22 مرداد 1399
کودتای 28 مرداد در اسناد وزارت خارجه آمریکا
مقدمه
کودتای 28 مرداد سال 3213 از حوادث عبرتآموزی است که شناخت علّت وعوامل آن باعث درکِ درست از حوادث بعدی ایران خواهد شد. با نگاهی دقیق به این واقعه درمییابیم که برخلاف ادعای رژیم پهلوی، حادثهی 28 مرداد قیامی ملّی نبود، بلکه توسط آمریکا طراحی و اجرا شد. آمریکا همواره به بهانههای واهی به سلطه بر کشورها پرداخته است. آیزنهاور رییسجمهورآمریکا در نطقی در 15 مرداد 1332 ادعا می کند: « دولت آمریکا مصمّم است راه خطر کمونیسم در ایران و کشورهای آسیا را مسدود کند![1]». در این مقاله با استفاده از جلد دهم مجموعهی اسناد روابط خارجی آمریکا دربارهی ایران و دیگر منابع، به بررسی برنامه ها و اقدامات بازیگر اصلی کودتای 28 مرداد یعنی آمریکا و مرور حوادث آن دوران میپردازیم.
شرایط ایران قبل از کودتا
مصدق با پشتوانهی قانونی و مردمی به نخست وزیری رسیده بود و به دنبال از بین بردن استیلای بریتانیا بر نفت ایران، حل مشکل نفت و بهبود اقتصاد کشور بود. آمریکاییها که به دنبال بهرهمندی بیشتر از منابع نفتی ایران بودند، پس از ملّی شدن نفت ایران در 29 اسفند 1329 که باعث جلوگیری از دستاندازی انگلیس به منابع کشور شد، به فکر گرفتن جای انگلیس در چپاول نفت ایران افتادند. سیا ادامهی حکومت مصدق را سبب گسترش کمونیسم و افزایش نفوذ شوروی در ایران ارزیابی میکرد و دالس، وزیرخارجه آمریکا معتقد بود که آمریکا با از دست دادن ایران، همسایگان ایران را هم از دست خواهد داد. یکی از مقامات وزارت خارجهی آمریکا در گزارشی به آیزنهاور رییس شورای امنیت ملی، از«استقبال سیاسیون متمایل به غرب در ایران از مداخلهی پنهانی آمریکا که منجر به تحقّق خواستههایشان بشود» خبرمی دهد[2]. مصدق همچنین به اصلاحاتی در جهت کاهش سوء استفادهی دربار از قدرت پرداخت. شاه معتقد بود با حضور مصدق در قدرت، مسألهی نفت حل نخواهد شد. از طرفی میان مصدق و آیتالله کاشانی هم اختلافاتی بروز کرده و آمریکا از اختلاف میان این دو مطّلع بود.
زیرنظر داشتن شرایط ایران توسط آمریکا
آمریکاییها از اوضاع ایران ازجمله دستگیری زاهدی و علی منصور توسط مصدق مطّلع هستند و موفقیت دربرکناری مصدق را منوط به مشارکت ارتش ایران می دانند. دالس در 15 اسفند 31 در ارزیابی اوضاع ایران، از احتمال کاهش قدرت شاه و باقی ماندنِ مصدق در قدرت سخن میگوید. وی معتقد است شوروی تمایل چندانی به دخالت نظامی در ایران ندارد و آمریکا فعلاً باید به بقای دولت مصدق کمک کند[3]. در جلسهی 16 اسفند بین دالس و آیزنهاور، شرایط ایران بسیار خطرناک و غیرقابل پیشبینی توصیف می شود و ایدن وزیرخارجهی انگلیس در آن جلسه با بیان این که حضور متخصصان آمریکایی در آبادان موجب رنجش شدیدی در ایران خواهد شد، از آمریکا درخواست عدم خرید نفت ایران را دارد[4]. در شورای امنیت ملی سازمان ملل در 20 اسفند مطرح میشود که مصدق از هندرسون سفیر آمریکا در تهران درخواست کرده تا در صورت غیاب انگلیس، دولت آمریکا اقدام به خرید نفت ایران و یا به تولید و صادرات نفت ایران کمک کند[5]. به نظرهندرسون نباید به حل مسألهی نفت تا زمانی که مصدق روی کار است، امید داشت. ویلسون وزیر دفاع وقت آمریکا هم معتقد است که معاملات نفتی ایران با انگلیس به ضرر ایرانیها بوده و باید با ظاهری دوستانه به ایران پیشنهاد معاملاتی با شرایط بهتر را بدهیم و به آنها اعلام کنیم که منافع آنها نادیده گرفته نخواهد شد[6]. در حالی که آیزنهاور به اهمیت توافق نفتی با ایران تأکید دارد، طرح جامع سیا جهت انجام عملیات کودتای نظامی در ایران توسط شورای راهبردیِ حیاتیِ آمریکا در 18 دی 1331 تصویب میشود.
آمریکا گزینهی جایگزینی آیت الله کاشانی به جای مصدق را نافی منافع خود می دانستند. آنها معتقدند که آیت الله کاشانی همواره سیاست بهشدت ملّیگرایانه و مخالفی را علیه ایالات متحده دنبال میکرده است[7].
وارن، مدیر سازمان همکاریهای فنی آمریکا در ایران، در گزارش خود به روزولت در 27 فروردین 1332، سیاست و منافع آمریکا را در برکناری مصدق میداند و میگوید که ژنرال زاهدی تنها گزینه جهت جایگزینی مصدق است. وی معتقد است اگر اقدام مسلحانهی آمریکا ناکام بماند، آمریکا با واکنش ایرانیها مواجه خواهد شد. وارن میگوید: «زاهدی مشتاق به معاملهی نفتی با آمریکا است. وی بدون تضمین حمایت آمریکا، اقدام به کودتا نخواهد کرد. احزاب ((توده)) و ((ایران)) و ((نیروی سوم)) و طرفداران آیت الله کاشانی در صورت لزوم، به تظاهرات در طرفداری از مصدق اقدام خواهند کرد[8]».
در داخل، نمایندگان مخالف مصدق در مجلس و افسران بازنشستهی ارتش در حال طرح ریزی نقشهای برای انجام کودتا در اردیبهشت ماه جهت به دست گرفتن قدرت هستند[9]. زاهدی در دیدار با هندرسون، سیاستهای آیندهی خود پس از رسیدن به قدرت ازجمله حل مشکل نفت از طریق تشکیل کمیتهای بینالمللی را تشریح می کند. اما شاه در جلسهای در کاخ اظهار نظرجالبی دارد. شاه می گوید :« بریتانیا سلسلهی قاجار را برکنار و پدرم را روی کار آورد و سپس برکنار کرد. آنها بنا به مصلحتِ خودشان، من را هم میتوانند برکنار کنند یا در قدرت نگه دارند. اگر قرار باشد که من برکنار شوم، باید سریعاً از این موضوع مطلع شوم تا بتوانم ایران را ترک کنم[10].» و هندرسون از طریق یکی از عواملِ خود در ایران از این گفتهی شاه مطّلع میشود.
هندرسون وضعیت سیاسی ایران را مرتباً به وزارت خارجه آمریکا گزارش میداد. سفیر آمریکا در ایران علیرغم اظهارات عوام فریبانهی خود در شیراز که گفته بود دولت آمریکا به برسرکار ماندنِ مصدق علاقهمند است، به تلاش خود در برکناری مصدق ادامه می دهد[11]. کرمیت روزولت مأمورویژه سیا، به دالس اطمینان میدهد که آمریکا از عملیات آژاکس حمایتِ مالی میکند و بر ضرورت وجود ملاحظات امنیتی ویژه در این عملیات تأکید دارد[12]. به گفتهی آقای عبدالله شهبازی از مورّخان کشور، جرج کندی یانگ، که در زمان کودتا قائم مقامM.I.6 بود، طراح و فرماندهی اصلی کودتای 28 مرداد را برعهده داشته است[13].
در داخل کشور، علاء وزیر دربار، در دیدار هندرسون، موقعیت شاه را با توجه به افزایش قدرت مصدق، ناامید کننده ارزیابی میکند. سیا از طریق یکی از منابع خود در تهران درمی یابد که به دلیل بازنشستگی مصدق تا 2 ماه دیگر، شاه جهت حفظ موقعیت خود به مقابلهی نظامی با مخالفان نخواهد پرداخت و زاهدی درحال تلاش برای جایگزینی به جای مصدق است. در این زمان سیا، رصد دقیق اتفاقات ایران را در دستور کار داشت. آمریکاییها میخواهند جهت ایجاد مقبولیت برای زاهدی، از وی حمایتهای سیاسی، نظامی، مذهبی و رسانهای صورت گیرد؛ مثلا روزنامههای اطلاعات و کیهان در مطالبی به طرفداری از وی منتشر کنند. البته بر اساس اسناد وزارت امور خارجه آمریکا ، شاه مایل به برکناری مصدق از طریق عدم کسب اعتمادِ مجلس بود وبا به قدرت رسیدن زاهدی از طریق اقدام نظامی مخالفت می کرد. اما او چاره ای نداشته تا از اربابان انگلیسی و آمریکاییها خود تبعیت کند. آمریکایی ها در تحلیل های خود معتقد بودند اگر شاه به مقابلهی مستقیم با مصدق بپردازد، ممکن است مانند درختی که از قدرتِ باد بر زمین میافتد، سقوط کند و پیشبینی میکردند در صورت ائتلاف شاه با زاهدی،احتمالا مردم را از آنها در تظاهرات خیابانی حمایت خواهند کرد.[14]دو ماه مانده به اجرای نقشه کودتا ، شاه در پیامی به هندرسون سفیرآمریکا درتهران از تداوم حمایت دولت آمریکا از خودش، قدردانی میکند.
بر اساس اسناد منتشر شده از سوی آمریکا هندرسون در ملاقاتی 80 دقیقهای با شاه در 9 خرداد درباره مسائلی از جمله نخست وزیریِ زاهدی، امکان خرید نفت ایران توسط آمریکا و لزوم خروج شاه از کشور سخن میگوید. شاه هم از آمریکا درخواست کمکِ اقتصادی دارد[15]. هندرسون فردای آن روز، ایران را به مقصد آمریکا ترک و در برنامهریزیِ طرحِ کودتا موسوم به ((آژاکس)) شرکت میکند. وزارت خارجهی آمریکا نقشه عملیات آژاکس را در 11خرداد 1332 بررسی میکند.
پس ازآنکه مصدق پیشنهاد مشترک آمریکا و انگلستان دربارهی حل مسألهی نفت و امضای موافقتنامه بازرگانی بین ایران و شوروی را در 21 خرداد رد نمود، آیزنهاور دستور اجرای کودتا را صادر کرد[16]. در پی صدور این دستور وزارت خارجهی آمریکا در 4 تیر جلسهای با شرکت کرمیت روزولت در مورد عملیات آژاکس تشکیل میدهد. روزولت در 18 تیر به طور پنهانی وارد ایران میشود و مخفیانه با زاهدی دیدار میکند[17]. پیامهای مبادله شده بین دکتر مصدق و آیزنهاور، دو روز بعد در جراید منتشر میشود. مصدق در پیام خود، وضعیت ایران را خطرناک توصیف می کند و آیزنهاور هم اقداماتی جهت جلوگیری از بدتر شدن اوضاع را خواستار میشود[18].
نقش آمریکا در اجرای کودتای 28 مرداد
اشرف پهلوی که به دلیل توطئه علیه مصدق به خارج کشور تبعید شده بود، در سوئیس با ژنرال شوارتسکف که از طرف آمریکا عملیات کودتا را هدایت می کرد، دیدار میکند. اشرف که رابط مخفیانهی دربار و عواملِ آمریکاییِ کودتا بود، در3 مرداد به طور ناشناس وارد تهران میشود و نقشههای کودتا را که از خارج آورده بود، به شاه میدهد. فردای آن روز، ژنرال شوارتسکفِ آمریکایی که قبلا فرماندهی ژاندارمری ایران بود، وارد ایران میشود. آمریکاییها شوارتسکف را بعد از اظهاراتِ آیزنهاور و دالس که گفته بودند دولت باید با اقدامِ نظامی برکنار و افرادی مانند صالح، زاهدی، حکیمی و امینی روی کار بیایند، به ایران میفرستند[19].
شاه پس از ملاقات با کرمیت روزولت، در 11 مرداد با زاهدی دیدار میکند[20]. برنامه ریزی شده بود کودتا در 25 مرداد انجام و مراکز مهم تهران از جمله ستاد ارتش، وزارت جنگ و ایستگاه رادیو توسط گارد شاهنشاهی اشغال شود. پیامی از سفارت آمریکا در ایران به وزارت خارجهی آمریکا داده شده بود که در آن گفته شد قرار است طبق نقشه، تیپ سرهنگ ممتاز و تیپ سرهنگ شاهرخ با حمله به تهران در ساعت 1 بامداد، مراکز دولتی و ایستگاه رادیو را تصرّف و مصدق و وزیرانِ دولت او را دستگیر و تعدادی را اعدام کنند. این کودتا به نتیجه نمیرسد و سرهنگ نصیری که عامل کودتا بود، دستگیر میشود. وی علّت به هم خوردنِ نقشهی کودتا را تأخیرِ دو دقیقهایِ سرهنگخسروپناه عنوان کرد[21]. روز 26 مرداد روزنامههای چپ و جبههی ملی، اخبار مربوط به کودتا را به تفصیل نوشتند و فاش ساختند که وقایع 25 مرداد توطئهای از جانب دربار با همکاری آمریکا و انگلیس بوده است که به دنبال ملاقات ژنرال شوارتسکف و اشرف خواهر شاه اجرا گردید[22]. روزولت پس از شنیدن خبرِ شکست کودتا، تصمیم میگیرد طرح دوم خود را مبنی بر این که ((زاهدی نخست وزیر شود و مصدق باید به هر ترتیبی که شده کنار برود))، اجرا کند[23]. زاهدی در دیدار سرهنگضرغام معاون لشگر اصفهان، از وی میخواهد در صورت نیاز، قوای خود را برای کودتا به سمت تهران حرکت دهد.
خبرنگار آسوشیتدپرس که از پناهگاه زاهدی در تهران خبر دارد، با وی دیدار میکند. زاهدی که در خانهی یکی از دوستان خود در شمیران پنهان شده بود، به یکی از خانههای امنِ سیا در تهران منتقل میشود[24]. در تهران در تظاهرات مردم به طرفداری از مصدق، مجسمههای شاه در میادین به پایین کشیده میشود[25]. غلامرضا تختی و دیگر طرفداران مصدق، در رأسِ افرادِ ((نیروی سوم)) مجسمهی رضاشاه را از میدان توپخانه کندند[26]. شاه از ترس جانش از کشور خارج میشود و به گفتهی ارتشبد فردوست، شاه در طولِ اقامت در رم با مقاماتی از انگلیس و آمریکا در تماسِ دائم بود[27].
در 27 مرداد هندرسون با بازگشت به تهران به دیدار مصدق میرود[28]. آیت الله کاشانی که از تلاش آمریکا برای کودتا باخبر است، طی نامهی مهمّی به مصدق ضمن مطّلع ساختن وی از احتمال وقوع کودتا، از وی تقاضا میکند به همراه او به مقابله با این توطئه برخیزند[29]. زاهدی شب قبل از کودتا در سفارت آمریکا حاضر میشود.
درمیان عوامل کودتا که وابسته به بیگانه بودند میتوان از مهدی میراشرافی(مدیر روزنامهی آتش)، جمال امامی، شعبان جعفری، سرتیپباتمانقلیچ و سرتیپآزموده نام برد[30]. در 28 مرداد یاران این افراد دست به تظاهرات شاه پرستانه، غارت اموال و آزارِ مردم زده و واحدهای نظامیِ کودتا به تصرّف نقاط حساس شهر و محاصرهی شهربانی و خانهی مصدق پرداختند. غلامحسین مصدق فرزند دکتر مصدق در روایتی از آن روز، فاش میکند که: «بیشتر غارتگرانِ خانههای ما نظامیان بودند؛ یعنی افسران و درجهدارانِ گارد سلطنتی. حتی چند تن از افسران ارشد هم از این غارت و چپاول بینصیب نماندند[31].» حبیب الله عسگراولادی در مورد آن روزها میگوید: «روز 28 مرداد عدّهای از جنوب تهران و از منطقهای بدنام حرکت کردند و به همراه نیروهای کودتاگر به خانهی دکتر مصدق حمله کردند؛ ولی از مردم هیچ خبری نبود[32].»
رییس پزشکی قانونی از کشته شدن 41 نفر و زخمی شدن 75 نفر خبر میدهد[33]. دکتر علی شریعتمداری در این مورد در خاطرات خود می گوید: «بنده خودم در روز 28 مرداد در میدان توپخانه دیدم بعضی از درجهداران ارتش آمده بودند و هی ((جاویدشاه جاویدشاه)) میگفتند. بعد هم خیلی ساده بعدازظهر حکومت نظامی اعلام شد[34]».
آمریکا بعد از کودتای 28 مرداد
در روز 28 مرداد 1332زاهدی سقوطِ دولت مصدق و انتصاب خود به نخست وزیری را اعلام میکند[35]. هندرسون خواستار حمایت 5 میلیون دلاری آمریکا از دولت زاهدی میشود. بعد از کودتا شاه منتظر اشارهی آمریکاست تا به کشور برگردد. آمریکاییها سعی دارند کودتا را اقدامی خودجوش و مردمی جلوه دهند. آمریکا با بررسی وضعیت رهبران ملی گرای طرفدار مصدق، به دنبال جلوگیری از اقدام آنها علیه زاهدی و منافع غرب است. سیا از انجام کودتا و عملکرد عوامل خود در ایران ابراز رضایت دارد. به عقیدهی آمریکا، کودتا باعث ایجاد خوشبینی در رژیم ایران نسبت به عملیات های سیا در ایران شده است. هندرسون از گسترش این باور در مردم ایران که سفارت آمریکا با پول و کمکهای فنّی در سرنگونی دولت مصدق و استقرار حکومت زاهدی نقش داشته است، ابراز نگرانی میکند[36].
آیزنهاور از امکان کمک اقتصادی آمریکا در صورت درخواست دولت جدید خبر میدهد[37]. در 4 شهریور هندرسون سفیر آمریکا، به دفترِ کار زاهدی میرود. زاهدی در اینباره میگوید:«ملاقات ما بسیار دوستانه بود و ایشان به من تبریک گفتند[38]» و به رییس جمهور آمریکا نامهای مینویسد که در آن از کمکهای آمریکا تشکر و درخواست کمک اقتصادی بیشتری میکند. آیزنهاور همان روز و در پاسخ به زاهدی اطمینان میدهد که آمریکا از کمک دریغ نخواهد کرد[39].
شاه 31 مرداد از رم به تهران برمیگردد . رابرت مک کلور، رییس هیئت مستشاران نظامی آمریکا در ایران هم در ضیافتی به مناسبت کودتا به همراه باتمانقلیچ و تیموربختیار شرکت میکند[40]. رییس سرویس اطلاعات انگلیس که در سال1340 با ارتشبد فردوست ملاقات کرد، به وی میگوید: «آمریکاییها واقعاً قصد داشتند یک افسر را جایگزین مصدق کنند. ما بودیم که آمریکاییها را به انجام کودتا ترغیب کردیم و گفتیم که اگر دیر بجنبیم، در ایران یک کودتای کمونیستی پیروز میشود. لذا برای نجات ایران باید مصدق برکنار و شاه را بازگرداند و آمریکاییها نیز نظر ما را پذیرفتند[41]».
بلافاصله بعد از کودتا یک سرهنگ آمریکاییِ وابسته به سازمان سیا به ایران آمد و برای تشکیل یک دستگاه امنیتی جدید در فرمانداری نظامی تهران زیرنظر بختیار به فعالیت مشغول شد[42].
نتیجه:
تأکید شاه و دستگاه تبلیغاتی پهلوی بیشتر بر شرکت قاطبهی مردم در این انقلاب بود، در صورتی که کودتا توسط نظامیان و اراذل و اوباش چماق به دستِ رژیم انجام گرفته بود. در حالی که شاه در پیامهای خود بعد از کودتا از آن با عنوان قیام ملّی نام میبرد، در گزارشِ سفارت آمریکا در عراق که به وزارت خارجهی آمریکا ارسال شده، جایگزینی زاهدی به جای مصدق را تصمیم شاه در مشورت با دوستِ آمریکاییاش میداند. در این باره رهبر انقلاب میفرمایند:«آن کسی که عامل کودتا علیه دکتر مصدق شد، نه یک انگلیسی، بلکه یک آمریکایی بود و پشت سرش بیش از دستگاهِ اینتلیجنتسرویس انگلیس، سیای آمریکا قرار داشت[43]».
باید از تاریخ عبرت گرفت. مرور وقایعِ قبل از انقلاب اسلامی نشان میدهد که انتخاب شاه و یا هر شخص دیگری در ایران توسط و با اجازهی آمریکا انجام میگرفت. در واقع مصدق پس از قطع رابطه با انگلیس، با روی آوردن به آمریکا در واقع از چاله به چاه افتاد. امام خمینی(ره) در اینباره فرمودند: «آمریکا که منشأ کودتای1332و بازگشت و حفظ شاه بر سر قدرت است، سیاست خود را تغییر نداده است[44].»
آمریکا جهت دستیابی به اهداف استعماری خود، ازهیچ اقدامی از جمله هزینهی اقتصادی دریغ نمیکند. درهرجا که آمریکا هزینه کرد، باید فهمید که درآنجا منافعی دارد. با توجه به حمایتهای آمریکا از فتنهی سال88، میتوان نتیجه گرفت که نظام سلطه به دنبال تکرار کودتای سال 32 بود. تحریم کنونی آمریکا علیه ایران نشان دهندهی این است که کشور ما درحال حرکت برخلاف منافع آمریکا است؛ وگرنه همان طور که به دولت زاهدی کمک مالی کرد، بعد از انقلاب اسلامی هم کمکهای خود را ادامه میداد.
پانوشتها
[1] روزنامه اطلاعات، شماره 8158، پنج شنبه 15 مرداد1332[1]
[2] Eisenhover Library, Whitman File, Box 32, Iran 1953-59(9). Secret; Security Information.
[3] Volume VI, Part 1, Western Europe and Canada, Pages 907-917, (Document 381)
[4] Foreign Relations, 1952-1954, vol. X, Iran, 1951-1954, pp. 702-703 (Document 314)
[5] National Archives, RG 59, GTI Files, Lot 57 D 529, Box 40, NSC 1951-1954. Top Secret; Security Information
[6] Foreign Relations, 1952-1954, Vol. X, Iran, 1951-1954, pp. 703-706 (Document 315)
[7] S/P- NSC files, lot 61 D 167 NSC 117,136,136/1
[8] Central Intelligent Agency, DDO Files, Job 80-01701R, Box 3, Folder 7, TPAJAX Vol. I. Top Secret; Security Information
[9] Central Intelligent Agency, DDI Files, , Job 80-00810A, Box 9 Folder 5,CS Information Reports 6369-6360
[10] National Archives, RG 59, GTI Files, Lot 57 D 529, Alleged British Intrigues. Top Secret. Drafted by Richards
[11] Central Intelligent Agency, DDI Files, Job 80-00810A, Box 11 Folder 27,CS Information Reports 8550-8559
[12] Central Intelligent Agency, DDO Files, Job 79-01228A, Box 29 Folder 1, Outlines and Renewals of Projects
[13]نشست تخصصی بررسی نقش مطبوعات در بسترسازی کودتای 28 مرداد 1332؛ تهران: موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ چاپ سوم 1383؛ ص37
[14] Central Intelligent Agency, DDO Files, Job 80-01701R,Box 3 Folder 7, TPAJAX Vol. I. Top Secret; Security
[15] National Archives, RG 59, Central Files 1950-1954, 788.00/5-3053. Top Secret; Security Information
زریری، رضا، 1384؛ کودتای 28 مرداد 1332 در آینهی تصویر؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ چاپ اول، ص 128[16]
[17] Central Intelligent Agency. Secret.
روزنامه اطلاعات، شماره 8138، شنبه 20 تیر32[18]
[19] Central Intelligent Agency, DDO Files, Job 79-01228A, Box 11, Folder 14, Iran 1951-1953.
زعیم، کورش؛ جبهه ملی ایران از پیدایش تا کودتای 28 مرداد؛ تهران: نشر کاخ، 1378، ص 257- 258[20]
روزنامه اطلاعات، شماره 8168، سه شنبه 27 مرداد1332[21]
سالهای بحرانی نسل ما: خاطرات رحمتالله مقدم مراغهای؛ تهران: علم، 1386، ص688[22]
زعیم، ص 257-258[23]
همان، ص 286[24]
روزنامه اطلاعات، شماره 8167، دوشنبه 26 مرداد1332[25]
کاتوزیان، همایون؛ مصدق و نبرد قدرت؛ ترجمه احمد متین، تهران: رسا؛ چاپ نخست1371؛ ص346[26]
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی؛ خاطرات ارتشبد سابق حسین فردوست؛ ویراستهی عبدالله شهبازی، تهران: اطلاعات، 1382، ص179[27]
عاقلی، باقر؛ 1384، روزشمار تاریخ ایران از مشروطه تا انقلاب اسلامی؛ جلد اول، تهران: نامک، ص491-488[28]
نجفی، موسی؛ فقیه حقانی، موسی، 1384؛تاریخ تحولات سیاسی ایران؛ تهران: موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران؛ چاپ چهارم؛ ص 490[29]
زریری، ص 156[30]
ماهنامه فرهنگسرای انقلاب؛ شماره 15؛ تیر- مرداد 86؛ ص 6[31]
[32] خاطرات حبیب الله عسگراولادی؛ کیمیافر، سیدمحمد؛ تهران: مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ 1389؛ ص55
روزنامه اطلاعات، شماره 8172، سه شنبه 3 شهریور1332[33]
سیاست و خردمندی؛خاطرات تاریخی و سیاسی دکتر علی شریعتمداری؛ به کوشش علیمحمد گودرزی، چاپ اول 1378، تهران: رسا، ص102[34]
علوی، امیرحسین، 1381؛ مصدق، مصدق است؛ تهران: انتشارات محور؛ ص 278-280[35]
[36]مذاکرات ایران و آمریکا (از دی 1331 تا دی 1332) اسناد سیاسی سفارت آمریکا؛ ترجمه محمد آقاقجری؛ تهران: پارسه، 1397، ص322
روزنامه اطلاعات، شماره 8171، دوشنبه 2 شهریور1332[37]
روزنامه اطلاعات، شماره 8173، چهارشنبه 4 شهریور1332[38]
[39] Eisenhower Library, Whitman File, Iran , 1953-58(8), Box 32.
زریری، ص 238[40]
ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، ص179-180[41]
سالهای بحرانی نسل ما: خاطرات رحمتالله مقدم مراغهای؛ تهران: علم، 1386، ص701[42]
، 22/3/96 khamenei.irبیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار مسئولان نظام، [43]
صحیفه امام(ره)؛ چاپ چهارم: 1385، تهران: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی(ره)، جلد سوم، ص 375[44]
موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی