرات کردستان ایران» در مصاحبهای سیر تدوین این کتاب و مشکلات موجود در روند پژوهشی آن را تشریح کرد و نیز واکنش احتمالی حزب دموکرات کردستان نسبت به این اثر را مورد بررسی قرار داد. توجه علاقهمندان را به این مصاحبه جلب میکنیم:
*آقای نادری! از تالیف جدید خود بگویید. چه شد که پس از سازمان چریکهای فدایی خلق به سراغ حزب دموکرات کردستان رفتید؟
باید عرض کنم که حزب دموکرات کردستان در دو مقطع تاریخ معاصر ایران نقش ویژه و البته مخربی ایفا کرد. اولین مقطع مربوط است به اشغال خاک ایران پس از شهریور 1320 توسط قوای متفقین. در این دوران است که حزب دموکرات کردستان به اراده و اشاره سیاستمداران شوروی علی الخصوص شخص باقراف دبیرکل حزب کمونیست جمهوری آذربایجان شوروی تاسیس میشود. در این دوران حزب دمکرات کردستان مانند همزاد خود، فرقه دمکرات آذربایجان، حکومت مستقلی تشکیل میدهد. بنابراین این دو سازمان سیاسی اولین گام را برای جدا ساختن بخشی از خاک ایران برداشتند. البته آن دو ادعا می کنند که خواستار جمهوری خودمختار در چارچوب کشور ایران بودند اما باید توجه کرد که تشکیل حکومتی با گرایشات سوسیالیستی چنانکه دولت شوروی را به عنوان حامی خوش آید وضمنا پیوندهای خود را با دولت مرکزی که وابسته به دولتهای سرمایهداری بود حفظ نماید سخنی بیمعناست. چگونه میتوان باور کرد که بخشی از یک کشور با قوانینی سوسیالیستی اداره شود وبخش دیگروعمده آن با قوانین ومقررات سرمایه داری.
پس آنها از همان آغاز قصد جدایی داشتند. شعار حزب دموکرات مبنی بر دموکراسی برای ایران و خودمختاری برای کردستان، شعار گولزنک بود. بنیانگذاران حزب دموکرات حتی روشن نساختند که مقصود آنها از دموکراسی چیست؟ آیا آنها نوعی دموکراسی غربی را برای ایران طلب میکردند؟ یا دمکراسی رایج درکشورهای سوسیالیستی را؟ میدانیمکهدمکراسیدرکشورهای سوسیالیستی همان دیکتاتوری پرولتاریاست. در نتیجه آنها چه نوع دموکراسی برای ایران میخواستند؟ دموکراسی معمول و مرسوم در غرب و یا دموکراسی حاکم بر اتحاد جماهیر شوروی که همان دیکتاتوری حزب طراز نوین طبقه کارگر بود؟
اما مقطع دوم تاریخ حزب مربوط است به پس از انقلاب اسلامی. مردم ایران، خصوصاً هممیهنان کرد هیچگاه جنگ کردستان که بلافاصله پس از پیروزی انقلاب رخ داد را فراموش نخواهند کرد. این دو مقطع از تاریخ حزب دموکرات کردستان موجب گردید که به آن توجه کنم.
*آیا تألیف کتاب «چریکهای فدایی خلق» باعث این جلب توجه گردید؟
مسلماً بیتأثیر نبود. در جلد دوم کتاب چریکهای فدایی خلق به مسئله جنگ کردستان اندکی پرداختم. همین امر، مرا به نقش حزب دموکرات کردستان در آن جنگ بیشتر و عمیقتر واقف کرد.
*آیا بین چریکهای فدایی خلق و حزب دموکرات کردستان وجه اشتراکی نیز وجود داشت؟
به لحاظ اندیشه و ایدئولوژی بین آنها وجه اشتراکی نبود. سازمان چریکهای فدایی خلق، سازمانی کمونیستی بود که برای برقراری دیکتاتوری پرولتاریا مبارزه میکرد ولی حزب دموکرات کردستان متأخر، حزبی قومگرا بود. اصولاً جنگ کردستان از این جهت پدیدهای قابل مطالعه جامعهشناختی است. در این جنگ گروههایی از منتهیالیه چپ تا منتهیالیه راست مشارکت داشتند و در کنار یکدیگر میجنگیدند و همه آنها داعیه رهبری کردها را داشتند. زمانی بیژن جزنی یکی از بلندپایهترین نظریهپردازان سازمان چریکهای فدایی خلق میگفت جنبش مسلحانه سراسری باید با جنبشهای مسلحانه قومی مانند جنبش مسلحانه در کردستان پیوند بیابد تا جنبش مسلحانه تودهای و همهگیر شود. شاید سازمان چریکهای فدایی بر اساس این توصیه که پیش از انقلاب و در برابر دیکتاتوری شاه صورت گرفته بود، پس از انقلاب با حزب دموکرات پیوند یافت. البته همه این گروهها که همدوش یکدیگر با حاکمیت برآمده از انقلاب میجنگیدند، خود درگیر اختلافات بودند که گاه با جنگ و خونریزی توأم میشد. اینها مسائلی است که در این کتاب به آنها پرداخته شده است.
*لطفاً در مورد فرآیند پژوهش و چگونگی آن هم اندکی توضیح بدهید.
برای حزب دموکرات چهار دوره میتوان تعیین نمود. دوره اول شامل مقدمات تأسیس حزب و تشکیل دولت قاضی محمد است. در این باره بسیار سخن گفته شده است. من تلاش کردم نگاه نقادانهای به این دوران داشته باشم. به گمان من تاریخی را که حزب دموکرات و برخی پژوهشگران برای تأسیس حزب بیان میکنند تاریخی جعلی است. آنها عمداً تاریخ را تحریف میکنند تا در آشفتگی ناشی از آن نقش اتحاد شوروی در تأسیس حزب کمرنگ و کمرنگتر شود. حتی درباره دوران حکومت قاضی محمد نیز اسطورهپردازی شده است. حزب دموکرات برای جلب افکار عمومی به این اسطورهپردازی نیازمند بوده و هست. در این کتاب بر اساس اسناد نشان داده شده است که حکومت قاضی محمد، حکومتی ناتوان بود که نهتنها توفیقی در زمینههای اجتماعی- اقتصادی نداشت، بلکه با مخالفت بخشهایی از جامعه کرد مواجه بود. ضمناً درگیریهایی نیز با همتایان خود در آذربایجان داشت.
دوره دوم مربوط است به پس از کودتای 28 مرداد 1332 تا آستانه انقلاب اسلامی. در این دوره تعدادی افراد در این روستا و آن روستا از حزب سخن میگفتند و به اصطلاح کار تبلیغی میکردند. با کودتای عبدالکریم قاسم در عراق و بازگشت مصطفی بارزانی به آن کشور، افراد حزبی مجالی یافتند که در دو سوی مرز تردد کنند. در این سالها افراد حزبی در بغداد و سلیمانیه مشغول تسویه حساب با یکدیگر بودند. ساواک با بهرهگیری از شبکه منابع خود، کوچکترین تحرک آنها را زیر نظر داشت. پرونده انفرادی همین چند نفر که به نام حزب دور هم جمع میشدند مملو از اخبار و گزارشهایی است که نشاندهنده عمق نفوذ ساواک در این جمع محدود است.
دوره سوم حزب با انقلاب اسلامی شروع میشود که این خود سرآغاز جنگ کردستان است. این دوره با عقبنشینی حزب به عراق و مدتی بعد نیز با ورود نظامیان آمریکایی به عراق و فروپاشی رژیم بعث این کشور به پایان میرسد.
دوره چهارم حزب مربوط میشود به مغازله حزب دموکرات با آمریکاییها. حزب دموکرات که نتوانسته بود با اتکا به اتحاد جماهیر شوروی استقلالی به دست آورد، این بار چشم امید خود را به آمریکا دوخت. این دوران، اوج بحران حزب دموکرات است. آنها نهتنها از آمریکا طرفی نبستند بلکه از سوی احزاب کرد عراقی تحقیر شدند. این سرنوشت عبرت انگیز حزبی است که حتی به آرمانهای خود هم وفادار نماند.
*با توجه به حجم انبوه اسنادی که از آن صحبت کردید و در کتاب هم کاملاً مشهود است، لطفاً از مشکلات و سختیهای این پژوهش بگویید.
مسلماً هر کار پژوهشی سختیها و مشکلات خاص خود را دارد. اما در تدوین این اثر، بخش مربوط به دوران دوم حزب، یعنی حدفاصل استقرار حزبی در عراق پس از کودتای عبدالکریم قاسم تا وقوع انقلاب و بازگشت اعضای حزب به کشور، با دشواریهایی همراه بود؛ زیرا هزاران برگ خبر و گزارش وجود داشت که بسیاری از آنها فاقد اهمیت بود ولی به هر جهت باید این هزاران برگ خوانده و فیشبرداری میشد. باید توجه داشته باشیم که منابع ساواک در حزب دموکرات عموماً کمسواد و بیسواد بودند. اخبار و گزارشهای این افراد، از دقت لازم برخوردار نبود. برای آن که به یک روایت دقیق و صحیح دست بیابیم باید بارها این اخبار و گزارشها را با یکدیگر تطبیق میکردم و مشترکات و تواتر آنها را مبنای کار خود قرار میدادم. دوران سوم حزب که مربوط است به جنگ کردستان نیز مشقاتی داشت. از همان شروع کار برای آن که به جانبداری و یکسونگری متهم نشوم، تصمیم گرفتم جنگ را از زبان خود آن گروههای مسلح توصیف کنم. بنابراین گردآوری هزاران برگ اطلاعیه و بیانیه که آن گروهها به طور روزانه منتشر میکردند کار سخت و صعبی بود.
*به نظر شما به عنوان مولف چه بخشهایی از کتاب جذاب و خواندنیتر است؟
البته این پرسش را باید خوانندگان محترم پاسخ بگویند. اما به نظرم برخی نکات واجد ارزش تاریخی است. مثلاً همانطور که عرض کردم نشان دادهام که تاریخ تأسیس حزب پس از سفر دوم قاضی محمد و همراهان به باکو و در نتیجه دیدار با باقراف بوده است و یا با اتکا بر اسناد نشان دادهام که تحریم اقتصادی مهاباد و جمهوری قاضی محمد افسانهای بیش نیست؛ و یا آنچه حزب درباره آن بسیار سر و صدا کرده است جنبش مسلحانه سال 46 و 47 میباشد که نشان دادهام این نیز خالی از حقیقت است.
مسئله بسیار مهمی که به نتیجه قطعی نرسیدم مربوط است به دستگیری عبدالرحمن قاسملو در سالهای 1335 یا 1336. مشهور است که او دستگیر و پس از اظهار ندامت و دادن قول همکاری آزاد شد، اما من به این نتیجه نرسیدم. در حقیقت این معما سر به مهر باقی ماند و این موضوعی است که حتماً باید روزی روشن شود.
ناپدید شدن و یا قتل احمد توفیق توسط رژیم بعث عراق و مهیا شدن زمینه برای دبیرکلی قاسملو، معمای دیگری است. ارتباط و همکاری حزب دموکرات با رژیم بعث عراق و زمنیهچینی حزب برای تجاوز نظامی آن کشور به خاک ایران از دیگر نکات مهم این پژوهش میباشد. در طول جنگ کردستان، حوادثی رخ داد که به آنها توجه شده است. انشعابها و اختلافات درون حزب که استیصال حزب دموکرات را نشان میدهد از نکات مهم این کتاب میباشد.
*پیشبینی میکنید که حزب دمکرات در قبال این کتاب چه واکنشی نشان دهد؟
واکنش حزب برای من بکلی فاقد اهمیت است. جالب است بدانید پس از آن که موسسه ،خبرانتشار کتاب را اعلام کرد وپیش از توزیع آن وب سایت حزب دمکرات نوشت که این کتاب با تحلیل های غیرواقعی به تحریف تاریخ حزب از بدو تاسیس تا امروز می پردازد.آنها کتاب را حتما ندیده اند چون قرار است کتاب درنمایشگاه عرضه شود ولی به نحوی سخن می گویند که گویا کتاب را خوانده اند. بنابراین آنها کتاب را هنوز ندیده ونخوانده قضاوت خود درباره آن را بیان کردند .خب! این قضاوت چه ارزشی می تواند داشته باشد؟ آنها همچنین نوشتند کتاب با استناد به اسناد رژیم به تحریف تاریخ مبارزاتی حزب دمکرات پرداخته است.درحالی که هرخواننده ای تصدیق خواهد کرد شاکله اصلی وقایع مربوط به پس ازانقلاب مبتنی است براعلامیه ها وبیانیه های حزب دمکرات ودیگرگروه های درگیر درکردستان . من به خاطر آن که به جانبداری متهم نشوم پرهیز داشتم از اسناد دولتی استفاده کنم. ببینید ما با چنین حزبی مواجه هستیم . نسل فعلی حزب که مدعی است مدرن شده و حامل اندیشه های نوین است وبالاخره آمریکا و اروپا را دیده است هنوز نمی داند که در ابتدا باید یک کتاب را خواند وسپس درباره آن قضاوت کرد.حالا هرقضاوتی.چه خوب وچه بد. ولی درهرصورت باید اول کتاب را خواند. حزب دمکرات با این موضعگیری زودهنگام خود نشان داد که به لحاظ خلق وخوی وآداب وادب با حزبی که در سال های اولیه در قهوه خانه دورافتاده ای درکردستان ایران وعراق دور هم جمع می شدند وسخنی رد وبدل می کردند تفاوتی نکرده است. البته این رویه معمول ومتداول در حزب بوده است که درباره چیزی که هیچ از آن نمی داند قضاوت کند. نسل فعلی حزب دچار چنین وضعیتی است . شما حدس بزنید که نسل های قبلی چگونه بودند. این واکنش زود هنگام حزب بهترین دلیل اثبات مدعیات کتاب است. اما برغم این واکنش شتابزده و اولیه قطعاً و یقیناً آنها نمیتوانند در صحت و درستی مندرجات کتاب ایجاد تردید نمایند و صد البته از برخی اطلاعاتی که اولین بار از حزب منتشر میشود شگفتزده خواهند شد. گرچه هیچ امیدی نیست ولی باز هم امیدوارم سیمای عبرتانگیز خود را در این کتاب به درستی ببینند. در شکستن آیینه هیچ فایدهای نیست.