19 تیر 1400
حماسه مردم پاوه به روایت مدافعان شهر ـ قاسملو و همکاری با صدام و منافقین
فردی که همواره به خیانت و جنایت علیه ایران و کردها شهره بوده و حتی در میان احزاب اپوزیسیون کُرد ایرانی نیز به دلایل مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است، «عبدالرحمن قاسملو» سرکرده معدوم حزب دمکرات کردستان ایران است.
خودمختاری، استقلال، آزادی، حق تعیین سرنوشت، احترام به فرهنگ و زبان و ... همه و همه واژههای آشنایی است که برخی گروههای تجزیهطلب سعی دارند با آنها به اقدامات خود مشروعیت ببخشند. ایران به عنوان کشوری کهن که میزبان چندین قوم مختلف است و این اقوام سالها زندگی مسالمتآمیز در کنار هم داشتهاند نیز از این قاعده مستثنا نبوده و شاهد فعالیت گروههای مختلفی بوده است که سودای استقلال و خودمختاری داشته و دارند.
قوم کُرد به عنوان یکی از مهمترین اقوام حاضر در غرب آسیا، در چهار کشور ایران، ترکیه، سوریه و عراق حاضر است. گفتنی است بر اساس اسناد متقن تاریخی و گذشته منطقه، اصولا قوم کرد، قومی اساسا ایرانی و ساکن سرزمین ایران بوده است.[1] مناطق کردنشین ایران نیز شاهد فعالیت گروههایی است که با شعارهای جذاب سعی در فریب افکار عمومی و تجزیه ایران دارند. این گروهها در مقاطع مختلف حامیان خارجی نیز داشتهاند. زمانی با اتکا به صدام حسین و منافقین، و اکنون نیز با حمایت آمریکا و اسرائیل، سعی در اقدامات خرابکارانه در مناطق کردنشین ایران دارند.
بعنوان مثال گروهک تروریستی پژاک، شاخه ایرانی حزب کارگران کردستان یا پ.ک.ک، همواره متهم به دریافت کمک از عربستان، اسرائیل و آمریکا برای تهدید علیه امنیت ملی ایران و قوم کُرد بوده است. «سیمور هرش»[2] (روزنامه نگار مطرح مجله نیویورکر) در سال 2008 میلادی افشا کرده بود که نیروهای آمریکایی در حال حمایت از پژاک به عنوان بخشی از برنامه ناآرام سازی ایراناند. پژاک هم از ایالات متحده و هم از اسرائیل کمک دریافت میکند. هرش مبلغ این کمکها را 400 میلیون دلار ذکر کرده بود. اگر به دوران ترامپ نیز توجه کنیم، رد پای حمایت از گروههای خشن و تجزیه طلب را در کاخ سفید و اندیشه مشاورانی مانند جان بولتون قابل ردیابی است. جان بولتون در مقاله خود در مجله نشنال ریویو (National Review) صراحتا سه استراتژی یا سیاست در قبال ایران را مطرح کرده که شامل حمایت از جنبشهای تجزیهطلبانه در خوزستان، بلوچستان و کردستان است.[3]
اما فرد دیگری نیز که همواره به خیانت و جنایت علیه ایران و کردها شهره بوده و حتی در میان احزاب اپوزیسیون کُرد ایرانی نیز به دلایل مختلف مورد انتقاد قرار گرفته است، «عبدالرحمن قاسملو» سرکرده حزب دمکرات کردستان ایران است. هدف این یادداشت نیز بررسی ارتباطات وی با صدام حسین و حزب بعث و همچنین مسعود رجوی و تناقضهای اوست.
قاسملو بعنوان یکی از نمایندگان سکولار و لائیک مجلس خبرگان قانون اساسی (پس از انقلاب اسلامی)، از جمله افرادی بود که با سقوط جمهوری مهاباد (در سال 1325؛ جمهوری که سودای خودمختاری و تجزیه ایران را در سر داشت و با کمک شوروی به قدرت رسیده بود) وارد فعالیت حزبی و تشکیلاتی شد. او بعد از کودتای 28 مرداد 1332 به طور جدی کار سیاسی خود را آغاز کرد و در زمان دبیرکلی وی بود که همکاری حزب دمکرات کردستان ایران و حزب بعث عراق به سطح قابل توجهی رسید. مقر مرکزی حزب دمکرات کردستان ایران نیز پیشتر به عراق منتقل شده بود. تا سال 1352 که وی به عنوان دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران انتخاب شد، او درگیر ادامه تحصیل و نگارش مقالات و فعالیتهای سیاسی بود.
از سال 1352 و آغاز دبیرکلی وی بعد از کنگره سوم حزب، فعالیت سیاسی و نظامی او در قالب حزب دمکرات کردستان ایران، شدت بیشتری یافت. با پیروزی انقلاب اسلامی و بحرانهای متعدد قومی و جداییطلبی در مناطق مرزی از جمله کردستان، نام قاسملو در کنار افراد و گروههای دیگری مانند عزالدین حسینی، کومله، هیئت حسن نیت شامل فروهر، صباغیان و سحابی شنیده شد. با کارشکنی احزاب مسلح کردی و سران آنها و درخواستهای عجیب نظیر خودمختاری و ...، مذاکرات شکست خورد و با آغاز جنگ تحمیلی نیز فضای آن مناطق تغییر کرد. قاسملو در این میان بعنوان دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران، در مناطق کردنشین، نسبتا مطرح بود.
قاسملو و منافقین
وی در سال 1360 و در زمان جنگ تحمیلی صدام علیه ایران و در اوج ترورها و خیانتهای منافقین، عضو شورای موسوم به «شورای ملی مقاومت» شد. رئیس این شورا که مجمع همه فعالان ضد انقلاب بود، ابتدا بنیصدر و سپس مریم رجوی (از سال 1372) است. در واقع، قاسملو با این عضویت همه ادعاهای پیشین مبنی بر حمایت از مردم، ایران و صلح را زیر سوال بُرد. زیرا شورای ملی مقاومت، شورای تروریستهایی بود که به مردم عادی نیز رحم نمیکردند.
همکاری با رژیم بعث و صدام حسین
وجود اختلافات قومی و مرزی برای هر دشمنی غنیمت است. دشمنان همیشه سعی میکنند چنین اختلافاتی را بهعنوان یک اهرم فشار در آستین روابط خارجی خود نگاه دارند. در جریان جنگ ایران و عراق شاهد بهرهبرداری غرب از احزاب و تشکلهایی مانند حزب دمکرات کردستان ایران علیه جمهوری اسلامی ایران هستیم.
چنانچه گفته شد با سقوط جمهوری خودخوانده مهاباد، فعالان قومی و جداییطلب با سرخوردگی تمام توسط رژیم پهلوی دستگیر شدند، ضمن ابراز پشیمانی از گذشته به زندگی عادی روی آوردند و تعدادی به عراق گریختند. سران فراری حزب دمکرات کردستان ایران در عراق با حمایت ملا مصطفی بارزانی، در کنگره دوم حزب، عبدالله اسحاقی (معروف به احمد توفیق) را به عنوان دبیرکل برگزیدند. به دلیل نزدیکی مواضع قاسملو به رژیم بعث و همراهی بارزانی با اسحاقی، اختلاف و انشعاب جدیدی در حزب دمکرات کردستان ایران ایجاد شد و جناح قاسملو راهی اروپا شد.
البته برخی منابع اعتقاد دارند که «در جریان کنگره دوم، به پیشنهاد اسحاقی، قاسملو به علت خیانت به جنبش کرد و همکاری با ساواک از حزب اخراج شد و به چکسلواکی رفت».[4] با دستگیری احمد توفیق در سال 1973 و کشته شدن وی، کنگره سوم با حمایت رژیم بعث برگزار و قاسملو دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران شد. سوال مهم، نقش احتمالی قاسملو در دستگیری و کشته شدن احمد توفیق است. زیرا بلافاصله پس از قتل وی، قاسملو دبیرکل حزب دمکرات کردستان ایران میشود و همزمان از وزارت برنامه ریزی عراق حقوق دریافت میکند.
در اسفند سال 1358 و اوج تحرکات رژیم بعث علیه ایران پیش از شروع جنگ، عبدالله حسنزاده (دبیر کل حزب دمکرات کردستان ایران بعد از قاسملو و شرفکندی) به بغداد احضار شده و دستورات جدیدی دریافت میکند.[5] پذیرش این دستورات که تماما بر ضد کردها و ایران بود، به معنای سرسپردگی مطلق حزب دمکرات کردستان ایران به عراق و رژیم بعثی است که قتل عام کردها را در کارنامه خود دارد. غنی بلوریان کادر با سابقه حزب دمکرات کردستان ایران که 25 سال در زندان ساواک شکنجه شده بود، محمد امین سراجی و فاروق کیخسروی، با این وابستگی و اطاعت مخالف بودند و علیرغم پذیرش این دستورات توسط قاسملو و پیروانش، از حزب دمکرات کردستان ایران جدا شدند و نام حزب دمکرات کردستان ایران پیروان کنگره چهارم را برخود نهادند. وابستگی و اطاعت قاسملو به صدام تا آنجا بود که در جریان جنایت حلبچه و سردشت، حزب دمکرات کردستان ایران و قاسملو، سکوت کرده بودند و از حقوق کردها، سخن نمیگفتند. غنی بلوریان منتقد جدی مشی مسلحانه قاسملو و از جمله کسانی بود که پس از دیدار با بنیانگذار جمهوری اسلامی در قم، در رفراندوم تعیین نظام شرکت کرده بود.
در همین زمینه لازم به ذکر است که بعد از کودتای 28 مرداد، عبدالرحمن قاسملو و غنی بلوریان به دلیل ارتباط حزب دمکرات کردستان ایران و حزب توده دستگیر شدند. قاسملو به علت همکاری و انتشار نام عده زیادی از اعضای حزب آزاد شد، اما بلوریان تا سال1357 در زندان ماند.[6]
تناقضات قاسملو در زمینه حمایت از حقوق کردها و فعالیت سیاسی ـ نظامی برای خودمختاری آنها، آنجا نمایان شد که درست زمان جنگ ایران و عراق و در شرایطی که مردم ایران از جمله کردها تحت فشار شدید صدام هستند و کردهای عراقی در کنار ایران میجنگند و خانه و کاشانهشان زیر بمباران توپخانه و هواپیماهای ارتش بعث تکه پاره میشده و در آتش میسوخت، همزمان قاسملو از صدام برای مبارزه برای آزادی کردستان ایران امکانات دریافت میکرد! کردهای عراقی با ایران بودند و امثال قاسملو، کنار صدام، اطلاعات کردهای عراقی را در اختیار حزب بعث میگذاشتند و از ارتش ایران جاسوسی میکردند. عبدالرحمن شرفکندی منتقد جدی قاسملو بوده است.[7]
عدم درک صحیح از انقلاب و قدرتطلبی
قاسملو و حزب دمکرات کردستان درک صحیحی از روند تحولات سیاسی نداشتند. نه پیروزی انقلاب اسلامی را پیشبینی و نه در مبارزات شرکت کرده بودند. با مسجل شدن فرار شاه و پیروزی انقلاب و نهضت مردم، قاسملو به عبدالله حسنزاده گفته بود «اگر به ایران نرویم سرمان بی کلاه میماند».[8] این امر نشان میدهد که عدم زندگی در ایران و داشتن درک و بینش صحیح، چه ضربات مهلکی به یک حزب و جریان سیاسی میزند. گفتنی است حسنزاده در پاییز 1358 به ایران بازگشت!
ایجاد درگیری و تحریک اقوام
قاسملو مانند بسیاری از سران تجزیهطلب، در پی ایجاد مناطقی یکدست و کوچ اجباری سایر اقوام بودند. بعنوان مثال در نقده، آذریها و کردها زندگی میکردند. آذریها تعلق خاطری به حزب دمکرات نداشتند. عناصر حزب دمکرات و قاسملو در پی مهاجرت اجباری آذریها از منطقه بودند. قاسملو در فروردین ۱۳۵۸ با تجمیع نیروهای مسلح خود و رژه به بهانه میتینگ سیاسی در نقده قصد داشت آذریها را مرعوب نماید. وی حتی این رژه را در مناطق آذرینشین تدارک دیده بود و به هشدارهای سران تُرکها توجهی نکرد. درگیری میان آذریها و عناصر حزب دمکرات کردستان ایران، ناخودآگاه به درگیری قومیتی تبدیل شد و سه روز به طول انجامید.
اقتدارگرایی و عدم تحمل مخالف
قاسملو در زمان دبیرکلی حزب دمکرات کردستان، علاوه بر اقتدارگرایی و شائبههایی مبنی بر همکاری در حذف احمد توفیق، باعث بروز اختلافات گسترده و انشعابات جدی نیز شد. بدیهی است این اختلافات و جداییها همه به اعضای حزب و هم به وجهه آن در افکار عمومی ضربه میزند و حتی روند پیوستن اعضای جدید را در بهترین حالت کند خواهد کرد. چنانچه گفته شد انشعاب اول زمانی رخ داد که احمد توفیق دبیرکل حزب شد. اما انشعاب بعدی به دلیل اقتدارگرایی و روابط غیردمکراتیک داخل حزب رخ داد.
کریم حسامی، عضو سابق دفتر سیاسی حزب دمکرات کردستان ایران، «روحیه خاص قاسملو برای ایجاد حلقهای از مریدان در اطراف خود را ناشی از روحیه دیکتاتوری وی توصیف کرده است». وی معتقد است «قاسملو برای رهایی از اعضای باسابقه کمیته مرکزی کنگره سوم، بعد از انقلاب اسلامی کنگره چهارم را برگزار کرد تا افراد جدید صرفا به دلیل ارادت به قاسلمو، عضو حزب دمکرات کردستان ایران شوند. برای نمونه از کنگره چهارم تا کنگره هشتم همه گزارشهای دبیرکل بدون کوچکترین مخالفتی از سوی اعضای کمیته مرکزی تصویب شده بود و یا وقتی قاسملو جزوه «بحثی کوتاه درباره سوسیالیسم» را برای تغییر آرمان حزب از سوسیالیسم علمی به سوسیالیسم دمکراتیک منتشر کرد اعضای کمیته مرکزی آن را تصویب کردند.».[9]
همین روش غیردمکراتیک قاسملو در کنگره هشتم باعث انشعاب دیگر شد. در سال 1358 - 1359 «روش انتخابات لیستی» (که در ادبیات حزب دمکرات کردستان ایران به لیست فیکس معروف است) از سوی قاسملو ارائه شد. طبق معمول کمیته مرکزی مخالف بود. اما قاسملو تهدید کرده بود که در صورت عدم تمکین کمیته مرکزی از این لیست، حزب را ترک خواهد کرد. برخی از کادرهای حزبی نیز مرعوب جو بوجود آمده و تهدید قاسملو شدند و در نتیجه لیست وی تنها با نصف بعلاوه یک (پایینترین نصاب رایگیری) توانست انتخاب شود. این رخداد، باعث نارضایتی اعضا و انشعاب جدید شد. در اوایل 1367 گروهی با انتشار بیانیهای انشعاب خود را بهعلت روابط غیردمکراتیک و باندبازی قاسملو اعلام کردند و خود را حزب «دمکرات کردستان ایران رهبری انقلابی» خواندند.
این انشعاب بزرگ و تاریخی، منجر به جنگ تبلیغاتی و حتی مسلحانه درون حزب دمکرات کردستان ایران گردید و در جریان جنگ داخلی کومله و حزب دمکرات کردستان ایران، اختلافات داخلی حزب دمکرات کردستان ایران ناشی از این انشعاب بود. جلیل گادانی یکی از رهبران اصلی انشعابیون در کتاب خود (پنجاه سال مبارزه) به این واقعه بهطور مفصل پرداخته و اعلام میکند رویکرد قاسملو، باعث این انشعاب شد.[10]
تذبذب و تناقض قاسلمو
شرط اولیه یک فعالیت سیاسی، احترام به نظر گروه، حزب و جمع و اتخاذ مواضع اصولی و منسجم و در حد امکان ثابت است. چیزی که قاسملو فاقد آن بود. وی در سال 1358 طرحهای خودگردانی دولت موقت را رد میکرد و بر شیپور جنگ میدمید و پس از شکست و از دست دادن مواضع میدانی در جنگهای داخلی، در سال 1363 وارد مذاکره با دولت ایران شد. این امر نیز نتیجهای جز اخراج حزب دمکرات از شورای ملی مقاومت به دلیل تصمیم خودسرانه قاسملو نداشت.[11] در سال 1367 نیز که حزب دمکرات کردستان ایران به دلیل انشعابات گسترده ضعیف شده بود، قاسملو وارد مذاکرهای شد که اعضای مرکزی در جریان آن نبودند و نتیجهای جز مرگ برای وی به همراه نداشت.
نکته جالب، آن است که وی همزمان با مذاکره با ایران برای کسب آنچه خودمختاری میخواند، نظام سیاسی برآمده از رای مردم ایران را غیردمکراتیک توصیف میکرد[12] او وارد مذاکره با دولتی شده بود که دمکراتیک نبود (!) و در حال سقوط بود. کدام رهبر کاریزماتیک و عاقلی، با این نظام وارد مذاکره میشود؟
کریم پیروتی نماینده وقت حزب در اتریش و قادریآذر نماینده حزب در پاریس، از محتوای مذاکرات هیچ اطلاعی نداشتند و از روش خودمحورانه قاسملو ناراضی بودند. همین امر ممکن است فرضیه ترور درونسازمانی و مرگ وی بر اثر رقابتهای جناحی را تقویت کند. به خصوص آنکه پیروتی به صراحت اعلام کرده است که قادریآذر «سرحال نبود، گفت مذاکرات با پیشنهاد دکتر قاسملو بوده. بسیار دلخور بود. او از شیوه گفتگو با ایرانیها دلخور بود اما این احساس خود را پنهان میکرد. من نیز ناراحت بودم. علیرغم آنکه من نماینده حزب در وین بودم، از آن مذاکرات اطلاعی نداشتم. گروهی دیگر از هم حزبی هایمان در منزل یکی از دوستان، منتظر دکتر قاسملو بودند. پیش آنها رفتم و دلیل عصبانیتم را برایشان توضیح دادم، من را محق میدانستند، حتی به استعفا و جدا شدن از حزب هم فکر کردم، تصمیم گرفتیم روز بعد و در جلسهای این مساله را با دکتر قاسملو در میان بگذاریم».[13]
ترور مشکوک در وین
قاسملو سرانجام در 22 تیر 1368 در وین ترور شد. ضاربان وی هنوز نیز مشخص نشدهاند. حزب دمکرات کردستان ضمن اینکه دولت ایران را عامل این سوء قصد معرفی میکرد، قاسملو را نیز بخاطر انجام محرمانه این مذاکرات و بدون اطلاع کمیته مرکزی حزب مورد انتقاد قرار میداد هرچند سعی میکرد در عین حال به اسطورسازی از وی نیز بپردازد. همچنین جناحهای رقیب وی در احزاب کردستانی و اپوزسیون ایرانی در مظان اتهام این سوء قصد قرار داشتند. بهویژه اینکه سازمان مجاهدین خلق در سال 1363 حزب دمکرات را تنها به جرم مذاکره با دولت قانونی، رسمی و مستقر ایران از شورای ملی مقاومت اخراج کرده بود و از آن مهمتر بخش اعظمی از حزب دمکرات بویژه در کادرهای رده بالا و باسابقه سال 1367 در اعتراض به تکرویهای قاسملو از این حزب منشعب شده و حزب دیگری بنام حزب «دمکرات کردستان ایران- رهبری انقلابی» را تاسیس کرده بودند و قاسملو را به انحراف از آرمانهای حزبی متهم میکردند.
همسر قاسملو در مصاحبهای، صراحتا اعلام کرد که بعد از ترور قاسملو، حزب دمکرات و شخص عبدالله حسنزاده وی را از پیگیری پرونده در دادگاه وین منع کردند.[14]
نتیجهگیری
حزب دمکرات کردستان به دلیل اینکه مستقیما محصول شرایط خارجی و اوضاع جهان در جریان جنگ سرد بوده ، هیچگاه یک حزب تماما ایرانی و ملی نبوده است. تشکیل، رشد، عضوگیری و... این حزب، معلول جنگ قدرت میان قدرتهای منطقهای بوده و نقش رقابتهای ایران و عراق در حمایت از آن چشمگیر است. قاسلمو دبیرکل این حزب نیز کسی بود که وابستگی آن به رژیم بعث را تقویت کرد و عملا به عامل دشمن در جریان انقلاب و جنگ تحمیلی بدل شد.
[1] . https://www.institutkurde.org/en/institute/who_are_the_kurds.php
[2] . Seymour Hersh
[3] . https://www.nationalreview.com/2017/08/iran-nuclear-deal-exit-strategy-john-bolton-memo-trump/
[4] . http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=14018
[5] . ئاله کوک، غنی بلوریان، صفحه 410
[6] . چپ در ایران به روایت اسناد ساواک، حزب دموکرات کردستان، ج 1، تهران، مرکز بررسی اسناد تاریخی وزارت اطلاعات، 1378، ص 8.
[7] . چیشتی مجیور، عبدالرحمن شرفکندی، ترجمه بهزاد خوشحالی، صفحه 835
[8] . نیم قرن مبارزه، عبدالله حسنزاده، ترجمه حامد رشیدی زرزا، 1374
[9] - له پیناو چی دا، کریم حسامی، 1988، استکهلم، صص 14-7.
[10] - پنجاه سال مبارزه، جلیل گادانی ، جلد دوم، صص 50- 7. (با تلخیص)
[11] - نیم قرن مبارزه، عبدالله حسنزاده صص 242- 222 (با تلخیص).
[12] - به عبارت دیگر: گفتگوی پخش نشده با عبدالرحمن قاسملو از بیبیسی فارسی، مصاحبه شبکه 4 تلویزیون بریتانیا که تنها یک ماه قبل از کشته شدن وی در تاریخ 22/4/68 با وی انجام داده بودند. این مصاحبه پس از 25 سال از تلویزیون بیبیسی فارسی پخش گردیده و فایل آن در شبکه یوتیوب موجود است.
[13] . http://www.nnsroj.com/fa/detiles.aspx?id=5277&ID_map=22
[14] . http://1946.blogfa.com/post/194
خبرگزاری فارس