پیامدها و دلایل شکست اصلاحات ارضی
آنچه در زیر به نظر خوانندگان محترم میرسد گزیدهای از گفت وگو با آقای عباس سالور، نخستین رئیس سازمان اصلاحات ارضی است.
در این مصاحبه ضمن مروری اجمالی بر ریشهها و زمینههای فکری خارجی تقسیم اراضی، به تفصیل دربارة چگونگی برخورد با موضوع مالکیت و نظام ارباب ـ رعیتی در ایران، بررسی محیط و شرایطی که این کار صورت گرفت، بیان دیدگاه شماری از وزیران دولت امینی خصوصا نقش حسن ارسنجانی - وزیر کشاورزی - در این مورد، نحوة اجرای آن و نقش دستگاههای اجرایی و مراحلی که اجرای اصلاحات ارضی پیمود، بررسی دیدگاه مخالفین و نظر مراجع بزرگی همچون آیتاللهالعظمی بروجردی (ره) و حضرت امام خمینی (ره) در این موضوع، پیامدها و دلایل شکست اصلاحات ارضی و… پرداخته شده است.
انجام اصلاحات ارضی در چه شرایطی صورت گرفت؟ در آن زمان اساسا کشاورزی ما سنتی بود با اینکه بخشهایی از آن به صورت صنعتی اداره می شد؟
آن موقع ما اطلاع کاملی از شرایط سیاسی کشور و مسائل پشت پرده نداشتیم. بعدها شنیدم که با روی کار آمدن دولت کندی در امریکا برنامههایی به شاه دیکته شده بود ازجمله اینکه از او خواستند تا امینی نخستوزیر شود. آنچه از مطالعه کتابها و مقالات استنباط کردم این است که شاه با امینی میانة خوبی نداشت و به اجبار نخستوزیری او را قبول کرد. همان طور که شاه با رفتن به امریکا مقدمات استعفای امینی را فراهم کرد. امینی هم در راس برنامههای خود مبارزه با فساد و انجام اصلاحات ارضی را قرار داده بود.
از سوی دیگر در این زمان ارتباط میان روستاها با شهرها زیادتر شده بود، رادیو و تلویزیون به میدان آمده و تبلیغات زیادی در موافقت یا مخالفت به وجود آمده بود، به این ترتیب زارعین هشیارتر شده بودند و در بسیاری مناطق اعتصاب کرده بودند و در بعضی جاها مالکین را از ده بیرون کرده بودند.
اما در پاسخ به قسمت دوم سؤال شما در مورد شیوه کشاورزی باید عرض کنم به طور کلی زراعت در آن زمان سنتی بود و در تمام مناطق ایران که میرفتیم میدیدیم زارعین با گاوآهن و وسائل کهنه و قدیمی کشاروزی میکنند و در هنگام برداشت خرمن، محصول خود را پس از درو به وسیلة چهارپایان به خرمنگاه حمل میکنند و به وسیلة گاو و وسائل مخصوصی که داشتند خرمن را میکوبیدند و باد میدادند و گندم را از کاه جدا میکردند. زراعت صیفیجات هم به شیوة امروزی نبود و از مرحلة آماده کردن زمین، کود دادن و وجین کردن، همه به صورت سنتی بود. فقط در برخی از نواحی شما خصوصا در گرگان بعضی از مالکین که استطاعت داشتند و قدرت مالی شان اجازه میداد گاوآهنهای بزرگ اسبی داشتند که خیال میکنم از نواحی آسیای میانه آمده بود و با این گاوآهنهای بزرگ به وسیلة اسب زمین را شخم میزدند به طوری که از سرعت کار گاو بیشتر بود. بعضی هم از همان سال 1338 که قانون اصلاحات ارضی به مجلس شورای ملی داده شد شروع به خرید تراکتور کرده بودند و زمینهای خود را به وسیلة تراکتور شخم میزدند. این هم بدان جهت بود که در لایحة مزبور مادهای گنجانده شده بود که به موجب آن مالکین هر مقدار زمینی که با تراکتور شخم کنند این نوع زراعت مکانیزه تلقی خواهد شد و متعلق به مالک خواهد بود. اما این به معنی زراعت مکانیزهای که بعدها با کلیة وسائل مانند تراکتور، کمباین و دیسک و غیره باشد نبود و فقط به تراکتور اکتفا شده بود و فقط به جای گاوآهن، برای شخم زدن از تراکتور استفاده می شد و بقیة مراحل به شیوة سنتی بود.
انجام اصلاحات ارضی چه مراحلی داشت؟ به عبارت دیگر شما چه مراحلی را پشت سر گذاشتید؟
مرحلة اول اصلاحات ارضی این بود که هر مالک می توانست یک ده داشته باشد یعنی 6 دانگ فقط یک ده را مالک باشد و اگر در چند ده املاک داشت باید مجموع آنها بیشتر از 6 دانگ نباشد. در ابتدا ما فکر کرده بودیم نمیتوانیم یک دفعه املاک ده را تقسیم کنیم. باید آماربرداری میکردیم مثلا فلان ده چند زراع دارد و هر یک از زارعین بر روی چه مقدار زمین کار میکنند. زمینها باید بررسی و اندازهگیری میشد. پس از پایان آمارگیری تقسیم زمین صورت میگرفت و سند صادر میشد. به این شکل که ابتدا دولت از طریق وزارت کشاورزی ملک را از مالک می خرید سپس آن را به زارع واگذار میکرد. ابتدا قرار شد مالکین پول خود را در اقساط 10 ساله دریافت کنند ولی بعد این مدت 15 ساله شد. یعنی مالکین پس از فروش املاک خود، سر سال به بانک کشاورزی مراجعه میکردند و قسمتی از اقساط خود را دریافت می نمودند. بانک کشاورزی با اعتباری که در اختیارش قرار گرفته بود تعهد کرده بود طلب مالکین را بپردازد. زارعین هم قرار شد پس از خرید زمین بدهی خود را 15 ساله به بانک کشاورزی پرداخت کنند. مالکین و زارعین هر دو با بانک طرف بودند.
املاک چگونه قیمتگذاری می شد؟
هیئتی مامور این کار بود. نماینده أی از سازمان اصلاحات ارضی، نمایندهای از بانک کشاورزی و نمایندهای از سوی رئیس کشاورزی منطقه به روستاها می رفتند و پس از بررسی زمین و آب و عایدات هر ملک و در نظر گرفتن همة جوانب، ضریبی معین می کردند که از 100 کمتر نباشد. به این ترتیب مالیاتی که مالک میپرداخت در عدد 10 ضرب میشد و قیمت ملک به دست میآمد. به عبارت دیگر معمولا 10 برابر عایدات یک سال هر ملک، قیمت آن ملک محسوب میشد. قیمت زمین در آن زمان و حتی قبل از اصلاحات ارضی به همین منوال نرخگذاری میشد ولی چون مالیاتی که مالکین میپرداختند چندان حقیقی نبود بنابراین هیئت مزبور مسئول رسیدگی به این موضوع بود و ضریب معین میکرد. براساس آنچه در پایان مرحلة اول اصلاحات ارضی بررسی شد ضرایب از 170 تجاوز نکرده بود.
به هنگام اجرای این طرح زارعین تا چه میزان آمادگی دریافت زمینها را داشتند؟ آیا از سوی مالکین تحت فشار نبودند و برای آنان مشکلات بعدی به وجود نمیآمد؟
نه به هیچ وجه فشاری در کار نبود. و زارعین با میل و رغبت میخواستند صاحب زمین شوند. به زارعین گفته شده بود از این پس حق ندارید روی زمینی که کار میکنید بهرهای بپردازید. این زمین متعلق به خودتان میباشد. از طرفی مالکین نیز احساس کرده بودند که مالکیت از بین رفته، بنابراین آنان نیز نارضایتی از خود نشان ندادند.
تبلیغاتی که برای اصلاحات ارضی می شد تا چه حدود مناطق روستایی را پوشش میداد؟
روستاهایی که نزدیک شهر واقع بودند و اهالی می توانستند به شهر بیایند یا در سخنرانیها شرکت کنند به خوبی هشیار بودند و در تمام روستاها نیز، آن مناطقی که رادیو داشتند درخصوص مسائل مربوط به اصلاحات ارضی مطلع می شدند. گاهی اوقات در دهات که می رفتیم می دیدیم رادیو خیلی رواج پیدا کرده و روستائیان مایل بودند از این گونه مسائل بیشتر آگاهی پیدا کنند. به عنوان مثال معروف بود کشاورزان در هنگام کار و شخم زدن زمینها رادیوهای ترانزیستوری خود را به شاخ گاو آویزان می کردند و ضمن کار مطلع میشدند که امروز چه صحبتی شده و تا کجا اصلاحات ارضی پیشرفت کرده، چه وقت نوبت به روستای آنان میرسد و آیا آنان هم صاحب زمین خواهند شد. به طور کلی تبلیغات در روستاها بسیار مؤثر بود.
گفت وگو: مرتضی رسولی پور
موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران