21 شهریور 1400
چرا زرینکوب در طرح تاریخی یونسکو مشارکت نکرد؟
اسدالله امیری، نویسنده و پژوهشگر و رایزن فرهنگی سفارت افغانستان در ایران در سخنانی، زرینکوب را میراثدار و غنابخش فرهنگ و ادب ایران زمین دانست و گفت: جامعیت علمی در زبان، ادب، فرهنگ، تاریخ، عرفان، تصوف فلسفه و اندیشه بخشی از آگاهیهای زرینکوب بود.
وی اضافه کرد: یکی از مهمترین ویژگیهای آثار زرینکوب، آمیختگی خلاقیت ادبی (نثر روان و فصیح) با تحقیق درست علمی است. کار او را میتوان همتراز بزرگمرد فرهنگ ادب دوران غزنویان ابوالفضل بیهقی دانست.
رایزن فرهنگی سفارت افغانستان در ایران در این بخش از سخنانش به نامگذاری عنوان پایتخت فرهنگی جهان اسلام در سال ۲۰۱۳ به نام «غزنی» اشاره و آن را فرصتی برای معرفی تمدن دیرینه این خطه عنوان کرد.
آخرین وضعیت کتابها، مقالهها و نوشتههای چاپ نشده عبدالحسین زرینکوب
در ادامه این برنامه روزبه زرینکوب نویسنده و پژوهشگر و برادرزاده عبدالحسین زرینکوب، در یک سخنرانی مفصل با عنوان «تقویم پارینه دکتر عبدالحسین زرینکوب» ضمن شرح آخرین وضعیت نوشتهها و یادداشتهای پراکنده وی، به بیان برخی ناگفتهها درباره موضعگیری زرینکوب در خصوص یکی از پروژههای آموزشی یونسکو در دوران وی پرداخت.
وی گفت: حاصل عمر دکتر زرینکوب، مجموعه عظیمی از نوشتههای چاپ شده و چاپ نشده در مباحث و موضوعات گوناگون اعم از تاریخ ایران و اسلام، ادبیات فارسی و عربی، نظم و نثر قدیم و جدید فارسی، ادبیات تطبیقی، نقد ادبی، فلسفه اسلامی و فلسفه غربی، عرفان و تصوف دینشناسی، تاریخ ادیان، قصه، نمایشواره و زندگینامه خودنوشت است.
روزبه زرینکوب سپس با تقدیر از تلاشهای عنایتالله مجیدی در طبقهبندی موضوعی این نوشتهها، به آثار چاپ شده وی پس از فوتش اشاره کرد و گفت: به دنبال وصیت استاد زرینکوب برای انتقال کتابخانهاش به مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی، بجز کتابها، انبوهی از دستنوشتههای وی نیز در اختیار آن مرکز علمی قرار گرفت. این دستنوشتهها در جریان چند بار جابجایی به کلی پراکنده و آشفته شده بود و آنچه پس از آن به دست بنده انجام شد، ابتدا نظم بخشیدن به آنها و سپس، طبقهبندی موضوعی دستکم نیمی از این دستنوشتها است.
این نویسنده در ادامه از حمایتهای محمدکاظم موسوی بجنوردی و صادق سجادی، رئیس و معاون مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی به جهت تشویق و حمایت وی در راه تدوین یادداشتهای چاپ نشده عمویش، گفت: در حال حاضر تدوین بخشی از این دستنوشتهها به مراحل پایانی خود نزدیک شده است.
وی همچنین یادآور شد: از مجموع نوشتههای موجود دکتر زرینکوب که در کتابخانه وی در مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی نگهداری میشود، چاپ دو عنوان کتاب پیشبینی شده است: اول، تعدادی از مقالات، سخنرانیها، شعرها و برخی نوشتههای دیگر که در آینده نزدیک به چاپ خواهد رسید و دوم، کتاب «تاریخ ایران در عهد اسلامی» در چهار مجلد که ویرایش نیمی از جلد اول آن به پایان رسیده است.
به گفته زرینکوب، تاکنون ۲۹ عنوان از مجموعه مقالات استاد زرینکوب حروفچینی شده و چند نوشته دیگر که چندی پیش در میان اوراق به جا مانده از وی یافت شده و نیز چند مقاله که در اختیار وی (روزبه زرینکوب) بوده، به آنها افزوده خواهد شد.
برادرزاده عبدالحسین زرینکوب در عین حال گفت: برخی از این نوشتهها پیشتر به چاپ رسیده و عدهای دیگر، دستنویسهای چاپ نشده است. نوشتههای دسته اول او هم آثاری است که هر چند پیش از این منتشر شده، اما دسترسی به آنها هم به دلیل پراکندگیشان و هم به خاطر چاپشان در کتابها و یا مجلههایی کمتر شناخته شده، دشوار است.
ماجرای پاسخ منفی زرینکوب به یونسکو درباره طرح آموزشی شوروی
وی سپس به ماجرای مذاکرات سازمان یونسکو با عبدالحسین زرینکوب برای تالیف بخشی از کتاب تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی و نیز یادداشت و خطابه ایراد شده وی در مقر یونسکو در پاریس، پرداخت و گفت: این سه مقاله به خوبی نشان میدهد که ذهن نقاد، نگاه مورخانه و احساس وظیفه نسبت به حال و آینده ایران و ایرانی که اندیشه و روح استاد زرینکوب را به خود اختصاص داده بود، چگونه میتوانست در برههای حساس به کار آید.
روزبه زرینکوب یادآور شد: عدم قبول زندهیاد زرینکوب از دعوت سازمان یونسکو برای مشارکت در تالیف تاریخ تمدنهای آسیای مرکزی که به اصرار نمایندگان دولت وقت اتحاد جماهیر شوروی تدوین میشد، ناظر بر این معنا بود که با وجود ارتباط عمیق و قدیم میان تاریخ و فرهنگ ایران و آسیای مرکزی، در چنین طرحی مقرر شده بود تاریخ ادبیات فارسی، نه فقط ذیل نامهایی چون فردوسی و فرخی و منوچهری، بلکه با ذکر شاعرانی چون سعدی و حافظ و خواجوی کرمانی نوشته شود و حتی وضع ادبی روزگار صفویه و زندیه نیز مورد توجه قرار گیرد.
برادرزاده زندهیاد زرینکوب در ادامه نقل قولی از این استاد فقید زبان و ادبیات فارسی را در این باره ذکر کرد که به شرح زیر است: «به هر حال، تمام قراین نشان میدهد که مندرج کردن ایران در تاریخ اقوام آسیای مرکزی باید مبنی بر یک طرح تازه، اما از پیش اندیشیدهای باشد که حتی در سنتهای رسمی و علمی قوم هم سابقه ندارد و لاجرم باید متضمن نقشهای باشد که در حدود سالهای ۱۹۷۹ میلادی یا چند سالی قبل از آن شکل گرفته باشد. با توجه به این تاملات کشف این نکته که دعوت ایران به مشارکت در این طرح میبایست مبنی بر آن باشد که گویی در خود ایران هم به طور عادی، تمام یا بخشی از نواحی شرقی ایران را جزو حوزه آسیای مرکزی تلقی کردند و با آنچه در آن ایام برای افغانستان پیش آمده بود، فکر الحاق نواحی خراسان و سیستان و گرگان به حوزه تمدن آسیای مرکزی نیز، به نظر طراحان پشت پرده ظاهراً وسوسهای دلپذیر جلوه کرده بود. با آنکه حکومت جدید شوروی در مظنه اینچنین طرحی نبود، حزم احتیاط در اینگونه موارد، سوءظن را عاقلانهتر از حسن ظن نشان میدهید؛ عدم مشارکت ایران را در این طرح، به نظر معقولتر جلوه میداد و تا آنجا که به بنده مربوط میشد قبول این دعوت نامعقول به نظر میآمد.»
به گفته وی، این نکته نشان میدهد که «برای زندهیاد زرینکوب عشق به ایران و مصلحت ایرانی در اکنون و آینده بیش از نام و آوازه اهمیت داشت و انجام تکلیف وجدانی در قبال تاریخ و فرهنگ مردم ایران بر هر چیز دیگر ارجح شمرده میشد».
روزبه زرینکوب پس از اشاره به اهمیت برخی نوشتههای چاپ نشده عمویش از جمله مقالههای «درباره کتاب الغدیر و مسئله غدیر»، «زبان فارسی»، «ماجرای فردوسی و شاهنامه گرانقدر او»، «حافظ، شاعر قرنها»، به سرنوشت دستهای دیگر از نوشتههای او پرداخت و گفت: مقاله «پارهای از نردبان آسمان» بخشی از شرح دفتر سوم مثنوی مولانا جلالالدین و در واقع قسمتی از کتاب گم شده «نردبان آسمان» است.
این پژوهشگر عرصه تاریخ و ادبیات اضافه کرد: استاد زرینکوب تفسیر شش دفتر مثنوی را در کتابی به نام نردبان آسمان آماده چاپ کرده بود، اما بدبختانه این کتاب و دو تألیف دیگر وی، به نامهای انسان الهی، درباره زندگی و شخصیت امام علی(ع) و نیز اسلام در نقش فرهنگ سیاست، درباره زندگی سید جمالالدین اسدآبادی که هر سه آماده چاپ بوده، در دفتر کار وی در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران نابود شد یا به تاراج رفت.
روزبه زرینکوب گفت: در سالهای پایانی عمر استاد زرینکوب به طور اتفاقی، یادداشتهای پیشنویس دفترهای اول و دوم مثنوی به دست آمد که من آن را «نردبان شکسته» نام گذاشتم با این همه بیماری و گرفتاریهای دیگر مانع از چاپ آن شد و سرانجام چهار سال پس از درگذشت استاد زرینکوب، این دو بخش بازیافته با همان نام نردبان شکسته در سال ۱۳۸۲ منتشر شد. مدتی بعد در سال ۱۳۸۵ چند صفحه از شرح دفتر سوم مثنوی که برای کتاب نردبان آسمان تألیف شده بود، توسط زندهیاد دکتر قمر آریان، همسر استاد یافت شد.
وی درباره سرنوشت کتاب «تاریخ ایران در عهد اسلامی» هم که در واقع مجموعه مقالاتی است که زندهیاد زرینکوب برای دایرهالمعارف فارسی دکتر غلامحسین مصاحب تألیف کرده بود، تاکید کرد: این کتاب در شش مجلد و در قالب کتابخانه اهدایی استاد زرینکوب به مرکز دایرهالمعارف بزرگ اسلامی موجود است و از این میان، چهار مجلد به طور مستقل به تاریخ ایران بعد از اسلام اختصاص دارد.
به گفته زرینکوب، این کتاب در حال حاضر در چهار مجلد با عناوین «از آغاز اسلام تا پایان آلبویه»، «از غزنویان تا پایان خداوندان الموت»، «از عهد مغول تا پایان عهد تیموریان» و «از آغاز صفویه تا دوران معاصر» و مجموعاً ۲۳۰۳ صفحه تدوین شده است.
زرینکوب مفهوم امروزین و ژرف سنت و فرهنگ ایرانی را پرورش داد
در این برنامه علی دهباشی مدیرمسئول و سردبیر نشریه بخارا هم در سخنانی با عنوان «دکتر زرینکوب و نهضت فرهنگی ایران» گفت: استاد ما دکتر عبدالحسین زرینکوب دانشآموخته و رهرو نهضت نوین فرهنگی ایران بود که از سالهای آغازین سده اخیر با ظهور فرهیختگانی چون علامه علیاکبر دهخدا، علامه محمد قزوینی، ملکالشعرای بهار، بدیعالزمان فروزانفر، مجتبی مینوی، دکتر محمد معین، دکتر ذبیحاللّه صفا، عباس اقبال آشتیانی، ابراهیم پورداود، و... آغاز شده است.
وی افزود: او میکوشید تا با نگاهی منتقدانه و عالمانه به میراث ادبی و فرهنگی ایران زمین، گوهر بیهمتای ادب و فرهنگ فارسی را از ویرانی و آلودگی رهانیده و زبان کهن فارسی را از حشو و زوائد بیجا پیراسته و نهال ادبیات نوین ایران را بارور سازد. از این روی دکتر زرینکوب به نسلی از دانشوران ایران تعلق داشت که مفهوم امروزین و ژرف سنت و فرهنگ ایرانی را پرورش دادهاند. فعالیت شبانهروزی این مرد برجسته و کمنظیر در راستای اهداف ژرف وی و دیگر یاران متقدّم و متأخرش، شکلدهنده نهائیترین تصویر و توصیف عالمانه از فرهنگ، تاریخ و ادب ایران زمین است.
دهباشی اضافه کرد: دکتر زرینکوب در دورهای برای تحصیل در دانشکده ادبیات دانشگاه تهران قدم گذاشت که هنوز استادان بزرگ زبان و ادبیات فارسی همچون بدیعالزمان فروزانفر، ملکالشعرای بهار، عباس اقبال آشتیانی، و... در قید حیات بودند. در واقع ویژگی خاص این گروه آن بود که جملگی بلاواسطه دانشآموخته مدارس سنتی و لاجرم بر مباحث و مبانی سنتی ادب ایران که علاوه بر لغت و معانی و بیان و بدیع با علوم دیگر از قبیل حکمت، تصوف و قرآن و حدیث سخت آمیخته است، مسلط بودند.
مدیرمسئول بخارا تاکید کرد: آنچه بیش از همه با ادبیات کهن ایرانی و به ویژه نثر فارسی پیوند خورده، تاریخ است و همین رابطه تنگاتنگ است که موجب خلق شاهکاری عظیم چون شاهنامه شده که هم تاریخ است و هم ادب، یا تاریخ بیهقی که آکنده از ظرائف و توصیفات متعالی ادبی و همچنان از بهترین نمونههای نثرنویسی فارسی است و در پرتو همین سنت بود که استادان نامداری چون قزوینی، تقیزاده، فروغی، نفیسی، عباس اقبال و... جملگی در هر دو زمینه ادب و تاریخ برجسته شدند و همچنان پیوستگی این دو معنا را در بستر هویت فرهنگی ایران زمین حفظ کردند.
خبرگزاری مهر