03 آبان 1390
نمایندگان مجلس و حادثه ترور آیت الله سید حسن مدرس
یاسایی معروف به «صدرالادباء یزدی » که از سمنان و دامغان به وکالت دوره ی پنجم مجلس انتخاب شد، در این زمینه عقیده داشت :«تأثر و تأسف فوق العاده که از قضیه هایله دیروز برای نمایندگان و جامعه تهران ، بلکه ایران دست داده است ، محتاج به توضیح نیست . آقای مدرس ، قطع نظراز مقام روحانیت ، سمت هم قطاری ما را داشتند. در مسایل مهمه ی مملکتی ، همیشه ایشان یک قدم های برجسته برداشته و هر وقت مذاکره می شدکه شبهه می رفت مخالف با حیات سیاسی مملکت باشد،اساساً با هر مخاطره ای حاضر می شدند. زحمات و مشتقاتی که در راه تثبیت اصول حکومت ملی متحمل شده اند، قابل بحث نیست و ماها هر یک به سهم خود، فوق العاده متأثر شده واهتمام و جدیّت برای کشف قضیه داریم .»
قضاوت در خصوص یک شخصیت ، اگرچه در طول زندگی آن شخصیت روی می دهد، اما بخش اصلی قضاوت ها، به طور معمول به دوره ی پس از حیات وی باز می گردد. بدین ترتیب ، بررسی قضاوت های انجام شده در مورد یک فرد درزمان پس از حیاتش ، نقش مهمی را درارزیابی کلی از شخصیت وی داراست ؛ اما قضاوت های افراد گوناگون درمورد مدرس ، نه تنها در دوره ی پس از مرگ او که در دوره ی حیات او نیزبه دلیلی خاص فراوان است . این دلیل نیز مسأله ی ترور مدرس در دوره ی ششم مجلس بود. از پس این حادثه ، مدرس مدت ۶۴ روز بستری بود ودر طول این مدت ، بحث ها و سخنان فراوانی در مورد مدرس ، شخصیت او و فعالیت های او از سوی موافقان و مخالفان مطرح گردید.
قضاوت های یاد شده از دو جهت حایز اهمیت است . نخست بدان دلیل که این قضاوت ها در دوران حیات مدرس اتفاق افتاد و افرادی که این قضاوت هارا انجام می دادند یا مخاطبانی که آن ها را می شنیدند، در موقعیتی قرارداشتند که می توانستند با مدرس از نزدیک برخورد داشته باشند وشخصیت وی را دریابند. دوم آن که بسیاری از این قضاوت ها از سوی نمایندگان مردم در مجلس و از تریبون آن بیان گردید که با سخنان افرادعادی که در اماکن عادی بر زبان ها جاری می شود، تفاوت دارد.
از رهگذر آن چه بیان گردید، پاره ای از قضاوت های نمایندگان درجلسه ی علنی مجلس را مورد بررسی قرار می دهیم .
یاسایی معروف به «صدرالادباء یزدی » که از سمنان و دامغان به وکالت دوره ی پنجم مجلس انتخاب شد، در این زمینه عقیده داشت :
«تأثر و تأسف فوقالعاده که از قضیه ی هایله ی دیروز برای نمایندگان و جامعه تهران ، بلکه ایران دست داده است ، محتاج به توضیح نیست . آقای مدرس ، قطع نظراز مقام روحانیت ، سمت هم قطاری ما را داشتند. در مسایل مهمه ی مملکتی ، همیشه ایشان یک قدم های برجسته برداشته و هر وقت مذاکره می شدکه شبهه می رفت مخالف با حیات سیاسی مملکت باشد،اساساً با هر مخاطره ای حاضر می شدند. زحمات و مشتقاتی که در راه تثبیت اصول حکومت ملی متحمل شده اند، قابل بحث نیست و ماها هر یک به سهم خود، فوق العاده متأثر شده واهتمام و جدیّت برای کشف قضیه داریم .»
سیداحمد بهبهانی فرزند آیت الله عبدالله بهبهانی که در دوره های پنجم تا چهاردهم از تهران به نمایندگی مجلس انتخاب شده بود، اظهارمی داشت :
«مطالبی که آقایان بیان کردند، مطالبی است که از نقطه نظر قانون و سیاست مملکت و صیانت مملکت و حفظ وکلا و سایرمردم ، البته همین طور است که فرمودند، ولی در این جا یک قدری باید باریک تر شد و تصدیق کرد که مدرس آدم فوق العاده ای است . مدرس یک شخص عادی نیست . زدن مدرس و ترور کردن مدرس در این مملکت و در این موقع ، یک مسأله ی خالی از سیاست نیست . گذشته از این که مدرس درعملیات خود، آدم فوقالعاده ای است ، اعم از وکالت و جنبه ی علمیت و سیاست ، شخصاً عنوانی دارد که از عراق عرب و عجم و تمام مملکت ایران ، یک شخصیت و مقامی را حایز شده که محل غبطه ی مسلمین است . در این واقعه که واقع شده ، مجلس شورای ملی و وکلا هر یک به نوبه ی خود اظهار تأثر از وقوع این واقعه می کنند و البته دولت و ملت هم در این تأثر شریکند.»
محمدعلی بامداد نماینده ای دیگردرخصوص این ترور اعلام داشت :
«در دوره ی قبل ، یکی دو نفر وکیل را کتک زدند ]مدرس ،حائری زاده ، کازرونی [ و تعقیب نشد. حالا هم یک چنین قضیه ای اتفاق افتاده است . بنده نمی خواهم از مقامات آقای مدرس عرض کنم . عرض بنده این است که ما بایدپیش خودمان حساب کنیم و ببینیم قضیه چه بوده است .مدرس کسی را کشته بود و قصاص نشده بود که در عوض آن باید مبادرت به چنین اقدامی شود؟ خانواده ی کسی را از هستی ساقط کرده بود؟ این ها که نبود، پس چه بوده ؟بنده پیش خود حساب کردم ، دیدم مدرس یک صراحت لهجه و یک شجاعت ادبی دارد. مدرس اگر به چیزی عقیده پیدا کند، می گوید. مدرس یک دل دارد و یک زبان واین خصلت ، البته برای مملکت یک منافعی دارد. اصل استفاده ی یک مملکت و ملت از وکیل در همین جاست که وکیل نماینده ی یک ملتی بتواند حرف خود را بزند. در دنیاپس از مطالعات زیاد، اصل مصونیت نماینده را از همین لحاظ قبول کرده اند. مدرس این صفت را داشت و این صفت و خصلت مدرس است که مورد حمله شده است .»
از دیگر افرادی که درخصوص مدرس ـ پس از ترور وی ـ سخن گفته ،علی اکبر داور، رییس فرهنگ ، وکیل چند دوره ی مجلس ، وزیر فوایدعامه ، وزیر دادگستری و وزیر دارایی است . او در این ارتباط چنین گفته بود:
«دیروز یک صدای مهیبی بلند شد. این صدا به ما می گویدباخبرباشید. این مسأله ، یک مسأله ی ساده نیست . شخص مدرس با کسی اختلاف ملکی نداشت که کسی از نقطه نظرخصوصی چنین اقدامی نماید...»
سیدیعقوب انوار اردکانی ، ملقب به «صدرالعلما» که در دوره ی دوم ازخراسان ، در دوره ی چهارم ، ششم و هفتم از شیراز، در دوره ی پنجم ازفارس و دردوره های دوازدهم و سیزدهم از کاشان به نمایندگی مجلس رسید، این گونه اظهار داشت :
«آن چه از احوالات نمایندگان ملت در دنیا دیدم ، این است که نمایندگان ، نماینده ی احساسات ملت هستند. همین احساسات ملت را نمایندگان در مجلس شورای ملی ، اظهار می کنند. بنده وچند نفر از آقایان که تقاضا کردیم هیأت محترم دولت به مجلس تشریف بیاورند، برای این بود که به دولت بنمایانیم امروز،احساسات ملت ایران جریحه دار است ... ما در این مسأله کاملاًمطمئن از طرف دولت هستیم زیرا خود آقای رییس الوزرا یکی از مریدهای آقای مدرس بوده و همین طور آقایان وزرا همه به ایشان ارادت داشتند. آقای مدرس از علمای طراز اول و دارای درجه ی اجتهاد بود... مجلس شورای ملی با کمال نفرت وانزجار به این مطلب نگریسته ... و به دولت می گوییم که این کاررا با کمال اهمیت تلقی کرده و خیلی جدی دنبال کند.»
نمایندگان بعد از شهریور ۱۳۲۰ و مدرس
قضاوت ها در مورد مدرس ، پس از مرگ وی هم چنان ادامه دارد. ازاین رهگذر، پس از شهریور سال ۱۳۲۰ برخی نمایندگان به مناسبت سالگرد فوت مدرس از او یاد می کنند که در این جا از باب نمونه ، به سخنان برخی از آن ها می توان اشاره نمود.
سیدابوالحسن حایری زاده که در دوره های چهارم ، پنجم و ششم از یزد و در دوره های پانزدهم ، شانزدهم ، هفدهم و هجدهم از تهران به نمایندگی مجلس رسید، در این خصوص چنین اظهار می دارد:
«... هر جماعت و ملتی که زحمات اشخاص فداکارخود رافراموش کند، محکوم به زوال است و حیات ملل در سایه ی رجال علم و ادب و قلم و سیف ، پاینده و برقرار است . البته شمشیر، دنبال قلم و قلم دنبال علم و ادب باید باشد و سیف باید مطیع اراده ی صاحبان علم و قلم باشد. باید ملل در سایه ی فداکاری رجال علم و ادب و قلم باشد تا ملک و ملل ، آتیه ی نیکو داشته باشد.
مقصود از این مقدمه این است که در ایران ، رجال فداکار بودند وهستند که بعضی از آن ها، محور سیاست جهان را در سایه ی فداکاری خود عوض کردند... ما باید همیشه از رجال فداکار ومخصوصاً از شهدا و بزرگان خود که در علم و تقوا و زهد وشجاعت کم نظیر بوده اند، یادآوری نماییم و عمل آن ها درس بزرگی است برای نسل های آتیه .
چهار روز از سیزده سال فقدان مرحوم سیدحسن مدرس گذشته است . این سید بزرگوار که در زهد و تقوا و رشادت و شجاعت وصراحت لهجه و موقع شناسی ، کم نظیر بود، حقیقتاً مظلوم بود.چرا؟ زیرا در موقعی با انگلستان دست و پنجه نرم کرد که انگلستان ، فرمانفرمای جهان بود و آمریکا و اتحاد جماهیرشوروی دخالتی در سیاست جهان نداشتند... در آن روز باقرارداد ۱۹۱۹ مخالفت کردن ، کار آسانی نبود. سید بزرگوارمخالفت کرد، موفق شد و گرفتار انتقام انگلستان گردید. سیدمبارزه را ادامه داد تا در رمضان ۱۳۵۸ ق مطابق با ۲۶ آبان ۱۳۱۷ش در شهر کاشمر از دست رفت .
سید بزرگوار بسیار مظلوم بود، حتی بعد از درگذشت ، آقای شیخ الاسلام ملایری به دعوی ، موضوع را در مجلس طرح نمودند و دولت ، مشغول تعقیب پرونده ی مدرس شد. به جای این که این پرونده در دیوان جنایی مطرح شود، در دیوان کیفرمطرح شد وآقایان قضات می دانستند که تفاوت عمل اززمین تا آسمان است ، زیرا که دیوان کیفر، صلاحیت صدور حکم اعدام را ندارد.
سید بزرگوار، بسیار مظلوم بود که سیزده سال از رفتن او گذشت و یک مدرسه یا کتاب خانه یا میدان یا خیابان به نام اونیست .»
از میان دیگرافرادی که پس از فوت مدرس در مورد او به قضاوت پرداخته اند، به دکتر محمد مصدق می توان اشاره کرد. اگرچه مصدق درسه دوره ی سوم ، چهارم و پنجم مجلس ، همکار مدرس بود، اما ازجمله ی طرفداران وی محسوب نمی شد. با این همه ، مصدق در مجلس چهاردهم ، هنگام مخالفت با اعتبارنامه ی سیدضیاءالدین ، تدین و سهیلی ،در سخنانی به مناسبت یادبود مدرس اظهار داشت :
«برای خیر این مردم و برای آزادی این جامعه ، باید هرگونه فحش و ناسزا بشنوم . مگرنبود که مدرس درهمین مجلس سیلی خورد؟ مگر نه این است که مقام مدرس در این جامعه ، به خاطرمشقاتی است که دید؟ مگرنه این است که شربت شهادت چشید؟»
مرکز اسناد انقلاب اسلامی