07 دی 1397
عبدالصمد کامبخش جاسوس حرفه ای کا.گ.ب.
دکتر انور خامهای در پاسخ به اینکه نقش عبدالصمد کامبخش در گروه ۵۳ نفر چه بوده؟ با کمی تأمل پاسخ گفت: «اولاً باید بگویم که کامبخش چندین اسم داشت. و من از حدود سال ۱۳۱۴ او را میشناختم اما نه به اسم کامبخش. از گروه ۵۳ نفر عدهای معدود با کامبخش مربوط بودند. و من از آن چند نفر محدود بودم که با کامبخش ارتباط سازمانی و تشکیلاتی داشتم. حتی پس از دو سال ارتباط من مطلب قابل توجهی از او نفهمیدم. آدم مرموزی بود. در جریان تصفیههای استالینی هم به همه چیز متوسل شد تا اثابت کند که مثلاً زینوف و کامنف و دیگر رهبران حزبی را که استالین بازداشت کرده بود خائن به کمونیسم هستند و حتی میگفت تمامی این اتهامات وارد است. بیمحابا از استالین دفاع میکرد.»
دکتر خامهای در ادامه گفت: «اساساً عبدالصمد کامبخش در بحثهای تئوریک آدم ضعیفی بود و همیشه به صورت خیلی آگاهانه و علنی از شرکت در این مباحثات پرهیز میکرد. شما کافی است بروید نشریات حزب را از سال ۱۳۲۲ که کامبخش از شوروی به ایران آمد تا ۱۳۲۵ که از ایران فرار کرد ورق بزنید. حتی واقعاً می گویم یک مقاله تئوریک از او پیدا نمیکنید. تا یادم نرفته بگویم که کامبخش روسی را از زبان فارسی بهتر میدانست. با اینکه روسی میدانست به ترجمه متون کلاسیک مارکسیستی نپرداخت. اساساً خودش هم نمیخواست تئوریسین باشد. بیشتر یک تشکیلاتچی بود. در بازیهای حزبی و رقابتها و ماجراهای درون حزب کامبخش به هر وسیلهای متوسل میشد. واقعاً به هیچ چیز اعتقاد نداشت. حتی از دوستان نزدیکش به عنوان مهره استفاده میکرد. کامبخش هیچ ربطی به ارانی نداشت. ارانی، میهنپرست بود در صورتی ک کامبخش نه تنها این تفکر را قبول نداشت بلکه یک عامل سرسپرده روسها بود. و تنفر خاصی از ایران داشت و همیشه میل داشت به شوروی برود.»
دکتر خامهای ادامه داد: «واقعاً سراسر وجودش در خدمت شورویها بود. آنقدر در این خوشخدمتی پیش رفت که سالها بعد رفقایش مجبور شدند شرح حالهای قلابی از او بنویسند. کامبخش در همان بازجویی اول، کل گروه ۵۳ نفر را به پلیس معرفی کرد. یک خاطره هم بگویم و به سوال بعدی بپردازیم. کامبخش در عین حال آدم بسیار خونسرد و خودداری بود. حتی اگر بد و بیراه به او میگفتند عکسالعملی نشان نمیداد. واقعاً خونسرد بود. فقط یادم است یکبار کامبخش از خونسردی خارج شد و سخت دستپاچه شد. عکسالعملهای عجیب و غریب نشان داد. داستان مربوط به روزی بود که برای اولین بار در دادگاه پروندهی ما را میخواندند و همه فهمیدیم برخلاف آنچه او میگفت مسبب گرفتاریهای ما خودش بوده است. بنده به صورت مستند عرض میکنم که دقیقا روز دوشبنه ۲۰ اردیبهشت ۱۳۱۶ کامبخش در اولین بازجویی یک گزارش کامل از کل جریان، ما را به این فاجعه کشاند. خوشبختانه متن بازجوییها هست و معلوم است که هر کدام از ما چه گفته و نوشتهایم.»
مجله بخارا شماره ۷۲