30 خرداد 1400

ویژگی ادبیات و فرهنگ دوره پهلوی اول


ویژگی ادبیات و فرهنگ دوره پهلوی اول

گرچه ادبیات این دوره از بار سیاسی کمتری برخوردار بود، با این حال، یک مسئله سیاسی همچنان سرلوحه فعالیتهای ادبای وقت بود و آن ناسیونالیسم باستانگرا بود. وجه اختلاف این ناسیونالیسم با ناسیونالیسم دوره قبل جنبه فرهنگی آن بود که آن را با ناسیونالیسم سیاسی قبل متفاوت می‌ساخت، ناسیونالیسمی که به عنوان ایدئولوژی رژیم جهت ایجاد اقتدار و مشروعیت سیاسی از آن بهره گرفته می‌شد. چنین ایدئولوژی‌ای در قالب مباحث ایرانشناسی و تحقیقات تاریخی درونمایه ادبیات وقت را تشکیل می‌داد. برای مثال، تعدادی از مقالات محمدعلی فروغی (1256-1321ه . ش)، یکی از تئوریسینها و پراکتیسینهای دستگاه حکومت، عبارت‌اند از:

 

«خطابه در آثار ملی»، «نفوذ زبانهای بیگانه در زبان فارسی»، «مقدمه بر خطابه بهرام گور تهمورس انگلساریا»، «پیام من به فرهنگستان»، «فرهنگستان چیست؟»، «ایران را چرا باید دوست داشت؟» «درباره تاریخ ایران».1فروغی همچنین به تنظیم و تلخیص شاهنامه همت گماشت و ابیاتی در مدح شاه به آن اضافه کرد.2 این اقدام او انتقادات زیادی از سوی ادبای وقت، مانند ملک‌الشعرای بهار نسبت به او در پی داشت.
 
رویکرد فوق در آثار مختلف ادبی این دوره مشهود است. در زمینه نمایش، گریگور یقیکیان، نمایشنامه‌های صادق هدایت، میرزاده عشقی، ابوالحسن فروغی، تندرکیا، محقق‌الدوله، علی نصر با همان سمت و سو نوشته می‌شوند که عمدتاً دارای مضامینی تاریخی و بیشتر اسطوره‌سازانه هستند. تجددطلبی در این دوره همچنان پرشتاب به راه خود ادامه می‌دهد. از این رو، چنین نگرشی را نیز در آثار متعدد ادبی فراوان می‌یابیم.
 
در زمینه آثار نمایشی می‌توان از نمایشنامه معروف حسن مقدم با عنوان جعفرخان از فرنگ برگشته یاد کرد که در آن به حاکمیت تفکر سنتی در جامعه ایرانی و سطحی‌نگری جوان از فرنگ برگشته، هر دو انتقاد می‌شود.
 
در زمینه تجدیدنظر دینی می‌توان به فعالیتها و تلاشهای کسروی، شریعت سنگلجی و حکمی‌زاده اشاره کرد که در فضای تجدد در پی تجدیدنظرهایی در عرصه دین می‌باشند.
 
در زمینه رمان از جمالزاده سرآمد رمان‌نویسان در مجموعه یکی بود یکی نبود و قصه‌های کوتاه برای بچه‌های ریشدار یاد می‌کنیم که در آن به نقد رفتارهای فردی و اجتماعی جامعه سنتی و در حال گذار ایران، به ویژه باورهای مذهبی مردم، می‌پردازد. بجز او باید از هدایت نام برد که سهم عمده‌ای در ادبیات عصر تجدد دارد. بخشی از داستانهای او از قبیل علویه خانم و سگ ولگرد با الهام از نویسندگانی چون گی دو موپاسان و آنتوان چخوف و بخشی نظیر سه قطره خون با الهام از آثار کافکا و سارتر نوشته شده که در آنها از فضای سنت خارج می‌شود و ذهنیت فردیت‌یافته مدرن را در نوشته‌هایش انعکاس می‌دهد. چنین ذهنیتی را عمیقاً در اثر معروف او بوف کور مشاهده می‌کنیم.م. ف. فرزانهنویسنده مقیم خارج در مصاحبه با رامین جهانبگلو می‌گوید:
 
بر طبق آنچه خود هدایت به من گفت، او کار ادبیات را نزد کشیشی فرانسوی شروع کرد که در مدرسه سن‌لویی تهران درس می‌داد. این کشیش مردی استثنایی بود؛ چونکه به فرم ادبی‌ای علاقه داشت که حتی در اروپا چندان رایج نبود و به نویسندگان و شاعرانی علاقه داشت که آثارشان چندان خوانده نمی‌شدند، به نظر من او بود که هدایت را به سوی فرم زیبایی‌شناختی مدرنی سوق داد که در ایران اصلاً نمی‌شناختند. یادمان نرود که در آن هنگام ما در دهه 1920م هستیم و غرب عرصه ظهور و بالش نهضتهای زیبایی‌شناختی مهمی، چون دادائیسم، سوررئالیسم، اکسپرسیونسیم و در معماری باوهاوس3 است. پس از آن هدایت به اروپا فرستاده شدتا درس مهندسی بخواند. در اکول تر اپوبلیک (مدرسه خدمات عمومی)، او به ناگزیر تحت تأثیر باوهاوس قرار گرفت....
 
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. نک : حبیب یغمایی. مقالات فروغی ـ محمدعلی ذکاءالملک. تهران، انتشارات یغمایی، 1353. ج 1.
2. نک: یادنامه فردوسی. تهران، انجمن مفاخر ملی ایران، 1349.
3. Bauhaus
4. رامین جهانبگلو. ایران و مدرنیته. تهران، نشر گفتار، 1379. ص 240.


موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران