27 دی 1400

ماجرای امتناع آیت‌الله حجت از دیدار با محمدرضا پهلوی


 ماجرای امتناع آیت‌الله حجت از دیدار با محمدرضا پهلوی

  آیت‌الله سید محمد حجت کوه کمره ای از علمای به نام و مراجع بزرگ، در 29 دی 1331 دارفانی را وداع گفت. از مطالعه زندگی شخصی، علمی و اجتماعی این مرجع عالیقدر به اسانی می توان به این نکته پی ببرد که ایشان به شدت نسبت به رجال حکومتی بی اعتنا بود. در عوض به فعالیت های علمی، دینی و اجتماعی بیشتر تمایل و گرایش نشان می داد. گرچه ایشان در برخی موارد نادر، در حوادث و مسایل سیاسی هم به اقتضای وظیفه شرعی خود اقدام و بی هیچ ملاحظه ای اظهار نظر می کرد، ولی اغلب دور از ارتباط مستقیم با حاکمیت بود و این خود روش سیاسی خاصی بود که ان بزرگوار به اقتضای زمانه اتخاذ می کرد. البته رجال سیاسی ایران احترام او را مراعات می کردند، ولی او هرگز خود را به انان نزدیک نساخت.

اجتناب از دیدار با محمدرضا پهلوی

ایت الله حجت به دلیل سیاست های رژیم پهلوی، همواره از تایید و دیدار با مقامات این رژیم دوری می کرد. به عنوان نمونه هر وقت یکی از افراد مهم حکومتی و سیاسی وارد قم می شد، مرحوم حجت به بهانه های مختلفی از دیدار ان ها اجتناب می نمود، معمولا به زیارت مسجد جمکران می رفت و یا تمارض کرده، از خانه بیرون نمی رفت و کسی را هم نمی پذیرفت.

از این رو زمانی که محمدرضا پهلوی در اوایل سلطنت خود به قم رفت و سعی کرد با مراجع تقلید دیدار کند، رژیم برای تحقق این هدف در تلاش بود تا هر سه مرجع در یک ساعت در حرم باشند. مرحوم ایت الله حجت وقتی از این برنامه اگاه شد به حرم نرفت تا محمدرضا پهلوی را نبیند؛ عده ای از طلاب که به زیارت مسجد جمکران رفته بودند، به حضور ایت الله حجت رسیدند و سخن از عدم ملاقات ایشان با شاه پیش امد. اقای حجت با بی اعتنایی گفت: (چه تناسبی است بین ما و این بابا؟ شاه برای ما (روحانیت و حوزه) چه کرد که با او ملاقات کنیم؟)

بی توجهی به مقامات دربار

رفتار ایت الله حجت با دیگر رجال سیاسی رژیم پهلوی نیز همانند برخوردش با شاه بود؛ و علی رغم اعلام امادگی مقامات رژیم برای فرمانبری از دستورات ایت الله حجت، وی هیچ گاه به انان روی خوش نشان نداد.

قوام السلطنه نخست وزیر وقت ایران، یک روز در هییت وزیران، به تناسبی زبان به تعریف و تمجید از ایت الله حجت گشوده، گفته بود: (ایت الله حجت از موقعی که به زعامت مسلمانان و حوزه علمیه قم رسیده با کمال وجهه و بزرگی مقام علمی و عملی، کوچک ترین درخواست و تقاضایی از دولت های وقت و دولت من نکرده اند، با اینکه همواره اماده اجرای فرمان و امر بزرگوارانه ایشان بوده و هستم).

فقط در سفرهای استعلاجی که به تهران و شهر ری داشته، وزرای دربار و نخست وزیران وقت (حکیم الملک، محمود جم، حسین علاء و...) به دیدار وی موفق می شدند و در نهایت احترام و تکریم از ان مرحوم عیادت می کردند. در این ملاقات ها هم ایت الله حجت در واقع کراهت و ابا داشته که با ان رجال سیاسی دیدار نماید. اما چاره ای نداشته و در محظور واقع می شد و ناخرسندی و ناراحتی درونی اش در گفتگو و دیدار با انان از سخن و سیمایش ظاهر می گردید.

مبارزه منفی با فرقه های انحرافی

ایت الله حجت به دلیل تمایل روحی به ارامش و دوری از هیاهو، در دفع شر فرقه های منحرف و جلوگیری از گسترش انان، شیوه ای مسالمت امیز و منفی و در عین حال موثر و کارامد داشت و تا حد ممکن از سر و صدا و مطرح کردن نام انان پرهیز می کرد. ایشان اعتقاد داشت در دفع شر فرقه های منحرف، سروصدا راه انداختن و موضع گیری خشن و تبلیغاتی برضد انان، خود نوعی مطرح کردن انها و نقض غرض است. علاوه بر ان پیامدهای جانبی دیگری نیز دارد که ممکن است به ضرر مسلمانان تمام شود و جامعه ی مسلمان را ناامن کند؛ بنابراین در برخورد با انان و ممانعت از ترویج مرامشان، باید ظرافت های خاصی را اعمال نمود و تا حد ممکن باید از مبارزه ی منفی استفاده کرد.

در زمان مرجعیت ایشان، تعدادی اندک از بهایی ها در منطقه ی شهر نو و ابرقوی قم پیدا و ساکن شدند. اهالی منطقه ناراحت شده، سر و صدا راه انداختند و کار به زد و خورد بین ایشان و بهایی ها کشیده شد. مردم خشمگین محل، خانه های بهایی ها را اتش زدند و بالاخره اشوبی به پا خاست. در پی ان مسلمانان با احتمال وقوع حوادثی غیرقابل پیش بینی از سوی بهایی ها، نگران شدند و نوعی احساس ناامنی و خوف در بین انان حاکم گردید.

یکی از شاگردان ایت الله حجت که در ان محله زندگی می کرد و نگران اوضاع بود، وقتی نزد وی امد، ایت الله که از قضایا اطلاع داشت، از او پرسید: (شما هم در ان قضایا دست داشتید؟) او جواب منفی داد. انگاه ایت الله حجت گفت: (ببینید راه دفع شر چند نفر بهایی و دور ساختن انان از اجتماع مسلمین و طریق امر به معروف و نهی از منکر در این گونه موارد منحصر در ان نیست که ما بیاییم هیاهو به پا کنیم و دست به اشوب بزنیم. راه های دیگری نیز هست که می تواند موثر و مثمرثمر باشد).

بعد فرمود: (این چند نفر بهایی در ان محل، در خانه ای استیجاری زندگی می کنند شما بروید با صاحبخانه صحبت کنید تا قرارداد اجاره خانه اش را با بهایی ها به هم بزند و به مسلمانان اجاره بدهد، بدین گونه فتنه تمام می شود. اگر اجاره بهایش زیادتر باشد، من خودم قبول می کنم و مبلغ اضافی را می دهم. شما بروید با او صحبت نمایید و سعی کنید راضی شود، اما مواظب باشید کسی در بیرون، از این موضوع اطلاع نیابد). ایت الله حجت به این شیوه ان غایله را خوابانید و فیصله داد. علاوه بر این وی بسیاری از مشکلات اجتماعی را به این طریق حل و فصل کرد.


برگرفته از از کتاب مراجع ثلاث