12 خرداد 1396
ابوترابی؛ اسوه اسیران ایرانی در عراق
روز 12 خرداد 1379 حجت الاسلام ابوترابی که 10 سال از عمرش در اسارت نیروهای بعثی عراق بود، در اثر یک سانحه رانندگی در جاده مشهد به همراه پدرش آیت آلله سیدعباس ابوترابی جان به جان آفرین تسلیم کرد.
حجت الاسلام سیدعلی اکبر ابوترابی فرد در سال 1318ش متولد شد. شناسنامه اش صادره از طالقان است اما ایشان را اهل قزوین می دانند. ابوترابی دیپلم ریاضی خود را از دبیرستان حکیم نظامی قم گرفت؛ چون پدرش روحانی بود از همان نوجوانی به تحصیل علوم دینی علاقه نشان میداد. وی برای کسب این علوم در حوزههای علمیه مشهد، قم و نجف به تحصیل پرداخت و از دانشجویان برجسته دانشکده الهیات نجف وابسته به دانشگاه الازهر مصر بود.
ایشان فعالیت سیاسی خود را علیه حکومت پهلوی از 15خرداد 1342 سرعت بخشید و به همین دلیل مورد مراقبت ساواک قرار گرفت.
وی در سال 1349ش هنگام مراجعت از نجف به ایران به علت همراه داشتن تعداد زیادی از اعلامیههای امام خمینی(ره) دستگیر و به شش ماه حبس محکوم شد. پس از آزادی از زندان به قم رفت و به دلیل ارتباطی که با سیدعلی اندرزگو پیدا کرده بود، دوباره دستگیر شد؛ اما این بازداشت طولانی نبود. مبارزات سیاسی وی با تحصیل و تدریس توأم بود و از اینکه ماهیت حکومت پهلوی را در آشکار و پنهان افشا کند ابایی نداشت.
در جریان مبارزه برای پیروزی انقلاب فرماندهی گروهی که کاخ سعدآباد را تصرف کرد به عهده داشت. همچنین در تسخیر پادگان لشکر زرهی قزوین نقش مهمی ایفا کرد و اجازه نداد اسلحه و ادوات جنگی از پادگان خارج شود.
پس از پیروزی انقلاب اسلامی ریاست کمیته انقلاب اسلامی قزوین را به عهده گرفت. وی همچنین به ریاست شورای شهر قزوین انتخاب شد و فعالیتهای اجتماعی خود را در فضای بازتری آغاز کرد. اما شروع جنگ عراق با ایران او را به جبهههای جنگ کشاند. ابوترابی به ستاد جنگهای نامنظم و به همراهی دکتر چمران شتافت.
در همان ماههای اول جنگ در عملیاتی که برای بازپسگیری ارتفاعات «الله اکبر» در جنوب کشور برنامهریزی میشد شرکت کرد. ایشان به همراه سه نفر دیگر برای شناسایی منطقه به عمق نیروهای عراقی رفت تا راه عبوری برای هجوم نیروهای ایرانی پیدا کند، اما به محاصره نیروهای عراقی درآمد و همگی اسیر شدند. ابتدا گمان نیروهای ایرانی بر این بود که ابوترابی به شهادت رسیده است؛ با همین گمان دکتر چمران در فراق یار و همرزم خود غمنامه ای نوشت و شخصیت دلیر و دلپذیر وی را با این جمله ها ستود:
«... من شهادت می دهم سیدعلی اکبر ابوترابی با همه وجود در راه خدا و اعتلای اسلام و پیروزی انقلاب تا آخرین رمق حیات خود جنگید...»
اما ابوترابی در تاریخ 26 آذر 1359 به اسارت نیروهای عراقی درآمده بود. این اسارت ده سال به درازا کشید. منش و رفتار ایشان در اردوگاه ها و زندان های عراق که توأم با آزار و شکنجه های غیرانسانی بود، چنان محکم و تزلزل ناپذیر بود که حتی سربازان و افسران عراقی را تحت تأثیر قرار می داد. وجود ایشان در اردوگاه های عراق برای اسیران جنگی ایران مانند یک پدر حکیم بود. ایشان با تدبیر و دلسوزی توانست معنای ماندن و زیستن و دلایل زندگی را در آن شرایط سخت و طاقت فرسا برای اسیران جنگی ایران بیان کند و راه پرسنگلاخ زندگی اردوگاهی را برای آنان هموار سازد. مدیریت و رهبری ایشان در اردوگاه های عراق زبانزد همه آزادگان ایرانی است.
سیدعلی اکبر ابوترابی پس از آزادی از اسارت در تابستان 1369ش نمایندگی ولی فقیه در امور آزادگان را به عهده گرفت. پس از آن از سوی مردم تهران به نمایندگی دوره چهارم مجلس شورای اسلامی انتخاب شد. در این دوره حائز رتبه دوم بود. همچنین در دوره پنجم نمایندگی مجلس نیز شرکت کرد و به عنوان نفر سوم به مجلس شورای اسلامی راه یافت.
او در تاریخ 12 خرداد 1379 در سانحه رانندگی در جاده مشهد به همراه پدرش آیت الله سیدعباس ابوترابی، جان به جان آفرین سپرد.
دایرةالمعارف انقلاب اسلامی، سوره مهر، وابسته به دفتر ادبیات انقلاب اسلامی، ص 34