واکاوی استکبارستیزی مردم ایران علیه آمریکا


حسن شمسینی غیاثوند

بدون شک سیزدهم آبان یکی از مهم‌ترین و سرنوشت‌سازترین روزهای انقلاب اسلامی و تاریخ معاصر به شمار می‌آید. این روز بیانگر شکست هژمونی و هیمنه آمریکا درسطح جهانی، تحقق عینی عدم پذیرش هرگونه استعمارگری و سلطه‌گری از سوی ایران و نماد روابط خارجی نوین ایران است. با توجه به اهمیت این حادثه بود که امام ضمن تأیید تسخیر سفارت آمریکا از سوی دانشجویان از آن به عنوان «انقلاب دوم» یاد کردند. به عبارت دیگر اگر 22 بهمن 1357 روز پیروزی بر استبداد بود، روز سیزدهم آبان به مفهوم روز غلبه بر امپریالیسم و استعمار قلمداد شد. از آن تاریخ به بعد مفاهیم و واژگان نوینی در ادبیات سیاسی ایرانیان همچون «مرگ بر آمریکا»، «استکبارستیزی»، «شیطان بزرگ» رایج شد. به عبارت دیگر این حادثه زبان سیاسی ایرانیان را دچار تغییر و تحول کرد. اما سئوال اساسی در این ارتباط این بوده و هست که بسترها و خاستگاه‌های استکبارستیزی ایرانیان نسبت به آمریکا در چه مسائلی نهفته است؟ و شعار «مرگ بر آمریکا» بیانگر چه موضوعات و مسائلی از سوی ایرانیان می‌باشد؟ زمینه‌های دشمنی و نفرت ایرانیان از ایالات متحده آمریکا با توجه به کدام تحولات تاریخی و وقوع انقلاب اسلامی تکوین یافته است؟ و سئوال آخر و اساسی این که تسخیر لانه جاسوسی آمریکا واکنشی به کدام سیاست‌ها و اقدامات آمریکا بود؟ این نوشتار به دنبال پاسخ به چنین سئوالاتی می‌باشد.
بررسی تاریخی روابط ایران و آمریکا
برای درک درست و دقیق نفرت مردم ایران نسبت به آمریکا باید به تاریخ روابط این کشور با ایران پرداخت. به طور کلی در یک نگاه می‌توان روابط دو کشور ایران و آمریکا را به چهار دوره تقسیم کرد:
1. شروع (1262 تا 1320 ه‍ ش)  دوره سیاست انزواگرایی آمریکا یا سلطه دکترین مونروئه بر سیاست خارجی آمریکا.
2. 1320 تا 1332؛ نفوذ پنهان آمریکا در ایران.
3. 1332 تا 1357؛ ایجاد یک حکومت سلطه‌پذیر در ایران و یا حاکمیت آمریکا بر سیاست‌های داخلی و خارجی ایران.
4. 1357 تاکنون؛ روابط سرد و خصمانه بین دو کشور.
الف -  شروع 1262 تا 1320
سیاست خارجی هر کشوری بر مبنای منافع ملی آن صورت می‌گیرد. به عبارتی، ستاره راهنمای سیاست خارجی هر کشوری منافع ملی است و به همین دلیل هم کشورها در سیاست خارجی نه دوست دائمی دارند نه دشمن دائمی. روابط ایران و آمریکا در طول تاریخ فراز و نشیب‌های بسیار زیادی داشته است. گرچه در سال 1262، اولین نمایندة سیاسی آمریکا وارد تهران شد، با این وجود شروع روابط دو کشور به گونه‌ای بود که آمریکا اهمیت چندانی به مناطق دیگر جهان به جز قاره آمریکا نمی‌داد و به همین دلیل روابط دو کشور از ابتدا تا سال 1320 اهمیت چندانی نداشت. ولی روابط غیردولتی از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است. در این دوره هیأت‌های اقتصادی آمریکایی بنا به درخواست ایران برای بهبود وضعیت اقتصادی وارد کشور شدند، لیکن نتیجه عملکرد آن‌ها مطلوب نبود؛ چرا که با کارشکنی‌های عوامل داخلی و خارجی از جمله روسیه و انگلستان مواجه شدند. از طرفی گروههای تبشیری آمریکایی برای ترویج مذهب پروتستان به ایران آمدند که نتوانستند موفق باشند. اما گروه‌های آموزشی و پزشکی آمریکائیان، خدماتی به ایرانیان ارائه کردند که همین ارائه خدمات باعث شد نگرش ایرانیان نسبت به آمریکا متفاوت از کشورهای استعماری همانند انگلستان و روسیه باشد. مردم ایران تصور می‌کردند که این گروه‌ها فرستاده دولت آمریکا هستند. البته عامل اصلی نگرش متفاوت ایرانیان نسبت به آمریکا، سیاست‌های استعماری و سلطه‌طلبانه کشورهای روسیه و انگلستان در ایران بود. نکته دیگر در زمینه این هیأت‌ها این است که آنها نگرشی منفی نسبت به اسلام و به خصوص مذهب تشیع داشتند. این مسئله در خاطرات آنها کاملاً مشهود است و با همین نگرش‌ها و طرز تفکرات به آمریکا بازمی‌گشتند و نظریات خود را در مورد ایرانیان برای مردم آمریکا بیان می‌نمودند. بنابراین شکل‌گیری روابط دو کشور بیشتر به صورت غیررسمی بوده است.
ب - 1320 تا 1332؛ مداخلات پنهانی آمریکا در امور ایران
جنگ جهانی دوم تغییرات اساسی در عرصة جهان به وجود آورد، به گونه‌ای که می‌توان گفت روابط بین‌الملل و سیاست خارجی همه کشورها تغییر اساسی یافت. این جنگ باعث افول قدرت کشورهای استعمارگر از جمله فرانسه و انگلستان شد و دو ابرقدرت جدید یعنی ایالات متحدة آمریکا و شوروی در عرصه جهانی پدید آمدند که در حقیقت این کشورها جایگزین قدرت‌های پیشین جهانی شدند و جهان دو قطبی یعنی دو بلوک غرب و شرق به وجود آمد که در این جهان جدید یا در حقیقت تقسیم‌بندی نوین از قدرت‌های جهانی سیاست‌های خارجی همة کشورها دگرگون شد. نفت بیش از گذشته اهمیت یافت و در نتیجه کشورهای دارای نفت عرصه تاخت و تاز کشورهای صنعتی قرار گرفتند. همچنین مسئله گسترش کمونیسم یا جلوگیری از گسترش آن تأثیر بسیار زیادی بر سیاست خارجی همه کشورها به خصوص شوروی و آمریکا بر جای گذاشت و بالطبع کشورهایی که در همسایگی شوروی یعنی بزرگترین کشور کمونیست جهان بودند بیش از سایر کشورها تحت‌تأثیر مسائل بین‌المللی قرار گرفتند. از طرف دیگر ایجاد رژیم صهیونیستی تأثیر بسیار زیادی بر سیاست خارجی آمریکا در خاورمیانه بر جای گذاشت و با توجه به این تغییرات، آمریکا سیاست پیشین خود را کنار گذاشته و وارد عرصه نظام بین‌الملل شد. در نتیجه این تحولات، روابط دو کشور ایران و آمریکا گسترش یافت و مداخلات آمریکا در ایران بسیار زیاد شد، البته برخی از این مداخلات به صورت پنهانی بود. برخی از تحلیل‌گران اعتقاد دارند که آمریکا در همین دوره اعتقاد به حکومت فردی در ایران داشته است. چرا که منافع این کشور در ایران و منطقه چنین چیزی را اقتضا می‌کرده است. با این حال روابط دو کشور در این دوره در سطح بالایی نبود، اما در این برهه زمانی حوادثی در ایران رخ داد که با توجه به جهت‌گیری آمریکا نسبت به این حوادث نگرش اولیه ایرانیان نسبت به آمریکا تداوم یافت، این موضوع در خصوص مسئله آذربایجان و دفاع آمریکا از ایران کاملاً هویدا بود. به تدریج که جهان دچار تغییرات شده و آمریکا نیز دخالت خود را در ایران افزون‌تر نمود، نگرش منفی ایرانیان به آمریکا افزایش یافت. 28 مرداد 1332 نشانة آشکاری از دخالت آمریکا در امور ایران بود که بعد از این، تاریخ روابط دوکشور تغییری اساسی یافت.
ج -  روابط ایران و آمریکا از 1332 تا 1357
با رخداد کودتای 28 مرداد 1332 روابط دو کشور ایران و آمریکا کاملاً تغییر کرد. آمریکا با این اقدام در حقیقت نگرش مردم ایران نسبت به خود را تغییر داد. آمریکا با انجام این کودتا موجب سرنگونی حکومت ملی در ایران شده و یک حکومت دیکتاتوری را در ایران به وجود آورد و تا سال 1357 نیز به طور همه‌جانبه از آن حمایت کرد. در حقیقت آمریکا به انجام این کودتا سلطة همه‌جانبه خود را بر ایران تثبیت کرده و جانشین انگلستان در ایران شد. آمریکا حکومت دست‌نشانده ای را در ایران به وجود آورد که تا سال 1357 مجری و حافظ منافع سیاست‌های این کشور در ایران و منطقه بود. آمریکا در این دوره در کلیه مسائل ایران دخالت می‌کرد و تغییرات انجام شده در ایران مانند اصلاحات ارضی، در راستای خواست و منافع آمریکا بود. آمریکا در این دوره قدرت نظامی و امنیتی نظام پهلوی را افزایش داد و از سیاست‌های سرکوب‌گرایانه و استبدادی نظام پهلوی حمایت نمود. در حقیقت آمریکا در این دوره در کلیه امور داخلی ایران اعم از سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و نظامی دخالت می‌کرد. در این دوره نیروهای مخالف نظام پهلوی با حمایت آمریکا سرکوب می‌شدند. آمریکا با توجه به پیشبرد منافع ملی خود در خاورمیانه و ایران هیچ‌گونه اهمیتی به مسئله دموکراسی و جلوگیری از کاهش استبداد و دیکتاتوری نظام پهلوی انجام نداد. بازارهای ایران به طور همه‌جانبه‌ای در اختیار جهان غرب قرار گرفت. روابط دو کشور آنچنان مستحکم و نزدیک بود که آمریکا از سال 1350 به بعد بخشی از پرسنل فارسی زبان سفارت خود را از ایران خارج کرد. به عبارتی، از طرفی آمریکا آنچنان به دوام و ثبات نظام پهلوی مطمئن بود و از طرف دیگر چنان درگیر مسائل بین‌المللی به خصوص مسائل اعراب و اسرائیل و آسیای جنوب شرقی شده بود که دیگر اهمیتی برای بررسی تحولات داخلی ایران قائل نبود و نتیجه این غفلت، عدم پیش‌بینی تحولات سیاسی - اجتماعی و فرهنگی ایران بود.
به طور کلی ایالات متحده در این دوره هیچ‌گونه اهمیتی به نیروهای اپوزیسیون اعم از حزبی، مذهبی و دانشگاهی ایران نداد. به گونه‌ای که می‌توان گفت، سیاست «پهلوی‌گرایی» بر سیاست خارجی آمریکا حاکم بود، و این مسئله از سال 1350 به بعد بسیار گسترش یافت. در این دوره کارشناسان سیاسی آمریکا به طور علمی و واقع‌بینانه به بررسی تحولات ایران نپرداخته و صرفاً بر مبنای اطلاعاتی که از طریق بعضی افراد طرفدار نظام به آنان داده می‌شد به بررسی وضعیت ایران می‌پرداختند. شایان ذکر است که همین وضعیت در خود آمریکا نیز وجود داشت. اما از 1355 به بعد، این وضعیت تا حدودی تغییر یافت. با روی کار آمدن جیمی کارتر در آمریکا سیاست خارجی این کشور نسبت به ایران در ابتدا تغییری نسبی یافت، ولی بعد از مدت کوتاهی سیاست گذشته آمریکا مجدداً دنبال شده و در حقیقت با شروع تحولات انقلابی در ایران باز هم سیاست آمریکا بر اساس پهلوی‌گرایی اعمال گردید. با شروع تحولات انقلابی در ایران، آمریکا دچار سیاست‌های دوگانه‌ای شد و در درون دولت کارتر اختلاف به وجود آمد. گروهی به رهبری برژینسکی مشاور امنیت ملی دولت کارتر اعتقاد داشتند که آمریکا از نظام پهلوی حمایت کند و این نظام باید به سرکوب مخالفین بپردازد و به عبارتی، سیاست سرکوب‌گرایانه را پیشنهاد می‌نمودند. اما گروه دوم شامل کسانی مثل سایروس ونس، وزیر امور خارجه وقت آمریکا و همین طور ویلیام سالیوان سفیر وقت آمریکا در ایران، اعتقاد داشتند که نظام پهلوی باید تغییراتی در ایران به وجود آورده و به روش مسالمت‌آمیز با انقلابیون برخورد کند و دولت آمریکا نیز نباید از سیاست‌های خشونت‌آمیز نظام پهلوی حمایت کند و باید این نظام را وادار به ایجاد تغییراتی در ایران نماید. اگر چه این سیاست دوگانه در دولت آمریکا ارائه شد اما در عمل نظر برژینسکی اجرا شد. به عبارتی آمریکا از سیاست سرکوب‌گرایانه نظام پهلوی حمایت کرد و حتی فرستادن ژنرال هایزر در راستای دفاع از رژیم و جلوگیری از تحولات انقلابی در ایران بود. با چنین نگرشی که آمریکا نسبت به انقلاب اسلامی داشت طبیعی بود که رهبران انقلاب و به طور کلی جامعه ایران یک نگرشی منفی نسبت به آمریکا پیدا کنند و به سیاست‌ها و اقدامات این کشور به دیده تردید و سوءظن بنگرند. با وجود این مسائل، نظام ج.ا.ا روابط خود را با آمریکا قطع نکرد؛ ولی خواهان آن شد که این کشور روابط جدیدی را با ایران آغاز کند. بنابراین می‌توان گفت که نگرش بدبینانه ایرانیان نسبت به آمریکا نشأت گرفته از سیاست‌های گذشته آمریکا نسبت به ایران بوده است.
د -  دلایل تأثیرگذار بر روابط خصمانه ایران و آمریکا و تسخیر لانه جاسوسی
دلایل تاریخی یا بستر و خاستگاه‌های بلندمدت
1) سرنگونی حکومت دموکراسی در ایران (کودتای 28 مرداد 1332)
2) حمایت از دیکتاتوری و استبداد نظام پهلوی
3) استعمار اقتصادی ایران با توجه به مسئله نفت، فروش تسلیحات، مخالفت با ایجاد تأسیسات و صنایع مادر در ایران
4) حمایت از نظام پهلوی جهت سرکوب نیروی اجتماعی یا ممانعت از شکل‌گیری و تکوین دموکراسی در ایران
5) عدم توجه دولت آمریکا به تحولات اجتماعی و نیروهای قدرتمند به خصوص مذهب و روحانیت در ایران
6) تجهیز و مسلح کردن نظام پهلوی جهت سرکوب مخالفین
7) دخالت آمریکا در روند ممانعت از پیروزی انقلاب اسلامی
- حمایت از نظام پهلوی جهت سرکوب انقلابیون
- عدم ارتباط منطقی آمریکا با رهبران انقلاب به خصوص امام
دلایل کوتاه‌مدت تسخیر لانه جاسوسی آمریکا
- تلاشهای همه‌جانبه آمریکا برای سرنگونی نظام انقلابی ایران
- حمایت از مخالفین انقلاب و همچنین مقامات نظام گذشته (پهلوی) به ویژه نظامیان بلندپایه فراری
- تلاش در جهت منزوی کردن ایران در عرصه جهانی
- ادامه روند سیاست پهلوی‌گرایی آمریکا
- راه دادن شاه مخلوع به خاک آمریکا
- عدم توجه آمریکا به خواسته‌های دولت انقلابی ایران
- درک نادرست آمریکا از مسائل مطروحه در انقلاب اسلامی ایران


سایت انقلاب دوم ، موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی