مبارزات آیت الله کاشانی در نگاه امام خمینی
تاریخ درس های فراوانی برای نسل های بشر ذخیره کرده است که هر کدام از آنها می توانند پشتوانه ای نیرومند برای تحول و تحرک به وجود آورند و راه روشن «حق» را از بیراهه های مختلف «باطل» جدا کنند و بینش و بصیرتی بیافرینند که در پرتو آن طی مراحل رشد و کمال و صعود به قلل عزت و قدرت تسهیل گردد. این بینش ها و آگاهی ها هم دارای جلوه های اعتقادی و معنوی هم ابعاد فکری و فرهنگی و هم جنبه های اجتماعی و سیاسی می باشند و همه این بینش ها در تمام ابعاد جهت نیل به حیات برتر و سالم و پویا و تامین سلامت و سعادت برای انسان ها لازم و ضروری می باشند.
از جمله مقاطع تاریخی که در دل خود درس و پیام های فراوان ذخیره ساخته و برای نسل امروز و فردا راهگشا می باشد تاریخ معاصر ایران است و از جمله حرکت ها و مبارزاتی که از مردان بزرگ در این مقطع به ثبت رسیده است قیام و مجاهدات عالم نستوه آیت الله کاشانی است.
آیت الله کاشانی دارای کارنامه ای درخشان از جهاد و مبارزه با دشمنان دین می باشد و تمام لحظات زندگی خویش را در مسیر صیانت از دین و سرزمین های اسلامی و از جمله سرزمین ایران و ملت مسلمان آن سپری نمود و از همه سو آماج حملات مخالفان و معاندان قرار گرفت.
در دیدگاه های حضرت امام خمینی درباره تاریخ معاصر ایران حجم و جایگاهی از این اندیشه های سیاسی و رهنمودهای تاریخی به زندگی و مبارزات آیت الله کاشانی اختصاص یافته است. آنچه در این نوشتار به تحلیل و توضیح پیرامون آن می پردازیم چند نمونه از آن مجموعه می باشد.
الف ـ این جبهه ملی... ـ در یکی از روزنامه هایشان که من دیدم و ناراحت شدم ـ از میرزای شیرازی که قضیه تنباکو را درست کرده تا آقای کاشانی تمام علمایی که در خلال مشروطیت برای اسلام کار کردند میرزای شیرازی برای اسلام کار کرده است آقای کاشانی برای اسلام کار کرده شیخ فضل الله کرده تمام این ها را به آنها بد گفتند! آن روزنامه جبهه ملی را پیدا بکنید میرزای شیرازی را متهم کرده به دروغگویی ! شیخ فضل الله را این قدر فحش داده ! جرم شیخ فضل الله بیچاره چه بود جرم شیخ فضل الله این بود که قانون باید اسلامی باشد. جرم شیخ فضل الله این بود که احکام قصاص غیرانسانی نبست انسانی است آقای کاشانی هم همین طور جرم این ها همین است که این ها عقیده شان این است که باید اسلام در ایران پیاده بشود و شما می گویید که احکام غرب مترقی است !» (1)
حضرت امام خمینی در بررسی مجاهدات آیت الله کاشانی اولا به سابقه تاریخی این جهاد و تلاش می پردازد که در سیره و روش سیاسی سایر علمای بزرگ نیز متجلی می گردد. ثانیا به یک جریان مرموز غرب زده و مشتاق به استقرار و سیطره و حاکمیت قوانین غربی به جای قوانین اسلامی اشاره می کند.
در رویکرد تاریخی به موضوع مجاهدت علمای دین ابتدا میرزای شیرازی و عناد و مخالفت جریان غرب گرای ایران که نام و عنوان «ملی گرایی» را با خود می کشد و با حرکت میرزا مخالفت می ورزد مطرح می شود.
در سال 1307 هـ. ق قراردادی موسوم به «رژی» بین دولت ایران و نماینده انگلیس به نام «ژرژ تالبوت» منعقد می گردد که براساس آن امتیاز انحصار خرید و فروش تنباکو به مدت پنجاه سال به انگلیس واگذار می گردد و به این ترتیب سلطه این کشور استعماری بر ایران از جنبه اقتصادی آغاز می شود و براساس مستندات تاریخی زمینه ها برای سلطه فرهنگی و سیاسی نیز آماده می گردد. مرحوم میرزای شیرازی با مسئولیت مرجعیت و رهبریت دینی با این قرارداد استعماری به مبارزه برمی خیزد و با رهبری علمای ایران و حضور گسترده مردم مسلمان سرانجام جنبش تنباکو به پیروزی می رسد و ناصرالدین شاه قاجار قرارداد مزبور را لغو می نماید.
جریان غرب گرای داخلی از همان زمان با حرکت میرزا مخالفت می کند و این مخالفت از آنجا ناشی می شود که این جریان فکری و سیاسی وابسته به بیگانه است و قیام و حرکت میرزا به نفی سلطه بیگانگان می انجامد!
در دومین رویکرد تاریخی امام خمینی قیام و مجاهدت پرشور فقیه مبارز شهید آیت الله شیخ فضل الله نوری مطرح می گردد.
شیخ فضل الله از رهبران نهضت مشروطه ایران به شمار می رفت لکن پس از مشاهده نفوذ غرب گرایان وابسته به استعمار انگلیس در نهضت مشروطه و مصادره آن به نفع انگلیس با مشروطه ای که تغییر ماهیت داده و از اسلامی به غربی و انگلیسی تبدل یافته بود مخالفت می ورزد و شعار «مشروطه مشروعه» یعنی مشروطه ای را که بر مبنای صدور حکم اولیه مشروطه باید با محوریت دین و احکام و قوانین مترقی آن شکل گیرد مطرح می نماید و به طور طبیعی با شیفتگان غرب مواجه می شود. این جریان اگرچه در مشروطه نام و عنوان خاص و سامان یافته ای نداشت ولی در دوره های بعد تحت عنوان جبهه ملی و حزب ملت ایران و نهضت آزادی و گروه های ملی ـ مذهبی به فعالیت علیه حاکمیت اسلام پرداختند.
در نگاه حضرت امام خمینی مجاهدت خستگی ناپذیر آیت الله کاشانی نیز اولا در تداوم حرکت میرزای شیرازی و شیخ فضل الله نوری به ظهور و بروز درآمد. ثانیا محور اصلی این مجاهدت وقفه ناپذیر اسلام و قوانین مترقی و زندگی ساز آن بود. ثالثا از ابتدای این حرکت مخالفت سرسختانه ایادی داخلی استعمار و شیفتگان غرب و انگلیس و آمریکا به شکل حرکت های مرموز ملی ! و در عین حال غربی ! آغاز شد و جبهه ملی و سایر احزاب ملی گرا این عناد و مخالفت علیه اسلام و رهبری آیت الله کاشانی و اهداف والای او را ساماندهی کردند.
ب ـ حضرت امام خمینی پس از این رویکرد تاریخی ـ که معمولا در اندیشه های سیاسی آن پیشوای بزرگ سابقه دارد و در بررسی تمام جنبش های اسلامی به رهبری فقها و علمای مبارز اسلام به همین شیوه عمل می کنند و به مصادیق اشاره می نمایند ـ به طور مستقل به بررسی مجاهدات عالم نستوه مرحوم آیت الله کاشانی می پردازند.
امام خمینی درباره گستردگی و وسعت مبارزات آیت الله کاشانی چنین می فرمایند:
«آقای کاشانی از جوانی در نجف بودند و یک روحانی مبارز بودند. مبارزه با استعمار آن وقت البته انگلستان بود مبارزه با او. در ایران هم که آمدند تمام زندگیشان صرف همین معنا شد و من از نزدیک ایشان را می شناختم... بعدش دیدند که اگر یک روحانی در میدان باشد لابد «اسلام» را در کار می آورد این حتمی است و همین طور هم بود. از این جهت شروع کردند به جوسازی.» (2)
اولین موضوع در این سخنان مبارزات آیت الله کاشانی با استعمارگران انگلیسی در عراق می باشد.
در جنگ جهانی اول دولت عثمانی که مجموعه سرزمین های اسلامی آن روز از جمله عراق را تحت حکومت داشت با آلمان متحد گردید. در نقطه مقابل انگلستان قرار داشت که به همراه متحدین خود با جبهه دولت عثمانی و آلمان در جنگ و ستیز بود. نیروهای انگلیس در این نبرد برای اشغال عراق حرکت کردند و ابتدا در اثر ضعف فرمانده نظامی عثمانی شهرهای فاو و بصره را به اشغال خویش درآوردند. از همین جا علمای مبارز اسلام برای مقابله با نیروهای اشغالگر انگلیسی به تشکیل جبهه پرداختند و با صدور حکم جهاد به نبرد مسلحانه با انگلیسیان اهتمام ورزیدند.
آیت الله کاشانی در مجموعه جبهه علمای مبارزی چون آیت الله سیدمحمود حیدری آیت الله سیدمصطفی کاشانی شیخ فتح الله اصفهانی و سیدعلی داماد و گروهی دیگر به رهبری انقلاب عراق پرداختند و به بسیج و ساماندهی نیروهای مردمی مجاهدین عراقی و عشایر همت گماشتند. در این میان آیت الله کاشانی به دلیل جوانی و شور فراوان جهاد در راه دین در صف اول پیکار قرار داشت و مسئولیت سرکشی به جبهه های مختلف و بررسی شرایط و وضعیت آن ها را بر دوش می کشید.
جبهه اصلی علمای اسلام در کوت العماره عراق قرار داشت و مبارزات سخت آنان همراه با نیروهای رزمنده مردمی باعث زمین گیر شدن قوای انگلیس گشت و در این مقطع از مبارزات انگلیسی ها متحمل شکست و خسارت سنگین و دادن کشته و مجروح شدند و خود را تسلیم قوای اسلام کردند.
این پیروزی ها با مجاهدات و نقش آفرینی آیت الله کاشانی در برخی نقاط دیگر استمرار یافت ولی در نهایت قوای انگلیس عراق را به اشغال درآورد و دست نشاندگان خود را در آن سرزمین حاکم گرداند و از همین جا بود که فشار و تعقیب علیه آیت الله کاشانی شدت گرفت و پس از آن که «سرپرسی کاکس» نماینده انگلیس در عراق شرایطی برای صلح از جمله تسلیم آیت الله کاشانی و 16 نفر دیگر از علمای مبارز اسلام را که در کادر رهبری انقلاب قرار داشتند مطرح کرد به توصیه علمای عراق آیت الله کاشانی عراق را ترک نمود و به ایران وارد شد.
دومین موضوع در سخنان امام خمینی مجاهدات آیت الله کاشانی در ایران است که با تعبیر «در ایران هم که آمدند تمام زندگیشان صرف همین معنا شد» مبارزات این عالم نستوه را ارج می نهند.
آیت الله کاشانی و همراهان ابتدا به کرمانشاه و پس از آن به قم آمدند و از آنجا تصمیم به حرکت به سوی تهران گرفتند. (3)
مبارزات آیت الله کاشانی در ایران را می توان در محورهای ذیل مورد اشاره قرار داد:
1 ـ مبارزه و مخالفت با رضاخان که با کودتای انگلیسی روی کار آمد و قدرت را به طور مطلق در دست گرفت. او ابتدا تظاهر به دینداری کرد و به برخی از مراسم دینی همچون عزاداری حضرت امام حسین (ع) پرداخت و به مرور وقتی جای پای خود را محکم کرد به استحاله اسلام و مذهب زدایی روی آورد و با روحانیت و حوزه های علمیه و ارزش های اسلامی به ستیز پرداخت و جنایاتی مرتکب شد که در اوراق تاریخ ثبت است.
آیت الله کاشانی همچون سایر عالمان مسئول و متعهد به مخالفت با رضاخان پرداخت و اعمال و جنایات ضداسلامی او را محکوم نمود.
2 ـ مبارزات آیت الله کاشانی با استعمارگران انگلیسی در ایران تداوم یافت و با شناخت دقیقی که آنان از این عالم نستوه داشتند به توطئه علیه او پرداختند و سعی کردند به تعقیب و دستگیری و زندانی این مجاهد بزرگ بپردازند. به همین منظور با آن که یک بار با هجوم به محل زندگی او موفق به این کار نشدند و همین امر باعث یک سال مبارزه مخفیانه آیت الله کاشانی علیه استعمار انگلیس شد سرانجام در اثر تعقیب های مکرر انگلیسی ها او توسط قوای متفقین دستگیر شد و در زندان روس ها در رشت زندانی گردید. پس از مدتی این عالم مبارز را به زندان انگلیسی ها در اراک و پس از آن به زندانی در کرمانشاه منتقل کردند و مورد آزار و شکنجه های فراوان قرار دادند. او هرگز در زیر این فشارها و شکنجه ها تسلیم نشد و در همان حال و با شدت بیماری خطاب به افسران انگلیسی اعلام کرد: «اگر در زندان شما بمیرم ننگ ابدی بر شما خواهد بود و اگر سالم بیرون آیم کاری خواهم کرد که شیر نفت به روی انگلستان بسته شود.»
آیت الله کاشانی پس از یکسال و چهار ماه اسارت در زندان انگلیسی ها در 24 مرداد 1324 هـ. ش آزاد شد و مورد استقبال پرشور مردم قرار گرفت.
3 ـ یکی از ابعاد مجاهدات آیت الله کاشانی مخالفت و مبارزه با قرارداد استعماری نفت بود که توسط انگلیس بر ایران تحمیل شده بود. او همان طور که با صراحت و شجاعت در تمام عرصه های مبارزات سیاسی حضور داشت در این عرصه نیز در کنار سایر نیروها وارد میدان شد و اعلام کرد ملی شدن صنعت نفت در ایران باعث می شود تا این ثروت بزرگ که خداوند متعال به ملت ایران عطا نموده است از دست دشمنان خارج شده و به صاحبان حقیقی آن برسد و غاصبین از ادامه سیطره بر ملت ایران و گسترش آن در ابعاد دیگر ناامید گردند. تلاش های این عالم نستوه و سایر نیروها موجب گشت تا این ثروت خدادادی از سلطه استعمار بیرون آید و به ملت ایران باز گردد.
4 ـ مبارزه با محمدرضا پهلوی و عناصر و مهره های اصلی او همچون قوام و رزم آرا و جلوگیری از استبداد داخلی که زمینه ساز و بستر اولیه نفوذ و سیطره استعمار خارجی بود از دیگر ابعاد و جلوه های مهم مبارزات آیت الله کاشانی به شمار می رود. این مبارزات دارای مراحل مختلف می باشد و اوج آن را باید در قیام 30 تیر که رهبری های خیره کننده این عالم نستوه و حضور گسترده مردم مسلمان همراه بود دانست. این قیام که سرانجام به پیروزی رسید موجب عقب نشینی و شکست شاه و مهره های او و به نخست وزیری رسیدن دکتر مصدق شد.
ج ـ با آن که رهبری ها مجاهدات جانفشانی ها و شجاعت بی نظیر آیت الله کاشانی باعث به قدرت رسیدن مصدق و نیروهای ملی شد متاسفانه مصدق و جبهه ملی پس از آن که به اهداف خود رسیدند عناد و مخالفت علیه روحانیت و چهره شاخص آن در آن عصر یعنی آیت الله کاشانی را یکی از اهداف اصلی و خط مشی های بنیادی و محوری خود قرار دادند و با یک جنگ روانی تمام عیار شخصیت والای او را هتک نمودند و با ایجاد بحران و تحرکاتی شبیه به آنچه در نهضت مشروطه و علیه فقیه مبارز آیت الله شیخ فضل الله نوری به وجود آمد او را منزوی و خانه نشین کردند تا سهل تر و بدون مانع و مزاحم عناصر غرب گرا و متمایل به مراوده ذلت بار و مرعوبانه با غرب را روی کار آورند!
حضرت امام خمینی در سخنان ذیل به این شرایط تلخ و مظلومیت و غربت آیت الله کاشانی و تحرکات ملی گرایان غرب گرا! تصریح می کنند:
«یک گروهی که از اولش باطل بودند من از آن ریشه هایش می دانم یک گروهی که با اسلام و روحانیت اسلام سرسخت مخالف بودند از اولش هم مخالف بودند اولش هم وقتی که مرحوم آیت الله کاشانی دید که این ها خلاف دارند می کنند و صحبت کرد این ها یک سگی را نزدیکی مجلس عینک به آن زدند و اسمش را «آیت الله» گذاشتند! این در آن زمان بود که اینها فخر می کنند به وجود او. او هم مسلم نبود. من در آن روز در منزل یکی از علمای تهران بودم که این خبر را شنیدم که یک سگی را عینک زده اند و به اسم «آیت الله» توی خیابان ها می گردانند. من به آن آقا عرض کردم که این دیگر مخالفت با شخص نیست این سیلی خواهد خورد. و طولی نکشید که سیلی را خورد. و اگر مانده بود سیلی بر اسلام می زد.» (4)
حضرت امام خمینی در قبل و بعد از این سخنان به حرکت ضداسلامی جبهه ملی پس از پیروزی انقلاب و در مخالفت با لایحه قصاص و اعلام راهپیمایی علیه حکم ضروری قرآن اشاره می کنند و به این واقعیت تصریح می کنند که ملی گرایان امروز همان ملی گرایان دیروز هستند و جریان مرموز غرب گرایی که دیروز و امروز با انتساب خود به مردم و حکومت ملی پنجه در چهره مقدس اسلام انداخته است با استعمار خارجی در تقابل با دین حق و عداوت با قوانین الهی و تلاش مخرب برای جلوگیری از تحقق حکومت اسلامی در ایران دارای خط مشی واحد می باشند.
عبارت حضرت امام خمینی پس از مطرح کردن جنگ روانی و هتک حرمت و ترور شخصیت آیت الله کاشانی توسط ملی گرایان و طرفداران مصدق و پس از اشاره به مخالفت جبهه ملی با لایحه قرآنی قصاص چنین است:
«اینها تفاله های آن جمعیت هستند که حالا قصاص را حکم ضروری اسلام را غیرانسانی می خوانند!» (5)
این عبارت در عین کوتاهی پیام های بلند و ماندگار و بیدار کننده در دل خود دارد و اعلام می کند که جریان و احزاب موسوم به جبهه ملی و نهضت آزادی و گروه های به اصطلاح ملی ـ مذهبی هیچ گاه با اسلام و روحانیت و حکومت دینی سرسازش نداشته اند و همواره بر طبل عداوت و مخالفت علیه قوانین قرآن کوبیده اند و از دنیای غرب حمایت کرده اند و زمینه ساز نفوذ و سلطه قدرت های استعماری شده اند.
فراموش نکنیم که همین جریان های ملی گرای شیفته فرهنگ و تفکر غربی خاستگاه اصلی اسلام های التقاطی ـ و البته بیشتر از نوع التقاط غربی که عبارت است از آمیخته شدن آموزه ها و تعالیم اسلامی با مفاهیم مکتب های فکری و فلسفی و سیاسی دنیای غرب ـ بوده و هستند و همواره ضربات سختی به نسل های دیروز و امروز زده و می زنند و به صورت نامرئی و مرموز جوانان این مرز و بوم را با وعده دست یابی به حقیقت به سراب تخیلات و افکار واهی و مغشوش می رسانند و از همین جاست که مسئولیت های علمای دین و مراکز حوزوی و دانشگاهی و سازمان های فرهنگی و رسانه های گروهی به ویژه مطبوعات در آگاهی بخشی و ایجاد بینش های عمیق و راهگشا و مقصدرسان برای نسل امروز بسیار مهم و سنگین و حیاتی می گردد و هرگونه مسامحه و غفلت در انجام این رسالت بزرگ زمینه ساز تهاجم بیشتر و متداوم فرهنگ غرب خواهد گردید.
پاورقی:
1 ـ صحیفه امام موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی ج 14 ص 464 و 465
2 ـ همان مدرک ج 18 ص 248
3 ـ آیت الله شیخ الشریعه اصفهانی با نگارش نامه ای به مردم تهران آنان را از جایگاه علمی و منزلت مقام روحانی و نقش آفرینی آیت الله کاشانی مطلع نمود. او در این نامه از آیت الله کاشانی با عناوینی چون حامی ملت و دین نعمت عظمی و موهبت کبری یاد نمود و وجود او را برای مسلمین بسیار مغتنم شمرد.
4 ـ صحیفه امام ج 14 ص 456
5 ـ همان مدرک. ص 457
روزنامه جمهوری اسلامی 24 اسفند 1387