نفوذ تفکر امام خمینی (ره) در اسپانیا و آمریکای لاتین
تفکر امام خمینی (ره) و الگوی انقلاب اسلامی در ایران، تاثیر مهمی روی بخشهای برجستهی اجتماعی اسپانیا و آمریکای لاتین گذاشته است. اگرچه بیشتر اسپانیاییها و آمریکای لاتینیها مسیحی هستند، ولی باید خاطر نشان کرد که به گفتهی امام خمینی، مسیح از سوی خداوند، برای حمایت از مظلومان و برقراری عدالت و رحمت و بخشش در روی زمین تعیین گردید. علاوه بر این، امام گفت که سخنان مسیح، ملهم از پروردگار، ظالمان و ستمکاران را محکوم میکرده و مظلومین و مستضعفین را مورد حمایت قرار میداده است.
پس از انقلاب، جمهوری اسلامی ایران اظهار داشت که سیاست خارجیاش مبتنی بر عدم تعهد و استقلال در برابر ابرقدرتها خواهد بود. اندکی بعد، ایران سازمان پیمان مرکزی (سنتو cento) را ترک کرد و به جنبش غیرمتعهدها پیوست و بسیاری از درخواستهای تسلیحات غرب را ملغی کرد. رهبران ایران اعتقاد داشتند که جنبش عدم تعهد، برای اهداف سیاست خارجی ایران انقلابی به عنوان یک کشور اسلامی و در راه توسعه مناسب است، در حالی که پیوندهای انحصاری با هر ابرقدرتی، با تاریخ، فرهنگ و دین ایران ارتباط نمییافت. علاوه بر این، آنان معتقد بودند که یک اتحاد یا همپیمانی، گزینههای سیاسی کشور را در رابطه با برقراری و حفظ پیوندهای متقابلاً مفید با کشورهای متعلق به هر بلوک و برخی کشورهای در حال توسعه، محدود میکند.
به گفته یک کارشناس به نام صدری هومن (Sadri Human) درک و برداشت ایرانیها از عدم تعهد، ریشه در یکتاپرستی دارد، که در درک اسلام، امری بنیادین است. باید متذکر شد که نخستین کشور اسلامی که در عربستان ظهور کرد، به هیچ یک از ابرقدرتهای آن عصر متعهد نشد و ایران انقلابی چندین قرن بعد نیز این کار را نکرد. این، نشانگر انزواطلبی نیست، بلکه اصلی است که برای محافظت از استقلال و هویت کشور مفید واقع میشود، در حالی که با سایر کشورها شریک میشود و همکاری میکند.
واژه اسلام، به مفهوم تسلیم در برابر خداوند است، تنها کسی که واقعاً حاکم است. مطابق علم الهیات شیعه، حاکمیت الهی از پیامبر به امامان معصوم و با گسترش آن، به عالمترین فقیه انتقال یافت. این مورد اخیر، مبنای مفهوم ولایت فقیه (حکومت متخصصان اسلامی) است. در ایران انقلابی، حاکمیت الهی توسط ولایت فقیه به نام خداوند و به نفع امت (جامعه مسلمانان) اعمال میگردد.
راهبرد عدم تعهد ایران، مشروعیت ایدئولوژیها و الگوهای شرق و غرب را رد کرد و آنها را به عنوان اختراعات بشری غیر الهی)، موقت (غیر دایمی و ماتریالیستی) از نظر ماهیت و تمرکز آن تلقی کرد. آیت الله خمینی تاکید کرد که در هر دو عرصه و زمینه عقیدتی در درون یک نظام بینالمللی ناعادلانه مبتنی بر زور و نه عدالت عمل میکنند. وی افزود که هیچ کشوری به درستی نمیتواند استقلال داشته باشد، مگر اینکه با قدرتهای مسلط مخالفت ورزد و اسلام را دنبال کند.
مفهوم انقلاب اسلامی همچنین بسیار فراتر از ایران، خاورمیانه، جهان اسلام و حتی قرن بیستم، تنها به یک دلیل گسترش یافت: آخرین انقلاب بزرگ عصر جدید است. دهها کشور میتوانند تاکید کنند که انقلابهایی را از زمانی که انقلاب انگلستان در سال 1640 میلادی، یک سابقهی مدرن ایجاد کرد، به انجام رساندهاند. با این حال، عدهی بسیار اندکی به عنوان نقطهی عطفی در تاریخ، آن گونه که در مورد انقلاب ایران روی داده بود، مطرح بودند.
همانند سایر انقلابهای پیشین، انقلاب اسلامی ایران یک ایدئولوژی جدید در طیف سیاسی جهان مدرن وارد کرد. در سال 1984 میلادی، وزارت امور خارجهی آمریکا، کنفرانسی را در پشت درهای بسته در مورد ایران برگزار کرد.
" ماروین زونیس " (Marvin Zonis) – مدیر موسسه مطالعات خاورمیانه دانشگاه شیکاگو، در آن تاکید کرد: «پیام ایران به عقیدهی من، تکاندهندهترین ایدئولوژی سیاسی قرن بیستم، از زمان انقلاب بلشویک است. و اگر بپذیریم که بلشویسم، بازمانده قرن نوزدهم است، آن وقت گمان میکنم که تنها یک انقلاب خوب در قرن بیستم داشتهایم، و آن، همین انقلاب است؛ این پیام قدرتمند، در طی مدتهای مدید با ما خواهد بود، صرفنظر از هر اتفاقی که بر سر آیت الله خمینی بیاید.»
ایرانیها، با بیش از 2500 سال تمدن، دارای برداشتی از تاریخ و مفهوم ایفا کردن یک نقش در طراحی جهان هستند. ایران، در طی قرون، نویسندگان و فلاسفهی بزرگ بسیاری را پرورش داده است. همچنین دارای یک فضای روشنفکری بود که زیر سوال بردن آنچه تثبیت شده و دیرینه بوده، افکار جدید و احتمالا روح انقلابی را ترویج میکرد. طی دو دههی اول جمهوری اسلامی، کانونهای جدید مربوط با امور حیات روزمره، یک سری دستاوردهای مهم دربر داشتند: از یک سینما که در سطح بینالمللی مورد ستایش قرار گرفت تا مطبوعاتی جایگزین و عملگرایی زنان، ایران، نقش کلیدی خود را در امور بینالملل ایفا کرد.
ایران تبدیل به یک جمهوری مدرن مبتنی بر آمیزهای منحصر به فرد از قانون اسلامی و اروپایی شد، که ایدههایی را عمدتاً از فرانسه و بلژیک به عاریت گرفت. قانون، برگزاری انتخابات ملی استانی و محلی را در مدنظر دارد که در آن تمام مردان و زنان ماز از 15 سالگی حق رای دارند. حدودی را برای دورههای ریاست جمهوری تعیین میکند، کرسیهایی در مجلس برای مسیحیان، یهودیان و زرتشتیان درنظر میگیرد، آنچه مستلزم به رسمیت شناختن آشکار حقوق اقلیتها است.
با این حال، آرمان امام خمینی تنها شامل حمایت از ایرانی یا اسلام نبود. آرمان وی، استقرار عدالت خداوند برای تمام مظلومین بود. به عنوان مثال، فلسطینیان همگی مسلمان نیستند. امام خمینی، نه تنها خواستار عدالت به خاطر قتل عامهای صبرا و شتیلا ، بلکه برای قتلعامها در ویتنام، فلسطین، لبنان و بسیاری نقاط دیگر هم شد. طی بمباران صبرا و شتیلا توسط صهیونیستها در سال 1982 میلادی، مسیحیان آمریکای لاتین و اسپانیاییها، به برادران و خواهران مسلمان خود که در برابر سفارتخانههای آمریکا تظاهرات میکردند، پیوستند.
امام خمینی در وصیت نامه خود نوشت: «توصیهی من به تمام مسلمانان و افراد مظلوم در جهان این است: ننشینید و منتظر نشوید که مقامات یا حکام خودتان یا یک قدرت خارجی برای دادن موهبت آزادی و استقلال به شما عمل کند. طی 100 سال گذشته، شاهد نفوذ قدرتهای عمدهی جهانی در تمام کشورهای اسلامی بودهایم... هیچ یک از حکام این کشورها، نگران آزادی، استقلال و رفاه ملت خود نبوده و امروز هم نیستند.
اکثر این حکام، ظالمان بیرحمی بودهاند که تلاش کردند مردم خود را وادار به سکوت کنند. هر کاری که کردند برای منافع خودشان یا منفعت یک گروه خاص بوده است. چنین حکامی رفاه طبقات بالا را ترویج کردند، ولی کاری برای نفع رساندن به گروههای محروم از حقوق اولیه انسانی انجام ندادند: آنان کشورهای خود را به بازارهایی برای مصرف محصولات ساخته شده توسط اربابان خارجی خود تبدیل کردند و سرزمینهای خود را در شرایط عقبماندگی حفظ کردند و حتی امروز نیز به این کار ادامه می دهند.»
به گفته امام خمینی، مساله توسعه باید در وهلهی نخست و فراتر از همهچیز، از یک چشمانداز عقیدتی و سیاسی با راهبردهای اقتصادی، فرهنگی و آموزشی که به ارزشها و اعتقادات اساسی ملتها احترام بگذارند، مطرح شود. از این چشمانداز، بر نقش عمدهی ایدئولوژی تاکید میشود، در کنار این واقعیت که سیاست هماهنگ، به عنوان شرط لازم و ضروری برای توسعهی این ملتها لازم است. تنها پس از اینکه مشروعیت سیاسی برقرار شود. ملتها خواهند توانست اصلاحات ساختاری اقتصادی و اجتماعی و آزادسازی تودهها را به انجام برسانند و روند توانبخشی فرهنگی دوباره میتواند آغاز شود.
در گذشته، برنامههای توسعه برای کشورهای جنوب، نتوانستند تا برای ملتهای جنوب خودکفایی به ارمغان آورده و رفاه و آسایش را برای ایشان موجب شوند. عظمت مساله به قدری است که سازمانهای بینالمللی، مجبور شدند مجدداً مفهوم توسعه را بررسی نموده و تاثیر منفی توزیع ناعادلانهی ثروت مبتنی بر یک نظم جهانی سرکوبگرانه و ضرورت گسترش منابع انسانی در کشورهای جنوب را لحاظ نمایند.
در اسپانیا، انقلاب اسلامی، با شوق و ذوق از سوی بسیاری از اسپانیاییها که با سیاستهای امپریالیستی آمریکایی در جهان اسلام ،آمریکای لاتین و اروپا مخالفت میکردند مورد استقبال قرار گرفت. تفکر امام خمینی، به بسیاری از اسپانیاییها در کشف اسلام که تازه تبدیل به یک دین قانونی پس از پنج قرن سلطه کامل کاتولیسم شده بود کمک کرد. در دههی 80 و 90 میلادی، برخی از گروههای مسلمان اسپانیایی آغاز به مطالعه تفکر امام خمینی کردند و برخی نشریات دورهای ایجاد شدند. مطالعات مربوط به ایران، در بسیاری از نقاط کشور، مورد استقبال واقع شد.
بخش اعظم نشریات اینترنتی اسلامی در اسپانیا، سخنرانیها و آثاری از امام خمینی و انقلاب اسلامی ایران را منتشر کردهاند.
انقلاب ایران، برای آشنا کردن مردم با مکتب فکری شیعه نقش مهمی ایفا کرده است. به شکل سنتی، اسپانیاییها و مهاجران مراکشی – که بیش از 80 درصد مسلمانان اسپانیا را در برمیگیرند – فقط مکتب مالکی را مطالعه کرده بودند، که در مراکش مکتب رسمی است.
مکتب شیعه، اکنون شناختهشدهترین مکتب در کشور است و کتابهای فراوانی در مورد این موضوع، در سه دهه گذشته منتشر شدهاند. تعداد شیعیان در اسپانیا، هنوز پایین است، ولی آنها نقش مهم در حیات اسلام اسپانیایی ایفا میکنند. چند سال پیش، نخستین مسجد شیعه در مادرید، درهای خود را گشود و هم چنین مراکز شیعه دیگری در بارسلون، گرانادا و سویّا وجود دارد. بخش اعظم آنها کتابهایی در مورد تفکر امام خمینی توزیع کردهاند، که در ایران یا آرژانتین چاپ شدهاند.
سقوط شاه ایران، مورد استقبال مردم اسپانیا قرار گرفت. شاه، دوست صمیمی "فرانسیسکو فرانکو"ی دیکتاتور، که بیش از سه دهه در اسپانیا حکومت کرده بوده است. بسیاری از اسپانیاییها دریافتند که شاه، در حال همکاری با نیروهای امپریالیستی و صهیونیستی، به منظور کمک به آنها برای دست یافتن به اهدافشان در خاورمیانه بود. قربانیان این سیاستها، عمدتاً فلسطینی بودند، که آرمانشان در اسپانیا محبوب است.
انقلاب اسلامی همچنین مورد علاقهی برخی روزنامهنگاران اسپانیایی نیز بوده است که برای تحلیل آن تلاش کردهاند. یکی از آنان "رافائل گومس پارا" است که کتابی در مورد جمهوری اسلامی ایران و امام خمینی نوشت که در آن خاطر نشان میکرد که انقلاب ایران، به مفهوم یک راه سوم، متفاوت با سرمایهداری غربی و کمونیسم شوروی بود. وی تاکید کرد که امام خمینی زندگی سادهای داشت و یکی از معدود رهبران جهانی بود که هنگامی که وفات یافت، در اوج فقر به سر میبرد. پارّا، در ضمن بر وضعیت زنان در ایران پس از انقلاب و نقش کلیدی آنان در حیات اجتماعی و سیاسی تاکید کرد.
تفکر امام خمینی، تا حد زیادی بر مسلمانان آمریکای لاتین تاثیر گذارده است. همانند سایر بخشهای جهان، انقلاب اسلامی به بسیاری در آمریکای لاتین اجازه داد اسلام را کشف کنند و آغاز به مطالعهی آن کنند. در حال حاضر، تعداد مسلمانان در این منطقه در حال افزایش است و آنان هم چنین آغاز به ایفای نقشی مهم در حیات کشورهای مربوطه خود کردهاند.
در آرژانتین، انتشاراتی توحید، متونی از امام خمینی، مرتضی مطهری و سایر چهرههای برجستهی انقلاب اسلامی برای بیش از یک میلیون مسلمانی که در آنجا به سر میبرند منتشر کرده است. این کتابها مورد استقبال فراوان آرژانتینیها قرار گرفته است، چه مسیحیان و چه مسلمانان. بسیاری از آرژانتینیها، ایران را به عنوان الگویی برای کشور خودشان که در سال 1982 میلادی دچار تجاوز استعمارگران بریتانیایی شد، که هنوز در حال اشغال جزایر مارینوس هستند، میبینند. آرژانتینیها در ضمن در حال مبارزه برای حفظ رابطهای محکم و منسجم میان کشور خود با ایران، با وجود مبارزات رسانهای خصمانهای هستند که از سوی محافل بانفوذ صهیونیستی در این کشور صورت میگیرند.
در شیلی، نفوذ تفکر امام خمینی، منجر به ایجاد یک جامعهی قدرتمند شیعه شده است که از آرمانهای امام حمایت میکند. مرکز اسلامی "کوردوبا"، واقع در پایتخت، "بوگوتا"، نیز تلاشهایی برای اشاعه افکار امام خمینی و تفکر شیعه در این کشور و سایر کشورهای آمریکای لاتین انجام داده است.
انقلاب اسلامی همچنین، به مسلمانان اهمیت کار اجتماعی را نشان داده است. بسیاری از مسلمانان در اسپانیا و آمریکای لاتین، تلاشهایی برای ایجاد سایر گزینههای اسلامی برای موسسات نادین محور انجام دادهاند، از مدارس و کلینیکها گرفته تا سازمانهای خیریه و موسسات بهزیستی اجتماعی، گروههای اسلامی در اسپانیا و آمریکای لاتین برای ایجاد یک جامعه مدنی جدید – شبکهای از انجمنها، فدراسیونها و باشگاهها برای کارگران، زنان، جوانان، و سایر بخشها – همواره تلاش کردهاند.
در طی جنگ سرد، آمریکای لاتین – به استثنای کوبا – تحت حوزهی نفوذ آمریکا بود. پس از انقلاب اسلامی در ایران، ملتهای آمریکای لاتین، که در طی بیش از دو قرن، از ظلم آمریکا رنج بردهاند، با مشاهدهی اینکه رژیم شاه از سوی آمریکای لاتینیها، به عنوان عروسک خیمهشب بازی آمریکا تلقی میشد و ثروت کشور را به شرکتهای آمریکایی و انگلیسی بخشیده بود، عاجز از جلوگیری از ایرانیهایی بود که پس از دعوت امام خمینی، خیابانها را به اشغال خود درآوردند، این گونه اندیشیدند که هرکس بتواند آن رژیم را سرنگون کند و به سلطهی آمریکا در ایران پایان دهد، یقیناً کسی است که به وی باید توجه کرد.
طی 20 سال گذشته، هم پویایی جهانی و هم تحولات بزرگ سیاسی داخلی، شکل جدیدی به شکلبندی سیاسی آمریکای جنوبی بخشیدهاند. این چارچوب جدید (ظهور دولتهای جدید آمریکای لاتین که از واشنگتن فاصله گرفتهاند) به ایران اجازهی استقرار پیوندهای مهم و شراکتهای فرامنطقهای را داده است. آمریکای جنوبی اکنون یک بلوک قدرتمند اقتصادی منطقهای ایجاد کرده است. بازار مشترک جنوب (شامل برزیل، آرژانتین، اروگوئه و پاراگوئه، به عنوان اعضای دایمی و ونزوئلا در مرحله تصویب) به دنبال استقرار یک خودمختاری منحصر به فرد در سطح جغرافیای سیاسی است.
کشورهای آمریکای لاتین، به همکاری با ایران علاقهمندند، آن هم نه تنها به این دلیل که کشوری ثروتمند است که دارای دومین ذخایر برگ نفت و گاز جهان است، بلکه به این علت که کشوری مستقل و قابل اعتماد است. آنان میدانند که اگر قراردادی با ایران امضا کنند، این کشور به آنان به دلیل فشارها یا تهدیدهای خارجی خیانت نخواهد کرد.
بدین ترتیب، در سالهای اخیر، بسیاری از کشورهای آمریکای لاتین آغاز به برقراری روابط سیاسی و اقتصادی با تهران کردهاند. ایران، اکنون دارای سفارتخانههای در حال فعالیت کامل در کوبا، ونزوئلا، مکزیک، برزیل و آرژانتین است و در حال طرحریزی برای تقویت حضور دیپلماتیک خود در بولیوی، شیلی، کلمبیا، اکوادور، نیکاراگوئه و اروگوئه است.
یکی از شرکای عمدهی ایران در این قاره، ونزوئلا است. از زمان به قدرت رسیدن، «هوگو چاوز»، رئیس جمهور ونزوئلا در سال 1998 میلادی، وی دائماً همکاری کشورش با تهران را افزایش داده است. وی پنج دیدار از ایران به عمل آورده است و علناً اعلام داشته است که این کشور را به عنوان الگوی توسعه تلقی میکند. ایران، این روابط را با سرمایهگذاریهای زیادی مستحکم کرده است و تجارت دوجانبه، به حدود دو میلیارد و پانصد میلیون دلار بالغ گردیده است. در ماه مارس 2007 میلادی، خودروهای ایران از طریق شرکت مشترک "ونیرائوتو" (Veniraauto) وارد بازار ونزوئلا شدند.
همچنین شرکت نفت ونزوئلا (پی دی وی اس ای) از طریق شرکت تابعه خود "شرکت نفت ونزوئلا (سه و پ CVP) توافقنامهای با شرکت ایرانی صدرای آمریکای لاتین (سی . ای) به منظور ایجاد یک شرکت مشترک "لاونزیران اویل کمپانی" (la Veneziran oil Company) امضا کرد.
این دو کشور به فعالیت مشترک در درون سازمان کشورهای صادرکننده نفت و خارج از آن، دست یافتهاند و تلاش میکنند سایر کشورهای تولیدکنندهی نفت را برای کاهش تولید خود به منظور بالا بردن قیمتها و ترویج توسعه اقتصادیشان قانع نمایند. چاوز از ورود ایران، به عنوان ناظر، در گزینهی کوبایی – ونزوئلایی به حوزه تجارت آزاد قارهی آمریکا حمایت کرده است. هنوز مشخص نشده است که نقش ایران به عنوان ناظر در چه حدی خواهد بود، ولی این امر برای تقویت رابطهی روزافزون میان کاراکاس و تهران مفید واقع شده است.
جدا از ونزوئلا، طبیعیترین متحد ایران در منطقه، کوباست. کوبا و ایران از مجازاتهای آمریکا به دلیل سیاستهای مستقل این کشورها رنج میبرند. کوبا به دفعات از حق جداییناپذیر این برای دسترسی به انرژی هستهای دفاع کرده است. در یک رایگیری که در آژانس جهانی انرژی اتمی صورت گرفت، کوبا، همراه با ونزوئلا و سوریه، بر ضد قطعنامهای ناعادلانه، به تحریک محافل جهانی امپریالیستی و صهیونیستی رای داد، که مجازاتهایی بر ضد ایران تحمیل میکرد. هاوانا و تهران اکنون در حال بررسی یک همکاری در زمینههای نساجی، کشاورزی و پتروشیمی هستند.
ایران در ضمن یک همکاری در بخش انرژی با بولیوی برقرار کرده است که تهران با آن یک توافقنامهی مهم در سپتامبر 2007 میلادی به امضا رساند. دو کشور همچنین قول دادهاند همکاری خود را در زمینهی صنعت و معدن گسترش دهند. در سال 2004 میلادی، برزیل و ایران، با امضای یک یادداشت تفاهم که شامل افزایش مبادلات تجاری و همکاری در زمینهی ارتباطات راه دور بود، گام نخست خود را در جهت همکاری بیشتر سیاسی و اقتصادی برداشتند. در فوریه 2005 میلادی، ایران و مکزیک نیز یک یادداشت تفاهم برای ترویج همکاری در زمینهی نفت، گاز و بخش پتروشیمی امضا کردند. مقامات ایرانی در این رابطه با مسئولین شرکت دولتی نفت مکزیکی "پمکس" قراردادی امضا کردند. همکاری ایران و اکوادور در زمینهی فرهنگی و تجاری نیز در سالهای اخیر افزایش یافته است و "رافاتل کرّهآ" – رئیس جمهور اکوادرو- موافقتنامهای امضا کرده است که خواستار برقراری روابط نزدیکتری با تهران است.
یک کشور دیگر، نیکاراگوئه، وعدههای ایران را برای احداث دههزار خانه، چهار هزار تراکتور، کارخانههای فرآوری شیر و یک کارخانه مونتاژ تجهیزات کشاورزی پذیرفته است. در سال 1979 میلادی، انقلاب ساندیستی، یک رژیم دیگر طرفدار آمریکا را نابود کرد و تبدیل به نور امیدی برای آمریکای لاتین شد. انقلابهای نیکاراگوئه و ایران، به سرعت روابط دوستانه برقرار کردند و نیکاراگوئهای ها از انقلاب ایران الهام گرفتند.
پیروزی "دانیل اورتگا" در انتخابات 2006 میلادی، بار دیگر به افزایش وابط میان ایران و نیکاراگوئه شده است. احمدینژاد، رئیسجمهور ایران، به عنوان میهمان افتخاری در مراسم به قدرت رسیدن اورتگا در ژانویه سال 2007 میلادی شرکت کرد که طی آن، رئیس جمهور ایران، دو مدال دولتی دریافت کرد. این دو رهبر توافقنامههایی امضا کردند که همکاری دو جانبه در 25 بخش، از جمله انرژی، بازرگانی اقتصاد، امور زیربنایی، تبادل دانشجو و ایجاد شرکتهای مشترک در بر میگرفت.
در نهایت باید گفت ایدهی امام خمینی مبتنی بر "نه شرق و نه غرب" صحت خود را نشان داده است. در سال 1989 میلادی، وی یک نامهی معروف به "میخائیل گورباچف"، رئیس جمهور وقت روسیه فرستاد که در آن میگفت که کشور شوروی به دلیل اشتباهات خود در حال سقوط است و به آن هشدار میداد که از الگوی غرب تقلید نکند، چون غرب نیز در بحران به سر میبرد. در نهایت، امپراتوری شرق سقوط کرد و اکنون، ابرقدرت دیگر در حال عبور از یک بحران سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است.
" امانوئل والرستین"، استاد ممتاز در دانشگاه یاله (Yale)، و مدیر مرکز "فرناند براودل نیویورک" (Fernand Braudel)، معتقد است که جنگهای پایانناپذیر هیات حاکمه بوش، نه تنها برای به نمایش درآوردن قدرت آمریکا، بلکه برای به نمایش گذاشتن ناتوانی آمریکا نزد جهانیان مفید واقع شدهاند.
سیطرهی آمریکا در حال رسیدن به پایانی غیرقابل بازگشت است که آن گونه که والرستین میگوید، وجود " قطبهای متعدد قدرت در صحنه جغرافیای سیاسی را آشکار میسازد." ما در حال ورود به " یک وضعیت بحران ساختاری هستیم که منجر به احداث یک نظام جدید جهانی"، بدون قدرتهای حاکم خواهد شد. در این نظام جدید، ایران و آمریکای لاتین میتوانند با توجه به اهمیت جایگاهشان نقشی تعیینکننده در سیاست جهانی ایفا کنند. هر دو دارای منابع مهم انرژی، فنی – تخصصی و عزم و اراده برای حفظ استقلال خود هستند. در این راستا، آمریکای لاتین و ایران، دارای اهداف مشترکی هستند که آنها را برای رسیدن به آن اهداف به همکاری با یکدیگر فرامیخواند.
سایت مرکز اسناد انقلاب اسلامی