10 شهریور 1395
نگاهی به نقش تاریخی آیت الله مهدوی کنی در انقلاب اسلامی
مجلس شورای اسلامی روز دهم شهریور 1360، به فاصله 2 روز پس از انفجار منجر به شهادت محمدعلی رجایی و محمدجواد باهنر در نخستوزیری، آیتالله مهدوی کنی را به ریاست هیأت دولت منصوب کرد.
مروری بر کارنامهی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی آیتالله مهدوی کنی بهخوبی تعهد ایشان را به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد. عزم وی، در مبارزه با رژیم شاهنشاهی در حدی بود که منجر به زندانی شدن و شکنجهی وی نیز گردید. ایشان بعد از انقلاب نیز در بسیاری از موارد بانی و مؤسس بسیاری از آن نهادها بودند.
بیشک یکی از مؤثرترین گروهها در بروز تحولات سیاسی-اجتماعی کشور، گروه روحانیون است. این قشر با مبارزات، فعالیتها و خدمات سیاسی خود در چند صد سال اخیر، افتخارات زیادی را در عرصههای گوناگون برای کشور به ارمغان آوردهاند. آیتالله محمدرضا مهدوی کنی، یکی از این مفاخر بزرگی است که در بسیاری از عرصههای سیاسی، انقلابی و اجتماعی خوش درخشیده بودند.
این روحانی بزرگ که قبل از انقلاب از فعالان و مبارزان انقلاب اسلامی و از پیروان و شاگردان امام (ره) نیز بودند، مبارزات خود را از یکی از مساجد تهران آغاز کردند و نقش بزرگی در تربیت جوانان در مسیر مبارزه داشتند. مبارزات ایشان تا جایی پیش رفت که به دلیل مبارزات علیه رژیم پهلوی، چندین بار دستگیر شدند و به زندان افتادند. فعالیتها و خدمات این عالم بزرگ بعد از انقلاب نیز تداوم یافت؛ بهطوریکه با تشکیل کمیتهی انقلاب از سوی امام (ره)، بهعنوان اولین فرماندهی این کمیته منصوب شدند و خدمات ارزندهای در این زمینه ایفا نمودند.
از سمت های حساس و خطیری که ایشان بعد از انقلاب عهدهدار آن بودند، میتوان به کفیل نخستوزیر و نیز تصدی وزارت کشور اشاره کرد. ایشان همچنین یکی از اعضای اصلی مجمع روحانیت مبارز، شورای انقلاب، مجمع تشخیص مصلحت و... بودند. علاوه بر فعالیتهای سیاسی، در عرصهی فرهنگی نیز ایشان یکی از بانیان اصلی دانشگاه امام صادق (ع) بوده و ریاست آن را نیز برعهده داشتند. این نوشتهی کوتاه نگاهی دارد به فعالیتها و خدمات این عالم ربانی قبل و بعد از انقلاب.
مبارزات و فعالیتهای آیتالله مهدوی قبل از انقلاب
آیتالله مهدوی کنی در 14 مرداد 1310 در روستای کن در حومهی تهران متولد شدند. ایشان پس از طی دوران ابتدایی، وارد یکی از مدارس علمیهی تهران گردیدند و در نزد اساتیدی چون آیتالله برهان، علامه طباطبایی، آیتالله العظمی بروجردی، امام خمینی و... در بهرهگیری از علوم فقه، تفسیر و حکمت بهرهی فراوان بردند. وی با ورود به حوزهی علمیه با دیدگاههای حضرت امام خمینی (ره) آشنا گردید و روش سیاسی حضرت امام خمینی (ره) را برگزید.
هرچند ایشان برای اولینبار در سن هجدهسالگی (1328 شمسی) در اردستان دستگیر و زندانی شدند، اما نقطهی آغاز مبارزات و فعالیتهای سیاسی ایشان را باید سال 1342 دانست. در این سال، آیتالله کنی امامت جماعت یک مسجد جدیدالتأسیس در تهران را پذیرفتند. این مسجد، مسجد جلیلی واقع در میدان فردوسی بود که «پناهگاه و ملجأ مبارزان بهشمار میرفت و آیتالله مهدوی کنی، از شاگردان دیرین امام راحل، توانسته بود با شیوهی مؤثر و کارآمد خویش، با بخش زیادی از جوانان انقلابی، ارتباطی صمیمی برقرار سازد.»[1]
آیتالله مهدوی از این طریق توانستند نقش بزرگی را در هدایت و تربیت جوانان ایفا کنند. فعالیت ایشان در این مسجد نه تنها شامل مسائل سیاسی، که شامل مسائل اجتماعی نیز میشد. همین امر و تداوم فعالیتها و مبارزات ایشان، علیه حکومت پهلوی، باعث دستگیریهای مجدد و تبعید و زندانی شدن ایشان گردید و تا پیروزی انقلاب به دفعات متعدد نیز ادامه یافت.
ایشان ارتباط و ارادت خاصی به امام راحل نیز داشتند؛ «بهطوریکه به گفتهی خود ایشان اولین دستگیری وی مرتبط با بردن نام امام بود و بعد از فوت آیتالله بروجردی نیز ایشان مرجعی جز امام را معرفی نکردند.» [2] از دیگر فعالیتهای آیتالله کنی در قبل از انقلاب میتوان به نقش وی در تشکیل جامعهی روحانیت مبارز اشاره کرد.
تلاش برای تأسیس جامعهی روحانیت مبارز
جامعه روحانیت مبارز نهادی است دینی، فرهنگی و سیاسی که با انگیزهای دینی و با شعار حفظ دستاوردهای انقلاب اسلامی ایران شکل گرفت. زمان تشکیل جامعهی روحانیت مبارز تهران به سال 56 که همزمان با اوجگیری مبارزات انقلابی مردم بود، بازمیگردد. این نهاد با تأکید امام تشکیل گردید و آیتالله مهدوی نیز یکی از مؤسسین اصلی این جامعه بودند. جامعهی روحانیت مبارز بعد از انقلاب نیز با رهبری آیتالله کنی، همواره نقش مهمی برای جامعهی روحانیت ایفا کرده است؛ بهگونهای که امروز جامعهی روحانیت با اسم ایشان مقارن شده است. در حال حاضر، جامعهی روحانیت مبارز مهمترین حزب اصولگرای ایران است.
کمیته استقبال از امام
آیتالله مهدوی کنی در شکلگیری کمیتهی استقبال نقش داشتند و از اعضای اصلی آن نیز محسوب میشدند. کمیتهی استقبال با بازگشت امام به ایران در آستانه انقلاب و با هدف اصلی حفاظت از جان امام شکل گرفت. «با حتمی شدن بازگشت امام و مشخص شدن روز ورود ایشان، نیروهای انقلاب بهمنظور مقدمات ورود امام به فکر سازماندهی امور افتادند. لذا کمیتهای را تأسیس کردند که به کمیتهی استقبال از امام معروف گشت که مهمترین وظیفهی این کمیته، تهیهی برنامهی استقبال و برنامهریزی برای اجرای آن بود و حساسترین بخش این برنامه نیز حفظ امنیت جانی امام در فرودگاه و در طول مسیر حرکت ایشان از فرودگاه تا بهشت زهرا بود.»[3]
فعالیتهای آیتالله مهدوی تنها به دوران قبل از انقلاب محدود نماند، بلکه ایشان بعد از انقلاب نیز در بسیاری از عرصه-های سیاسی و فرهنگی فعال بودند، از جمله:
شورای انقلاب
ایده شکلگیری شورای انقلاب به آذرماه 1357 برمیگردد که در جریان سفر شهید مطهری به پاریس با امام مطرح گردید. امام خمینی در 22 دیماه 1357 پیامی بدین شرح صادر کرد: «بهموجب حق شرعی و براساس رأی اعتماد اکثریت قاطع مردم ایران که نسبت به اینجانب ابراز شده است، در جهت تحقق اهداف اسلامی ملت، شورایی به نام شورای انقلاب اسلامی، مرکب از افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق، موقتاً تعیین شده و شروع به کار خواهند کرد.»[4]
این شورا در زمان پیروزی انقلاب و نیز بعد از انقلاب یکی از ارکان مهم اجرایی انقلاب محسوب میشد و توانست در زمان انقلاب تصمیمات بزرگی از جمله تعیین نخستوزیر برای دولت موقت، تشکیل کمیته انقلاب و... اتخاذ کند. آیتالله مهدوی کنی یکی از پنج روحانی بود که توسط امام به عضویت شورا درآمدند و هستهی اصلی شورای انقلاب را تشکیل میدادند. از آنجا که شورا مسئولیتهای خطیر و حساسی را برعهده داشت، انتخاب افرادی چون آیتالله مهدوی نشاندهندهی عمق اعتماد و اطمینان امام به این عالم بزرگ بود. شخص امام اعضای این نهاد را اینگونه معرفی کرده بودند: «افراد باصلاحیت و مسلمان و متعهد و مورد وثوق.»[5]
کمیتهی انقلاب
از دیگر نهادهای مهمی که در زمان انقلاب شکل گرفت، کمیتهی انقلاب بود. از آنجا که بعد از پیروزی انقلاب، فضای کشور ناامن بود. این نهاد با هدف تأمین امنیت و مدیریت بحرانهای موجود شکل گرفت. سرپرستی کمیتهی مرکزی انقلاب اسلامی بهعنوان اولین نهاد انقلابی برای حفظ انقلاب به پیشنهاد آیتالله مطهری و دستور امام به آیتالله مهدوی کنی سپرده شد.
« کمیتهی مرکزی در بهارستان بود و هر کدام از مناطق نیز یک کمیتهی اصلی و چند کمیتهی فرعی داشت.»[6] آیتالله مهدوی بهخوبی توانستند از طریق این کمیته بسیاری از بحرانهای امنیتی را که در شرف اتفاق بود، مهار نمایند.
وزارت کشور
از دیگر فعالیتهای مهم و خطیر آیتالله مهدوی میتوان به تصدی وزارت کشور در کابینهی شهیدان رجایی و باهنر (سالهای 58 تا 60) اشاره کرد. ایشان خود در خصوص ماجرای تصدی وزارت کشور فرمودند: «بالأخره مرحوم شهید بهشتی، جناب آقای هاشمی و دیگران گفتند که آقای مهدوی این مسئولیت را بپذیرد. به من گفتند شما قبول میکنید؟ دلیل آنها این بود که مدیریت آقای مهدوی در کمیته خوب بوده و در زمینهی برقراری امنیت تجربه دارند. دقیق یادم میآید که آقایان میگفتند: چون ایشان کمیته را خوب اداره کرده، میتواند وزارت کشور را نیز اداره کند؛ چراکه وزرات کشور هم با نیروهای انتظامی ارتباط دارد...»[7]
حضرت امام نیز در خصوص ماجرای تصدی ایشان بر وزارت کشور فرمودند: «وزارت کشور از وزارتخانههاى بسیار وسیع است و بحمدالله در رأسش هم آقاى مهدوى واقع شدند که خوب ما از سابق ایشان را ارادت داشتیم و حالا هم ارادت داریم و بعدها هم ارادت خواهیم داشت به ایشان...»[8]
کفیل نخستوزیر
آیت الله مهدوی کنی از 10 شهریور تا 7 آبان 1360 و پس از شهادت رجایی و باهنر، کفیل نخستوزیر جمهوری اسلامی ایران بود. بعد از شهادت باهنر و رجایی در پی بمبگذاری در دفتر نخستوزیری در 8 شهریور، شورای موقت ریاستجمهوری تشکیل شد و آیتالله مهدوی کنی را به نخستوزیری برگزید. آیتالله کنی که همزمان پست وزارت کشور را نیز برعهده داشت، کابینهی موقت خود را تشکیل داد و وزرا را به مجلس معرفی کرد و توانست رأی اعتماد بگیرد. سپس علیاکبر ناطق نوری جایگزین مهدوی کنی در وزارت کشور شد.
دانشگاه امام صادق (ع)، از تأسیس تا ریاست
ایدهی شکلگیری دانشگاه امام صادق (ع) به قبل انقلاب بازمیگردد. در آن زمان، روحانیونی چون آیتالله مهدوی کنی، آیتالله مطهری، آیتالله دکتر بهشتی و... اندیشهی تأسیس یک دانشگاه اسلامی را در سر داشتند که مسیر اندیشه بعد از انقلاب هموار و میسر گردید و نخستین دانشگاه اسلامی در سال 1361 و در زمان انقلاب فرهنگی تأسیس شد و شروع به کار کرد. آیتالله مهدوی که از ایدهپردازان اصلی این دانشگاه بودند، خدمات ارزندهای را در این عرصه ایفا کردند و اغراق نیست اگر که گفته شود دانشگاه امام صادق (ع) از افتخارات آیتالله مهدوی کنی است. ریاست این دانشگاه تا انتهای عمر پر برکتشان بر عهدی وی بود.
ریاست مجلس خبرگان
مجلس خبرگان رهبری یکی از نهادهای مهم کشور است که در سال 1361 با تعیین رهبر تأسیس گردید. اعضای این مجلس منتخب مردم هستند. در زمان تأسیس این مجلس، آیتالله مشکینی بهعنوان اولین رئیس مجلس خبرگان انتخاب گردید و بعد از فوت ایشان در سال 1386، این سمت به آقای هاشمی رفسنجانی رسید. اما در سال 1388 با بروز برخی تغییرات و حوادث سیاسی، اعضای خبرگان رهبری تصمیم به انتخاب رئیس جدید برای این مجلس گرفتند. شخص مورد اعتماد اعضای خبرگان رهبری، آیتالله مهدوی کنی بود که بعد از انصراف آقای هاشمی از نامزد شدن برای ریاست خبرگان، تحقق پذیرفت. این انتخاب مورد رضایت آیتالله خامنهای نیز واقع گردید. ایشان بعد از این اتفاق فرمودند: «آیتالله مهدوی کنی از ابتدای انقلاب تا امروز در همهی عرصهها، از جمله روحانیت، سیاست، مسائل جاری کشور، حوزه و دانشگاه و دیگر عرصهها، شخصیت برجسته و بارزی بودهاند.»
حضرت آیتالله مهدویکنی روز 29 مهر 1393 پس از چند دهه مجاهدت در راه خدا به رحمت ایزدی پیوست.
جمعبندی
بهطور کلی فعالیتهای آیتالله مهدوی کنی برای جمهوری اسلامی آنقدر ارزنده و فراوان است که توضیح کامل آنان در این نوشته کوتاه نمیگنجد. ایشان علاوه بر سمتهایی که به آنان اشاره گردید، از فقهای شورای نگهبان و از اعضای مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز بوده و در بسیاری از امور همچون سازمان بهزیستی کشور، ستاد انقلاب فرهنگی و... نمایندهی امام راحل بودند. ایشان دبیرکل جامعهی روحانیت مبارز بودندو تولیت حوزهی علمیهی مروی به همراه موقوفات وابسته، به حکم امام خمینی (ره) را نیز برعهده داشتند.
در نهایت باید گفت مرور کارنامهی فعالیتهای سیاسی و فرهنگی آیتالله مهدوی کنی بهخوبی تعهد و ارادت خاص ایشان را به انقلاب و نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد. این عالم بزرگ، قبل از انقلاب با افکار خود توانستند نقش بزرگی را در هدایت جوانان به مسیر مبارزه و نیز جذب آنان به آرمانهای انقلاب ایفا نمایند. عزم ایشان در مبارزه با رژیم شاهنشاهی در حدی بود که منجر به زندانی شدن و شکنجهی وی نیز گردید. ایشان بعد از انقلاب نیز در بسیاری از نهادهای سیاسی و فرهنگی کشور خدمت کردند و در بسیاری از موارد، خود بانی و مؤسس بسیاری از آن نهادها بودند. بهراستی که وی یکی از بزرگترین مفاخر و شخصیتهای مؤثر در چند دههی اخیر بودند.*
پینوشتها
[1] مهدوی کنی، محمدرضا (1387)،بر حفظ مرزهای اعتقادی حساس بودیم (یادها و یادگارهایی از زندان اوین در آئینه خاطرات آیتالله محمدرضا مهدوی کنی)، شاهد یاران، شمارهی 39، ص 16.
[2] همان.
[3] خاطرات و مبارزات شهید محلاتی (1375)، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، تهران، ص 106.
[4] صحیفهی نور، ج 4، ص 207و 208.
[5] صحیفهی امام (ره)، ج 5، ص 426 و 427.
[6] قیصری، مهدی، خاطرات حجتالاسلام والمسلمین سید محسن موسوی فرد، تهران، مرکز اسناد انقلاب اسلامی، ص 138.
[7] خواجه سروی، غلامرضا (1385)، خاطرات آیتالله مهدوی کنی، ص 276.
[8] صحیفهی امام (ره)، ج 15، ص 124.
سایت برهان