06 فروردین 1399
تقویم هر جامعه نشان دهنده ماهیت تاریخی همان جامعه است
اغراق نیست اگر بگوییم با نگاه به تقویم های رو میزی هر جامعهای میتوان بـه مـاهیت تـاریخی آن جامعه پی بُرد.مناسبتها: اعیاد، جشنها، سوگها، زادروزها، نامگذاریها، و.... همه و همه رگههای قومی، دینی، اسـطورهای و میهنی یک ملت را آشکار میکند و در صفحات خود،شخصیت تاریخی او را مینمایاند.
ملتها این حـق را به خود میدهند کـه مـقاطع افتخار آفرین پیشینه خود را در حافظه خویش نگه دارند و با برپایی آیینها و یادبودها به آن ببالند.این حق شامل رویدادهای تلخ و ناکامیها و چه بسا حوادثی که جامعه خوش نمیدارد به آنها بنگرد نـیز میشود؛اما در جهتی دیگر.با سکوت و خاموشی از کنارشان میگذرند.
این حقوق نانوشته و حتی ناپذیرفته از سوی حرفه تاریخ نگاری،در همه کشورها،چه آنها که بر کوس توسعه و فنآوری میکوبند و چه آنانی کـه دمـیدن به نی لبک پیشرفت را آموختهاند،اجرا میشود.گویی دماندن روح ماندگاری بر کالبد جامعه،جز از این راه ناممکن است.از این روست که کتابهای تاریخ مدارس را باید نرمترین منابع اطلاعرسانی دانست،چرا کـه بـه مقتضای مصلحتها و سیاستهای هر جامعهای شکل میپذیرند و از خود انعطاف نشان میدهند.
اگردر نظام آموزشی آمریکا،این کشور«کوره ذوب»قومیتهای گوناگون شناسانده می شد،اما پس از جنگ جهانی دوم،این تعریف تـبدیل بـه«سالاد مخلوط»گردید-کنایه از اینکه اقوام با حفظ آداب خود امکان بسر بردن کنار یکدیگر را دارند-اگر در اتحاد جماهیر شوروی در فاصلهای اندک دو قرائت متضاد از نقش لئون تروتسکی برای دانشآموزان آن جـماهیر ارائه مـیشد،اگـر در ژاپن سجایای نظامی این ملت درس اول و آخـر تـاریخ دانـش آموزان بود،اما پس از انفجار بمب اتمی هیروشیما این فضیلت از کتابهای درسی حذف گردید،این نتیجه را به دست میدهد که تحلیل هـر جـامعه از تـاریخ خود،پیش از آنکه معرف حقایق روی داده باشد،شناساننده تـفکر حـاکم بر زمان حال آن کشور است.چنانچه سهم رسانههایی چون تلویزیون و سینما را در ادای آن حقوق پیش گفته در نظر آوریـم،مـمکن اسـت به این باور برسیم که آن چه به نام تاریخ ارائه مـیگردد،تبلیغاتی سازمان یافته است که کارش برآورده کردن حوائج جاری است. اما این یک تعریف بدبینانه از تاریخ اسـت.
تـصویری کـه هر جامعه از تاریخ خود به دست میدهد،فقط تماشاگران داخلی خـود را،آن هـم گروههایی که تحتتأثیر دریافتهای مستقیم هستند،ارضا میکند.حتی میتوان گفت تدوینگران این تصاویر،خود نـیز بـه عـدم کارایی این نگاه رسمی در بیرون از مرزهای کشور باور دارند.
ترسیم ادوار گذشته بـرای مـصارف داخـلی چیزی است؛و بازیافت حقایق از رویدادها بر بنیاد اسناد و مدارک چیزی دیگر.تزریق عرق مـلی،پرورش حـمیت دینی،بازسازی اسطورهها،دمیدن روح میهنی آن هم از طریق تاریخ،عرف همه جوامع است،اما عـلم تـاریخ نسبی با این نگاه ندارد و تعهدی برای تسلی دادن به ملتها احساس نمیکند.هـمین خـصلت-چـه بسا بیرحمانه-است که از تاریخ معلمی میسازد برای همه اعصار؛آموزگاری که تلخی و شـیرینیها را یـک جا در آیینه شفاف خود میتاباند و درسآموزی میکند.
تقویمهای رومیزی کار خودشان را میکنند و تـاریخ کـار خـود.
فصلنامه مطالعات تاریخی ،شماره 8، تابستان 384 ، از صفحه 7 تا 8