19 اسفند 1392
در «خیبر» بدون عقبه وارد عمل شدیم
به گزارش گروه حماسه و مقاومت فارس، پس از فروکش کردن آتش عملیات خیبر در منطقه هور و تثبیت شدن «جزایر مجنون» در «قرارگاه نصرت» در تاریخ 13 فروردین 1363 با «علی هاشمی» فرمانده «قرارگاه نصرت» و معاون «قرارگاه بدر» در هنگام عملیات(قرارگاه های هدایت کننده عملیات خیبر) مصاحبهای انجام شد.در این مصاحبه سردار شهید «علی هاشمی» در مورد نحوه پیشنهاد این منطقه برای عملیات، شناساییهای ویژه و یک سالهای که در منطقه هور انجام شد، کارهای مهندسی خاص و ابتکاری طراحی شده برای عملیات در این منطقه ویژه، نقش هوانیروز، یگان دریایی و نیروهای شناسایی در عملیات، نحوه توجیه فرماندهان به عملیات، نتایج عملیات، علت ویژه بودن «عملیات خیبر» و آمار شهدا و مجروحین نیروهای شناسایی توضیحات شنیدنی و قابل توجهی را ارائه میدهد. بخش سوم و پایانی از این مصاحبه را _به نقل از «نگین ایران_ را در زیر می خوانید:
سوال: روحیه نیروهای پاتک کننده و فرماندهان آنها چه طور بود؟
شهید علی هاشمی:
با توجه به اهمیت جزایر و کل منطقه انتظار میرفت که دشمن یک فشار سنگین را شروع کند و همین جور هم شد. دشمن وقتی خودش را جمع و جور کرد و تسلط پیدا کرد و فهمید منطقه چی به چی است، مرتب شروع به فشار آوردن کرد. خوبی این کار هم این بود که دشمن بیشتر از نیروهای سازمانی استفاده میکرد و تلفات زیادی هم به دشمن وارد شد. دشمن هر روزی یک یگان را وارد منطقه میکرد و هر یگان که جلو میآمد، بچهها به آن ضربه وارد میکردند و روح جنگیدن از این یگان گرفته میشد. خود فرمانده ارتش عراق هم دیگر نمیدانست و سریع یگانی را که ضربه خورده بود بر میگرداندند و یگان جدیدی را توی منطقه میآوردند و این همه نشان دهنده وضع روحی نیروهای پاتک کننده بود. البته آمار و ارقام تلفات دشمن را برادرهای اطلاعات عملیات جمعآوری کردند، خوب است که این آمار را از آنها بگیرید.
سوال: اینکه آن قسمت قرارگاه نصر و قرارگاه حدید مجبور شدند عقب بیایند چه تدبیری برای جزیره اندیشیده شده بود؟
برادر علی هاشمی:
تا موقعی که قرارگاه حدید در رابطه با القرنه و قرارگاه نصر در بالا بود خیال ما از غرب جزیره و شمال جزیره راحت بود، چون بالاخره یک نیرویی در آنجا مستقر بود. ولی به محض اینکه قرار شد نیروها به عقب بیایند، جناح غربی و جناح شمالی ما یک جناحهای حساسی شدند و پیشانی درگیری به حساب میآمدند، این بود که مجبور شدیم برای پدافند در منطقه سریع تدابیر پدافند اتخاذ شود و نیروهای چند یگان را برای این کار در نظر گرفتیم تا غرب و شمال جزایر را بپوشانیم که از طرف دشمن تهدید نشود. البته یک سری تأمین ما هم روی خشکی بود و یک تأمین هم روی آب با استفاده از تیپ امام حسن و تیپ امام صادق به وجود آوردیم که الان تمام هور را پوشاندهاند و قسمت زیادی از هور را به تصرف خودمان در آوردهاند. به این ترتیب ما از طریق غرب جزایر و شمال جزایر توانستیم تقاطعها را ببندیم و هور را به تصرف خودمان در آوریم.
نحوه هدایت و کنترل عملیات
سوال: در ارتباط با مسئله هدایت عملیات و هدایت یگانهایی که 60، 70 کیلومتر قوی مواضع دشمن رفته بودند چه طور بود؟ آیا از طریق قرارگاه با آنها تماس داشتید یا نداشتید؟
شهید علی هاشمی:
ما در رابطه با تماس با یگانها در حین عملیات به علت وسعت منطقه مشکل زیادی داشتیم ولی برای هدایت نیروها چندین رده فرماندهی وجود داشت.
برای برقراری ارتباط مناسبتر روی قایقها بیسیم نصب کرده بودیم و به عنوان قایق قرارگاه در پشت نیروها مرتب در حال حرکت بود و یک قایق دیگر هم جلوتر از این با بیسیم بود که در رابطه با قرارگاه بود و پیامها را مرتب رله میکرد و به این ترتیب با فرمانده لشکرها و فرمانده تیپهایمان در تماس بودیم و عملیات هدایت میشد.
نحوه توجیه فرماندهان به عملیات
سوال: در مورد وضعیت روحی فرماندهان خودمان که 10 روز قبل از عملیات، به آنها مأموریت ابلاغ شد، توضیح بدهید و اینکه آنها چگونه این مسئله را پذیرفتند و به توجیه نیروهای خود پرداختند؟
شهید علی هاشمی:
یکی از مشکلاتی که ما در منطقه هور داشتیم همین بود که میخواستیم اصل حفاظت را دقیقاً رعایت کنیم. بر همین اساس 10 روز قبل از عملیات به فرماندهان گفته شد و پیشبینی میشد که فرمانده لشکرها نسبت به این مسئله ابهام داشته باشند ولی الحمدالله وقتی مأموریت به برادرها ابلاغ شد برادرها استقبال خوبی کردند و خداوند نور هدایت خود را خوب در دل این برادرها تا باند – از قبل هم تابانده بوده است. شاید یکی مقدار فشار به فرماندهان آمده باشد ولی با توجه به این که برادرهای شناسایی قرارگاه نصرت تکتک فرمانده لشکرها و تیپها را روی هدفهایی که باید بروند، بودند و به آنها نشان دادند که این هدف شماست و وقتی فرمانده لشکرها و تیپها هدفها را میدیدند دلشان آرام میگرفت. این بود که قبول کردند که به این شکل عمل کنند و الحمدالله هم پذیرفتند. این فرماندهان هم فرمانده گردانها و نیروهای مسئول را خوب توجیه کردند و خیلی خوب هم کار کردند و کارهایشان را خوب انجام دادند.
سوال: در مورد خود نیروها چی؟
شهید علی هاشمی:
اتفاقاً این بسیجیها هیچ حرف ندارند. یکی از ویژگیهای بسیج این است که واقعاً مسئله رعایت مسائل نظامی و تکلیف و اجرای دستور را خوب میفهمد. بسیاری از نیروهای بسیج درس خوانده هستند و این موضوع را خوب فهمیدند و چون اعتقادشان به خدا ست و به فرماندهان اعتماد دارند، این است که زیاد به فرماندهان فشار نمیآورند و هر چه فرماندهان به آنها میگفتند، میپذیرفتند. بسیجیها با اعتقاد و ایمان قلبی که نسبت به فرماندهان داشتند، دستورات آنها را انجام دادند.
نتایج عملیات
سوال: صحبت دیگری به طور مشخص نمانده فقط لطف کنید در مورد نتایج عملیات و تجاربی که به دست آمد و اهدافی که به دست آمد و از لحاظ جا پایی که برای عملیات آینده به دست آمد، نتایج عملیات را توضیح بدهید.
برادر علی هاشمی:
چند تا از نتایج آن را توضیح میدهم یکی کسب تجربه در انجام عملیاتهای ویژه؛ یعنی نیروها جرأت پیدا کردندکه ما عملیات ویژه را میتوانیم انجام بدهیم و دشمن هم در رابطه با عملیاتهای ویژه، محکوم است.
نتیجه دیگر آزمایش خوب حفاظت اطلاعات بود که با این تشکیلات، این کار را انجام داد. این کار، کار سادهای نبود و این تجربه مهمی در رابطه با مسئله حفاظت اطلاعات در عملیات بود. این کار با ارزش و مهمی برای ما میباشد.
نتیجه دیگر اینکه ما میتوانیم توی مناطق مرده کار کنیم. یعنی الان نیروهای جمهوری اسلامی میتوانند در همه جا کار بکنند یعنی حتی اگر منطقه مردهای هم باشد دیگر جرأت دست زدن به آن را داریم که از یک منطقه مرده، یک منطقه آماده عملیات درست کنیم.
نتیجه دیگر رشد و نمو تفکر و ابتکارهای برادران سپاه بود. فکر برادرهای سپاه در این عملیات خوب به کار گرفته شد و رشد داشتند. کارهای ابتکاری خوبی در این عملیات انجام شد و برادرها خیلی از چیزهایی را که خودشان درست کردند، به کار گرفتند. نمونه آن پل معروف[نامفهوم] بود. کارهای ابتکاری زیادی انجام شد.
نتیجه دیگر از نظر نظامی تصرف جزایر مجنون است.
نتیجه دیگر زیر آتش قرار دادن جاده حیاتی و استراتژیکی عماره- بصره که شاید حدود 70 درصد ترددهای نظامی دشمن در منطقه عماره- بصره از همین جاده انجام میشود. این جاده در حال حاضر زیر دید و آتش ماست و مرتب تهدید میشود.
نتیجه دیگر اینکه خیلی از روستاها و شهرهای عراق زیر دید و آتش ما هستند.
نتیجه دیگر دشمن مجبور شد یک جبهه جدید هفتاد کیلومتری باز کند و مجبور است در این هفتاد کیلومتر جبهه، کلی نیرو مصرف کند که خودش یک امتیاز بالایی برای ما میباشد.
نتیجه دیگر گرفتن جا پایی به نام جزیره مجنون برای ادامه تک میباشد. این نقطه بسیار حساسی برای دشمن میباشد و مرتب فشار میآورد به ما و در نتیجه باعث انهدام نیروهای دشمن نیز میشود.
یکی دیگر از نتایج این عملیات، قدرتنمایی جمهوری اسلامی است که تکیه بسیار مهمی میباشد. در این عملیات به علت آنکه هیچ عقبه مناسب نداشتیم، پشتیبانی خوبی از نیروها صورت نمیگرفت و در مقابل فشار سنگینی که دشمن در جزایر میآورد و مقاومت سنگینی که دشمن انجام میداد، حکایت از حساسیت منطقه میکرد.
فشاری که در این عملیات بر ما وارد شد بالاترین فشار بود که در طول جنگ بر ما وارد آمد و تا حالا چنین فشاری به نیروهای ما وارد شده بود. این فشار دشمن حکایت از حساسیت منطقه برای عراق داشت.
تجربه خوبی که ما در این عملیات کسب کردیم، فعالیتهای یگان دریایی بود. تلاش برادرهای یگان دریایی و تجربه عملیات هلیبرد توسط هوانیروز که اولین تجربه ما بود و تجربه خوبی هم از آب در آمد.
اینها یک سری نتایجی بود که ما توی این عملیات دیدیم.
عملیاتهای فریب
سوال: برای هر چه بهتر انجام شدن این عملیات، قرار بود عملیاتهای والفجر 5 و والفجر6 انجام شود، در مورد این عملیاتها توضیح بدهید.
برادر علی هاشمی: بعد از اینکه تصویب شد در این منطقه عملیات انجام شود ما روی چند موضوع باید کار میکردیم یکی پوشش خود منطقه بود و یکی هم ایجاد فریب برای دشمن.
ما باید به یک شکلی یک طرح فریب را انجام میدادیم که دشمن را فریب بدهیم. بر همین اساس از همان ابتدا قرار بود که ما قبل از عملیات اصلی، چندین عملیات را در غرب کشور یا در جبهه میانی انجام دهیم و توان و فکر دشمن را به آن مناطق معطوف کنیم و بعد ضربه اصلیمان را در جنوب به دشمن وارد کنیم.
بر همین اساس بود که عملیات والفجر5 و والفجر6 را در جبهههای میانی و عملیات دربندیخان در غرب انجام شد.
عملیات والفجر5 و والفجر6 در جهت همین تکهای فریب بود و یک تک پشتیبانی هم در منطقه چزابه انجام دادیم.
سوال: در عملیاتهای والفجر5 و 6 یک طرحی مثلاً دور زدن از بالا یا از پایین نمیشد اجرا شود؟
شهید علی هاشمی:
چرا. من حتی این را میگویم که چون این عملیاتها خیلی ساده بودند، برادرها و مسئولین اصلی همه مشغول عملیات خیبربودند. شاید به جز خود برادر محسن رضایی و برادر رشید دیگه کسی از بچههای پایین به این شکل از آن عملیاتها مطلع نبودند.
عملیات والفجر6 در چیلات و عملیات که در چزابه انجام شد تا آنجا که من مطلع هستم یک قسمت از مانورش حالت دورانی داشت.
در عملیات چزابه آنها قصد داشتند با استفاده از هور به جناح راست دشمن مستقر روی دشت سوبله بزنند که یک مقدار هم در کارشان موفق بودند. این یک عملیات خیلی محدود بود و به اصطلاح عملیات عمدهای نبود.
علت ویژه بودن عملیات خیبر
سوال: چرا اسم این عملیات شده عملیات ویژه خیبر؟
شهید علی هاشمی:
عملیات ویژه خیبر یعنی همین که ما الان میگوییم بدون عقبه وارد عمل شدیم، یعنی با قایق وارد عمل شدیم و با قایق همه نیروها و امکانات و تجهیزات را جلو بردیم. این کار ویژهای است که لشکرهای سازمانی و ارتشهای نظامی دنیا این کارها را انجام نمیدهند. هیچ ارتشی بدون آتش حرکت نمیکند.
اینها از ویژگیهای این عملیات است و به خاطر این نکتهها، عملیات ویژهای است و واقعاً هم عملیات ویژه است.
هیچ ارتشی با قایق جلو نمیرود، هیچ ارتش سازمانی و منظم به این شکل که ما رفتیم و تمام قدرت سپاه و تمام توانمان را – با وجود آنکه کمبود قایق هم داشتیم- با قایق توانستیم به جلو ببریم. انجام این عملیات به کار فراوان و طرحریزی زیاد نیاز دارد. انجام عملیات براساس حفاظت، خودش یک ویژگی بالایی بود و کار سادهای نبود. طرحی که ریخته شود و بعد هم هیچ کس نباید آن را انجام دهد، فایدهای ندارد.
برای طرحریزی این عملیات باید مواظبت بسیار زیادی انجام میدادیم و با رعایت دقیق مسائل حفاظتی، با دقت و طرحریزی دقیق کار خود را انجام میدادیم.
اصولاً حرکت توی آب برای ما مهم بود، حرکت هلیکوپترها در شب برای ما مهم بود و اینها واقعاً ویژه بودند. عملیاتهای هلیبرد اصلاً عملیاتهای ویژه هستند؛ آن هم با آن توان بالایی که انجام دادیم و توی قلب دشمن رفتیم. نیروهای ما واقعاً توی قلب دشمن و در یک عمق 30، 40 کیلومتری در پشت دشمن پیاده شدند که این کار سادهای نیست و واقعاً ویژه است.
همین نکات برای ویژه بودن این عملیات کافی است. اینکه بچهها 30، 40 کیلومتر توی شکم دشمن بزنند و از یک جناحاش بروند و از پشت به دشمن بزنند و دشمن را منهدم کنند و منطقه را به سقوط بکشاند این دیگر نیاز به بررسی ندارد. برای همین است که به این عملیات باید بگویند ویژه.
یکی دیگر از دلایل ویژه بودناش همین است دلیل دیگر ویژه بودن خود وضعیت منطقه، وضعیت آتشهای پشتیبانی و وضعیت خود دشمن اینها همهاش در جهت این است که واقعاً عملیات ویژهای بود ما هیچ عملیات منظم و تاکتیکی را نمیتوانیم این جوری طرحریزی بکنیم، یعنی هیچ کس نمیپذیرد که عملیات به این شکل باشد.
برادران با قابلیتهای فراوان و با تلاشهای زیادی که انجام دادند این عملیات ویژه خیبر را انجام دادند.
نحوه اقناع نیروهای شناسایی برای کار دراز مدت در هور
سوال: نیروهای شناسایی که در قرارگاه نصرت کار میکردند را چگونه توانستید در این مدت طولانی به کار بگیرید؟ معمولاً نیروهای بسیجی و سپاهی به آن صورت علاقه به یک کار دراز مدت ندارند، شما چگونه این نیروهای شناسایی را توجیه کردید که مثلاً 6 و 5 عملیات انجام شود و آنها در عملیات شرکت نداشته باشند و شما آنها را اینجا نگه دارید؟
شهید علی هاشمی:
البته این یکی از مسائلی بود که ما هیچ توجیهی برای آن نداشتیم نه آن برادرها و نه شما را نمیتوانیم توجیه کنیم و جوابی برای آن نداریم. ما فقط یک حرف میزنیم و آن هم این است که هیچ قدرتی نبود که اینها را نگه دارد مگه قدرت خدا. این حرف را من الان نمیگویم، حدود 5، 6 ماه قبل هم این را به برادر محسن گفتم واقعاً خداوند به یک شکلی نور هدایت را توی دل این بچهها تابانده و این بچههایی که از اول جنگ توی عملیاتها بودند و مرتب با توپ و تانک و مسلسل و با عملیات سر و کار داشتند و هر جا عملیات بوده، آنها در آن شرکت یا یک منطقه بنشینند بلکه نیروهایی هستند که هر جا عملیات باشد در آن حاضر میشدند، ولی خداوند یک صبر و نور هدایت را در دل اینها تاباند و با این که چندین عملیات انجام شد، اینها صبر کردند.
شاید به راحتی میتوانم بگویم که بچهها هیچگونه فشاری برای رفتن به این طرف و آن طرف به ما نمیآوردند. تقریباً من کارم یک کار یکنواختی بود و یک سال و خردهای کارم یکنواخت بود و همهاش در شناسایی بودیم، ولی الحمدالله بچهها هیچ فشاری نمیآوردند و با علاقه کار میکردند. ما خودمان برای اینم مسئله هیچ توجیهی نداشتیم، توجیهاش فقط و فقط خود قدرت خدا بود که اینها را نگه داشته بود والا ما هیچ برنامهای برای آن نداشتیم. البته به هر حال ما با آنها صحبت میکردیم، امیدواری بهشان میدادیم، میگفتیم که ما باید در این جا کار بکنیم و به امید خدا یک روزی امکان دارد اینجا امید جمهوری اسلامی بشود و اینجا حیاتی بشود. یک سری صحبتهای این جوری برای بچهها میکردیم ولی ما مطمئن بودیم که این حرفهای ما زیاد مؤثر نبود، اثر اصلی را خود خداوند متعال توی دل این برادرها به وجود آورده بود که واقعاً خوب ایستادند و به این شکل که دیدید عمل کردند وعده زیادی از آنها هم شهید شدند، عده زیادی مجروح شدند وعده زیادی هم مفقود هستند.
آمار شهداء، مفقودین و مجروحین نیروهای شناسایی
سوال: بعد از عملیات تلفات نیرویی شما به چه صورت بود چه از لحاظ کادر کیفی و نیروهای کادر و پرسنل شناسایی؟
شهید علی هاشمی:
نیروهای ما تقریباً کار اصلی عملیات را انجام دادند و همه آنها در بین تیپها پخش شده بودند و باید نیروها را روی هدفهایشان میبردند، به همین خاطر دادن تلفات برای ما طبیعی بود. ما از قبل هم پیشبینی کرده بودیم که تلفات ما باید یک تلفات سنگینی در عملیات باشد. در حین عملیات هم همینجور شد و ما دیدیم که خیلی از نیروهای کادر ما شهید شدند. چیزی حدود 10 تا 12 نفر شهید داشتیم که با مفقودین حدود 15 نفر میشوند. یعنی ما مجموعاً حدود 15 نفر شهید و مفقود داشتیم که این شهدا واقعاً نیروهای کیفی بودند، یعنی مثلاً مسئول محور بودند. چند نفر از این نیروها که شهید شدند مسئول محور شناسایی بودند و از نیروهای کیفی و بالای ما بودند و نقش مؤثری هم در شناسایی منطقه داشتند که الان آنها به شهدا پیوستند.
حدود 15 تا 20 نفر هم مجروح داشتیم که اکثراً بستری هستند. تلفاتی که ما داشتیم در همین حد بود.
البته این که میگویم 10، 15 نفر شاید برای شما آمار خیلی کمی باشد، اما این 10، 15 نفر نیروهای کیفی بودند که هرکدامشان میتوانستند برای خودشان یک مسئول واحد شناسایی در عملیات باشند.
با توجه به استعداد نیرویی که در عملیات وارد کردیم تلفات ما در این عملیات بالا بود.
سوال: مسلماً در این وقتی که سر شما را درد آوردیم خیلی از مطالب باقی مانده که ظاهراً به ذهن ما نرسیده، شما اگر مسائلی هست را مطرح نمایید تا ثبت شود.
شهید علی هاشمی:
والله مسئلهای که در حال حاضر به ذهنم نمیآید حالا شاید در آینده باز مسائل دیگری باشد که عرض میکنم. شما بروید هر وقت مسئلهای به ذهنتان آمد بیاید و ما اینجا خدمت شما هستیم. ولی الان چیزی به ذهن من نمیرسد. خیلی از این مطالب را هم که گفتم، زیادی بود.
سوال: خیلی ممنون. صحبت دیگری ندارید.
شهید علی هاشمی:
نه، فقط التماس دعا داریم. خدا انشاءالله حافظ شما باشد. والسلام و علیکم و رحمةالله.
فارس