بهائیان در ساواک بهائیان در عصر پهلوی ها


احمد اللهیاری

همان طور که می دانیم «ساواک» برآمده از فرمانداری نظامی تهران و لشکر دو زرهی و نیز ادارات اطلاعات و ضداطلاعات ارتش و شهربانی و ژاندارمری کشور بعد از کودتای 28 مرداد 1332 بود. بعد از کودتای 28 مرداد، محمدرضا پهلوی درصدد تثبیت پایه های حکومت دیکتاتوری خود برآمد و از سوی دیگر، دولت استعمارگر انگلیس و امپریالیسم نوخاسته آمریکا هم که منافع عمده ای در ایران داشتند، حفظ امنیت و تثبیت دیکتاتوری محمدرضا پهلوی را امری بسیار ضروری می دانستند. لذا با همکاری یکدیگر به تقویت نیروهای پلیسی و امنیتی ایران پرداختند و طرح ویژه ای برای تشکیل سازمان امنیت کشور آماده ساختند و آن را براساس طرحی که آمریکا ارائه داده بود، در سال 1335 ایجاد کردند. مطبوعات ایران درتاریخ 11 مهرماه 1335 خبر آغاز فعالیت این تشکیلات که سازمان اطلاعات و امنیت کشور نام داشت، را حتی قبل از تصویب قانون آن در مجلس شورای ملی و سنا به اطلاع عموم رساندند. سرانجام این تشکیلات در سال 1336 فعالیت خود را رسماً آغازکرد.
    «ساواک» در حقیقت محصول اوضاع و احوال و شرایط خاص کشور بود. در سالهای اولیه کودتای 28 مرداد، فرمانداری نظامی تهران وظیفه سازمان امنیت را برعهده داشت. اما عدم امکان وجود دائمی فرمانداری نظامی در یک یا چند شهر، مسؤولان وکارگزاران امور را به چاره جویی واداشت که نتیجه این رایزنی ها منجر به ایجاد ساواک شد و همان کادر و نیروهای فرمانداری نظامی که تجربه سرکوب مردم و مبارزان را داشتند، هسته اولیه این سازمان را به وجود آوردند.
    پس از کودتای 28 مرداد برخی از سران حزب توده از ایران گریختند و تعداد اندکی اعدام شدند و بسیاری از آنان اظهار ندامت کردند و حتی در خدمت ساواک قرارگرفتند. اما از آنجا که روحانیت مبارز نقشی انکارناپذیر درهدایت مبارزه مردم ایران علیه استعمار انگلیس و در رهبری نهضت ملی کردن نفت داشتند و روحانی جلیل القدری همچون آیت ا لله سیدابوالقاسم کاشانی به عنوان رهبر بی چون و چرای این نهضت مطرح بودند و در ایام پس از کودتا نیز روحانیونی همچون آیت ا لله سیدرضا زنجانی و آیت ا لله طالقانی و دیگرعناصر مذهبی همچون مهندس بازرگان و دکتر یدا لله سحابی اعضای نهضت ملی مقاومت را تشکیل می دادند، کارگزاران استعماری و طراحان ساواک از همان ابتدای کار کوشیدند افسران غیرمسلمان را به این سازمان انتقال دهند و از وجود آنان در راه تحقق اهداف خود بهره بگیرند. از آنجا که در ارتش ایران افسران یهودی وجود نداشتند، مسؤولان امور کوشیدند تا به جای آنان از افسران بهایی - که قرابت فکری و رفتاری مشابه با یهودیان صهیونیست داشتند و همچون صهیونیست های یهودی کینه ای کور و آشتی ناپذیر با مسلمانان ابراز می کردند - در این سازمان و در برخورد با مبارزان مسلمان سود جویند. به همین دلیل بود که برخی از مدیران ارشد و میانی ساواک را بهائیان تشکیل می دادند.
    یکی از معروف ترین چهره های بهایی ساواک پرویز ثابتی بود. وی در آخرین سال های حیات رژیم پهلوی، ریاست اداره کل سوم که حوزه های مربوط به امنیت داخلی، امور زندان ها و سرپرستی شکنجه گران و بازجویان را در برمی گرفت، را برعهده داشت.
    ثابتی در منطقه «سنگسر» (مهدی شهر کنونی) استان سمنان و در یک خانواده بهایی به دنیا آمده بود. تحصیلات ابتدایی را در زادگاهش گذراند، پس از آن به تهران آمد و دوره متوسطه را در دبیرستان «فیروز بهرام» طی کرد. وی بعد از اخذ دیپلم متوسطه به استخدام وزارت آموزش و پرورش درآمد و سالها به عنوان آموزگار در دبستان صابرواقع در منطقه سرآسیاب دولاب به تدریس مشغول بود. ثابتی در کنار کار تدریس دردبستانها به دانشکده حقوق رفت ودرسال 1337 موفق به دریافت لیسانس از این دانشکده شد.
    پرویز ثابتی به بهایی بودن خود به صورتی صریح اشاره می کند و در پرسشنامه سازمان امنیت می نویسد: «از بدو تولد در یک خانواده بهایی به دنیا آمده و پدرومادرم بهایی بوده اند. » و این درحالی بود که در آن دوره ]ایام 1337[ استخدام بهائیان ممنوع بوده است. (1)
    پرویز ثابتی را مردم به عنوان «مقام امنیتی» می شناختند. زیرا او با همین عنوان، کلیه بریدگان سیاسی را برای مصاحبه به تلویزیون می آورد. از جمله کسانی که با او به تلویزیون آمدندو اظهار ندامت کردند باید به رضا براهنی، پرویز نیکخواه، کوروش لاشائی، غلامحسین ساعدی و جعفر کوش آبادی اشاره کرد.
    پرویز ثابتی پیش از انقلاب اسلامی، در دهه هفتاد ]1970[ گروه های مسلح زیرزمینی را کشف و نابود کرد(2) و به دلیل همین تجربه شیطانی، پس از انقلاب به مصر رفت و ضربات جبران ناپذیری به گروه های فعال اسلامی مصر (که تا حد اعدام انقلابی رئیس جمهور خائن مصر، انور سادات، پیش رفته بودند) وارد ساخت.
    اکنون نیز با اوج گیری مبارزات مردمی علیه نظامیان اشغالگر آمریکایی در عراق، آمریکایی ها به طور محرمانه وی را برای نابودی حرکت های اسلامی به عراق آورده اند و به منظور سازماندهی مجدد «استخبارات عراق» به طور محرمانه از پرویز ثابتی بهره می گیرند و قطعاً او در این حضور خود، منافع بهائیت و ضربه زدن به کیان تشیع و نظام اسلامی را نیز در صدر برنامه های خویش دارد. (3)
    عموی پرویز ثابتی، روح اله ثابتی، همکار ساواک و کارمند عالی رتبه پپسی کولای اهواز بود. (4) در اسناد ساواک در گزارش مورخه 1356.10.11 در مورد روح اله ثابتی و فعالیت های او آمده است:
    «موضوع: اقدامات روح اله ثابتی
    شخصی به نام روح اله ثابتی از اتباع ایرانی که دارای مسلک بهایی است و در ابوظبی یک شرکت تجاری را اداره می کند و همسر او با زن شیخ زاید بسیار نزدیک و خود او نیز با اکثر شیوخ در ارتباط است اخیراً چهار نفر دختر نه تا ده ساله برای شیخ حمدان، معاون نخست وزیر امارات که به شهوترانی معروف است با خود از ایران برده است که این موضوع به طریقی از وی (روح اله ثابتی) استفسار گردیده است که نامبرده اظهار داشته که این مسأله درست است و این دخترها یتیم هستند و شیخ حمدان قبلاً از او خواسته بود که چنانچه چنین دخترانی را برای او از ایران بیاورد با هزینه خود از هر نظر زندگی آنها را تأمین می نماید که او نیز در مسافرت اخیر خود به ایران آنها را همراه آورده و هم اکنون این دخترها در نزد شیخ حمدان می باشند. . . »(5)
    یکی دیگر از شکنجه گران بهایی ساواک سرهنگ زیبایی نام داشت و شایع بود که چندنفر را زیرضربات مشت و لگد خود کشته است. مردم به قدری از سرهنگ زیبایی نفرت داشتند که درآستانه پیروزی انقلاب و دراواسط سال 1357 به خانه وی حمله بردندو محل سکونت او را به آتش کشیدند.
    از دیگر مدیران ارشد بهایی ساواک، سرهنگ شیروانلو بود. او از زمان فرمانداری نظامی، فعالیتهای جاسوسی و مبارزه با مردم را دنبال کرد و با اینکه بازنشسته شده بود، همچنان در ساواک به کار اشتغال داشت. سرهنگ شیروانلو آن قدر مورد توجه بودکه هرلحظه به شاه دسترسی داشت و برهمین اساس توانست پسرش فیروز شیروانلو را در ساواک استخدام کند و وی را به قائم مقامی کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و به ریاست واحدهنری دفتر فرح پهلوی برساند.
    از دیگر افسران ساواک که به بهایی بودن شهرت داشت باید از احسنی نام برد. او تا سال 1357 مأمور رابط ساواک با وزارت اطلاعات و مسؤول کنترل و سانسور مطبوعات بود.
    فصل سوم
    معرفی برخی از نظامیان بهایی
    ارتشبد ایادی سرکرده بهائیان
    سردسته بهائیان درارتش ارتشبد عبدالکریم ایادی بود. (6) ایادی یک بهایی زاده بود و پدرش در شمار گروه «ایادی امرا لله»، عالی ترین مرجع مذهبی بهائیان، قرارداشت و براساس نوشته ارتشبد فردوست در خاطراتش، او به همین سبب «ایادی» را به عنوان نام خانوادگی خویش برگزیده بود.
    ارتشبد ایادی، بنا به اعتراف یک گروه انشعابی از بهائیت، جاسوس آمریکا بوده و اطلاعات لازم و مورد نظر را به مرکز حکومت آمریکا منتقل می ساخته است. این گروه انشعابی از زبان اسدا لله مبشری وزیر دادگستری دولت موقت، خبری را در نشریه خود که «احرار» نام داشت، منتشر ساختند. متن آن خبر چنین است:
   
    «ایادی پزشک مخصوص شاه، برای سازمان سیا جاسوسی می کرده است و مأموریت داشته که اگر شاه قدمی بر خلاف منافع آمریکا بردارد او را به قتل برساند. »(7)
    «ایادی» ظاهراً پزشک مخصوص محمدرضا پهلوی بود، ولی وظیفه قوادی برای شاه را نیز برعهده داشت و بنا به گفته ارتشبد فردوست وی اجازه ورودبه اتاق خواب شاه را داشت و تمام خواسته هایش را به هنگام قوادی و در اتاق خواب شاه مطرح می کرد و در همان جا از شاه دستور اجرای آنها را می گرفت.
    براساس نوشته ها و خاطرات ارتشبد فردوست، رئیس دفتر بازرسی شاهنشاهی، ارتشبد ایادی متجاوز از هشتاد شغل مهم و پولساز را در تیول خود داشت. او افزون برپزشک مخصوص شاه، پزشک مخصوص علیرضا پهلوی، برادر شاه که در جریان سقوط هواپیمایش در اواسط دهه 1330 کشته شد، بوده است. ریاست بهداری کل ارتش هم در شمار مشاغل وی قرارداشت. ایادی در مقام رئیس بهداری کل ارتش سود زیادی را نصیب خود می ساخت و چون اجازه ساخت کلیه بیمارستانهای ارتش و خرید تجهیزات و داروها از سوی او صادر می شد، همه ساله مبالغ هنگفتی به عنوان پورسانتاژ از سوی شرکت های فراملیتی دریافت می کرد.
    ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
    1- بهائیت در ایران، ص .242
    2- پیرامون نقش پرویز ثابتی در جلوگیری از نزدیکی شاه به علما و ایجاد اختلاف بین آن دو و به زندان افکندن علما، نگاه شود به خاطرات عزالممالک اردلان، ص .414
    3- حامیان شیطان، پیشینه عملکرد بهائیت و تکاپوی آن در جهان معاصر بر ضد اسلام و ایران، 1384، بی نا، ص .12
    4- آرشیو مرکز اسناد انقلاب اسلامی، کد .336
    5- جواد منصوری، تاریخ قیام 15 خرداد به روایت اسناد ساواک، جلد اول، سند شماره .2.75
    6- میرزامحمدتقی ابن ابهر مبلغ بهایی که همسر او، منیره ایادی، عمه یا خواهر سپهبد دکتر عبدالکریم ایادی (پزشک مخصوص محمدرضا شاه پهلوی و رئیس سازمان اتکا) بود و مانند دکتر ایادی به فساد اخلاق شهرت داشت. دختر ابن ابهر به نام نادره با دکتر مسیح خان ارجمند ازدواج کرد. خاندان ارجمند از نسل میرزاخلیل طبیب، از یهودیان بهایی شده کاشان، می باشند. مهرانگیز ارجمند نیز همسر دکتر شاپور راسخ، معاون برنامه ریزی سازمان برنامه در اواخر حکومت پهلوی بود.
    78 -نشریه احرار، شماره 1، تیرماه 1358، به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی مورخه .1382.12.25


روزنامه کیهان، شماره 18976 به تاریخ 26/9/86، صفحه 8 (پاورقی)