14
اسفند
1392
تا جایی که یادم میآید در تمام دوران تحصیلی مقطع کارشناسی و البته قبل از آن هیچگاه واژه سیاق به گوشم نخورده بود. لازم به یادآوری است که نگارنده این سطور تحصیلات کارشناسی خود را طی سالهای 1365-1369 در دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه فردوسی مشهد و در رشته تاریخ به پایان بردهام. تحصیلات دوران کارشناسی ارشد را هم در رشته تاریخ ایران اسلامی (با گرایش ایران معاصر) و طی سالهای 1372-1375 در دانشگاه تربیت مدرس تمام کردهام. فقط از اوایل دوران تحصیل در مقطع کارشناسی ارشد بدین سو بود که هر از چندگاه برخی اساتید بزرگوار، از جمله شادروانان استاد دکتر عبدالحسین نوایی و استاد دکتر محمداسماعیل رضوانی، که نگارنده این سطور افتخار حضور در محضر درس آن عزیزان فقید را داشتم، به واژه سیاق و موضوع اسنادی که به خط سیاق تدوین و تنظیم شدهاند اشاراتی کرده و ضمن تاکید بر اهمیت و ضرورت فراگیری فن سیاقخوانی، نسبت به احتمال مهجور ماندن و فراموش شدن این فن، که هنوز تا آن زمان هم من به جایگاه و اهمیت حیاتی آن برای خوانش هزاران برگ سند و بلکه بیشتر، که در مراکز و گنجینههای اسنادی کشور و احیانا خارج از ایران مضبوط است، پی نبرده بودم، هشدار داده و ابراز نگرانی و اظهار تاسف مینمودند.
سخن از آن بود که رقم تمام کسانی که در سراسر کشور با خط سیاق آشنایی قابل قبول واحیانا استادانهتری دارند، همواره رو به کاهش است و چه بسا تعداد آن عزیزان انگشت شمار شده است. نگرانیها از آن منظر بیشتر میشد که همان سیاق دانان معدود هم، در شرایط عدم برگزاری دورهها و کلاسهای آموزش سیاقخوانی، در سنین میان سالی و بالاتر بودند و به تبع آن انتقال میراث ارزشمند فن سیاق و سیاق خوانی به نسلهای جوانتر با دشواریها و تهدیدات جدی مواجه بود. با این حال، علی الظاهر، نه در مسئولان آموزشی و فرهنگی و نه کسانی که به نوعی متولی رشته تاریخ و به ویژه درگیر مسائل پژوهشی تاریخ معاصر ایران بودهاند، ارادهای جدی برای توجه به فن پراهمیت و در عین حال مهجور مانده سیاق و سیاقخوانی شکل نگرفته است.
علی ایحال، آنچه بود، هنگامی که نگارنده این سطور در سال 1374 همکاری خود را با موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران که در آن برهه هنوز نام آن "موسسه پژوهش و مطالعات فرهنگی" بود آغاز کردم، به زودی دریافتم که در مرکز اسناد موسسه صدها هزار و بلکه میلیونها برگ سند نوشتاری، تصویری و غیرو نگهداری میشود. اولین کارهایی هم که به بنده رجوع گردید استنساخ اسناد نوشتاریای بود که به دوره قاجاریه مربوط میشد. به تدریج با برخی اسناد مواجه شدم که، به زعم خودم، خطوط موازی و یا کج ومعوج بی معنا و احیانا نامربوطی، که هیچ تصور روشنی هم از ارزش، اهمیت و جایگاه آنها در موضوع و محتوای اسناد نداشتم، بخش اعظمی از آن را در برگرفته بود.
پس از مدتی دریافتم که این خطوط و نشانههای رمزآلود نه تنها برای من بلکه برای اکثری دیگر از همکاران هم، نامفهوم و بی معنا مینماید. به همین دلیل، تمام اسنادی را که حاوی آنگونه علایم و خطوط بود، باید اعتراف نمایم، در زمره اسناد و مدارک قابل اعتنا و دارای ارزش تاریخی و علمی و اطلاعاتی ارزیابی نکرده و به کناری مینهادم.
البته این موضوع از منظر بسیاری از سایر همکاران هم معنای مشابهی داشت. پس از مدتی بر من آشکار شد که این خطوط و علائم پر رمز و راز در واقع همان خط سیاق هستند که طی چند ساله گذشته درباره آن اطلاعات اندکی دستگیرم شده بود.
در همان سالهای نخست همکاریام با موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران بود که برخی اساتید محترم، که با موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران همکاری می کردند، و البته شادروانان استاد دکتر عبدالحسین نوایی و استاد دکتر محمداسماعیل رضوانی، مهمترین آنان بودند، به دلیل آشنایی با خط سیاق، در باره ضرورت یافتن راهکارهایی برای خوانش اسناد سیاق فراوانی که در موسسه موجود بوده است، تذکراتی میدادند. با این حال، تا جایی که اطلاع دارم نه در آن برهه و نه در سالهای آتی اقدام قابل توجهی در راستای این هدف صورت نگرفت. این امر به موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران محدود نبود و در سایر مراکز اسنادی و پژوهشی کشور هم اقدام درخوری برای آموزش و خوانش اسناد سیاق صورت نگرفت. در این میان، در دانشگاههای کشور هم تقریبا هیچگونه توجهی به فن سیاق و سیاقخوانی نشان داده نشده است.
|
|
|
بدین ترتیب، جز معدود اسناد سیاقی که توسط برخی از اساتید فن در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران و احیانا مراکز دیگر خوانده وبعضا منتشر هم شد، در مجموع، اسناد سیاق، بدون آنکه رمزگشایی قابل توجهی در باره محتوا و ماهیت آن صورت بگیرد، تا سالهای اخیر، در گنجینه اسناد محفوظ و مضبوط باقی مانده است.
فقط از حدود سال 1390 بدین سو بود، که به همت مسئولان و همکاران ما در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، به تدریج، گامهایی جدی و موثرتر برای آموزش فن سیاق و به تبع آن گشوده شدن افقی جدید و امیدبخش در راستای خوانش اسناد سیاق برداشته شده است.
استاد سیروس سعدوندیان
از همان دوره تحصیل در دانشگاه فردوسی مشهد، با کتب و منابع تاریخی متعددی برخورد میکردم که به کوشش "سیروس سعدوندیان" تدوین و تالیف و به زیور چاپ آراسته شده بود. هنگامی که تحصیلات دوران کارشناسی ارشد را در دانشگاه تربیت مدرس آغاز کردم، آشنایی من با آثار ایشان بازهم فزونی یافت. با این حال، فقط پس از آغاز همکاریام با موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، از شهریور سال 1374 بدین سو بود، که به زودی دریافتم، آقای سعدوندیان هم در همین موسسه به فعالیتهای پژوهشی اشتغال دارند. اما این روند دیری نپایید و از اواخر همان سال و احیانا در اوایل سال 1375، همکاری ایشان با موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، حدود 15 سال، قطع گردید. طی همین دوره تقریبا 15 ساله هم بود که، هراز چندگاه، از برخی همکاران و احیانا دیگرانی که با جناب آقای سعدوندیان ارتباط داشتند، میشنیدم که ایشان در زمره معدود اساتید فن سیاقخوانی در ایران هستند.
|
|
|
آنچه بود، سالها، میشود گفت، مثل برق و باد گذشت؛ و نهایتا در اواخر دهه 1380 بود که مطلع شدم، خوشبختانه، استاد سیروس سعدوندیان، بار دیگر، همکاری خود را با موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران از سر گرفته است. مدتها در اندیشه بودم، ای کاش مسئولان و تصمیم سازان موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران از این فرصت مغتنمی که به دست آمده است، بهره گرفته و موجبات آموزش سیاقخوانی همکاران ما را، در محضر استاد سعدوندیان فراهم آورند.
با کمال خوشبختی، این آرزوی، باید بگویم دیرینه، جامه عمل پوشید و مدیران موسسه، با برنامهریزیهای شایسته، و، البته، همکاریها و همراهیهای قابل تقدیر استاد سعدوندیان، نهایتا، در پاییز سال 1391، اولین کارگاه آموزش خط سیاق را محل موسسه برگزار کردند. جالبتر آن بود که، احتمالا به دلیل سالها فعالیتهای پژوهشی در باره تاریخ دوره پهلوی و دور شدنم از مسائل دوره قاجاریه که عمده اسناد سیاق هم به همان دوران و قبل از آن مربوط میشود، به رغم سالها انتظار، در آغاز امر تمایل چندانی به شرکت در کلاسهای سیاقخوانی نشان ندادم. این احساس وجود داشت که از این پس دیگر نیازی به فراگیری فن سیاقخوانی نخواهم داشت. اما خیلی زود دریافتم که اشتباه میکنم. آنچه بود همین درک با تاخیر موجب شد که جلسه نخست کلاس سیاقخوانی را که با شرکت حدود سی تن از همکاران ما برگزار شد، از دست بدهم. بدین ترتیب، با شوق فراوان، از دومین جلسه به طور مرتب درتمام کلاسهای سیاق خوانی، که طی روزهای زوج هفته برگزار میشد، شرکت کردم.
از همان آغاز، تقریبا در چهره و رفتار تمام همکارانی که در کلاسهای سیاقخوانی شرکت داشتند، آشکارا میشد، ذوق و شوق و البته اراده یادگیری فن سیاقخوانی را مشاهده نمود.
باید بگویم شیوه مطلوب تدریس، برخورد مشفقانه و پرجاذبه و تعامل نزدیک استاد سعدوندیان با همکاران، در این گرایش جدی و تحسینبرانگیز دوستان به موضوع سیاق نقشی انکارناپذیر ایفا میکرد. این حال و هوای شوقانگیز، خیلی زود مرا هم تحت تاثیر قرار داد؛ و در حالی که نسبت به فن جدیدی که قرار بود اولین گامها را در فرایند یادگیری آن بردارم و البته هیچگونه اطلاعی از چندوچون آن نداشتم، اندک دلهرهای هم داشتم، با تمام توان آماده فراگرفتن آن شدم.
مدت برگزاری کلاسهای سیاقخوانی 20 جلسه 2 ساعته و در مجموع 40 ساعت در نظر گرفته شده بود. در حالی که به زودی دریافتم تعدادی از همکاران آمادگی بیشتری برای فراگیری سریعتر فن سیاقخوانی از خود نشان می دهند، اما خوشبختانه بخت با امثال من یار بود که استاد سعدوندیان از همان ابتدا با نوعی طمانینه و صبر و حوصلهای مثال زدنی مبانی فن سیاقخوانی را بارها و بارها تکرار و فقط پس از آنی که اطمینان حاصل میشد، فراگیری مطالب ارائه شده "فراگیر" شده است، مراحل بعدی آموزش ادامه پیدا میکرد.
بدین ترتیب بود که، به تدریج، و طی چندین جلسهای که از آغاز کلاس سیاق خوانی سپری میشد، باید بگویم، تمامی شرکتکنندگان، با مبانی و الفبای سیاق و سیاقخوانی آشنایی قابل قبولی پیدا کرده بودند. در واقع زبان جدیدی، در فن حساب و کتاب و ریاضی، در حال آموزش و فراگیری بود.
من و البته اکثر همکاران، که تا دو سه هفته قبل، میزان آگاهی مان از خط سیاق تقریبا به اندازه فهممان از زبان و خطوط چینی و ژاپنی بود، باید بگویم به یکباره، با خط و زبان کاملا نو و جدیدی آشنایی پیدا میکردیم، که قراین نشان می داد، در راستای شناخت و فهم دقیقتر و عمیقتر تحولات جامعه ایرانی (در شئوون و سطوح مختلف)، حداقل طی دو سه سده گذشته، دریچه جدیدی به رویمان خواهد گشود. تا جایی که به راقم این سطور مربوط میشود، چنین هم شده است.
آموختیم که سیاق بر دوگونه است: سیاق نقدی، سیاق جنسی. در همان اوان هم، استاد ما را مطمئن ساخت که با آموختن دقیق و درست علائم و نشانههای شمارگان 1 تا 10 سیاق نقدی، فراگیری ارقام بیشتر و بالاتر بسیار سهلتر خواهد گردید. چنان هم شد و ما طی چند جلسه، به تدریج، با ارقام دهگان، صدگان، هزارگان و بیشتر آشنا شدیم. اما مرحله مهمتر و در عین حال جالب توجهتر فراگیری اعداد ترکیبی دو تا چندین رقمی بود که آن هم با همراهیهای استاد و همگامیهای همکاران با موفقیت جامه عمل پوشید. فراگیری سیاق جنس هم که علائم و نشانههای آن قرابت بسیاری با سیاق نقد داشت، دو سه جلسه زمان لازم داشت، که با موفقیت طی شد.
بدین ترتیب، پس از حدود 8 یا 9 جلسه ای که از آغاز کلاس سیاقخوانی سپری میشد، کلیات، و شاید بهتر باشد بگویم مقدمات علم سیاقخوانی را، استاد سعدوندیان به شرکتکنندگان در نخستین دوره آموزش سیاقخوانی در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران، تعلیم داده بودند. اما گام جدیتر و عملیتر برای فراگیری علم سیاق خوانی، در جلسات آتی کلاس و با آغاز خوانش نمونههایی از اسناد سیاق دوره قاجاریه برداشته شد.
جدیت، فراست و هنر استاد در انتقال مفاهیم سیاق، با اشتیاق و تلاش تحسینبرانگیز همکاران توامان گردید تا روند فراگیری علم سیاق خوانی، در قالب خوانش اسناد سیاق قاجاری، از پیشرفت و سرعت کمی و کیفی روزافزون و امیدبخشتری برخوردار شود؛ در همان حال و با ضرورتی که به تداوم جلسات تمرین سیاقخوانی احساس میشد، با نظر مساعد استاد گرامی و مسئولان محترم موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران مقرر گردید، دوره کلاس سیاقخوانی چند جلسه بیش از ساعات مصوب ادامه پیدا کند.
چنین بود که نهایتا 3 جلسه 2 ساعته بر زمان پیشبینی شده قبلی افزوده شد و نخستین دوره آموزش سیاقخوانی موسسه، به طور رسمی در 40 ساعت و در واقع 46 ساعت برگزار گردید. بدین ترتیب قریب به 30 ساعت پایانی کلاس سیاقخوانی با خوانش اسناد سیاق دوره قاجاریه ادامه یافت. چنین شد که وقتی نخستین دوره رسمی آموزش سیاقخوانی استاد سیروس سعدوندیان در موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران مراحل پایانی خود را طی کرد، تقریبا عیان شده بود که علم سیاقخوانی دانش آموختگان جدید و در عین حال، پرانگیزه و مشتاقی پیدا کرده است. توسعه توانایی خوانش اسناد سیاق، افق جدیدی بر روی محققان و پژوهشگران تاریخ ایران خواهد گشود و آنان را به فهمها و برداشتهای عمیقتر و دقیقتر از گذشته تاریخی خود رهنمون خواهد ساخت.
تقریبا بلافاصله پس از پایان نخستین دوره آموزش سیاقخوانی، مسئولان محترم موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران با نظارت و هدایت علمی-آموزشی استاد سیروس سعدوندیان، گامهای بزرگتری برای بهرهگیری عملی از علم سیاق در آموزش و خوانش اسناد فراوان سیاق مضبوط در مرکز اسناد این موسسه برداشتهاند.
همه قراین نشان میدهد اقدام تحسین برانگیز موسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران در برگزاری کلاسهای سیاقخوانی و تربیت دهها شاگرد سیاقخوانی، که فعالیتهای حرفهای و علمی آنان در این موسسه با علم سیاقخوانی عجین شده است، علم سیاق و سیاقخوانی را دیگر نتوان در ردیف علوم مهجور و در معرض فراموشی قرار داد. همه اینها را مرهون زحمات و تلاشهای مشفقانه و، در عین حال، پیگیر استاد سیروس سعدوندیان هستیم. صمیمانه به ایشان درود می فرستیم و سلامت و بهروزی ایشان را، از درگاه قادر متعال، آرزومندیم.