
25 مهر 1404
صدای ماندگار ایران در شورای امنیت
روایتی از سخنرانی انتقادی شهید رجایی در سازمان ملل در آغاز روزهای جنگ
محمدعلی رجایی نخست وزیر جمهوری اسلامی ایران در 26 مهرماه 1359 به سازمان ملل متحد رفت و در شورای امنیت پیرامون دلایل و ماهیت حمله نظامی رژیم بعث عراق به ایران و اهداف صدام از این حمله، سخنرانی کرد. او طی یک نطق مبسوط، ماهیت جنگ عراق علیه ایران و حقانیت کشورمان را تشریح کرد.
آنچه پیش رو دارید، خلاصهای از صفحات 187 تا 191 کتاب «دولتهای شهید رجایی، شهید باهنر و آیتالله مهدوی کنی» است که توسط انتشارات مرکز اسناد انقلاب اسلامی و با قلم «سجاد راعی گلوجه» به رشته تحریر درآمده است. به بهانه سالروز سخنرانی شهید رجایی در شورای امنیت (1359) خواندن این برش از تاریخ، خالی از لطف نیست:
نقشآفرینی ضعیف در برابر تجاوز
نخستین نهاد بینالمللی که مسئولیت حفظ صلح و امنیت بینالمللی را بر عهده دارد، شورای امنیت سازمان ملل متحد است. [...] به دلیل وقوع تجاوز از سوی عراق، شورای امنیت سازمان ملل باید به وظیفهٔ عمومی خود مبنی بر حفظ صلح و امنیت بینالمللی عمل میکرد.[1]
بر این اساس، در نخستین روز آغاز رسمی جنگ (31 شهریور 1351 / 22 سپتامبر 1980) کورت والدهایم، دبیرکل وقت سازمان ملل، ضمن مذاکره با نمایندگان دو دولت ایران و عراق در سازمان ملل، پیشنهاد کرد که وی تلاشهای خود را برای کمک به حل مسالمتآمیز اختلافات دو کشور به کار بندد.[2]
روز بعد، شورای امنیت بنا به درخواست دبیرکل سازمان ملل، تشکیل جلسه داد و در پایان جلسه، نخستین موضعگیری خود را در قبال جنگ ایران و عراق بهصورت بیانیهٔ زیر صادر نمود:
«اعضای شورا [...] از ایران و عراق میخواهند بهعنوان اولین قدم بهسوی راهحل منازعه از کلیهٔ اقدامات مسلحانه و همهٔ اعمالی که ممکن است وضعیت خطرناک فعلی را وخیمتر کند، دست بردارند و اختلافات خود را از طریق صلحآمیز حل نمایند. [...]».
دو طرف منازعه در قبال این بیانیه، هیچ نوع واکنش جدی نشان ندادند. به دلیل ادامهٔ جنگ، بار دیگر شورای امنیت در 6 مهر 1359 / 28 سپتامبر 1980 تشکیل جلسه داد و قطعنامهٔ 479 خود را که نخستین قطعنامهٔ شورا درباره جنگ عراق با ایران بود، صادر کرد.
عراق فوراً این قطعنامه را پذیرفت، ولی دولت ایران در واکنش به آن اعلام کرد تا زمانی که تجاوز عراق علیه ایران ادامه یابد و نیروهای عراق در داخل خاک ایران به تجاوز و اقدامات خرابکارانهٔ خود ادامه دهند، نمیتوانیم قطعنامه را بپذیریم و بدین ترتیب از پذیرش آن خودداری کرد.
این قطعنامه بیانگر موضع ضعیف شورای امنیت در قبال جنگ بود؛ زیرا در آن، ضمن نادیدهگرفتن تجاوز عراق به قلمرو ایران و محکومنکردن آن، به نقض تمامیت ارضی و آتشبس و بازگشت نیروهای متجاوز به مرزهای قبل از آغاز تجاوز اشارهای نشده بود. [...]
ازاینپس تجاوزات عراق گسترش و شدت یافت و چندین جلسهٔ شورای امنیت در مهر 1359 نیز هیچ نتیجهای در بر نداشت. [...]
صدای ایران در شورای امنیت
دولت رجایی وزیر امور خارجه نداشت و نخست وزیر، سرپرست آن وزارتخانه هم بود؛ بنابراین پس از طرح مسئلهٔ جنگ ایران و عراق در سازمان ملل متحد و ضرورت شرکت نمایندهٔ ایران در جلسهٔ شورای امنیت، رجایی در 29 مهر 1359 در رأس هیئتی به آن سازمان سفر کرد و طی دو بار دیدار و گفتگو با دبیرکل وقت سازمان ملل و سخنرانی در جلسهٔ شورای امنیت، مواضع و دیدگاههای دولت ایران را در قبال جنگ تبیین و تشریح کرد.[3]
رجایی با مشاهده ناکارآمدی شورای امنیت سازمان ملل و فرصتطلبی و جنگ تبلیغاتی و نظامی دولت عراق، بهصراحت اعلام کرد که ما قرارداد صلح را در خونینشهر با خون خود امضا خواهیم کرد.[4] او پیش از سفر دربارهٔ انگیزهٔ سفرش در آن شرایط گفته بود: «ما بهعنوان اینکه در این جنگ مورد تجاوز قرار گرفته و مظلوم هستیم، میرویم تا چهرهٔ این ظالم کافر را به جهانیان نشان دهیم».[5]
در مدت اقامت در نیویورک نیز، در واکنش به اظهارات کورت والدهایم مبنی بر اینکه اگر ایران قربانی جنگ و تجاوز است، چرا تاکنون شکایتی به سازمان ملل نکرده است؟ پاسخ داد: «واقعیت این است که مردم مورد ستم، بر اساس تجاربی که در چنین مواردی دارند، شکایت نمیکنند و میگویند: اینجا محل ظالمهاست تا به اعمال آنها جنبهٔ قانونی بدهد. چرا که میبینیم شورا نتوانسته است که حق مظلومان را بگیرد. […] در حقیقت، به نظر میرسد که شورای امنیت، بیشتر یک مرکز اطلاعاتی در جامعهٔ جهانی است. حال آنکه دنیای ما نیازمند به یک دستگاه جدی اجرایی است تا در موقع لزوم بتواند جلوی انحراف کسانی را که قدرت در دست آنهاست، بگیرد.»[6]
ساختار ناکارآمد سازمان ملل
در جلسهٔ شورای امنیت نیز، با صراحت انقلابی طی یک سخنرانی مستند و مستدل به علل تجاوز عراق به ایران، مواضع دولت ایران، سیاست کشورهای مختلف در قبال جنگ و افشاگری علیه حامیان دولت عراق در جنگ پرداخت و در بخشی از سخنانش گفت: «شرکت ما در این شورا بهمنظور دادخواهی یا انتظار دفع تجاوز نیست. رجای واثق داریم که اولاً، شورای امنیت با پذیرفتن حق وتو برای زورمندان و دارابودن مشکلات دیگر، عملاً قادر به خدمت جدی به ملل محروم و مستضعف جهان نیست و ثانیاً، تاریخ گذشتهٔ شورا بیانگر این واقعیت است که در مواردی هم که شورا قادر به اتخاذ تصمیمات اصولی بوده و تحت فشار افکار عمومی جهان گردیده، باز هم در اثر مخالفت یک یا چند ابرقدرت، ضمانت اجرایی برای تصمیمات مزبور نداشته است. من صریحاً اعلام میکنم ملت ما مصمم است حتی با دنبالکردن یک جنگ طولانی و مردمی، نهتنها متجاوزان را سر جای خود بنشاند، بلکه با این عمل خود ملت برادر و مسلمان عراق را نیز به ماهیت رژیم ضدمردمی و نیز وابستهٔ صدام هرچه بیشتر آشنا سازد و جوابی دندانشکن به امپریالیسم آمریکا دهد که مستقیم یا غیرمستقیم به دولت بعث عراق کمک مینماید.»[7]
در مجموع، باتوجهبه وضعیت حاکم بر سازمان ملل، عملاً سفر رجایی به این سازمان نیز هیچ نتیجه و دستاورد ملموسی برای ایران در پی نداشت. [...] از این تاریخ تا 22 ماه بعد، سازمان ملل متحد در قبال جنگ ایران و عراق سکوت اختیار کرد و واکنش چندانی نشان نداد. در سایهٔ این سکوت طولانیمدت، دولت عراق ضمن به راهانداختن تبلیغات دامنهدار برای جنگطلب معرفیکردن و مخدوش نمودن چهره ایران در عرصهٔ بینالملل، جنایات جنگی بیشماری را در جبهههای جنگ مرتکب شد و مواضع نظامی خود را در خاک ایران مستحکمتر ساخت.[8]
[1] گزارش سفر، تهران، دفتر تحقیقات و انتشارات نخست وزیری، 1359، صص 11_12
[2] علی اکبر ولایتی، تاریخ سیاسی جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی ایران، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376، ص 63
[3] علی اکبر ولایتی، پیشین، صص 75_79
[4] «شهید رجایی و جنگ تحمیلی»، پیام انقلاب، سال چهارم، ش 67 (27 شهریور 1361)، ص 13
[5] هدی انصاری، روزشمار جنگ ایران و عراق (کتاب چهارم: هجوم سراسری)، تهران، مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، ، ص 393
[6] گزارش سفر، صص 15_16
[7] همان، صص 23_27
[8] علی اکبر علیخانی، «مواضع و عملکرد نظام بین الملل در قبال جنگ عراق علیه ایران»؛ انقلاب اسلامی، جنگ تحمیلی و نظام بین الملل (مجموعه مقالات)، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، 1376، ص 146