13 خرداد 1399
ثمرات مدیریت میدانی آیتالله خامنهای در دفاع مقدس
حضور میدانی آیتالله خامنهای در جبهه جنگ تأثیر سرنوشتسازی در آینده جنگ برجای گذاشت، به طوری که ایشان از همان ابتدا با بسیج عمومی مردم و راهاندازی ستاد جنگهای نامنظم ضربات جبرانناپذیری بر پیکر دشمن بعثی وارد کردند. مقابله وی با ترفندهای بنیصدر در شورای عالی دفاع، پشتیبانی لجستیکی و رفع مشکلات جنگ همچنین تقویت روحیه زمندگان از دیگر اقدامات مهم آیتالله خامنهای بود که سرنوشت جنگ را به نفع جمهوری اسلامی ایران تغییر داد. علاوه بر این روشنگریهای آیتالله خامنهای در سنگر نماز جمعه و ارائه گزارش اوضاع جبهه به مردم از جمله اقدامات مهم پیوند جامعه با جبهه جنگ بود که به پشتیبانی و حمایت بیش از پیش مردم از رزمندگان انجامید.
در 31 شهریورماه 59، نظام نوپای جمهوری اسلامی با بحرانی تازه و سرنوشتساز مواجه شد؛ ارتش بعث عراق به پشتوانه قدرتهای جهانی و با اتکا به تجهیزات پیشرفته نظامی، تهاجم سراسری به خاک ایران را آغاز کرد. آنها مدعی بودند، تهران را طی دو روز فتح خواهند کرد. اما در این میان، بعثیها با مانعی بزرگ مواجه شدند که همان مدیریت میدانی جنگ توسط نیروهای ایرانی بود؛ مسئلهای که آثار مثبت آن در طول هشت سال جنگ تحمیلی بروز و ظهور یافت.
این یادداشت بر آن است تا با مروری کلی بر تاریخ دفاع مقدس، ثمرات حضور میدانی در آن دوره را واکاوی کند.
راهاندازی ستاد جنگهای نامنظم
در همان روزهای ابتدایی جنگ، آیتالله خامنهای به عنوان نماینده امام در شورای عالی دفاع، به همراه شهید چمران، ستاد جنگهای نامنظم را راهاندازی کردند تا پیشروی دشمن متوقف شده و پشتیبانی قویتری از مدافعان خرمشهر و آبادان صورت گیرد. سردار رحیم صفوی درباره ثمرات این اقدام میگوید: «ایشان با راهاندازی جنگهای نامنظم در خط مقدم حضور داشت. در مقطعی وقتی برای بار دوم سوسنگرد محاصره شد، ۵۰۰ نیروی رزمنده سپاه و بسیج محاصره شدند و عراقیها برای بار دوم میخواستند سوسنگرد را تصرف کنند. شبی که قرار بود تیپ برای دفاع برود بنیصدر اجازه نداد، رهبر معظم انقلاب اسلامی نامهای به سرهنگ قاسمی فرمانده لشکر ۹۲ نوشت و با مرحوم اشراقی در بیت امام تماس گرفت و به فرمانده لشکر دستور حمله داد. اینچنین شد که ۲۶ آبان سوسنگرد از محاصره نجات پیدا کرد».
سردار سیدحسن فیروزآبادی نیز نیز در خاطرهای مشابه میگوید: «داستان سوسنگرد از این قرار است که لشگر 92 زرهی اهواز به دستور بنیصدر دائما در حال جابجایی بود و وضعیت سوسنگرد لحظه به لحظه بحرانی می شد. من به آیتالله خامنهای که نماینده امام در ارتش و شورای عالی دفاع بود، گفتم که وضعیت بحرانی است و ایشان به سرعت خود را به منطقه رساندند. باید بگویم که آیتالله خامنهای با دیدن شرایط و دیدبانیهایی که داشتند به سرعت قرارگاه جنگهای نامنظم را تشکیل داده و شهید چمران رئیس ستاد قرارگاه شدند».
فیروزآبادی در ادامه خاطرات خود با اشاره به راهاندازی ستاد جنگهای نامنظم میگوید: «شاید بتوان اینگونه گفت که نخستین ستاد سازماندهی شده بسیجی همین جنگهای نامنظم بود و ایشان [آیتالله خامنهای] بعد از مشاهدات خود به تهران بازگشته و به عنوان امام جمعه مردم را دعوت به کمک به سپاه و ارتش کردند».
نقشآفرینی در شورای عالی دفاع
حضور آیتالله خامنهای در شورای عالی دفاع، بسیار کارساز بود. صدور نامه تهدیدآمیز برای شکست محاصره سوسنگرد و جلوگیری از سقوط آن، نمونهای از تصمیمهای ماندگار ایشان است. همچنین حمایت آیتالله خامنهای از طرح عملیات ثامنالائمه موجب تسریع در روند شکست حصر آبادان شد.
سردار رحیم صفوی با اشاره به نقش آفرینی آیتالله خامنهای در شوری عالی دفاع میگوید: «طرح شکستن حصر آبادان را خود من بردم در شورای عالی دفاع که در پایگاه هوایی وحدتی دزفول تشکیل شد. اردیبهشت سال ۱۳۶۰. آن موقع بنیصدر هم بود. جزئیات جلسه یادم هست. ما طرح را که ارائه دادیم، آقای بنیصدر و دیگران موافق نبودند. حضرت آقا از آنجا که نسبت به بنده شناخت داشتند و آن زمان من فرمانده ستاد عملیات جنوب بودم، قاطعیت به خرج دادند و با منطق و استدلالی که ایشان به کار بردند، طرح تصویب شد.» وی با اشاره به عملیات موفق آمیز عملیات ثامنالائمه میگوید: «اگر قاطعیت حضرت آقا نبود، اصلاً طرح شکست حصر آبادان تصویب نمیشد».
سرلشگر فیروزآبادی رئیس ستاد کل نیروهای مسلح هم در این خصوص میگوید: «همت مضاعف آیتالله خامنهای به عنوان نماینده حضرت امام در شورای عالی دفاع در انجام عملیات آفندی آزادسازی سوسنگرد و خنثی کردن نقش کارشکنانه بنیصدر و حاکم کردن فرمان امام خمینی، به حفظ اهواز و جلوگیری از سقوط حتمی آن انجامید و راه را برای طراحی و اجرای عملیات پیروز فتح المبین، طریق القدس و آزادی سرزمینهای اشغال شده و بیتالمقدس هموار ساخت».
پشتیبانی لجستیکی و رفع مشکلات جنگ
پشتیبانی در عملیاتهای دفاع مقدس همچنین رفع مشکلات جنگ از دیگر ویژگیهای اثرگذار حضور میدانی آیتالله خامنهای در میدان جنگ بود. سردار محمدحسین جلالی، فرمانده هوانیروز در زمان اجرای عملیات خیبر با اشاره به دشواری «پرواز در شب» در این عملیات، همچنین نبود تجهیزات و قطعات لازم به دلیل تحریم، حمایتهای همه جانبه آیتالله خامنهای را راهنمای فرماندهان در جنگ میداند و میگوید: «من و آقای صفوی خدمت ایشان رسیدیم و ایشان گفت: آقای جلالی هر کاری که میتوانی برای این عملیات انجام بده. خدمت ایشان رسیدم و به عرضشان رساندم که نیاز به تمرین هست و تمام هلیکوپترهای کشور را علاوه بر هوانیروز احتیاج دارم و بودجهای خاص هم میخواهم. بزرگواری ایشان را من همیشه لمس کردهام و ایشان هم همه درخواستهای ما را مثل همیشه پذیرفتند و ما هم از فردای آن روز مشغول به کار آمادهسازی نیروها برای پرواز در شب شدیم».
وی ادامه میدهد: «در عملیات خیبر، در پاسگاه برزگر، مقام معظم رهبری (که در آن زمان رئیس جمهوری وقت بودند) ما را هدایت و مسیرهای ما را مشخص میکردند و دستور میدادند که چه کنیم و کجا برویم. گاه هم از ما گلایه بود که چرا بیشتر از این نمی توانیم پرواز کنیم. نکته جالب این بود که گاه ایشان از شدت خستگی در همان حالت نشسته به خواب میرفتند ولی تا پایان عملیات قبول نمیکردند که به رختخواب بروند و درست و حسابی استراحت کنند».
بدون شک، «پشتیبانی» بخش مهمی از جنگ بود که مدیریت آن تاثیر بسزایی در جبههها داشت. آیتالله خامنهای با درک این مهم، تلاش ویژهای در تامین امکانات جبههها داشتند.
تشکیل بسیج مردمی
مدیریت قوای مردمی در جبهههای جنگ موضوع مهمی بود که آیتالله خامنهای به ساماندهی آن پرداخت. ایشان خود با حضور در میان رزمندگان، روحیه مضاعفی به آنها منتقل میکردند و مهمتر از آن، بسیج مردمی را مدیریت میکردند. پنجم مهرماه، آیتالله خامنهای به دیدار حضرت امام خمینی میروند تا برای رفتن به جبهه از ایشان کسب اجازه کنند. آیتالله خامنهای «راز» دیدار را اینگونه بیان میکنند: «من از امام اجازه گرفتم که به جنوب بروم و مردم را برای مقابله بسیج کنم. راز رفتن ما این بود».
سردار نقدی به حضور آیتلله خامنهای «در میان رزمندگان سپاه تهران در غرب کشور و در مناطق سرپلذهاب، قصرشیرین، گیلانغرب و بازیدراز، همچنین عشایر منطقه دالاهو» در اوایل جنگ اشاره میکند و ادامه میدهد: «این حضور برای عشایر آن منطقه که روحیهشان به دلیل پیشرویهای اولیه دشمن در خاک کشور از دست رفته بود، بسیار روحیهبخش و امیدوارکننده بود. عشایر به یمن همین حضور، جان تازهای گرفتند و مجدداً اسلحه گرفتند و بسیج شدند». وی حضور آیتالله خامنهای در میان عشایر را مبنای تأسیس بسیج عشایری میداند و میگوید: «بسیج عشایری اساساً از آنجا شکل گرفت که تا آخر جنگ هم در منطقهی دالاهو و کِرِند بسیار نقشآفرین بود».
مدیریت قوای مردمی تا پایان جنگ ادامه داشت به طوری که پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ و آغاز حمله مجدد و سراسری بعث عراق، آیتالله خامنهای در پیامی به ائمه جمعه سراسر کشور به تاریخ 2 مرداد 1367 بار دیگر با تأکید بر حضور همگانی در جنگ میفرمایند: «امروز نیز باید ملّت به کمک نیروهای مسلّح بشتابد؛ امروز نیز باید دلها و همّتها، جسمها و جانها برای دفاع از میهن عزیز، کعبهی امید مستضعفان و پایگاه رفیع اسلام و قرآن، بسیج شوند؛ امروز نیز همهی قشرها باید به ندای امام خود لبّیک گویند و سرکوب متجاوز را واجبترین فریضه بدانند»
ایشان خود نیز به سرعت در میان رزمندهها حاضر شدند و در 5 مرداد 67 خطاب به آنان گفتند: «آن روزی که این ملت احساس کند که میهنشان و اسلام و انقلابشان و ارزشها و آرمانشان تهدید میشود، دیگر قشر و گروه نمیشناسد؛ از همه قشرها، از مسئولین مملکتی اعم از رئیسجمهور، وزراء، مسئولین انتظامی و نظامی، روحانیت، آحاد مردم، همه جانشان را برمیدارند و برای دفاع از انقلاب اسلامی یکبار دیگر به جبههها میشتابند.» ایشان که خود نیز در منطقه جنگی حضور داشتند، تصریح کردند: «اگر بتوانیم این جانی را که به هر حال از ما گرفته خواهد شد، امروز خرج اسلام و انقلاب و میهن اسلامی و شرف یک ملت کنیم، سود کردهایم. من که روحیه و احساس و نشاط جوانی شما را ندارم در یک چنین دورهای به تقلید و تبعیت از شما جوانها جسم خودم را برداشتهام و آوردهام به اینجا به امید این که بتوانم آن را خرج بکنم.»
روشنگری در سنگر امامت جمعه تهران
متعاقب شروع جنگ تحمیلی، آیتالله خامنهای در خطبه نماز جمعه با تحلیل اهداف دشمن از راهاندزی جنگی تمام عیار علیه جمهوری اسلامی میفرمایند: «تحلیل ما این است که اسلام و انقلاب اسلامی میدانی برای جولان میجست، این میدان به دست دشمن در مقابلش باز شد. ما کسی نبودیم که به خاک عراق یا هر خاک دیگری وارد بشویم و حمله را شروع کنیم. لذا ما حمله را شروع نکردیم اما دشمن که شروع کرد ما ضرب شصت را اول به این دشمن نزدیک و شروعکننده نشان دادیم». ایشان در ادامه با اشاره به این موضوع که «خدا راه شکست را به روی ما بسته است» آینده جنگ را پیروزی رزمندگان اسلام میدانند و میفرمایند: «شما مگر دو راه در مقابل ما بیشتر میبینید؟ این هر دو راه برای ما افتخارآمیز است. یکی راه شهادت که افتخارش همیشگی و ثابت و لایزال است و دیگری راه پیروزی، پیروزی ظاهری. و هر دو برای ما پیروزی است. این تحلیلِ این جنگ است».
آیتالله خامنهای پس از یک هفتـه حضور در جبهههـای جنوب، بـرای اقامه نماز جمعه بــه تهران باز می گردند و در خطبهها گزارشـی از وضعیت جبههها ارائه می دهند و میفرمایند: در جبهه جنگ: «مجموعهای از ایمان، از عشق، از همکاری و برادری، از آمادگی برای شهادت و جانبازی، از شهامت و مردانگی هم نسبت به برادران هم مروت و مردانگی نسبت به دشــمنان» وجود دارد. آیتالله خامنهای تا پایان جنگ همواره در سنگر نماز جمعه ضمن ستایش روحیه دلاورمردی ملت و رزمندگان ایران، به روشنگری ابعاد مختلف جنگ میپرداختند.
تقویت روحیه رزمندگان پس از پذیرش قطعنامه
با پذیرش قطعنامه 598 و نوشیدن «جام زهر»، رزمندهها که خود را بینصیب از برکات جنگ میدیدند، به شدت دچار ضعف روحیه شدند. در این شرایط بار دیگر آیتالله خامنهای وارد صحنه شدند. کمتر از یک هفته پس از پذیرش قطعنامه ۵۹۸ شورای امنیت، حضرت آیتالله خامنهای، رئیسجمهور و امام جمعه تهران، در خطبههای نماز جمعه خود ملت و رزمندگان ایران را پایهگذاران «یک غرور ملی تمام نشدنی و پایان ناپذیر» معرفی میکنند که «بدون کمک گرفتن از هیچ دولت و قدرتی و بدون تکیه بر هیچ تکیهگاهی غیر از شخصیت خودش و خدای خودش، توانسته در مقابل یک رژیمی که شرق و غرب او را کمک کردند و به او کمک تزریق کردند، ایستادگی کند». آیتالله خامنهای همچنین با تأکید بر قدرت رزمندگان اسلام فرمودند: «نیروهای سرزنده و تازهنفس و قدرتمند ما باید آماده باشند که اگر دشمن به فکر حیلهگری افتاد بتوانند در زمان مناسب و با سرعت لازم پاسخ او [را بدهند و حیلهی او] را به خودش برگردانند». ایشان در ادامه مردم و رزمندگان ایران را «سرافرازان» تاریخ خواندند که توانستند با جان و دل از خاک و ناموس خود دفاع کنند.
علاوه بر این ایشان در مرداد 67 در جمع رزمندهها با اشاره به توانمندی رزمندگان اسلام فرمودند: «دنیای استکباری و ارتجاع عرب باید بدانند این انقلاب با تمام قدرت از خودش دفاع خواهد کرد. آنها باید بدانند که قبول قطعنامه 598 شورای امنیت از روی ضعف و عجز نبوده است و اگر خیال میکنند که یک ملت انقلابی عاجز است از خودش دفاع بکند به شدت در اشتباه هستند... وقتی ما قطعنامه 598 را قبول کردیم مصالح انقلاب و اسلام را در نظر گرفتیم.»
در روزهای پایانی جنگ که سازمان منافقین با پشتیبانی آمریکا و رژیم بعث بنای حمله به خاک ایران و کشتار مردم را گذاشت، باز هم آیتالله خامنهای وارد میدان شد و کوشید تا بسیج عمومی حفظ شود. آری! این حضور میدانی و این شیوه مدیریتی، آثار و برکات بسیاری داشت و در مواقع متعددی موجب گرهگشایی و بنبست شکنی در جنگ شد. البته ثمرات این حضور میدانی و نتایج حاصل از آن، بیشک بسیار بیشتر از اینهاست؛ از این رو چنین نمونهی موفقی، امروز باید به مثابه الگویی بیبدیل، نقشهی راه مسئولان و صاحب منصبان کشور باشد.
پایگاه مرکز اسناد انقلاب اسلامی