26 آذر 1404
رونق مسجد کرامت
مسجد کرامت مشهد در نزدیکی حرم مطهر امامرضا(ع) قرار دارد وایتالله خامنهای از آذر تا اسفند 1352 بهعنوان پیشنماز ثابت این مسجد شناخته میشدند. در دورهای که ایشان پیشنماز مسجد کرامت بودند،ایشان معتقد بودند با برداشته شدن باورهای غلط در مورد اسلام و نظام اسلامی و تبیین جامع و صحیح مبانی اسلامی، مردم به صورت خودجوش بهسمت ایجاد حکومت عدل اسلامی حرکت خواهند کرد. سخنان ایشان از قرآن، نماز و روایات باعث شد که ساواک تصمیم بگیرد تا از ادامه مجالس او در مسجد کرامت جلوگیری کند،روایت جذاباین ماجرا در صفحات 492 تا 496 از کتاب «شرح اسم» به رشته تحریر درآمده است. کتابی که در تابستان 91 توسط موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی به قلم هدایتالله بهبودی منتشر شده است و خواندن آن خالی از لطف نیست:
کمتر از دو ماه، آقای خامنهای مرکز فعالیتهای خود را از مسجد امامحسن در خیابان فردوسی به مسجد کرامت در خیابان نادری منتقل کرد. وی علی رغم خطرات احتمالی ازاین جابه جایی خرسند بود، چرا که موقعیت مکان جدید به واسطه توجه مردم و زائران بهتر از محل پیشین بود. بیجهت نبود درسهای تفسیر او در مسجد امامحسن پس از حدود چهارماه با غضب ساواک مواجه شد، اما در اینجا بهواسطه اقبال بیشتر مردم، کار به جایی رسید که مفسر را راهی کمیته مشترک ضدخرابکاری کرد. آقای خامنهای امیدوار بود مسجد کرامت وسیلهای برای بالا بردن آگاهی سیاسی و اجتماعی جوانان باشد.[1]
اهمیت مسجد کرامت فقط برای وسعتش نبود، بلکه چون در موقعیت حساس و نزدیک مرکز دینی شهر، یعنی حرم مطهر امامرضا علیهالسلام و مدارس علوم دینی و از طرف دیگر به جهت مجاورت بخش تازه ساز شهر و در کنار دانشگاه و سینماها قرار گرفته بود، از جایگاه ویژهای برخوردار بود. امتیاز دیگر، آن بود که فاصله زیادی با بازار نداشت و تجار و کسبه به آن تردد میکردند؛ از این رو مسجد کرامت پاتوق گروههای مختلف همچون کسبه، طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاه که در ظاهر با هم تضادها و اختلافاتی داشتند[2]، شده بود. آخرین سخنان وی در مسجد امامحسن یکی بیستمآبان بود که به شرح سوره والعصر[3] اختصاص یافت، و دیگری دومآذر که درباره ولایت برای حاضران نکاتی یاد کرد[4]؛ مجموعه گزارشهایی که از ابتدای سال تاکنون برای اداره سوم ساواک فرستاده شده بود، و عمدتا به انعکاس مجالس تفسیر او اختصاص داشت، آن اداره را به این نتیجه رساند که آقای خامنهای تغییری در روش خود نخواهد داد و ادامه این وضع به جذب بیشتر افراد و افزایش طرفداران او خواهد انجامید. ازاین رو از نظر آن اداره لازم مینمود مقدمات ممنوعالمنبر شدن یا تبعید او از مشهد فراهم شود. […]
برنامه آقای خامنهای در مسجد کرامت بدین ترتیب بود: از شب یکشنبه تا شب چهارشنبه حدیث میگفت و در اطراف آن سخن میراند. شب پنجشنبه جملات نماز را ترجمه و شرح میکرد، و شب جمعه پس از تلاوت قرآن، به ترجمه و تفسیر آن میپرداخت. همهاینها طبق مشی فکری او، آمیخته به نکات و موضوعات اجتماعی بود.[…]
در مسجد کرامت نیز تخته سیاهی داشت که احادیث و روایات، یا آیههای قرآن را روی آن مینوشت و تشریح میکرد. استقبال چشمگیر گروههای مختلف از برنامههای او به آنجا رسید که یک ربع ساعت زمانی را که برای سخنرانی در نظر گرفته بود، به یک ساعت رساند.[…]
سخنان او از قرآن، نماز و روایات حتما به جای باریکی رسیده بود که ساواک تصمیم گرفت از ادامه مجالس او در مسجد کرامت جلوگیری کند. پیش از آن سعی کرده بود با تبلیغات منفی از مشتاقان مجالس او دراین مسجد بکاهد. یکی از مأموراناین سازمان هفتهای یک بار با سر زدن به مغازههای اطراف مسجد به صاحبان آن هشدار میداد که در نماز این سید حاضر نشوید؛ او وهابی است. با مؤثر نشدن این تهمتزنیها، ساواک تصمیم گرفت حاجمحمدتقی کرامتکرمانی را احضار و تهدید کند؛ این که خانهای به آن گشادگی چه ضرری میرساند کهاین بساط تازه را راه انداختی! [….]
ساعت هشت صبح روز دوم اسفند حاجی کرامت در ساواک بود. مأمور ساواک با تشر به او فهماند که سید علی خامنهای دیگر حق ندارد دراین مکان سخنرانی کرده، نماز بخواند. موضوع توسط حاجی کرامت به گوش آقای خامنهای رسید، اما «شب گذشته خامنهای در مسجد یادشده جلوی منبرایستاده و گفته است چون ممنوعالمنبر هستم لذا منبر نمیروم و جلوی منبر صحبتهای خود را ادامه میدهم.» قرار شد آقای خامنهای به محل ساواک احضار شود، با وجوداین به کار خود ادامه داد. […].
حاجی کرامت، رئیس صنف چلوکبابیهای مشهد و بانی این مسجد، موضوع را به اطلاع آقای خامنهای رسانده بود. گفته بود که ساواک پیغام داده حق امامت نماز جماعت و سخنرانی ندارد. آقای خامنهای هم پاسخ داده بود که اگر چنین پیغامیدارند، خودشان ابلاغ کنند. فروزانفر، مأمور ساواک، از جواب آقای خامنهای بیاطلاع بود. حاجی کرامت هم دلیلی نمیدید جواب را به اطلاع ساواک برساند. هفتم اسفند، فروزانفر، اتفاقا حاجی کرامت را در خیابان دید و آنجا بود که از علت ادامه سخنرانی آقای خامنهای، آن همایستاده، باخبر گردید. وی از رئیس سازمان امنیت خراسان اجازه گرفت تلفنی به سیدعلی خامنهای ابلاغ شود که از نماز و سخن در مسجد خودداری کند و شهربانی نیز از ورودش به این مکان تازه ساز جلوگیری نماید. شیخان در پاسخ گفت که مگر او ممنوعالمنبر نیست؟ اگر نیست فورا برای ممنوعالمنبر کردن او اقدام شود. دیگر آن که احضارش کرده، شدیدا بازخواستش کنید و بگویید که تحرک بعدی بازداشت او را در بر خواهد داشت.» روزی از روزهای اسفند، یکی از مقامات ساواک، تلفنی به او اطلاع داد که دیگر حق ندارد پا به مسجد کرامت بگذارد. […]بنابر آنچه که اسناد میگویند، آخرین سخنرانی آقای خامنهای در مسجد کرامت در سال 1352ش هفتم اسفند بود.
[1] همان از ۹ ه به ۳۱۲ شم ٩/١٠٦۳۲ هـ ، مورخ 6/۹/52
[2] مرکز اسناد انقلاب اسلامیخاطرات سید علی خامنهای، یادمان زندانها و بازداشتگاهها، ص 80 مکرر
[3] اسناد ساواک، از 9 ه به 312، شم 9010/524 ه، مورخ 24/8/52
[4] اسناد ساواک از ۹ هـ به ۳۱۲ شم ٩/١٠٥٢٤ هـ ، مورخ 24/٨/52